به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از بیرجند ، داستان سالهای تاریک زندگی مرتضی داستان تکراری بسیاری از زندانیان بود، رفیقان ناباب و جهالت. «روزهای اول چشم به در دوخته بودم. گوش به زنگ بودم. شاید یکی از دوستانم بیاید و کاری برای آزادیم انجام دهد یا حداقل به دیدارم بیایند. چند ماه و چند سال گذشت، خبری نشد.»
دوستیها ظاهرا پشت دیوار زندان چال شده بود. دوستانی که مواد مخدر را در خانه مرتضی گذاشته بودند، سراغش را هیچ وقت نگرفتند. این روایت خود مرتضی است.
سالیان سال گذشت تا بالاخره روز موعود رسید. موهای مرتضی جوگندمی شده بود.
«شنیدن خبر آزادیم از بلندگو بعداز ۹ سال و ۸ ماه مثل رویا بود برایم. نمیدانستم چه در انتظارم است. اما هرچه که بود دیگر تصمیم نداشتم به زندان برگردم. هرچند فکر کردن به اینکه خانواده ام چه رفتاری با من خواهند داشت و شاید مرا طرد کنند ته دلم را خالی میکرد. البته، حق داشتند.»
خانواده مرتضی برخلاف تصورش محکم پشتند ایستادند. «با دیدن آغوش باز خانواده بعد از آزادی در تصمیمم جدیتر شدم.» از آغوش باز خانواده و قبول دوباره اش در خانواده که میگفت چشمانش برق میزد.
«یک شب بعد از آزادیم همهی خانواده دور هم جمع شدیم. از تصمیماتم گفتم. قول دادم که دیگر سمت خلاف و دوستان نابابم نروم. از صبح روز بعد وقتی خانواده ام دیدند که اینقدر در تصمیمم مصمم هستم. آنها هم به فکر کار برایم افتادند. به خصوص خواهر کوچک ترم در این مسیر خیلی همراهم بود. پس اندازهای خودشان را به من دادند هرچند برای شروع کار کم بود.»
مدتی نگذشت که مرتضی متوجه شد سازمان مراقبتهای پس از خروج زندان به زندانیهای آزاد شدهای که بخواهند کاری راه بندازند، وام میدهند.
«حدود ۱۰ میلیون تومان از سازمان وام گرفتم. بعد از ۴ ماه مغازه روسری فروشی را برای خودم سرپاکرده ام.»
هیچ اثری که نشان بدهد سالیان سال در زندان بوده، در ظاهر و رفتارش نیست. میپرسم: اگر یک نفر که تازه از زندان آزاد شده، برای کار به سراغش بیاید به او کار میدهی؟
«شرایط بازار خوب نیست. بهتر شود، حتما»
محسن ۷ سال از زندگیش را در زندان گذرانده بود، اما نا امیدی در او دیده نمیشد. با مراقبتهای پس از خروج، محسن به زندگی عادی خود برگشته و میگفت که قرار نیست دیگر سراغ اشتباهات قبلیش برود.
در دو مرحله ۱۴ میلیون از سازمان مراقبتهای پس از خروج از زندان تسهیلات گرفته ۱۴ ماه بعد از آزادی شروع به کارکرده. صاحب کارواشی شده که چند نفر دیگر هم در آنجا مشغول به کارند.
از روزهای نبودش در خانه پرسیدیم و اینکه چه به خانوادش گذشته در آن سال ها؟
«مسلما برای هر خانوادهای نبود فرزند سخت است. مادرم در آن روزها خیلی اذیت شد.»
سوالم را تکرار میکنم. «اگر فردی که تازه از زندان آزاد شده برای کار به سراغ شما بیاید اجازهی کار در کارواش تان را به او میدهید؟» با قاطعیت و بدون تامل جواب داد.
«حتما. اگر اینجا نشود، جای دیگری برای او کار ردیف میکنم.»
مرتضی و محسن در دوران محکومیت مجرد بودند. به علی در دوران محکومیت بیش از آن دو نفر سخت گذشته.
فرزندان و همسرش هم در آن روزها چشم انتظار بودند. علی یک نکته دیگر به به صحبتهای مرتضی و محسن اضافه میکند: نگاههای پرمعنای مردم بعد از آزادی.
«همیشه مردم و جامعه به چشم بدی به ما زندانیهای آزادشده نگاه میکنند. در فکرکمک به ما نیستند. ولی باید بدانند که ما به اندازه کافی سختی و مکافات در زندان کشیده ایم و بعد از آزادی ما را در جامعه طرد نکنند»
«اگر جوان ۲۳-۲۴ سالهای که تازه از زندان آزادشده، برای کار بیاید در مغازه شیشه فروشی تان به او کار میدهید؟»
«بله با جان و دل. این افراد هستند که نیاز به کار دارند. باید برایشان شغلی ایجادکنیم.»
یک سال و چند ماه بعد از آزادی توانسته بود برای خودش کار جور کند. «چند ماه گذشت تا توانستم ۲۰ میلیون تومان وام بگیرم و شروع به کارکنم. علت طولانی شدن شروع به کار کردنم، بعد از آزادی باز هم عدم اعتماد مردم و پیدا نشدن ضامن برای گرفتن وام ازسازمان مراقبتهای پس از خروج زندان بود.»
یک نکته را هم اضافه کرد. «میگفت تمام اموالی که از راه فروش مواد بدست آورده بود در همین راه بی راهه از دست دادم.» زندگی اش را بعد از آزادی از صفر شروع کرده بود.
به سراغ هاشمی مدیرکل زندان رفتیم و خواستیم در خصوص وامهای اعطا شده به زندانیان آزاد شده توضیح دهد.
«یکی از ادارات سازمانهای زندان اداره مراقبت بعد از خروج است.
در سال گذشته به زندانیانی که از زندان آزاد شده اند مبلغ ۶میلیارد و۱۹۰میلیون ریال وام داده شده است.»
از هاشمی پرسیدم تاکنون زندانیهایی که وام گرفته اند و شروع به کارکردند بازگشتی به زندان داشته؟ «اگر شغلی برای خودشان دست و پا کنند دیگر بازگشتی ندارند و این افراد تاکنون بازگشت مجددی به زندان نداشته اند.»
سقف وامهای پرداخت شده بین ۵ میلیون تومان تا ۲۰میلیون تومان است و بهرهی این وامها به صورت قرضه الحسنه دریافت میشود.
صحبت مشترک بین همه ی این افراد نگاه ها و تغییر رفتارهای بعد آزادی شان از طرف ما بود .گلایه مند بودند از اینکه مردم کار نمی دهند و رفتارهای های قبل را دیگر ندارند و نگاه ها متفاوت می شود.
دیروز به خاطر حبس همه داشته هایشان را و امروز پس از آزادی به خاطر عدم اعتماد و حمایت خانواده و جامعه، ته مانده امیدشان را به آینده از دست می دهند.
خیلی از ما در مواجهه با گناه دیگران آنها را نمی بخشیم. این در حالی است كه خداوند متعال در آیه ۵۳ سوره «زمر» آغوش رحمتش را به روی همه باز و فرمان عفو همه گناهكاران را صادر كرده است. او در این آیه می فرماید: «به آنها بگو، ای بندگان من كه بر خودتان اسراف و ستم كرده اید. از رحمت خداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را می بخشد كه او بخشنده و مهربان است». پس چرا ما نبخشیم و به این افراد فرصت دوباره زندگی کردن را ندهیم.
انتهای پیام/
گزارش از زهرا رضوانیان