به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، در یادداشتی به قلم محمد علی دستمالی کارشناس مسائل سیاسی ترکیه آمده است: نتایج انتخابات استانبول٬ حزب عدالت و توسعه و حزب حرکت ملی را در بهت فرو برد. چرا که سران این دو حزب و به عبارتی دیگر سران ائتلاف جمهور٬ در مورد پیروزی خود٬ به باور و اطمینان کامل نرسیده بودند و احتمال شکست نیز یکی از سناریوهایی بود که به آن اندیشیده بودند، اما قطعاً تصور نمیکردند که این رقابت سایه به سایه را با نتایجی به مراتب بدتر و تلختر از انتخابات شهرداریهای ترکیه به رقیب خود واگذار کنند.
در انتخابات پیشین٬ بنعلی یلدیریم تنها با اختلافی در حد ۱۳ هزار رای٬ نتیجه انتخابات را واگذار کرد و سپس با طرح موضوعاتی همچون تخلف و حتی دزیده شدن آراء٬ نهاد عالی انتخابات٬ حکم به ابطال نتایج در استانبول داد.
اما در انتخابات دیروز٬ اکرم امام اوغلو با اختلافی در حد ۸۰۰ هزار رای به پیروزی رسید. معنای روشن این اختلاف٬ این است که بیش از ۷۵۰ هزار نفر از هواداران ائتلاف جمهور٬ این بار به نامزد ائتلاف ملت رای دادند و این جابهجایی آراء٬ حاوی پیامهای روشنی است. حال باید دید چند برابر شدن میزان ناراضیان و قهرکردگان٬ چه پیامهایی دارد.
«نه» به آکپارتی
اصلیترین پیام انتخابات استانبول این است که این حزب در شرایط مطلوب گذشته نیست و روز به روز بر شمار ناراضیان افزوده میشود و سخنرانیهای حماسی اردوغان و باغچلی هم نمیتواند این وضعیت را تغییر دهد.
چرا که اولاً حزب عدالت و توسعه٬ همچون سالیان اوج محبوبیت و نفوذ اجتماعی٬ از توانایی و ظرفیت تولید سیاست و ارائه راهکار برخوردار نیست و در ورطه تکرار افتاده و دوم این که بزرگترین مزیت خود یعنی موفقیت در مسیر ایجاد نظام کارآمد اقتصادی و خدماتی را تا حد زیادی از دست داده است؛ بنابراین شکست یلدیریم٬ در واقع به معنی «نه» گفتن به حزب حاکم و بیاعتمادی به برنامههای این حزب است.
مردم ترکیه به وضوح میبینند که دولت در برابر مشکلات بزرگی همچون گرانی و بیکاری٬ نه تنها راهکار خاصی ارائه نمیدهد٬ بلکه حاضر به پذیرفتن واقعیت نیست و حمایت از وزیر مالی و دارایی یعنی برات آلبایراک داماد ارشد اردوغان و شائبه خانوادگی بودن این حمایت٬ مردم را خشمگین کرده و از دیگر سو٬ رجب طیب اردوغان در مقام رئیس جمهور٬ نه تنها رفتار محترمانهای با صاحبان صنایع و سرمایه ندارد بلکه با بانکها و بخش خصوصی٬ رفتاری تند و نگاه از بالا به پایین دارد.
یکی دیگر از ابعاد «نه» به آکپارتی٬ تغییرات مهم در حلقه نخست یاران اردوغان و همچنین رده مدیران میانی حزب و بهکارگیری کادرهای ناتوانی است که به جای آن که استعداد و قدرتی داشته باشند که بر قدرت حزب بیفزایند٬ از حزب قدرت میگیرند و به دنبال رانت قدرت٬ نفوذ و شهرت هستند و طبیعتاً به جای آن که خون تازهای در رگهای آکپارتی جاری کنند٬ جسم این حزب را سنگینتر میکنند؛ لذا اگر سران حزب عدالت و توسعه فکری به حال این موضوع نکنند و راه را برای کادرهای قدرتمند٬ صاحب فکر و صاحب مواضع انتقادی باز نکنند٬ اردوغان روز به روز تنهاتر و ناتوانتر خواهد شد.
تاثیر شکست استانبول بر دیگر مناطق ترکیه
یکی از خاستگاههای مهم قدرت و نفوذ آکپارتی٬ مناطق آناتولی و همچنین دریای سیاه و بخشهایی از جنوب و جنوب شرقی است.
