از نظر حلقه بهار، اگر انسان می‌خواهد جانشین خدا شود باید علوم انسانی و علوم فنی و پایه را بیاموزد تا بتواند به جای خدا قرار بگیرد!

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، همواره یکی از مهمترین مدعا‌های حلقه انحرافی شکل گرفته در دولت‌های دهم این بوده که انحراف یک برچسب است که مخالفین سیاسی آقای احمدی‌نژاد برای از میدان به در کردن وی و متفرق کردن هوادارانش ساخته‌اند و اساساً انحرافی در افکار و عقاید این حلقه وجود نداشته و این حلقه بهترین منادیان و معتقدان اسلام ناب، مکتب امام خمینی (ره) و گفتمان انقلاب اسلامی بوده و هستند.

به تازگی کتابی به نام «روایت انحراف» توسط پژوهشگران «اندیشکده ولاء» و درباره عقاید و افکار حلقه موسوم به «حلقه انحرافی» تألیف شده است. در این کتاب که به زودی به زیور طبع آراسته و روانه بازار نشر خواهد شد، تلاش گردیده تا فراتر از تحلیل‌های سیاسی راجع به حلقه آقای احمدی نژاد و دوستانش، به بررسی افکار و عقاید وی و این حلقه پرداخته شود. کنکاشی که می‌تواند نسبت عقاید و افکار این حلقه با مکتب «اسلام ناب» را که انقلاب اسلامی تعین یافته وجه نهضتی آن در عصر کنونی است را مشخص نماید.

چرا از نظر مشایی برای دیدن علم خدا باید علم انسان را ببینیم؟

در این مطلب به مرور گزیده‌ای از این کتاب  برای آشنایی بیشتر کاربران گرامی با افکار و عقاید این حلقه پرداخته شده است.


بیشتر بخوانید:آیا از نظر مشایی و احمدی‌نژاد؛ خدا با خلقت انسان، خدا آفرید؟


آن‌چه پیش‌رو دارید بخش نهم گزیده‌ای از کتاب «روایت انحراف» است که پیش از این، هشت بخش آن منتشر شده است. در این هشت بخش که به صورت گزیده‌ای کوتاه منتشر شده، دربارهٔ نگاه حلقه بهار به خدا، انسان و رابطه خدا و انسان، بحث‌هایی به اجمال مطرح شد. بحث‌هایی مانند خدای ذهنی، اصالت اومانیسم در منظومهٔ عقیدتی حلقه بهار و خداانگاری از انسان و خالق‌پنداری از انسان. در بخش هشتم، مؤلفه‌های مؤثر در امر ظهور از نگاه حلقه بهار مورد اشاره قرار گرفت. اسفندیار رحیم‌مشایی در تشریح مبنای اعتقادی خویش به امر ظهور، دو بحث آسمانی و زمینی را مطرح نموده و معتقد است که بحث‌های زمینی بهتر از بحث‌های آسمانی می‌توانند به درک ظهور کمکی کند و در این زمینه بایستی به بحث‌های زمینی رجوع داشت. در نگاه مشایی ممکن است مبانی و مفاهیم آسمانی و منطق الهی و توحیدی در زمین منشأ اثر، جدی و تعیین کننده نباشد.

تقدیس علم

اسفندیار رحیم‌مشایی و محمود احمدی‌نژاد بار‌ها به صراحت بر «تقدیس علم» تأکید نموده و علم را رشته رسیدن به خدا دانسته‌اند. مشایی می‌گوید:

«هر چیزی که بوی علم و معرفت دهد مقدس است و قدسی، چون رشته رسیدن به خداست … ما با توسعه علم می‌خواهیم بزرگی ظرفیت جهان و انسان را نشان دهیم. می‌خواهیم با توسعه علم بفهمیم جهان چقدر پیچیده و دقیق است و بعد بفهمیم که چقدر انسان بزرگ و دقیق است.»

«باید در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری قبل از هر چیزی ساحت علم تقدیس شود.»

