
باشگاه خبرنگاران جوان ؛محمد حسین رمدانی - مازندران، استانی که با شالیزارهای گسترده و آبوهوای معتدلش، عنوان قطب تولید برنج ایران را یدک میکشد، هر سال شاهد آمادهسازی خزانههای برنج است؛ محفظههایی که بذرها در آن به نشاهایی سرسبز تبدیل میشوند و پایه تولید بیش از ۴۰ درصد برنج کشور را شکل میدهند.
خزانهگیری، این سنت دیرینه کشاورزی، اکنون با افزایش سطح زیر کشت و جابهجایی زمانبندی به اوایل اسفند، نشانهای از تلاش بیوقفه شالیکاران برای پاسخ به نیازهای روبهرشد بازار است. در سال زراعی جاری، سطح زیر کشت برنج در کشت اول به بیش از ۲۲۸ هزار هکتار رسیده است؛ آماری که از ظرفیت بالای این منطقه برای تولید حکایت دارد. اما در پس این خزانههای پر از نشا، واقعیتی تلخ نهفته است: خزانه مالی شالیکاران، خالیتر از هر زمان دیگری به نظر میرسد.
افزایش هزینههای تولید، از قیمت کود و سم گرفته تا دستمزد کارگران و آببها، در کنار نوسانات قیمت فروش برنج و ضعف در حمایتهای دولتی، معیشت کشاورزان را به مخاطره انداخته است. این گزارش، با نگاهی دقیق به فرآیند خزانهگیری و وضعیت کشت برنج، همزمان مشکلات اقتصادی شالیکاران را زیر ذرهبین میبرد؛ مردمانی که با وجود پر کردن خزانههای برنج، خود در تنگنای مالی روزگار میگذرانند.
در این میان، نظرات کشاورزان و کارشناسان، پرده از تضادی آشکار برمیدارد: خزانههایی که پرند، اما دستانی که خالیتر از همیشه باقی ماندهاند.
خزانههای سبز، جیبهای تهی: نشستن پای درد و دل شالیکاران
صبحگاه در روستای برنت سوادکوه، هوا هنوز از مه شب گذشته سنگین است و شالیزارها در سکوت به انتظار خورشید نشستهاند. در گوشهای از زمین، خزانههای برنج زیر پوشش نایلونی سفید، منظم و پر از نشاهای سبز، چشم را نوازش میدهند. بوی خاک مرطوب و کود حیوانی در فضا پیچیده و رد چکمههای گلآلود، مسیر تلاش شالیکاران را نشان میدهد. اما در این منظره آرام، صداهایی از دغدغه و خستگی به گوش میرسد که حکایت از تضادی تلخ دارد: خزانههای پر از نشا و زندگیهایی که هر روز خالیتر میشوند.
عیسی محمدی، مردی ۶۰ ساله با قامتی که از سالها کار در شالیزار کمی خمیده شده، کنار خزانهاش ایستاده است. او که یک هکتار زمین شالیزاری دارد، با دستکشهای کهنه و پارچهای که عرق پیشانیاش را پاک میکند، مشغول بررسی نشاهاست. نایلون خزانه را با احتیاط کنار میزند تا هوا به نشاها برسد و میگوید: «من هر سال این خزانه را با دقت بسیار آماده میکنم. خاک را با کود حیوانی غنی میکنم، بذرها را پس از خیساندن میکارم و با نایلون از آنها در برابر سرما و گرما محافظت میکنم. اما هزینههای تولید به شدت افزایش یافته است. سال گذشته، هر کیسه کود شیمیایی را ۱۵۰ هزار تومان خریداری میکردم، اما اکنون قیمت آن به ۷۰۰ هزار تومان رسیده است. دستمزد کارگران برای نشاکاری نیز به روزی ۶۰۰ هزار تومان رسیده و یافتن نیروی کار هم دشوار شده است.»
