به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، این مردم به راحتی نمیخندند. آنها منوچهر نوذری میخواهند؛ مثل آن روزهای جنگ که دلشان بُغ کرده بود و منتظر بودند، جمعه شود. سالهای شروع جنگ مفرحترین سرگرمی آدمها گوش کردن به نوار کاستی بود که نوذری همراه علی تابش با جوک گفتن، در ۶۰ دقیقه ضبط کرده بود. خودش میگفت آن جمله «تصویر من را در جعبهای که میبینید نامش تلویزیون است» برای اولینبار از زبان او گفته شده است.
تصورش را بکنید؛ این جعبه که ما امروز جادوییاش میخوانیم، متصل به سازمانی عریض و طویل، روزگاری به وسیله نوذری معرفی میشد. گلن فورد و جک لمون را با صدای او شناختیم. او همان «آقای ملون» و «دست و دلباز» برنامه رادیویی «صبح جمعه با شما» بود. منوچهر اسماعیلی، پیشکسوت دوبله درباره نوذری میگفت که او در نبردهای سهمگین زندگی، دستش در گرههای کور باز نشده مردم بود. اما به واقع منوچهر نوذری در اجراهایش چه بدعتهایی گذاشت و شیوه اجرای او چرا برای مردم دلنشین بود؟ خیلیها همچنان معتقدند او در اجرا یگانه بود و هیچ کم نداشت.
روزگار منوچهر و امروز ما
شهرتش «آقای خنده ایران» بود. این بود که درباره شیوههای اجرای او و تفاوت اجرایش با ایرج نوذری میگویند: «ایرج تواناییهایش در بخش تیپیک و دراماتیک است، اما پدرش، منوچهر، طنز دوست داشت». روحیه طنز نوذری به اندازهای بود که وقتی از او میپرسند اهل کجاست؟ میگوید: «پدرم کاشی بود، اما مادرم سرامیکی!» بهروز رضوی، گوینده و مجری رادیو و تلویزیون درباره نوذری و همنسلانش معتقد است: «نوذری مهارتش در اجرا را مدیون سالها کار در رادیو بود.
او با جماعت هنرمندان صاحبنامی چون اکبر مشکی، سخایی، مجید محسنی و جمعی که برنامه صبح جمعه رادیو را تدارک میدیدند، کار میکرد. در دوبله هم فعال بود. این تجربیات او را مجری مولفی کرد. حاضرجوابی، رندی و نمکهایش را در آن سالها کسب کرده بود. نوذری همان «دردونه حسنکبابی» بود و لحن او مناسب هر برنامه تغییر میکرد. گاهی نیز حاضر جوابیهایش مورد انتقاد جوانانی بود که در مسابقات شرکت میکردند، اما این عادت خوشمزه گاهی شنوندهای را که با شرکتکننده همزادپنداری کرده بود، ناراحت میکرد. حضور ذهن، از ویژگیهای دیگر او در اجرا بود. نوذری بیش از همه در اجرای برنامه تمرکز داشت. او با تمرکزش گلیم اجرا را از آب بیرون میکشید».
رضوی با این توصیفات درباره نوذری به مشخصه اجراهای این دوران اشاره میکند و در مقایسه با مجریان امروز میگوید: «یکی از مشخصههای برخی مجریان امروز بیادبی است؛ به رخ کشیدن اطلاعات و کنف کردن مخاطب و منکوب آنها. اما این اصلا درست نیست. این مجریان گاهی با انتقاد و واکنش مردم و مخاطبان ادب میشوند. در اجرا نکته مهم این است که باید با لحن مودبانه و فروتنانه حرف بزنیم. خودمحوری و غرور مخاطبان را گریزان میکنند. مثل کاسبی که معتقد است حق با مشتری است، در کار اجرا نیز حق با مخاطب است و باید به تجربه این را بدانیم که اگر مخاطب نباشد، ما نیز نخواهیم بود. اصل این است که لحن متفرعنانه نداشته باشیم تا موج رادیو تغییر نکند و شنونده بماند. البته گاهی تهیهکنندگان انتظار چنین تندخویی و بیادبیای را دارند و این اصلا درست نیست».