از سخنان مشایی و احمدی‌نژاد برداشت می‌شود که آنان علم و فن آوری مدرن را با علم‌الهی یکسان دانسته و معتقد هستند آنچه به عنوان علم در جهان امروز شناخته می‌شود ظهور «علم» از اسماً الهی است. آن‌ها علم را شرط انسانیت دانسته و معتقد هستند با حذف علم، انسان حذف می‌شود و با حذف شدن انسان، خدا نیز حذف شده است. در این باره مشایی می‌گوید:

«انسان اهمیتش به همین علم است. اگر علم را برداریم انسان حذف می‌شود. انسان را که حذف کنیم، دیگر نیازی به حذف خدا نیست، زیرا خدا دیگر خودش حذف شده است.»

در یاداشت‌های پیشین توضیح داده شد که نوعی نگاه خداگونه به انسان در اندیشه حلقه بهار وجود دارد و این حلقه معتقد است که انسان، محور عالم بوده و بدون انسان، هیچ حقیقتی از جمله خدا معنایی ندارد و این انسان است که به همه عالم معنا می‌بخشد. از نظر این حلقه، خدا علمش را در اختیار انسان قرار داده و انسان می‌تواند از رهگذر علم، جانشین خدا در زمین گردد و البته در این جانشینی حتی اختیارات خدا را هم بر عهده بگیرد. احمدی‌نژاد در این باره گفته است:

«خداوند علم خودش را در اختیار بشر قرار داد و وی می‌تواند تا جانشینی خدا روی زمین پیش برود و جانشینی یعنی اینکه فرد شباهت‌هایی را به او دارد و می‌تواند اختیارات خداوند را هم بر عهده داشته باشد.»

چرا از نظر مشایی برای دیدن علم خدا باید علم انسان را ببینیم؟

از نظر حلقه بهار، هر کار علمی، کاری خدایی است و همه زمینه‌های علمی هم نور هستند و اساساً علم غیرالهی نداریم. این حلقه با تأویل علم در روایتی که علم را نور می‌داند به همه دانش‌های بشری، هر کار علمی را کاری خدایی به حساب می‌آورد. احمدی‌نژاد و مشایی معتقد هستند:

«کشف علمی، یک نخ زدن به دریای علم خداوند و معرفی به جامعه است. اصلاً علم غیر الهی داریم؟ یعنی در این عالم، علمی خارج از علم خدا وجود دارد؟ هر کس کار علمی می‌کند، کار خدایی می‌کند. بنا باشد هر چیزی در آینده بسازیم باید امروز از علم آغاز کنیم.»

«تفاوتی نمی‌کند توسعه علم در فیزیک باشد یا در علوم انسانی. اگر علم نور است، همه زمینه‌های آن نور است. ما باید بستر را بشناسیم. باید هویت انسان را به خوبی تعبیر کنیم و مهم است که بدانیم انسان کیست؟»

از نظر این حلقه، توسعه علوم انسانی و علوم فنی و پایه به معنای توسعه علم انسان است و اگر انسان می‌خواهد جانشین خدا شود باید این علوم را بیاموزد تا بتواند به جای خدا قرار بگیرد! در حقیقت این حلقه با تأویل آیه «و علّم آدم الاسماء»، آن را به معنای کسب علم تکنیکی و مدرن توسط انسان دانسته‌اند که انسان از طریق آن به جانشینی خدا می‌رسد! یعنی همین علوم مدرن که در بستر دین‌ستیزی، مادی‌گرایی و سکولاریسم سر برآورده می‌تواند انسان را جانشین خدا گرداند تا به جای خدا تصمیم بگیرد و اراده کند. اسفندیار رحیم‌مشایی می‌گوید:

«پیش‌تر گفته بودم که وقتی انسان می‌خواهد جانشین خدا شود، باید علم بیاموزد. خداوند نیز در این‌باره در اوایل سوره بقره می‌فرماید: «و علم آدم الاسماء»؛ و خداوند، اسماءی خود را به انسان تعلیم داد … معنای اسماً در اینجا اجمالاً می‌تواند حقیقت انسان باشد. خب اسماً را یاد داد؛ حالا مأموریت انسان چیست؟ خلیفه اللهی است؛ مأموریت انسان این است که خلیفه خدا باشد؛ خلیفه یعنی چه؟ یعنی قائم‌مقام و جانشین؛ یعنی به جای خدا تصمیم بگیرد. به جای خدا اراده کند. جای خدا؛ خلیفه الله»

