به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در یک دهه اخیر ۲ رشته پرطرفدار ورزش ایران فوتبال و والیبال ۳ میهمان جدید را به خود دیدند؛ خولیو ولاسکو (آرژانتین)، آندرهآ استراماچونی (ایتالیا) و کارلوس کیروش (پرتغال). اینها ۳ مربی صاحبنام در والیبال و فوتبال بودند که حضورشان در ایران مورد توجه رسانههای ورزشی مطرح دنیا قرار گرفت و امید را برای ورزشدوستان در کشور بیش از پیش زنده کرد؛ کیروش با سابقه مربیگری منچستریونایتد، رئالمادرید و تیم ملی پرتغال، استرا با سابقه سرمربیگری اینتر و اودینزه ایتالیا و خولیو ولاسکو با سابقه سرمربیگری تیم ملی والیبال ایتالیا، مربیان پرنام و نشانی بودند که وارد ورزش ما شدند.
ولاسکو خیلی زود بزرگیاش را نشان داد و به سرعت والیبال ایران را در سطح جهان مطرح کرد؛ بازیهای خوب و غرورآفرین تیم ملی والیبال ایران علاوه بر رضایت ورزش دوستان، کار را به جایی رساند که این رشته ورزشی در بسترهای عمومی هم بیشتر بسط یافت و والیبال محبوب و زنده شد.
این مربی علاوه بر مدیریت خوب فنی، در برخوردها و مصاحبههای خود هم مؤدب و متین بود و خیلی زود در دل مردم ایران نشست، ولی این اسطوره مربیگری والیبال دنیا که زمانی هم مدیر تیم فوتبال لاتزیو شد، رفیق نیمه راه بود و به کشورش رفت تا هدایت تیم ملی آرژانتین را بر عهده گیرد.
اما در فوتبال ایران، مرد پرتغالی از ابتدا چشم از لیگ برتر برداشت و سراغ بازیکنان دوتابعیتی رفت و توانست چند بازیکن را به اردوی تیم ملی بیاورد. این تفکر او با نقد بسیاری از اهالی ورزش روبهرو شد، اما نام بزرگ کیروش و سابقه او، گوشی را برای شنیدن این نقدها نمیگذاشت و نقدها در همان ابتدای حضورش شنیده نشد.
کیروش با بازیکنسالاری از همان ابتدا بشدت مقابله کرد و در پی ناراحتی سیدمهدی رحمتی، دروازه بان وقت استقلال و صحبتی که از خداحافظی داشت، وی را نقرهداغ کرد و در روزهایی که رحمتی در اوج قرار داشت، دیگر به او جایی در تیم ملی نداد و داغ بازی در ۲ جامجهانی را بر دلش گذاشت.
با حضور کیروش، پتانسیل فوتبال ایران به شکلی بود که میتوانست به جامجهانی صعود کند و از آن جایی که فوتبال ایران همیشه در مقابل تیمهای مطرح جهان مانند جامجهانی ۹۸ خوب بازی کرد، فوتبالدوستان ایرانی دوست داشتند برای نخستین بار صعود از مرحله گروهی را تجربه کنند، اما این اتفاق در هر دو دورهای که موفق به صعود با تیم ملی به جامجهانی شد، رخ نداد و حتی فتح جام ملتهای آسیا هم محقق نشد؛ کیروش نتوانست در کشف استعدادهای فوتبالی هم موفق باشد و در زمان حضور او بیشتر چهرههای دوتابعیتی رونمایی شدند.
این مرد پرتغالی سبک بازیای که انتخاب کرده بود فقط در دفاع خوب بود و در فاز تهاجمی بویژه در بازی با تیمهای همسطح و ضعیفتر از خودش ناکام بود؛ شاید واژه غرور یا لجبازی برای کیروش را بتوان در ۲ جام ملتهای آسیای اخیر معنا کرد که تیم ایران در حالی که به نظر کارشناسان بهترین قرعه و مسیر را برای حضور در فینال داشت، مرد پرتغالی دست خالی ماند.