اما واقعیت این است که شکست در استانبول٬ نفوذ آکپراتی را در این مناطق نیز تحت تاثیر قرار میدهد. شکست سنگین و معنیدار بنعلی یلدیریم٬ فقط استانبول را در بر نمیگیرد و حاوی پیامهای روشن و مهمی برای حزب عدالت و توسعه و تسریع در افول قدرت این حزب در سراسر ترکیه است.
مثلث گل٬ باباجان و داوود اوغلو
شکست در استانبول موجب آن میشود که عبدالله گل رئیس جمهور سابق٬ احمد داوود اوغلو نخست وزیر سابق و علی باباجان وزیر سابق اقتصاد٬ به عنوان چهرههای قدرتمند جدا شده از حزب عدالت و توسعه٬ در خصوص تاسیس حزب و تلاش برای ایجاد آلترناتیو در برابر اردوغان و یاران او٬ از انگیزه بیشتری برخودار شوند.
اما از آنجایی که تا ۴ سال دیگر در ترکیه هیچ انتخاباتی برگزار نخواهد شد٬ لذا این سه سیاستمدار فقط در صورتی میتوانند موفق شوند که صبر و بردباری پیشه کنند و در سالیان پیشِ رو٬ رفته رفته خود را برای رقابت بزرگ آماده کنند. اگر نه در شرایط فعلی نمیتوانند تغییرات مهمی به وجود بیاورند.
وضعیت کردها
با توجه به واقعیتهای تابلوی کلان معادلات سیاسی و حزبی ترکیه٬ باید با نگاهی واقعبینانه٬ این موضوع را درک کرد که اگر چه کردها در استانبول با حمایت از مخالفین اردوغان٬ توانستند شکست سنگینی را بر ائتلاف جمهور تحمیل کنند، اما این بار٬ این فقط کردها نبودند که شکست را برای اردوغان و رفقای او رقم زدند و آنها در کنار هواداران ناراضی آکپارتی٬ به عامل دوم تبدیل شدند.
اما در هر حال٬ نقش رایدهندگان کُرد در موازنات سیاسی ترکیه٬ یک موضوع بسیار مهم و انکارناپذیر است. کردهای هوادرا پ. ک. ک توانستند برای اردوغان وضعیت دشواری را به وجود بیاورند. اما آیا این نتیجه٬ برای خود کردها٬ متضمن امتیازاتی جدید٬ آیندهای بهتر و موقعیتی اثرگذارتر است؟ خیر.
چرا به این دلایل:
الف) اولاً حزب جمهوری خلق و حزب خوب به عنوان دو حزب تشکیل دهنده ائتلاف ملت٬ به خاطر باورهای کمالیستی مبتنی بر ملیگرایی ترکی٬ حاضر نیستند خود را به کردها نزدیک کنند و همین حالا هم حزب دموکراتیک خلقها با وجود آن که بیش از ۵۰ کرسی پارلمان را در اختیار دراد٬ عملاً در انزوا و بایکوت قرار گرفته و نقشی در معادلات سیاسی کشور ندارد و به عنوان دنباله و نهاد اقماری یک گروه تروریستی مورد انتقاد قرار میگیرد.
ب) شهرداری٬ برای توجه به مطالبات کردها یک نهاد قدرتمند و تعیین کننده نیست و طرف حساب اصلی کردها٬ همچنان اردوغان و دولت است.
ج) دیوار بیاعتمادی بین کردهای مخالف و دولت اردوغان٬ بلندتر و ستبرتر شد و با توجه به شکستهای سنگین شاخه نظامی پ. ک. ک٬ حالا این گروه عملاً کارتی برای چانهزنی و دعوت به مذاکره در اختیار ندارد.
د) عدم تبعیت کردها از توصیه اوجالان در مورد بیطرفی در انتخابات استانبول و پیروی آنان از دستورات پ. ک. ک و دیمرتاش٬ چالش تفرقهبرانگیز نزاع قدرت بین اوجالان و دیمرتاش را تقویت کرده و عملاً رهبر زندانی پ. ک. ک را تبدیل به یک مهره سوخته کرد.
