به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ اعداد می آیند و می روند، ولی احساسات دائمی هستند، به خصوص اگر احساسات شامل این باشد که راجع به خود چه حسی دارید.
بعضی وقت ها مقایسه می تواند مفید باشد... ولی اگر پای حس رضایت و شادی شما در میان باشد، مسلماً مقایسه می تواند نتیجه معکوس به دنبال داشته باشد.
مثل اینکه مدام خود را با بقیه مردم مقایسه کنید. کافی است این کار را انجام دهید، و خواهید دید که چقدر راحت احساس ناموفق بودن به شما دست می دهد. اگر شما کارآفرین باشید و خوتان را با ریچارد برانسون مقایسه کنید، احساس شکست خواهید کرد. اگر هدف شما این باشد که دنیا را تغییر دهید و خودتان را با استیو جابز مقایسه کنید...
مشکل مقایسه همین است. هر چقدر هم موفق باشید، همیشه کسی وجود دارد که موفق تر از شماست. همیشه کسی بهتر، یا باهوش تر، یا پولدارتر، یا (ظاهراً) خوشحال تر وجود دارد.
بیشتربخوانید : چگونه ذهنیت خود را از کارمندی به کارآفرینی تغییر دهیم؟
پس دست از مقایسه بردارید. فقط روی خودتان تمرکز کنید. سپس به دنبال این نشانه ها باشید که نشان می دهد شما موفق تر، و احتمالاً خوشحال تر، از آن چیزی هستید که فکر می کنید.
1. آیا من دوستان نزدیکی دارم؟
دوستان نزدیک همیشه کمیاب هستند. یک بررسی در این مورد نشان داده که پاسخ دهندگان احساس می کردند تعداد دوستانی که می توانند مسائل مهم خود را با آن ها در میان بگذارند، در بیست سال گذشته به طور میانگین از 2.94 به 2.08 کاهش پیدا کرده است. اگر شما بیش از دو یا سه دوست نزدیک دارید، خوشحال باشید. نه فقط به خاطر ارتباط اجتماعی، بلکه چون اثر مثبت رابطه دوستی روی طول عمر شما دو برابر بیشتر از چیزی است که از ورزش کردن نصیبتان می شود.
2. آیا من می توانم افراد دور و بر خودم را انتخاب کنم؟
بعضی ها کارکنانی دارند که آن ها را به معنای واقعی دیوانه می کنند. بعضی ها مشتریانی دارند که شدیداً نفرت انگیز هستند. بعضی ها آشنایانی معمولی دارند که بسیار خودخواه و خودپسند هستند. نکته اینجاست که این افراد، خودشان آن آدم ها را انتخاب می کنند. آن آدم ها در زندگی حرفه ای یا شخصی شان هستند چون که به آن ها اجازه می دهند باقی بمانند.
افراد موفق، افراد موفق را جذب می کنند. افراد سخت کوش، افراد سخت کوش را جذب می کنند. افراد مهربان با افراد مهربان در ارتباط هستند. کارکنان خوب می خواهند که برای رییس های خوب کار کنند. اگر آدم های دور و بر شما کسانی هستند که خودتان می خواهید کنارتان باشند، موفق هستید. و اگر این طور نیست، پس وقتش رسیده که تغییراتی به وجود آورید.
3. آیا من پول کافی برای انتخاب های مثبت دارم؟
خیلی از مردم زندگی خود را با فیش حقوقی ماهانه شان می گذرانند. بدتر از آن، خیلی ها مجبور هستند بین مایحتاج اصلی زندگی خود انتخاب کنند (مثلاً اینکه هزینه نسخه داروخانه برای قرص آنتی بیوتیک را پرداخت کنند یا پول بنزین ماشینشان را.)
اگر پول کافی در می آورید، و خیلی زیاد پول خرج نمی کنید، که بتوانید انتخاب های مثبتی در مورد نحوه خرج کردن مقداری از آن پول داشته باشید (مثلاً سرمایه گذاری، با رفتن به تعطیلات، یا شرکت در کلاسی که علاقمندید... هر کاری که می خواهید انجام دهید و نه اینکه مجبور باشید)، پس موفق هستید.