کیروش البته دستاوردهایی را برای تیم ملی فوتبال ایران داشت و ۲ صعود بیدردسر به جامجهانی در دوران ۸ ساله وی رقم خورد. البته بعد از جدا شدن کیروش، خبری از تیمهای مطرح جهان که برخی رسانهها وقتی قرارداد کیروش رو به پایان بود بر طبل حضور او در آنها میزدند هم نبود و این مرد پرتغالی در تیم معمولی کلمبیا کار خود را آغاز کرد و در آنجا هم چندان موفق نبود.
بیشتر بخوانید
اما بعد از کیروش به نظر میرسید فدراسیون فوتبال به استفاده از مربیان خوشفکر داخلی رو میآورد و با توجه به نرخ بالای ارز مجبور باشد با توجه به شرایطی که وجود دارد به یک سرمربی خوب ایرانی فکر کند، اما سرانجام با رقمی عجیب که احتمالا پای دلالی هم در میان باشد، مربی بینام و نشان بلژیکی، مارک ویلموتس میراثدار کیروش شد، ولی او مرد این میدان نبود و با قهر در آستانه بازی بسیار مهم برابر عراق و شکست در این دیدار، تیم ملی را در حالی رها کرد که امید چندانی به صعود به جامجهانی و حتی جام ملتهای آسیا (!) نیز نمیرود. حالا حکم پرداخت ۶ میلیون دلار برای ۳ ماه همکاری با فدراسیون ایران هم از سوی فیفا به سود ویلموتس صادر شده و فدراسیون در کشاکش این امر قرار دارد.
فدراسیون اینبار پس از ویلموتس به مذاکره با گزینه داخلی رو آورد و به انتخاب امیر قلعهنویی رسید، اما پس از انتخاب وی، باشگاه سپاهان اجازه جدایی نداد و قرعه به نام «دراگان اسکوچیچ» یک مربی کروات که چند سال در ایران مربیگری کرده بود، افتاد و وی سرمربی تیم ملی شد، در حالی که گزینههای داخلی مناسبی نیز برای این پست بودند.
یقینا مربیان داخلیای که بتوانند سکان تیم ملی را بر عهده بگیرند، در کشور وجود دارند؛ به عنوان مثال همین یحیی گلمحمدی در بازیهای لیگ برتر و لیگ قهرمانان آسیا نشان داد چقدر آغاز کار از دستیاری و پلهپله صعود کردن میتواند در شکل گرفتن شخصیت و توان فنی مربی موثر باشد. وی که در دوران بازی، با مربیان تاکتیسینی نظیر بلاژویچ و بگوویچ کار کرده بود و در تعطیلات بین هر ۲ فصل فوتبال نیز به کشورهای درجه یک فوتبال برای تکمیل کار مربیگری میرفت و کلاسهای مربیان بزرگ را از دست نمیداد، اینک موفق شده تیم قعرنشین پرسپولیس در جدول گروهش را صدرنشین کرده و با بردن ۳ قدرت غرب آسیا به فینال لیگ قهرمانان صعود کند؛ کاری که قبلا برانکو به عنوان یک مربی صاحب سبک کروات انجام داده بود.
وی گزینهای است که میتواند بعدها به سرمربیگری تیم ملی هم برسد و اگرچه مثل هر مربی دیگری اشتباهاتی هم در برخی مواقع و بازیها مرتکب میشود و تاکتیکی غلط را به کار میگیرد و مغلوب میشود، ولی در کل در ۵۱ سالگی به بلوغ مناسبی رسیده است و نشان داده به مربی ایرانی هم میتوان اعتماد کرد، زیرا وی پرسپولیس را با از کف رفتن ۳ بازیکن بسیار موثر (بیرانوند، ترابی و علیپور) و در اوج مشکلات مالی و مدیریتی برابر تیمهای گرانقیمت آسیای میانه و غرب آسیا به فینال رساند و کلا هم در سالهای مربیگری عملکرد کمنوسانی داشته است.
منبع: روزنامه وطن امروز
انتهای پیام/