اما مقوله اجرا همیشه لب تیغ است؛ اینسو مجری خشک و اتوکشیدهای تحویل مخاطب میدهد و آن سو مجری لودهای که حرفهای بیهودهای میزند. رضوی میگوید: «مجری باید باسواد باشد و پیرامون برنامهاش اطلاعات کسب کند؛ لحنش را متواضع کند. اگر از این حدود تجاوز کند شنونده را از دست میدهد. چهره، صورت و زبان بدن بسیار در مجریان سیما مهم است. نوذری در زمان خود هم نظیر نداشت چه برسد بعد از خودش. اگر کسی حاضر جوابی میکند به هوای اینکه ادای نوذری را درآورد در اشتباه است. او میدانست چطور رفتار کند و مودب بود. پیش از این، قدیمترها، مجریان باید با یکی از 5معاون سیما گفتوگو میکردند تا در ابتدا ادبشان مورد بررسی قرار بگیرد؛ چون بیادب را نمیتوان ادب کرد و شرط اول همین ادب بود. نگاه نجیب و سالم مجری و چهره بیغلوغش او هم بسیار اهمیت داشت. مجری نباید جلب توجه میکرد چون توجه مخاطب را از موضوع اصلی برنامه میگرفت. همه اینها روزگاری که منوچهر نوذری اجرا میکرد، بود و حالا کمترین ارزش را پیدا کرده است».
نوذری؛ به مهربانی طنز
راوی سریال هزاردستان، نوذری، تا پیش از انقلاب در چند فیلم ازجمله «امیر ارسلان نامدار»، «گوهر شب چراغ» و «غروب بتپرستان» ایفای نقش کرد. از مشهورترین برنامههای او در تلویزیون «مسابقه هفته»، «تهران ساعت بیست» و مجموعههای داستانی «کوچه اقاقیا» و «باجناقها» بود. مرحوم نوذری در اواخر عمرش مدتی هم اجرای برنامه «صندلی داغ» را بر عهده گرفت؛ از آخرین کارهای او هم میتوان به برنامه رادیویی «پنجشنبه شنیدنی» اشاره کرد. رشید کاکاوند، مجری رادیو و تلویزیون و مدرس دانشگاه، معتقد است که اجرای منوچهر نوذری وجوه مختلفی دارد و در حوزه صدا بسیار معتبر بوده است.
کاکاوند به فردیت در اجرا اشاره میکند؛«همانطور که هنرمند باید در هنرش فردیت را حفظ کند و نوع نگاه، احساسات و اندیشه منحصر بهخودش را داشته باشد، مجری هم با اینکه منتقلکننده دیدگاه رسانه است باید ویژگیهای فردی خود را حفظ کند؛ یعنی اگر منوچهر نوذری رفت و دیگری خواست برنامه را اجرا کند، برنامه تغییر کند. نه اینکه دیگری اجرای نوذری را تکرار کند؛ مثل خیلی از برنامهها که با تغییر مجری هیچ تغییری در برنامه اتفاق نمیافتد. این فردیت موردنظر، در برنامههای بسته خبری هم میتواند نمایان شود؛ مثل حنجره، لحن، ادا و نگاه چشمی که هر یک میتوانند اجرایی را منحصر به فرد کنند. اما در عین حال مجریان باید بدانند هرچقدر هم فردیت داشته باشند، منتقلکننده پیامی هستند که رسانه در اختیار آنها قرار داده است. این را باید بهخاطر داشته باشیم که رسانه ما خصوصی نیست و با سیستم حکومتی- دولتی اداره میشود. از اینرو پیام با موازینی منتقل خواهد شد.»