از نظر مشایی، میان علم خدا و علم مدرن تفاوت چندانی وجود ندارد. شاید از همین رو باشد که بنا بر نظر وی با دیدن علم انسان، علم خدا را می‌توان دید و با تجلیل انسان می‌توان خدا را تجلیل کرد:

«تجلیل انسان یعنی تکریم و تجلیل خداوند. اگر بخواهیم علم خدا را ببینیم باید علم انسان را ببینیم.»

همچنین از نظر احمدی‌نژاد راه بزرگ شدن، انسان شدن، مهربان و عزیز شدن هم علم است:

«راه بزرگ شدن، انسان شدن، عزیز شدن و مهربان شدن، علم است و علم. جالب است که خدای متعال خود را بیشتر با دو صفت معرفی می‌کند: مهربانی و عالم بودن؛ و این هر دو از یک جنس است»

مشایی یافته‌های علمی را «دریافت درست» نامیده و اعلام می‌کند که هر جا «دریافت‌های علمی» با «دریافت‌های دینی»، بر عنصر سومی به نام «حقیقت» منطبق باشند، آنجا هم علم است و هم دین و اگر منطبق نباشند نه علم است و نه دین:

«یکی از دعا‌های مأثور از پیغمبر این است «اللهم ارنی الاشیاء کما هی»؛ خدایا موجودات را، آنچنان که هست به من بنمایان. دین دریافت درست است. پیش از این گفتیم که علم هم دریافت درست است؛ یعنی هر جا که بر حقیقت منطبق باشد، هم دین است و هم علم و هر جا که بر حقیقت منطبق نباشید، نه علم است و نه دین.»

با اینکه مشایی حقانیت علم و دین را منوط بر انطباق آن دو بر «حقیقت» قلمداد می‌کند، ولی در جایی دیگر، واقعی بودن دین را مشروط بر علمی بودن و توسعه علم می‌داند و معتقد است اگر توسعه علم نباشد دین واقعیت خارجی نداشته و امری موهوم، خیالی و خطاست:

«یک نظام دینی باید بداند -ان‌شاءالله که می‌داند- که بدون توسعه علم، دین واقعیت خارجی ندارد و موهومات، خیالات و خطاست. در این حالت دریافت‌ها هم ناصحیح است.»

در واقع مشایی برخلاف گفته قبلی خود که واقعی بودن دین و علم را منوط به انطباق این دو بر حقیقت می‌دانست، در این سخن، واقعی بودن دین را منوط بر علمی بودن و توسعه علم می‌داند و به این ترتیب به علم در برابر دین اولویت و اصالت می‌دهد.

آیا از نظر مشایی «حقیقت» همان «علم» است؟! به نظر می‌رسد که صحبت مشایی از موضوع سومی (علاوه بر دین و علم) به نام «حقیقت» صرفاً یک لفاظی است و وی با عقب نشاندن دین به نفع علم، واقعی بودن دین را مشروط به توسعه علم می‌داند. مشایی پس از آنکه واقعیت خارجی دین را منوط و مشروط به توسعه علم اعلام می‌کند، در سطحی کلان‌تر علم را با ارزش‌ترین چیز معرفی کرده و با تقدیس آن، دین را امری نسبی می‌خواند:

«علم بالاترین چیزی است که در ذهن می‌توانیم برای آن ارزش‌گذاری کنیم؛ بنابراین اگر کسی می‌گوید علم، مقدس است، نه تنها سخن به گزاف نگفته بلکه به حقیقت بسیار مسلم اشاره کرده است … هم علم و هم دین نسبی است. واقعیت و حقیقت علم و دین یکی است… تمام عالم خلق شده که خدا فهمیده شود.»

منبع: مشرق

انتهای پیام/

برچسب ها: احمدی نژاد ، مشایی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
آزادیخواه
۱۲:۲۸ ۲۳ اسفند ۱۳۹۷
مشایی دوست داریم