لاغرتر شدن دموکراسی
در جریان ابطال انتخابات استانبول٬ اعتبار نهاد عالی انتخابات و همچنین اعتبار دستگاه قضا و دیوان عدالت اداری به روشنترین شکل ممکن به چالش کشیده شده و زیر سوال رفت و از دیگر سو٬ ماشین تبلیغاتی و کهکشان عظیم رسانهای طرفدار حکومت٬ با برجستهکردن گفتمان ضدیت با مخالفین و دامنزدن به دوقطبی اجتماعی و همچنین تبدیل اردوغان به یک رهبر نقدناپذیر٬ عملاً دموکراسی ترکیه را لاغرتر و رانت وابسته به حکومت را فربه و فربهتر میکنند.
بدون تردید اگر اتاق فکر حزب عدالت و توسعه فکری به حال این موضوع نکند و فضای مطبوعات و آزادی بیان بازنشود٬ حزب عدالت و توسعه مقاطع دشوارتری را در پیش رو خواهد داشت و این مساله میتواند در حوزه سیاست خارجی و تجارت بینالملل و روابط ترکیه با اتحادیه اروپا نیز دردسرساز شود.
حنای بیرنگ مخالفین
حزب جمهوری خلق٬ حالا علاوه بر قلعههای مهم پیشین٬ شهرداری شهرهای مهمی همچون استانبول٬ آنکارا و آدانا را در نیز اختیار دارد. اما در گفتمان سیاسی و استراتژی کلان این حزب٬ برنامه منسجم و روشنی برای اداره کشور و ارائه سیاست جایگزین و آلترناتیوساز وجود ندراد.
واقعیت این است که این حزب٬ حتی محبوبتر هم نشده، بلکه فقط در یک حوزه – آن هم به خاطر ضعف رقیب- پیروزی به دست آورده است. اما در ساختار سیاسی ریاستی٬ استفاده از ظرفیت شهرداریها٬ منجر به اعمال تغییرات بزرگ نمیشود و به طور سنتی٬ آرای این حزب کمالیست سوسیال دموکرات در همان مرز ۲۵ درصد است و از آن قالبیت برخودار نیست که به تنهایی قدرت را در دست بگیرد.
در همین حال٬ حزب خوب به رهبری خانم مرال آکشنر٬ در موقعیتی است که حتی به اندازه حزب حرکت ملی نیز قدرت ندارد و در بهترین شرایط ممکن٬ در همان حد حزب سوم کشور باقی خواهد ماند؛ بنابراین نمیتوان با استناد به تابلوی انتخابات شهرداریها٬ حزب حاکم را در مسیر سقوط و مخالفین را در مسیر صعود توصیف کرد.
انتخابات پیش از موعد
دولت باغچلی رهبر کارکشته حزب حرکت ملی٬ در همان دقایق نخست اعلام نتایج انتخابات استانبول اعلام کرد: «بدترین چیز برای ترکیه٬ این است که در مورد انتخابات پیش از موعد صحبت شود.»
این سخن باغچلی٬ در واقع بخشی از ترس و دغدغه او و اردوغان را نشان میدهد. چرا که مخالفین٬ در هفتههای اخیر بارها به این موضوع اشاره کردهاند که اگر امام اوغلو در استانبول پیروز شود٬ باید ترکیه به سمت برگزاری انتخابات زودهنگام برود و چنین چیزی دقیقاً به معنی این است که اردوغان باید برود. چرا که او دو دوره متوالی رئیس بوده و نمیتواند یک بار دیگر٬ نامزد انتخابات شود.
به همین خاطر٬ ائتلاف جمهور تمام توان خود را به کار خواهد بست تا ایده برگزاری انتخابات را با خاک یکسان کند.
جمعبندی نهایی
تمام شواهد نشاندهنده این است که تمامیتخواهی و نقدناپذیری حزب عدالت و توسعه و پرهیز حزب حرکت ملی از برخی واقعیتهای اجتماعی و سیاسی و در همان حال٬ ضعف احزاب اپوزیسیون در ارائه نقشه راه آلترناتیو به علاوه شرایط سخت اقتصادی٬ عملاً ترکیه را رفته رفته به سمت یک فضای بسته سیاسی و بدون نشاط و پویایی پیش میبرد و حزب عدالت و توسعه اگر چه تا همین جای کار٬ خون قابل توجهی از دست داده٬، اما هنوز هم یگانه حزبی است که میتواند با باز کردن فضای سیاسی و دموکراسی و پرهیز از قطببندی و ادبیات تند٬ ترکیه را از خطر ورود به بنبست٬ برهاند.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/