به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بسیاری از ما از روش زندگی کردن خود آنچنان راضی نیستیم و دقیقا هم نمیدانیم که درد و مشکل از کجاست. بسیاری از این مشکلات طوری در ما و روزهایمان پنهان شده که یافتن آنها و تسلط رویشان بسیار سخت است.
این موارد از سخنرانیها و کتب دکترهای روانشناسی معروفی چون دکتر فیل، وین دایر، استر هیکس و ماریان ویلسون و ویلیام گلسر استخراج شده و گنجینهای خلاصه شده از دانستههای ایشان است.
بیشتربخوانید :شادی در زندگی را با ۱۳ گام تجربه کنید!
۱- در جهان پیرامون شما هیچ چیز تصادفی نیست، نه اینکه با گفتن این حرف همه چیز را به حکمت ربط دهیم، نه! ولیکن از تک تک مسائل پیش روی زندگی میتوان نکاتی را برای آموختن یاد گرفت که اکثرا در پس پرده ذهنمان جا میماند. باید همیشه بفهمید که هستید و چرا اینجا هستید و چی شد که اینجوری شد.
۳-وقتی شاید را برای خودتان درخواست کنید، متاسفانه از شما میگریزد ولی وقتی شادی برای دیگران درخواست کنید، خودتان آنها را به هر نحوی که شده خواهید یافت.
۴-حرفهای دیگران مبنی بر اینکه کاری غیرممکن یا غیرواقعیست را بگذارید در کوزه و آبش را میل کنید. هیچکس نمیتواند این ادعاها را برای شما داشته باشد و بازگو کردن تجریبات مشابه آنها، ربطی به اینکه الزاما حرف آنها درست است، ندارد.
۵- گله و شکایت موجب آشوب و بلوا میشود و گفتگو متضاد آن عمل میکند. البته که گاهی گفتگو هم جنجالی میشود، ولی بازهم جنجالی شدن و تبدیل گفتگو به بحث بسیار کمتر از یک شکایت و گله علنی ترکش خواهد داشت.
۶-کمی از وسایلی که دیگر استفاده نمیکنید را دور بریزید. این کار باعث میشود کمتر و کمتر به مادیات دلبستگی پیدا کنید؛ میدانیم این دلبستگی به سختی کاملا نابود میشود ولی شاید بتوان درجه آن را کم کرد.
۷- شاید باورتان نشود ولی واقعا اگر به چیزی زیاد فکر کنید، ناخودآگاه زندگیتان را به همان مساله سمت و سوق دادهاید. این مساله نه خرافات است و نه باورهای عامیانه بلکه میتوان آن را از لحاظ علمی نیز تاحدی ثابت نمود. قدرت فکر شما و راهی که به آن میدهید بسیار بیشتر از چیزیست که فکر میکنید.
۸- شاید بهتر باشد بیخیال پیدا کردن مقصر باشید و در همه مشکلاتی که پیش رو دارید، یک نفر را مقصر نپندارید. زندگی شما محصول انتخابات شماست نه کارهای دیگران، شاید اعمال آنها را بتوان گفت که بیتاثیر نیستند ولی اینکه مقصر تام را آنها بشمارید، رفتار زشتی است که باعث درجا زدنتان میشود.
۹- یاد بگیرید به دیگران فرصت دهید تا خودشان به مشکلاتشان رسیدگی کنند و خودتان را حلال مشکلات کل ملت ندانید. شاید گاهی شما وادار به مداخله در کاری بشوید ولی از این فرصت دادن نیز غفلت نکنید.
۱۰- اگر رفتارهای اعتیادگونه دارید، برای مهار کردن آن قطعا به مشکل برخوردهاید و شاید از خیلیها درباره چگونگی ترک آن پرس و جو کرده باشید. رفتارهای اعتیاد گونه از موارد کمخطر گرفته تا پرخطر دردسرها و مشقتهای خود را دارد ولی مقابله کردن با آنها را با راه و روش صحیح بیاموزید و اول از همه هم باید خودتان بخواهید تا آن را ترک کنید، این خواستن بزرگترین گام شماست.
۱۱-بین محق بودن و مهربان بودن، بهتر است مهربانی را انتخاب کنید و نیاز به حق جانب بودن را رها کنید.
۱۲-به جای شاید و احتمالا و ممکن است و این قبیل کلمات، یا پسوند قویتری همچون قطعا و حتما بیاورید و یا اگر اینقدر هم نمیتوانید مثبت اندیشی کنید (که کاش بتوانید) لااقل آنها را حذف کنید و هیچ پسوندی قبل از عبارات احتمالی خود نیاورید. این خودباوریها واقعا کار میکند و جواب میدهد.
۱۳- اهداف شغلی خودتان را هم اندکی تغییر دهید، بیایید به کار و بارتان به چشم یک رسالت نگاه کنید و از استعدادهایتان در این رسالت و رسانیدن آن به هدفش استفاده کنید، برفرض که این استعدادها از نظر دیگران آنچنان هم کارساز نبود ولی شما تلاشتان را بکنید.
۱۴- همه اطرافیان شما به طور قطع ویژگی خوب دارند و بد و نمیتوان ادعا کرد که یک شخص صد در صد به شما خوبی کرده است. در این حالت به جای توجه به اشتباهات و کارهای غلط او، روی وزنه مثبت ماجرا بیندیشید و تمرکزتان را در اعمال و رفتار محبت آمیز آن افراد بگذارید. وزنه ترازوی هر کس را به این سمت که متمایل کنید، آن حس بد درون وجودتان کم کم رو به کاهش میرود.