او لحظهای به زمین روبهرو خیره میشود، نفس عمیقی میکشد و ادامه میدهد: «در سال گذشته، ۴ تن برنج برداشت کردم، اما وقتی آن را به فروش رساندم، قیمت دریافتی حتی هزینههایم را پوشش نداد. دلالها قیمت را پایین نگه میدارند و خرید تضمینی دولت هم به موقع انجام نمیشود. این خزانه پر از نشاست، اما درآمد من به اندازهای نیست که بتوانم بدهیهایم را پرداخت کنم یا برای خانوادهام زندگی آبرومندی فراهم سازم. هر روز که اینجا کار میکنم، احساس میکنم تلاشم بینتیجه است.»
چند متر آنطرفتر، فاطمه احمدی، زنی ۴۸ ساله، با چهرهای آفتابسوخته و دستانی که از کار مداوم در آب و گل زبر شدهاند، در حال مرتب کردن ابزار کارش دیده میشود. او نیم هکتار زمین دارد و با چکمههایی که تا زانو در گل فرو رفته، کنار خزانهای ایستاده که با زحمت بسیار آماده کرده است.
فاطمه میگوید: «ما زنان شالیکار، خودمان خزانه را از صفر تا صد آماده میکنیم. از اوایل اسفند کار را آغاز میکنیم تا بتوانیم هم کشت اول و هم کشت دوم را داشته باشیم. خاک را آماده میکنم، بذر میکارم و با نایلون و زهکشی، نشاها را پرورش میدهم. اما هزینهها دیگر قابل تحمل نیست. قیمت سم و کود در دو سال گذشته چند برابر شده است؛ مثلاً یک قوطی سم که ۲۰۰ هزار تومان بود، حالا نزدیک به ۶۰۰ هزار تومان است. آببها هم افزایش یافته و برای هر هکتار، هزینهای سنگین تحمیل میشود.»
او با صدایی که از خستگی و ناامیدی لرزان است، ادامه میدهد: «پارسال برنج طارم را کیلویی ۱۰۰ هزار تومان فروختم، اما هزینه تولیدم بیش از این مقدار بود. خرید تضمینی که دولت وعده میدهد، یا با تأخیر پرداخت میشود یا اصلاً به دستمان نمیرسد. دلالها هم که همیشه در کمیناند تا محصول را ارزان بخرند. این خزانه پر از امید من است، اما وقتی به خانه برمیگردم، نمیتوانم نیازهای اولیه فرزندانم را تأمین کنم. گاهی فکر میکنم این همه زحمت برای چیست؟ زندگیام خالیتر از همیشه شده و دیگر توان ادامه دادن به این شکل را ندارم.»
در اطراف، صدای باد که نایلونها را تکان میدهد و زمزمه آب در جویهای کوچک، تنها صداهای همراه این شالیکاران هستند. خزانهها پرند و نشاها آماده انتقال به زمین اصلیاند، اما در نگاه شالیکاران، خستگیای عمیق و نگرانیای پایانناپذیر موج میزند. اینجا، میان شالیزارهای مازندران، خزانههای برنج پر از زندگیاند، اما خزانه زندگی شالیکاران، با هر فصل که میگذرد، خالیتر از پیش میشود.
کارشناسان در این باره چه میگویند؟
دکتر مجید قربانی، کارشناس اقتصاد کشاورزی و عضو هیئت علمی دانشگاه، با تکیه بر دادههای آماری و تحلیلهای اقتصادی، وضعیت خزانهگیری و چالشهای شالیکاران مازندران را بررسی کرد. او اظهار داشت: «مازندران با سطح زیر کشت ۲۲۸ هزار هکتاری در کشت اول و افزایش آن به ۳۴۰ هزار هکتار با احتساب کشت دوم، از نظر تولید برنج ظرفیت قابلتوجهی دارد. این ارقام، که بر اساس گزارشهای جهاد کشاورزی در سال زراعی گذشته ثبت شدهاند، نشاندهنده پتانسیل بالای منطقه برای تأمین امنیت غذایی است. اما این ظرفیت با واقعیت اقتصادی شالیکاران همراستا نیست و شکاف عمیقی بین تولید و معیشت ایجاد شده است.»