4. آیا من شکست را فقط به عنوان نوعی تمرین می بینم؟
شکست سخت است، ولی همچنین می تواند بهترین راه برای یادگیری و رشد باشد. همیشه آزمایش، چالش، و موانع وجود دارد، ولی در نهایت پشتکار همیشه برنده می شود. هر انسان موفقی بارها شکست خورده است. (بیشتر آن ها خیلی بیشتر از شما هم شکست خورده اند. به همین خاطر است که حالا بسیار موفق هستند.)
اگر شما از هر شکست استقبال کنید، آن را مال خود بدانید، از آن یاد بگیرید، و مسئولیت کامل قبول کنید که دفعه بعد اوضاع حتماً به شکل متفاوتی پیش برود، پس شما موفق هستید. و به مرور زمان، شما حتی موفق تر هم خواهید بود چرا که هیچ وقت از تلاش برای بهتر شدن از چیزی که امروز هستید متوقف نمی شوید.
5. آیا من بخشنده هستم؟
همه ما این لحظه را تجربه کرده ایم: مکالمه ای خوب با کسی داریم، متوجه نقطه نظرات مشترکی با فرد مقابل می شویم... و ناگهان: آن شخص عبارت «من به چیزی احتیاج دارم» را مطرح می کند. و همه چیز در مورد این تعامل تغییر پیدا می کند. چیزی که در ابتدا دوستانه به نظر می رسید حالا حالت نیاز پیدا می کند... و احتمالاً اگر نتوانید کمک کنید احساس گناه به شما دست می دهد (به خصوص اگر تصمیم بگیرید که نمی خواهید کمک کنید.)
مردم معمولاً به دو دسته تقسیم می شوند: بعضی ها گیرنده هستند، و بعضی ها بخشنده.
و جای تعجب نیست که کسانی که معمولاً بیشتر احساس موفق بودن می کنند، گیرنده ها نیستند. افراد موفق اگر بهشان پیشنهاد کمک شود آن را قبول می کنند، ولی حس نمی کنند که نیاز دارند چیزی را از کسی بخواهند. در واقع، آن ها روی این تمرکز می کنند که چه کاری می توانند برای بقیه انجام دهند.
6. آیا من دیگران را در معرض دید و توجه قرار می دهم؟
درست است، شاید تمام کار اصلی را شما انجام دادید، شاید شما کوه را جابجا کردید، شاید شما همه رقبا را کنار زدید.
ولی اگر به دنبال تحسین یا تقدیر نیستید، معنیش این است که شما موفق هستید. معنیش این است که شما در درون خودتان احساس افتخار می کنید، که مهم تر از هر چیز دیگری است. معنیش این است که شادی شما از موفقیت دیگران حاصل می شود. شما نیاز به شکوه و افتخار ندارید، خودتان می دانید که به چه چیزی دست پیدا کرده اید. اگر شما از تأیید شدن دیگران لذت می برید ولی به تأیید شدن توسط دیگران نیاز ندارید، شما موفق هستید.
7. آیا من واقعاً حس هدفمندی دارم؟
افراد موفق هدف دارند. در نتیجه، آن ها هیجان زده، متعهد، پر اشتیاق، و بی باک هستند. و آن ها اشتیاق خود را با دیگران به اشتراک می گذرانند. اگر شما هدفی را پیدا کرده اید، اگر شما چیزی را پیدا کرده اید که الهام بخشتان است، به شما انرژی می دهد، شما را هیجان زده می کند که بیدار شوید، بیرون روید و تلاش کنید، پس شما موفق هستید، صرف نظر از اینکه چقدر پول در می آورید یا دیگران چه فکری می کنند.
چرا؟
چرا که شما زندگی را به شیوه خود سپری می کنید، و این بهترین نشانه برای موفقیت است.
منبع :برترین ها
انتهای پیام/