به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از اصفهان،«فاطمه قاضیخوانی» همسر شهید مدافع حرم «مهدی قاضیخانی» بانویی که همسرش را تا شهادت در حریم حرم آلالله بدرقهکرد و مسیر سنگین تربیت نهال، محمد یاسین و محمد متین سه دستهگل یادگار از شهید را بهتنهایی بر دوشکشید.
اگر روزگاری مادرانی بودند که تمام هستی و فرزندان نوجوان و جوان خود را راهی جبهههای حق علیه باطل میکردند امروز نیز همسرانی هستند که شریک زندگانی خود را راهی دفاع از حریم اهل بیت(ع) بویژه حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) میکنند.
باشگاه خبرنگاران جوان بهمناسبت میلاد بزرگ بانوی اسلام حضرت فاطمه سلامالله علیها
روز زن و مادر مجالی یافت تا از شخصیت همسران شهدا بویژه شهدای مدافع حرم سخن بگوید تا شاید درسی شود برای دختران امروز و مادران فردا که تربیت احسن را در پرورش نسلهای آینده داشتهباشند.
وقتی همسر شهید مدافع حرم «مهدی قاضیخانی» از سادهزیستی شهید و زندگی سراسر آرامشی که با همسرش علیرغم همه آمال و شور جوانی که در سرداشت
میگوید درس زندگی و انسانیت را به تو میدهد.
این بانوی جوان در کنار اخلاص، یقین، عشق، ایثار و مجاهدت همسرش به درجهای از همراهی، حمایت، گذشت و ایثار میرسد که حاضر میشود با رفتن شوهرش به سوریه و دفاع از اسلام و حریم ولایت در حرم عقیله بنی هاشم حضرت زینب کبری سلام الله علیها موافقتکند.
*«مهدی قاضیخانی» متولد چه سالی در کدام شهر است؟
مجاهد شهید مهدی قاضیخانی متولد سال 64در استان همدان بود.
*شغل شهید قاضیخانی بود؟
کارگر ساده ضایعات که برای درآوردن روزی حلال دستانش پینه بسته بود.
*چگونه با شهید آشنا شدید؟
من دختری 18 ساله، بلندپرواز با آرزو های زیاد، سال اول دانشگاه در رشته زبان و ادبیات فارسی بودم که در آموزشگاه رانندگی با هم آشنا شدیم.
*مراسم خواستگاری شما چه تشریفاتی داشت؟
مهدی مراسم خواستگاری ساده داشت حتی گل و شیرینی هم نگرفت اما حرفهای زیبایی از گل زیباتر و از شیرینی شیرینتر برایم زد که بر جان و دلم نشست.
*مراسم عروسی شما چگونه بود؟
مهدی 20 ساله بود که به خواستگاری من آمد پدرش گفت من در مراسم عروسی حمایتش میکنم اما از نظر مالی باید روی پای خودش بایستد و موقع عقد مرا سر مزار شهدا برد و گفت ما به اینها مدیون هستیم.
*شهید قاضیخانی چه خصوصیاتی داشت؟
تمام خصوصیات شهدا یکی است مهدی هم چه در زمانی که در خدمت پدر و مادر بود چه زمانیکه با من ازدواج کرد بسیار احترام به خانواده میگذاشت حتی درسش را به خاطر تصادف پدرش رها کرد.
از توهین به اعتقادات و مقام معظم رهبری بسیار ناراحت می شد، روحیهای شوخ طبع و رفتاری پیامبرگونه داشت، با کودکان بازی میکرد، از غیبت بدش می آمد و موقع غیبتکردن افراد مکرر با صدای بلند صلوات میفرستاد که گوینده غیبت از ادامه حرفش صرفنظرکند.
با اخلاق بود، نماز اول وقت، بیتالمال، حقالناس و احترام به خانواده را بسیار اهمیت میداد.
*بچهها چند ساله بودند که به سوریه رفت؟
زندگی بسیار سادهای داشتیم محمدمتین تازه به مدرسه رفته بود که مهدی زندگی را رها کرد، از زن و فرزند گذشت و رفت حتی زمانیکه سوریه بود و تماس میگرفت نمیخواست با بچه ها تلفنی حرف بزند تا علاقه، محبت و وابستگی فرزند سدراهش نشود.
*چقدر از زندگی ساده که داشتید راضی بودید؟
آرامش عجیبی در زندگی ما بود همیشه به من محبت میکرد و احترام میگذاشت حتی در تحصیل درس و دانشگاه هم حمایتم کرد مهدی باعث رشد و تکامل من شد و من هم او را تا شهادت و بهشت بدرقهکردم.
مهدی حتی در نامگذاری دخترم که من نام نهال را دوست داشتم به احترام من
گذاشت این اسم را انتخاب کرد و به خاطر اینکه حق پدری در نامگذاری با استفاده از نام اهلبیت(ع) را رعایت کردهباشد دخترمان را در خانه زهرا صدایش میکرد.
مهدی، از جوانی، خوشی و سلامتی گذشت از بند دنیا و تمام تعلقات آن بریدهشد و راهی سوریه شد امثال مهدی نگذاشتند خون شهدا پایمال شود و سخن امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری را الگوقراردادند و در راه دفاع از اسلام و قرآن و ولایت جامه عمل پوشاندند.
*مهدی را بعد از شهادت چگونه دیدید؟
وقتی که پیکرش را آوردند در خواب آرام و راحت بود، سفید و نورانی می درخشید.
گزارش از حرمت سادات متولی
انتهای پیام/ی