حضرت زکریا یکی از پیامبران خداوند و از نوادگان حضرت موسی (ع) می‌باشد. مسلمانان و مسیحیان به پیامبری او معتقدند، امّا یهودیان پیامبری او را انکار می‌کنند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، زکریا به معنی یهوه به یاد آورد؛ است. در زبان عبری به معنای کسی است که خدا او را یاد می‌کند. حضرت زکریا فرزند برخیا از پیامبران بنی اسراییل بود که در فلسطین به پیامبری مبعوث شد. نسب حضرت زکریا را چنین ذکر کرده اند: زکریا بن برخیاء بن شو بن نحراییل بن سهلون بن ارسوابن شویل بن یعود بن موسی بن عمران. حضرت زکریا از نوادگان دختری حضرت داود بود.

نام حضرت زکریا ۷ بار در کتاب قرآن کریم در سوره‌های مریم، آل عمران، انعام و انبیاء و همچنین در انجیل لوقا و انجیل‌های غنوصی آمده است. زکریا از کاهنان گروه ابیا، در دوران پادشاهی هیرودیس و از کاهنان معبد سلیمان در اورشلیم بود.

حضرت مریم

در این مطلب می‌خواهیم بدانیم که حضرت زکریا با حضرت مریم چه نسبتی داشتند؛ اما قبل از پرداختن به این موضوع ببنیم حضرت مریم که بود؟

حضرت مریم یکی از زنان بزرگوار و از شخصیت‌های برجسته جهان بشریت است. او یکتاپرست بود و در عهد جدید و قرآن او مادر عیسی معرفی شده‌است. مسلمانان معتقدند که او دختر عمران، از نسل هارون و از طایفهٔ لاوی بود، ولی به روایت مسیحیان؛ مریم از لاوی نبوده بلکه نسبش به داوود پادشاه می‌رسید و از طایفه یهودا بود.

حضرت مریم؛ مادر پیامبر بزرگ خداوند، حضرت عیسی علیه السلام، است. حضرت مریم از کودکی در تحت تربیت انسان‌های بزرگ و مربیان شایسته قرار گرفته بود. در دین اسلام حضرت مریم از معدود زنانی است که به مقام کمال و مطلوب انسانی دست یافته است.

به روایت قرآن در زمان تولّد مریم، پدرش عمران کشته شده بود و همسر عمران، در هنگام بارداری، فرزندش را که در رحم داشت، برای خدمت در بیت المقدّس نذر کرد. مادرش نام او را مریم به معنای عبادت کننده گذاشت. با این که فرزند عمران، دختر بود، او را در خدمتگزاری معبد آزاد گذاشتند.

نسبت حضرت زکریا با مریم

در میان بنی‌اسرائیل دو خواهر بزرگ‌زاده به نام‌های «حَنّه» و دیگری به نام «اَشْیاع» وجود داشتند. زکریا از یکی از این خواهران (اشیاع) خواستگاری کرد و از خواهر دیگر که حنه نام داشت مردی به نام عمران خواستگاری می‌کند.


بیشتر بخوانید


توجه: منظور از این عمران غیر از عمران پدر موسی (علیه‌السّلام) است، و میان آن‌ها ۱۸۰ سال فاصله وجود داشت؛ و به این ترتیب زکریا و عمران که دو شخصیت بزرگ بنی اسراییل بودند؛ با هم فامیل شدند و علاوه بر رابطه مکتبی، رابطه خویشاوندی نیز پیدا کردند. چند سال از این ماجرا گذشت، عمران صاحب دختری به نام مریم شد، ولی زکریا (علیه‌السّلام) دارای فرزند نشد، زیرا همسرش نازا بود.

البته ناگفته نماند که حنه و عمران هم سال‌ها در انتظار فرزند دار شدن بودند و آرزو داشتند مانند دیگران صاحب فرزند شوند. حنه روزی در زیر درختی نشسته بود، پرنده‌ای را دید که به جوجه‌های خود غذا می‌دهد، با دیدن این صحنه عشق به فرزند در دل او شعله ور شد و از صمیم دل از خدا تقاضای فرزند کرد، چیزی نگذشت که دعای خالصانه او اجابت شد و او باردار شد.

در بعضی از روایات آمده است که خداوند به عمران وحی کرد که به زودی خداوند پسر پربرکتی به تو می‌دهد که می‌تواندبیماران غیر قابل درمان را درمان کند و مردگان را زنده کند. عمران این مطلب را به همسرش حنه خبر داد. حنه وقتی باردار شد؛ فکر کرد این همان فرزند است. در صورتی که این فرزند نوه‌ی آن‌ها حضرت عیسی (ع) بود.

از آنجایی که حنه فکر می‌کرد فرزند او پسر است؛ او نذر کرد که کودک پسر خود را وقتی که بزرگ شد خدمتگذار مسجد بیت المقدس قرار دهد. اما زمانی که فرزندش به دنیا آمد ُ دید که دختر است و نگران شد که چکار کند؛ زیرا خدمتگذاران مسجد را از میان پسران انتخاب می‌کردند.

او گفت: پسر همانند دختر نیست. سپس گفت:خدایا من نام دختر را مریم می‌گذارم، و او و فرزندانش را از وسوسه‌های شیطان رجیم، در پناه درگاه تو قرار می‌دهم.

