حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، یکی از گونههای مجسمههای شهری، تندیس و سردیسهای مشاهیر علمی، فرهنگی و... است که عمدتا با متریالهای مختلف و در اندازههای بزرگ ساخته و در جای جای شهرها نصب میشوند.
اما چندسالی است که کیفیت تندیس و پرترههای مشاهیر به طور چشمگیری کاهش یافته و حتی به قول عدهای از کارشناسان و منتقدان، هیچ شباهتی به شخص مورد نظر ندارند. این ضعف کیفیت در مجسمههای مشاهیر، با ساخت تندیس و سردیسهای بسیار نازل از سردار شهید حاج قاسم سلیمانی بیش از گذشته خودنمایی کرد تا جایی که مردم نسبت به این عملکرد ضعیف واکنشهای تندی را در صفحات مجازی خود منتشر کردند.
بیشتر بخوانید؛ مجسمه ساختن بلد نیستید نساختن که بلدید!
این اتفاق تلنگری دوباره به مسئولین و مدیران شهری بود تا متوجه شوند که در انتخاب هنرمندی که خالق این تندیس و سردیسها باشد همچنان در اشتباه هستند.
وقتی مدیران شهری به دلیل نگاه اقتصادی، سفارش کارهای درجه یک را به هنرمندان درجه سه یا چهار میسپارند، نتیجه از این بهتر نخواهد شد. متاسفانه کسانی که طراحی سیمای بصری شهر را بر عهده دارند، از مسئلهای به نام هویت بخشی به محلهها و مناطق شهرها غافل مانده اند. لازم است که المانهای هر منطقه متناسب با فرهنگ و سرمایههای همان محله یا منطقه باشد.
مجسمه های شهری با ضعف پژوهشی مواجه هستند
عباس مجیدی رئیس انجمن مجسمه سازان ایران درباره مجسمههای شهری گفت: چندان که ما مجسمه را به عنوان یک عنصر شهری بپذیریم، لازم است که یک ارتباط جدی با فضای عمومی، معماری و سایر عناصر شهر داشته باشد. همچنین، چون بخشی از هویت شهر محسوب میشود، باید در ساخت آن به یکسری از مفاهیم از جمله جغرافیای شهر هم توجه و اقدامات پژوهشی و مطالعاتی درباره آن انجام شود.
وی با بیان اینکه کیفیت پایین مجسمههای امروزی میتواند دلایل مختلفی داشته باشد افزود:رفع این معضل، ابتدا به سیاست گذاری جدی نیاز دارد، اما امروزه این کار در همان مرحله سیاست گذاری متوقف است. وقتی صحبت از مجسمه شهری میشود لازم است که یک مسیر پژوهشی و مطالعاتی درستی صورت بگیرد تا هنرمند بتواند روی سوژه کار و مطالعه کند. همچنین فضای قرارگیری و شخصیت آن سوژه را بشناسد. یعنی این امکان فراهم شود که شاخصههای اصلی آن شخصیت را در کار خود نشان دهد که این مسئله نیاز به زمان، مطالعه و پژوهش دارد.
مجیدی اظهار کرد: بارها و بارها در نشستهای مختلف گفته ایم که توجه خاصی به بخش تحقیقاتی و مطالعاتی نمیشود. در حال حاضر نیاز به یک برنامه ریزی صحیح داریم تا به منطق اصلی در ساخت مجسمههای شهری برسیم. این کمکاری باعث شده تا شاهد آثاری باشیم که از استانداردهای لازم و معیارهایی که ما برای مجسمه شهری داریم، برخوردار نباشند.
وی ادامه داد: تعامل با مخاطب یکی از جدیترین مقولههایی است که باید در ساخت یک مجسمه به خصوص مجسمههای شخصی مورد توجه قرار بگیرد، زیرا این حق طبیعی مخاطب است که وقتی با تندیس شخص خاصی مواجه میشود، بتواند ارتباط بصری کافی با آن برقرار کند. این ویژگی در بسیاری از آثار قدیمیتر دیده میشود، اما الان کمتر شاهدش هستیم.
مجیدی تاکید کرد: حتما باید در مرحله سیاست گذاری، از نهادهای تخصصی مشاوره گرفته شود. همفکری و جمع افرادی که در حوزه شهر فعالیت میکنند به جایی برسد که امکان استفاده از هنرمندی صاحب نام و صاحب امضا در ساخت تندیسها فراهم شود. زمان، بودجه و امکانات را به نحو احسن مهیا کنند تا یک اثر در جایگاه واقعی خودش قرار بگیرد.