قربانی از منظر زیستمحیطی و اقلیمی نیز هشدار داد: «گسترش کشت دوم، که خزانهگیری زودهنگام در اسفند را ضروری کرده، فشار مضاعفی بر منابع آبی وارد آورده است. دادههای هیدرولوژیکی نشان میدهد که سطح سفرههای آب زیرزمینی در دشتهای مازندران طی دهه گذشته ۱۵ درصد کاهش یافته و این روند با مصرف بالای آب در کشت دوم تشدید میشود. همچنین، تغییرات اقلیمی نظیر گرمایش زودهنگام و بارشهای نامنظم، شیوع بیماریهایی مانند بلاست را تا ۲۰ درصد افزایش داده که هزینههای سمپاشی و مدیریت آفات را بالا برده است.»
او با ارائه تحلیلی دقیق از هزینهها گفت: «بر اساس برآوردهای اخیر، هزینه تولید هر کیلوگرم برنج در شرایط فعلی به ۸۰ هزار تومان رسیده است. این رقم شامل هزینههای نهادهها – مانند کود نیترات آمونیوم با قیمت ۷۰۰ هزار تومان به ازای هر کیسه ۵۰ کیلویی و سموم کشاورزی با میانگین ۶۰۰ هزار تومان به ازای هر واحد – دستمزد نیروی کار با نرخ ۶۰۰ هزار تومان به ازای هر نفرروز، و آببهای متغیر بر اساس تعرفههای استانی است.
او با تمرکز بر ساختار بازار افزود: «بازار برنج در مازندران به شدت تحت تأثیر واسطهگری است. شالیکاران به دلیل فقدان نقدینگی و زیرساخت ذخیرهسازی، ناچارند محصول خود را بلافاصله پس از برداشت با قیمتی پایین به دلالان واگذار کنند. این در حالی است که دلالان پس از فرآوری، همان محصول را با قیمتی بیشتر در بازار عرضه میکنند. سیاست خرید تضمینی نیز، با وجود هدفگذاری برای حمایت از کشاورزان، به دلیل تأخیرهای طولانی در پرداخت – گاه تا شش ماه – و پیچیدگیهای اداری، عملاً ناکارآمد است.
او در پایان، راهبردهایی سیاستی پیشنهاد کرد: «برای رفع این بحران، لازم است دولت یارانه هدفمند به نهادههای کلیدی مانند کود و بذر اختصاص دهد تا هزینه تولید به زیر ۲۰ هزار تومان به ازای هر کیلوگرم کاهش یابد. ایجاد تعاونیهای منطقهای با ظرفیت ذخیرهسازی و فرآوری، میتواند شالیکاران را از وابستگی به دلالان رها کند و سهم آنها از ارزش افزوده را افزایش دهد. همچنین، توسعه سیستمهای کشت مکانیزه و معرفی ارقام پرمحصول با نیاز آبی کمتر – مانند رقم ندا یا شیرودی – باید در اولویت قرار گیرد. بدون این اصلاحات ساختاری، خزانههای پر از نشا تنها به تولید ظاهری منجر میشوند و شالیکاران در چرخهای از فقر و ناپایداری گرفتار خواهند ماند.»
رعایت اصول نگه داری خزانه کمک شایانی به شالیکاران میکند
هادی باقری، معاون بهبود تولیدات گیاهی سازمان جهاد کشاورزی مازندران، در گفتوگویی جامع، به بررسی تأثیرات تغییرات اقلیمی بر فرآیند خزانهگیری برنج و چالشهای پیش روی شالیکاران پرداخت.