او درباره اعتمادسازی برای مخاطبان میگوید که مجری از نظر دانایی درباره موضوعی خاص مورد بررسی و اعتبار شخصی جلوی دوربین تلویزیون یا پشت میکروفن رادیو قرار میگیرد؛ «نوذری از این ویژگیها بهرهمند بود؛ سن و سال او در سالهایی که برنامه اجرا میکرد، سوابق هنری و موقعیتی که برای خودش در آن برنامه میساخت؛ از نظر فردی هم شوخطبعی و ظرافتهای بیانی و مهربانیهایی که در ساخت طنز وجود داشت، از ویژگیهایی بود که منوچهر نوذری را از دیگر همکارانش جدا میکرد. او صراحتلهجهای داشت که گاهی دیگران را میرنجاند، اما به این خاطر بود که آنها عادت به صراحت نداشتند. او اهل تکلف و تعارف در برنامه نبود. بیتعارفی، صراحت و طنز البته در اجراهای او منافاتی با احترام و ادب نداشت. خلاف آنچه امروز اتفاق افتاده و ما صمیمیت را با بیادبی یکی گرفتهایم.» اما نکته مهم و قابلتاملی که کاکاوند به آن اشاره میکند شناخت جایگاه خود، فرد مقابل و مخاطب است تا صمیمیت همراه با احترامی توامان منتقل شود.
او میگوید: «اگر این خط باریک را نشناسیم برنامه یا متکلف میشود یا به سمت بیاحترامی و بیادبی خواهد رفت. آسیب زمانی بیشتر شد که در جوانگرایی دقت لازم را نداشتیم و افرادی برای اجرا انتخاب شدند که اندازه جایگاه اجرای آن برنامه بهخصوص نبودند، این بود که مجریان زیر 30سال و بیتجربه در گفتوگو با فردی جاافتاده و مسلط به علم، هنر یا متخصصی، مقابل هم مینشستند. نتیجه اما قابلقبول نبود و گاهی مضحک میشد. منوچهر نوذری اما بهخاطر جایگاه سنی، هنری و حضور ذهن فوقالعادهای که داشت میتوانست موضوعات را خوب به هم ربط بدهد و شوخی کند. او این احترام و صمیمیت را همزمان به مخاطب منتقل میکرد».
مجریای اندازه و قواره صندلی
اما به استثنای تواناییهای فردی نباید از این موضوع غافل شد که نوذری بازیگر بود. یک بازیگر میتواند در فرمهای مختلف جای خود را پیدا کند. از آنجا که اجرا درجهای از بازیگری است و مجری در واقع خود واقعیاش نیست باید در موقعیتی قرار بگیرد که برایش تعریف شده است. کسی که دوبله، نمایش، بازیگری وکارگردانی کرده است میتواند در فضاهای مختلف حضور موفق داشته باشد. منوچهر نوذری در حوزه دوبله کاراکتر و شخصیتهایی را دوبله میکرد که به سرعت کلام مشهور بودند. در دوبله هر کسی از پسِ چنین شخصیتهایی برنمیآید. کاکاوند میگوید: «متأسفانه در فرهنگ رسانه، گاه توفیق باعث تکرار میشود، نه برای اینکه نوذری الگو میشود بلکه به این خاطر که یک مد ادامهدار خواهد شد.
نباید از نظر دور داشت که نوذری الگو شده، باید به این توجه کرد که مسابقههای تلویزیونی همه یکی شده است و به سبک همان مسابقه با همان چیدمان و میزها و مجری که در میانه قرار میگیرد، هنوز تکرار میشوند. فرم تکرار میشود و وقتی فرم تکرار شود همان اجرا اتفاق خواهد افتاد. ما هیچگاه تواناییهای نوذری را الگو قرار ندادیم. گاهی نوذری در حوزههای مختلف ممکن بود اطلاعات دقیقی نداشته باشد، اما بلد بود موضوع را به درستی جمع کند. باید به پشتوانه منوچهر نوذری دقیق شد که چه چیزهایی منوچهر نوذری را بهوجود آورد. گاهی حتی رنگبندی لباس باید با برنامه هماهنگ باشد. گاهی صدا، ریتم و لحن باید با آن ساعت روز هماهنگ باشد؛ مثلا من در این سالها برنامههای روز قبول نکردم چون میدانم ریتم کلامام روزانه نیست و نیاز به فراغت پس از روز کاری میطلبد. مجری وقتی روی صندلی اجرا مینشیند باید اندازه و قواره آن صندلی باشد».
منبع: روزنامه همشهری
انتهای پیام/