۱۵-فانتزی سازی و تخیل برخلاف تصور برخی افراد، اصلا عمل ناپسندی نیست و شاید بد نباشد برای زندگی خودتان و آیندهاش، چنین تصویرسازیهایی انجام دهید. اجازه هم ندهید کسی این تصاویر را خدشه دارد کند، چرا که روی آینده شما تاثیر خواهد گذاشت. البته گاهی این آینده بینی و رویا بینی، در مسیر غلطی است، ولی تشخیص این نکته را معمولا تا خودتان با آن مواجه نشوید، برایتان قابل لمس نخواهد بود. این مورد آخر نکته چندان خوبی نیست ولی شاید بتواند به نکته شماره دوم ختم شود و تبدیل به یک درس آموزشی برایتان شود.
۱۶-گفتگوهای درونی در همه ما انسانها وجود دارد و با خودمان یا زمین و زمان گاهی به صحبت مینشینیم. برخی حتی با صدای بلند این کار را میکنند و تاثیرش را در آرامششان بیشتر میبینند. فارغ از اینکه کلا این گفتگوهای درونی مفید است یا خیر، لااقل محتویات آن را کنترل کنید. معمولا این گفتگوها در شرایط ناگوار رخ میدهد و کمتر آدمیست که بعد از موفقیت بنشیند و با روزگار درد و دل کند، از همین رو باید وحشت و غم (دو عنصر اصلی و سنگ چخماق آتش گفتگوی درونی) را در این محورهای گفتمان، حذف کنید.
۱۷-چه کسی گفته رابطه شکست خورده شما را شکست خورده میکند؟ شرمش باد! اصولا رابطه شکست خوردهای به آن معنایی که فکر میکنید وجود ندارد، انسانها به زندگی یکدیگر وارد و خارج میشوند و ممکن است این خروج با غم و اندوه همراه باشد اما برچسب شکست به آن، درام کردن زندگی است.
۱۸-زندگی دو مدل هدف دارد، هدفهای سطحی و عمقی. رسیدن به هر دوی این اهداف هم واجب و مهم است ولی متاسفانه معمولا هدفهای سطحی جلوی چشم و افکارمان قرار میگیرند و باعث میشوند که آن موارد اصلی و عمقی به فراموشی سپرده شوند یا به دیرکرد بخورند.
۱۹- حقیقتا لازم نیست در همه کارهایی که انجام میدهید، بهترین آن باشید. اگر اینطور باشد که هیچ جایی برای پیشرفت برای خودتان باقی نگذاشتید و عملا دستی دستی باعث درجا زدن روی یک پله زندگی شدهاید.
۲۰- باورها سد راه شما میشوند و معرفتها به شما توانایی میبخشد. به قول باور صرفا یک نظریه ذهنی است و بسیاری از آنها هم ناخوداگاه در ذهن ساخته میشود تا اکتسابی باشد. باورها میتوانند با شک و تردید همراه باشند و بعدها به هم بریزد اما معرفت در بطن و زیر پوست شماست (اگر بگذارید باشد) و شک کردن به آن از مهالات است.
۲۱- اینکه فکر کنید با کاری که انجام میدهید شناخته میشوید هم مانند مورد ۱۹ اعرابی از معنا ندارد. اگر منطقی به مساله نگاه کنید، پس وقتی کاری انجام نمیدهید، رسما وجود ندارید.
۲۲- مقایسه کردن با دیگران برای اندازه گیری عملکردتان یکی از دردآورترین اقدامات شما در طول زندگانی است. این یک تمرین بیخوده برای شماست و معمولا زیر سوال بردن خودتان را در پی خواهد داشت.
۲۳- به جای جذب کردن سعی کنید جذب شوید. شنونده خوب بودن پیش نیاز اصلی همین مورد است. در کتاب هفت عادت مردمان موثر استفان کاوی هم درست شنیدن جزو عادات مردمان مهم به شمار آمده است.
۲۴- هر از گاهی چند قدم به عقب بردارید و ورود و خرج اندیشهها را به ذهن خود مشاهده کنید. به این ترتیب توانایی خود را برای این که شاهد افکارتا باشید افزایش میدهید.
۲۵ – تعصب داشتن و اندیشههای پیرامون آن ذهن را تبدیل به یک فضای خالی و یا به بیانی بهتر، صرفا پر شده با یک عنصر میکند.
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/
این ۲۵ مورد که بیان کردید حاصل سالها تجربه اون افرادی بوده که تو کتابهاشون آوردن.
پیشنهاد میکنم روزانه یه راهکار ارائه بدید تا بشه هضمش کرد..اگه روزی یکی باشه بیشتر میشه تکرار و تمرین کرد و جواب گرفت.
فداتون
این ۲۵ مورد که بیان کردید حاصل سالها تجربه اون افرادی بوده که تو کتابهاشون آوردن.
پیشنهاد میکنم روزانه یه راهکار ارائه بدید تا بشه هضمش کرد..اگه روزی یکی باشه بیشتر میشه تکرار و تمرین کرد و جواب گرفت.
فداتون