به گزارش حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان، سه روز است که موضوع خودکشی «زهرا خاوری» دانشجوی دانشگاه کابل، سرخط خبرهای برخی رسانههای افغانستان و کاربران شبکههای اجتماعی چون فیسبوک قرار گرفته است.
طبق اظهارات و نوشتههای اطرافیان و دوستان این دانشجو، رفتار او قبل از اقدام به خودکشی تغییر کرده بود. همچنین از آخرین چتها و پیامهایش نیز مشخص است که او تصمیم به این کار گرفته بود. علت این اقدام خانم خاوری، اعتراض به رد چندینباره مونوگراف/ پایاننامه تحصیلی او توسط یکی از استادان دانشکده علوم وترنری دانشگاه کابل، گفته شده است.
اگر قضیه همان است که چندین بار پایاننامه تحصیلی او بدون دلیل توسط استاد رد شده است، این موضوع باید بررسی شود، همانطور که «عبداللطیف روشان» سرپرست وزارت تحصیلات عالی افغانستان نیز قول مساعد داده است. حتی نهادهای مدنی، پرونده مرگ «زهرا خاوری» را مختومه ندانند، بلکه با جدیت پیگیر باشند که شاید موضوعات جدیدی در قضیه مرگ او کشف شود.
به هر حال، تلاش آن عده از رسانهها و کاربران شبکههای اجتماعی نیز که به منظور تحقق عدالت، اقدام به انتشار خبر و نوشتن مطالب کردند، قابل تقدیر است، اما در این میان، برخی از کاربران شبکههای اجتماعی، موضوع عدالتخواهی را با یک عمل غیرمتعارف اشتباه گرفتند و از اقدام خودکشی خانم خاوری، تقدیر و حتی بزرگنمایی کردند. این اشتباه حتی در بیانیه پایانی دانشجویان معترض نیز به چشم میخورد که در بخشی از آن آمده است: «اقدم زهرا خاوری، اعتراض نمادین بر علیه نظام دیکتاوری حاکم بر فضای اکادمیک و همچنان اعتراض بر علیه مناسبات ارباب رعیتی میان دانشجو و استاد بوده که سالهاست این سیستم ناکارآمد قربانیهای زیادی گرفته است.»
در این فراز از بیانیه معترضان، به اقدام خانم خاوری، چراغ سبز نشان داده شده و به عنوان یک عمل اعتراضی، مورد تأیید قرار گرفته است. در حالی که همه میدانیم، خودکشی تاکنون در جهان جرم محسوب شده و با عامل و عاملان اقدام به خودکشی اگر زنده بمانند، برخورد صورت میگیرد و یا حداقل مدتی برای مشاوره روانشناسی و نظارت پزشکی، تحت نظر قرار میگیرند.
جدای از باورهای دینی، اعتقادی و فرهنگی جامعه ما که خودکشی را یک اقدام «کره»، «قبیح» و «ناپسند» میداند، راهکار خوبی برای رسیدن به خواستهها هر چند که با اهمیت باشد، هم نیست. اگر قرار باشد هر کسی برای نرسیدن به هدف خود، اقدام به خودکشی کند، سنگ روی سنگ بند نمیآید و در فرصت اندکی، نسل بشر از زمین منقرض خواهد شد.
از طرف دیگر در جهان رسم بر این است که از آدمهایی تقدیر و بزرگ نمایی میکنند که بر مشکلات فایق شده، نه اینکه با خودکشی، از مسئولیت شانه خالی کرده باشند. در جهان از انسانهای مقاوم، شجاع، قوی، با اعتماد به نفس و پشتکار، بردبار، با حوصله و سرد و گرم دنیا را چشیده، تقدیر و ستایش میکنند و از آنها قهرمان میسازند، اما در سرزمین ما انگار به این فاکتورها برعکس عمل میشود.
ملت افغانستان به خاطر چهار دهه جنگ و ساختارهای مخصوص اجتماعی و سنتی خود، از نگاه روانشناختی کشوری آسیبپذیر برای مردم به ویژه قشر زنان و دختران جوان محسوب میشود. اگر ما ناخواسته و به بهانه عدالتخواهی و یا به خاطر دلسوزی و حس عاطفی، از تصمیم یک خانم برای خودکشی تقدیر کنیم و از او قهرمان بسازیم، باب جدیدی باز خواهد شد و جوانان ما پس از هر پیش آمد ساده و کاسه و کوزه به هم خوردن، سراغ خودکشی خواهند رفت.
آیا زنان و دختران جاپانی پس از جنگ دوم جهانی با خودکشی به جایی رسیدند؟ شاید در جاپان بیعدالتی نبوده باشد، اما این کشور با چنان مشکلاتی دست و پنجه نرم میکرد که مشکلات موجود در افغانستان، به گرد پایش نمیرسید، اما همانطور که میدانید، جاپان با تلاش و پشتکار دختران و زنان مقاوم خود بهجای رسید که اکنون شاهد آن هستیم. ما نباید ناخواسته یک عمل ضعیف و جبون را به یک اقدام قهرمانه و عدالتخواهانه تبدیل کنیم.
تیتر مطلبم را «یادداشت متفاوت درباره خودکشی یک خانم دانشجو» نامیدم تا همیشه در جهت آب رودخانه حرکت نکرده باشم. خلاصه سخن این که اقدام به خودکشی نه کار قهرمانه، نه عمل خداپسندانه و نه راهکار عاقلانه برای رسیدن به هدف و رفع مشکلات است، بلکه این استقامت و امید است که رمز موفقیت است.
نویسنده: محمد مرادی
انتهای پپیام/