به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، همه ما از آمار کم کتابخوانی در ایران آگاهی داریم، و متاسفانه استقبال از کتابهای مذهبی پایین است. برای همین به مناسبت هفته کتاب به سراغ آیت الله سید محمد واعظ موسوی، استاد حوزه علمیه قم رفتم تا علت را از او جویا شوم.
چه قدر خانوادههای ایرانی به خواندن کتابهای مذهبی و دینی مانند صحیفه سجادیه و نهج البلاغه علاقهمند هستند؟
ما یعنی خواص و عناصر فرهنگی دینی نباید به مردم بگوییم که چرا مطالعات قرآنی ندارید؟ باید از پژوهشکدههای فراوان دینی در کشور بپرسیم با وجود اینکه از بیت المال بودجه میگیرند، چرا خروجی لازم و ارائههای متناسب با نسل جوان را ندارند.
چه مشکلی در زمینه علاقهمند کردن خانوادههای ایرانی به مطالعه کتابهای دینی مانند صحیفه سجادیه و نهج البلاغه وجود دارد؟
یکی از مشکلات ما این است که کتابهای مذهبی و میراث فرهنگی تشیع و اسلام را بسته بندی نکردیم، در واقع مطابق با نیازهای روزمره مردم طبقه بندی نکردیم و گروههای هدف را مشخص نکردیم که برای هر گروه نسخه مورد نیاز او را بپیچیم، داشتههای ما به صورت فله و یک جا است. مثلاً نهج البلاغه پر از نسخههای درمانی برای زندگی فردی، اجتماعی و خانوادگی است اما چون نهج البلاغه قطور است فقط علما و دانشمندان سراغ این کتاب ها میروند و مردم کوچه و بازار صمیمیت لازم را با این دو کتاب ندارند. همان طور که برق برای استفاده در زندگی روزمره نیاز به هدایت برای به جریان انداختن وسایل زندگی دارد، رهنمودهای کتاب صحیفه سجادیه و نهج البلاغه باید هدایت شود.
حوزه علمیه و دانشگاه علوم انسانی، وظیفه طبقه بندی کردن اطلاعات را برعهده دارند تا اطلاعات موجود در این کتابها قابل استفاده شود. هنگام مراجعه به قرآن، صحیفه سجادیه و نهج البلاغه تاسف میخوریم که این همه ثروت در این کتابها نفهته است، ولی چرا اروپاییان تا جوانان و مردم خودمان از این بی بهره اند؟
مباحث موجود در کتابها را باید متخصص نهج البلاغه یا صحیفه سجادیه درس دهد، آیا میتوانیم بگوییم یکی از دلایل استقبال پایین از این کتابها به دلیل کم بودن متخصصان این حوزه است؟
بله، سیستم رایج در حوزه علمیه بیشتر متوقف روی دو علم از علوم اسلامی مانند علم اصول و علم فقه است و قالب اصلی دروس حوزه علمیه این دو درس است. حوزه ما به شکل جدی به دروس علوم قرآنی، تفسیر قرآن و واژه شناسی نمیپردازد، گرچه برخی محققان حوزوی و دانشگاهی به آن پرداخته اند، ولی به کلام و تفسیر شیعی پرداخته نشده یا اگر پرداخته شده ضعیف است و جزو دروس اصلی حوزه نیست.
حدود ۱۰ تا ۱۵ سال طلبه برای درس خواندن وقت میگذارد، نهایتاً فقه و اصول یاد میگیرد، ولی گاهی میبینیم انسانهای عادی جامعه با قرآن بیبشتر انس دارند و تشخیص میدهند آیات خوانده شده مربوط به کدام سوره است، حال آنکه طلبه نمیتواند تشخیص دهد کدام حدیث و کدام آیه قرآن است.
ما متخصص فقه و اصول داریم، ولی متخصص کلام شیعی و قرآن نداریم، لذا مردم چیزی که نیاز دارند را دریافت نمیکنند. در منابر عمومی اگر مطالبی از احادیث گویند، عمدتاً احادیث ضعیف از لحاظ استنادی هستند که اگر این مشکلات حل شود، جامعه دریافت بهتری از دین خواهد داشت.
مقام معظم رهبری به خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه تاکید فراوان داشتند، با این وجود شاهد کم توجهی برخی شده ایم، نظر شما در این باره چیست؟
علت این مسئله ریشهای است، کتابهای نهج البلاغه و صحیفه در همه منازل مردم نیست و مردم با این کتابها سر و کار ندارند، عدهای از طلبهها و دانشگاهیان علوم انسانی به این کتابها دسترسی دارند متاسفانه تعصبات شیعی ما ضعیف است، هر خانواده شیعی باید با افتخار یک جلد صحیفه، تفسیر قرآن موجز و نهج البلاغه داشته باشد.هر چه قدر یخچال فریزر، cd player و قهوه ساز هزینه اش بالا باشد باز هم در جهیزیه دخترانمان این وسایل را میگذاریم، ولی کتابهای مذهبی مانند صحیفه و نهج البلاغه را نمیدهیم، چون دغدغه اینها را نداریم و این را از ضروریات زندگی نمیدانیم.
چرا ما از فضای شبکههای اجتماعی نظیر اینستاگرام برای تبلیغ صحیفه سجادیه و ... استفاده نمیکنیم؟
شیطان همیشه کار خود را میکند، ولی ما چرا به این سمت حرکت نمیکنیم، نمیدانم. مقام معظم رهبری گفتند که «هر اندیشهای در قالب هنر عرضه شود ماندگار است.» چرا ما یک کلیپ یک دقیقهای از صحیفه نمیگذاریم حتی میتوانیم در ابتدا نگوییم که مطالب این کتاب از صحیفه سجادیه است وقتی مردم از آن استقبال کردند میتوانیم بگوییم.. حوزههای علمیه ما باید معاونت فعال رسانهای داشته باشند نه فقط در حد اسم. امروزه مردم به فضای مجازی دسترسی راحتی دارند و در فصل کرونا و در خانه ماندن میتوانیم از این بستر استفاده کنیم. هنوز آموزش و پرورش ما برای برگزاری کلاس درس در زیرساختها مشکل دارد، ما باید در رسانه برای استفاده از این دو کتاب و سایر کتابهای دینی دغدغه ایجاد کنیم.
چه قدر صحیفه و نهج البلاغه میتوانند بر جهان بینی انسانها تاثیر گذار بوده و تفاوت آن دو با کتابهای روانشناسی غربی در چیست؟
این کتابها تفاوت ۱۸۰ درجهای دارند، روانشناسی مبتنی بر نگاه امانیستی و انسان گرایانه است. در غرب انسان جای «رب العالمین» نشسته است. در فرهنگ غرب، خالق را «God» مینامند، گرچه در غرب کسی منکر وجود خدا نیست. در غرب خدا را به نام رب «Lord» یعنی صاحب اختیار انسان نمینامند و در آنجا همه چیز با انسانها تفسیر میشود و انسان محور است. در صحیفه و قرآن، رب محور همه امور عالم است و انسان موحد میگوید هر چه خدا بگوید.در نهج البلاغه، جامعه شناسی و روان شناسی وجود دارد و مبانی آن خداگرایانه است.
گفتگو از فاطمه شریفی
انتهای پیام/