آن‌ها نام فرزند خود را مریم گذاشتند. مریم به معنای عبادت کننده و خدمتگذار است و، چون مادرش می‌خواست او خدمتگذار و عبادت کننده باشد؛ مریم نامید.

همانطور که گفتیم مریم قبل از به دنیا آمدنش؛ پدر را از دست داده بود. مریم کم کم بزرگ شد و با اینکه دختر بود، ولی در مسجد خدمتگذاری می‌کرد.

در این زمان؛ مریم نیاز به سرپرست داشت و از آنجایی که در مسجد خدمتگذاری می‌کرد مادرش مریم را که کودک بود به بیت المقدس پیش علما و دانشمندان یهود آورد و گفت: این کودک هدیه به بیت المقدس است، سرپرستی او را یک نفر از شما برعهده بگیرد.

آثار بزرگی و عظمت در چهره‌ی مریم دیده می‌شد و هر یک از علما و دانشمندان بنی اسراییل دوست داشتند این افتخار نصیب آن‌ها شود. تصمیم گرفتند که قرعه کشی کنند. در بین این علما؛ زکریا شوهر خاله اش هم بود. آن‌ها در کنار رودی رفتند و چوب‌هایی را آوردند و روی هر یک از آن‌ها نوشتند و آن‌ها را در میان آب‌انداختند. هر چوبی که در میان آب می‌رفت بازنده بود و چوبی که روی آب می‌ماند؛ سرپرستی مریم به عهده‌ی او واگذار می‌شد.

تنها چوبی که روی آب ماند؛ چوبی بود که اسم حضرت زکریا بر روی آن نوشته شده بود و به این ترتیب حضرت زکریا سرپرست حضرت مریم انتخاب شد. این سرپرستی تا زمان بزرگ شدن مریم ادامه داشت. زکریا خانه‌ای در بلندترین جای معبد، برای مریم ساخت و همیشه او را تحت نظر داشت.

مریم در مسجد؛ آن چنان به عبادت خدا مشغول بود که روز‌ها روزه می‌گرفت و شب‌ها به عبادت می‌پرداخت، او آن چنان در پرهیزکاری و معرفت و شناسایی پروردگار پیش رفت، که از دانشمندان پارسای آن زمان نیز پیشی گرفت.

گاهی حضرت زکریا به کنار محراب او می‌رفت و غذا‌های مخصوصی را در آنجا می‌دید. زکریا از او سوال می‌کرد این غذا‌ها را از کجا آورده‌ای و مریم در جواب می‌گفت این‌ها از جانب خداست و خدا هرکس را بخواهد روزی می‌دهد.

منبع: تبیان

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۰
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۱۸ ۳۰ شهريور ۱۴۰۳
نمیدانم از شما چگونه تشکر کنم این داستان به من زندگی پیامبران را آموخت
Iran (Islamic Republic of)
محسن علیدادی
۱۹:۲۷ ۱۷ فروردين ۱۴۰۳
خوب بود ولی در مورد در مورد یحیی هم میبود کامل تر می‌شد به هرحال بازم ممنون
Iran (Islamic Republic of)
مرادی
۰۰:۳۵ ۱۸ اسفند ۱۴۰۲
حضرت مریم آیا به ائمه اشاراتی داشتند،مثلا حضرت علی ع ؟
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۵۱ ۰۴ اسفند ۱۴۰۲
ممنون اطلاعاتی را که می خواستم، دریافت کردم
Iran (Islamic Republic of)
اسنانواری
۱۵:۲۳ ۰۲ اسفند ۱۴۰۲
عالی بود ولی هر وی میگردم سوال حضرت زکریا و یحیی را پیدا نمیکنم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۰۰ ۳۰ آبان ۱۴۰۲
عالیی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۵۹ ۳۰ آبان ۱۴۰۲
عالیی
Iran (Islamic Republic of)
AYDA
۱۳:۴۱ ۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۱
جوابشو بزار
Iran (Islamic Republic of)
سارا
۱۴:۰۱ ۲۴ دی ۱۴۰۰
سلام من یچیز دیگه سرچ کردم یچی دیگه اومد
Iran (Islamic Republic of)
منتظر
۲۱:۴۵ ۱۹ دی ۱۴۰۰
ممنون از شما
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۱۴ ۱۶ دی ۱۴۰۰
ممنونم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۶:۲۵ ۱۶ آذر ۱۴۰۰
سلام خوب و مفید بود ممنون از شما
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۲۴ ۲۷ آبان ۱۴۰۰
افتضاه
Iran (Islamic Republic of)
فاطمه
۱۳:۴۲ ۲۵ آبان ۱۴۰۰
خیلی خوب بود از داستانش لذت بردم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۱۲ ۱۱ آبان ۱۴۰۰
عالی
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۸:۳۱ ۱۰ آبان ۱۴۰۰
کمکم نکرد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۰۶ ۱۸ آذر ۱۳۹۹
کمکم نکرد اصلا به درد نخورد
Iran (Islamic Republic of)
زینب
۱۴:۵۷ ۱۵ آذر ۱۳۹۹
خوشم نیامد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۳:۲۹ ۲۸ آبان ۱۳۹۹
عالی بود ممنون از نویسند
Iran (Islamic Republic of)
زهرا منصورزاده
۱۸:۰۶ ۲۶ آبان ۱۳۹۹
خوب بود