او با اشاره به دادههای میدانی اظهار داشت: «در سالهای اخیر، روند گرمایش هوا با شتاب بیشتری آغاز شده و این موضوع اثرات مستقیمی بر خزانههای برنج گذاشته است. در بازدیدهای متعدد از مناطق شالیزاری استان، از جمله شهرستانهای بابل، آمل و ساری، علائم نگرانکنندهای از شیوع بیماریهای قارچی مشاهده شده است. همچنین، مواردی از سوختگی نشاها به دلیل افزایش دما در خزانههای پوشیده با نایلون گزارش شده که نشاندهنده ضرورت بازنگری در روشهای مدیریت این مرحله است.»
باقری با تأکید بر نقش حیاتی تهویه در خزانهها توضیح داد: «یکی از مهمترین اقداماتی که شالیکاران باید مدنظر قرار دهند، هوادهی مناسب خزانهها بهویژه در مرحلهای است که نشاها به رشد دو تا سه برگی میرسند. دمای بیشازحد داخل پوشش نایلونی، که گاهی به بیش از ۳۵ درجه سانتیگراد میرسد، میتواند به تنش گرمایی در نشاها منجر شود و رشد آنها را مختل کند. باز کردن بهموقع بخشهایی از نایلون، بهخصوص در ساعات گرم روز، دمای داخلی را با شرایط محیطی هماهنگ میکند و از نوسانات شدید دمایی – که بین ۱۰ درجه در شب و ۳۰ درجه در روز متغیر است – جلوگیری میکند. این اقدام، خطر گیاهسوزی را کاهش داده و سلامت نشاها را برای انتقال به شالیزار تضمین میکند.» او همچنین توصیه کرد: «کشاورزان باید از ابزارهای ساده مانند دماسنجهای محیطی استفاده کنند تا زمان دقیق هوادهی را تعیین کنند.»
او با نگاهی به چالشهای اقتصادی و زیستمحیطی اظهار داشت: جابهجایی خزانهگیری به اسفند، که به دلیل گسترش کشت دوم رخ داده، شالیکاران را با مخاطرات جدیدی مواجه کرده است. سرمای احتمالی اوایل بهار و گرمایش ناگهانی در فروردین، مدیریت خزانهها را پیچیدهتر کرده است. از سوی دیگر، افزایش هزینههای تولید، از جمله قیمت کود و سم، فشار مضاعفی بر کشاورزان وارد میکند.
خزانههای برنج در مازندران، با نشاهایی سرسبز و پرامید، هر سال داستانی از تلاش و استقامت شالیکاران را روایت میکنند؛ اما این خزانههای پر، در تضاد با خزانههای خالی زندگی کشاورزان قرار گرفتهاند. شالیکاران، با دستانی پینهبسته و دلی پر از گلایه، از هزینههای کمرشکن تولید، قیمتهای ناپایدار بازار و وعدههای عملینشده خرید تضمینی سخن میگویند؛ روایتی که در میان شالیزارهای گلآلود و نایلونهای بادخورده، پژواک صداهای هزاران شالیکار دیگر است. اینجا، در سرزمین شالیها، خزانهها پرهستند و زمین آماده کشت، اما معیشت شالیکاران در تنگنایی گرفتار است که تنها با اصلاحات ساختاری و حمایت واقعی میتوان آن را گشود. آیا این خزانههای پر، روزی به پر شدن سفرههای کشاورزان منجر خواهند شد، یا این تضاد تلخ، همچنان قصه ناتمام مازندران باقی خواهد ماند؟
اینطور که گفتن دولتیه که هیچ کس هم کاری باهاش نداره
وگرنه درآمدشان عالی هستش
می خواند زمینشان باغ ویلا درست کنند و پول هنگفت وسرشار بزنند به جیب !!!!!
شمال زمین حاصلخیز ، آب فراوان ، برنج پر بار قیمت عالی
کشاورز بی پول. پیدا کنید پرتقال فروش را؟؟؟؟؟؟