اعتراض مردم به کیفیت سردیس سردار سلیمانی کاملا به جاست
حمید شانس مجسمه ساز نام آشنای کشورمان هم درباره آثار فعلی در سطح شهر گفت: گمان میکنم امروزه بحث جایگاه هنر شهری، خیلی جدیتر از قبل است، اما این جایگاه در کشور ما به درستی تعریف نشده و مشکلات جدی را در جریان هنر شهری و به خصوص مجسمه سازی شاهد هستیم.
وی افزود: در واقع بخش عمدهای از مشکلات به نگاه عمومی که شهرداریها نسبت به هنر شهری دارند مربوط میشود. یک نوع از این نگاه این است که هنر شهری، نقش بزک و تزئین را بازی میکند. اما این نگرش قدیمی تنها بخشی از نیازهای شهر را برآورده میکند. واقعیت این است که امروزه از هنر شهری برای کمک گرفتن در حل معضلات زیست محیطی شهر، ترغیب شهروندان به مشارکت و همچنین ساماندهی عواطف عمومی استفاده میشود.
در ادامه این مجسمه ساز، راهکار بهبود کیفیت مجسمههای شهری را تشریح کرد و گفت: در وهله اول باید از دید شهروند و مخاطب به شهر و اثر هنری نگاه کرد. یعنی چیزی که برای شهروند مهم است و هویت شهری را برای او میسازد مثل کاربری محیط، مباحث تاریخی، هویت اجتماعی و... باید نقطه شروع یک اثر هنری باشد. فقط اینکه اثر هنری متناسب با مکان باشد کفایت نمیکند، بلکه باید از دل مکان بیرون بیاید یا حتی سازماندهی خود آن باشد.
وی ادامه داد: شکل دومی که مسئله است و میتوان با آن پیش رفت، این است که گونهای از هنرعمومی و مشارکتی را برای ترغیب شهروند به مشارکت و همچنین به منظور بهبود کیفیت محیط شهری استفاده کرد که شاید کاراترین ابزار برای جلب مشارکت شهروندی باشد. اگر با این روشها برخورد نکنیم، هر اثری در محیط شهر، تنها به مثابه نمایش اقتدار حاکمیتی دیده میشود و تعامل شهروند حاکم را برقرار نمیکند.
شانس درباره پرترههای مشاهیر توضیح داد: هرکدام از مشاهیر ما نقطه برآیند و یک قابلیت اجتماعی محسوب میشوند و به عبارتی سنبل و نماد هستند. در نتیجه کسی که تندیس آنها را میسازد بایستی ذهنیت توانمند و باتجربهای داشته باشد وگرنه در حد درک و شعور خودش کار میکند. به همین علت در ساخت تندیس مشاهیر، فقط مهارت مجسمه سازانه کفایت نمیکند بلکه لازم است که با افراد باهوش و باتجربه که خودشان هم در کارشان مشهور هستند کار کنیم. متاسفانه این اتفاق امروزه رخ نمیدهد.
وی افزود: مجسمههایی که اخیرا از سردار سلیمانی ساخته شدند اعتراضهایی را به دنبال داشتند که کاملا به جاست، زیرا از حداقل کیفیتها هم برخوردار نیستند. واقعیت امر این است که بجز این معضل، شهرداریها برای ساخت مجسمه ها، در وهله اول مسائل اقتصادی را در نظر میگیرند که این در بهترین وضعیت خود به یک میان مایه گی در آثار هنری خواهد رسید. گمان میکنم با درک جایگاه هنر در مباحث شهری، نباید تولید آثار شهری را با پارامترهای اقتصادی ببینیم و برای آن به عنوان نوعی سرمایه گذاری معنوی و اجتماعی، ارزش بیشتری قائل شویم.
سازنده مجسمه صنیع خاتم در پارک ملت در پایان تاکید کرد: به نظر میآید نیازمند این هستیم که نگرش شهرداریها به ماهیت هنر عوض شود، برای هنر در حل معضلات و مسائل شهری نقشی فراتر از تزئین قائل شوند و اجازه دهند که جریان هنر هم در مدیریت شهری نقش آفرینی کند.
انتهای پیام/
این کار از بنیان اشتباه است.
اه اعصابم خورد شد
مجسمه اول هم خوب نبود
من با عکس ها و فیلم های حاج قاسم حال می کنم چون همه حاج قاسم هستند
بقیه دیگه جذابیت ندارند
لطفاً با حاج قاسم این کار رو نکنید
نمونه : پزشکی من درآوردی حتی آبروی پزشکان سنتی و تاریخی روبردن . کتابهای مدارس بسیار نزول کرده . معلمان . معماران و ...
این اقدامات فقط باعث تخریب جایگاه ایشان هست اگر خودشون هم بودند نمیپذیرفتند که در هر میدانی مجسمه ایشان باشه اگر دشمنان ایشان را نشانه نمیرفتند شاید تا شهادت هم گمنام بودند این جایگاه ایشان رو نشان میده نه تندیس