با تشريح دقيق سفر کاروان اسيران و همچنين اثبات سفرهاي مشابه با زمان‌هاي کمتر، به راحتي مي‌توان باور کرد که خاندان رسالت در روز اربعين سال ۶۱ هجری به کربلا آمده و به فيض عظيم زيارت سيدالشهداء سلام الله عليه نائل شده باشند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اربعين به چهلمين روز شهادت سيدالشهداء سلام الله عليه اطلاق مي‌شود که با بيستم صفر مصادف است.

با دقت در روايات و منابع حديثي، در مي یابيم که زيارت سيدالشهداء سلام الله عليه مورد تاکيد اهل بيت عليهم السلام بوده و از نشانه هاي يک فرد مومن شمرده شده است. براي مثال در روايتي از امام حسن عسکري سلام الله عليه چنين آمده است : «ويستحب زيارته عليه السلام فيه وهي زيارة الأربعين، فرُوِيَ عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْعَسْكَرِيِّ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ عَلَامَاتُ الْمُؤْمِنِ خَمْسٌ صَلَاةُ الْإِحْدَى وَالْخَمْسِينَ وَزِيَارَةُ الْأَرْبَعِينَ وَالتَّخَتُّمُ فِي الْيَمِينِ وَتَعْفِيرُ الْجَبِينِ وَالْجَهْرُ بِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ.

(الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، مصباح المتهجد، ص788 ، ناشر : مؤسسة فقه الشيعة - بيروت – لبنان، چاپ : الأولى، سال چاپ : 1411 - 1991 م).

زيارت او (امام حسين سيدالشهداء سلام الله عليه) در آن روز (روز بازگشت اهل بيت عليهم السلام به کربلا) يعني اربعين مستحب است و از ابي محمد، حسن بن علي عسکري عليهماالسلام روايت است که فرمودند: علامت مؤمن پنج چيز است: پنجاه و يک رکعت نماز خواندن، زيارت اربعين، انگشتر به دست راست کردن، نهادن پيشاني بر خاک و بلند گفتن بسم الله الرحمن الرحيم.

 
و امام صادق سلام الله عليه نيز در روايتي ديگر فرمودند :

عن مفضّل بن عمر : كان الإمام جعفر بن محمّد الصادق عليه السلام جالساً ... فقام إليه أبو نصير وصفوان الجمّال، فقالا : جعلنا الله فداك، دلّنا على شيعتكم . فقال عليه السلام : «يعرف شيعتنا بخصال شتّى» . فقلت : جعلت فداك، بماذا يُعرفون ؟ قال : «بالسخاء ... وزيارة الأربعين...».

قمي، محمد بن حسن، (متوفاي قرن 7 هـ)، العقد النضيد والدر الفريد في فضائل أمير المؤمنين وأهل بيت النبي (عليهم السلام)، ص46، التحقيق : علي أوسط الناطقي، دار النشر: دار الحديث، قم ، 1422 ق، 1380 هـ.

مفضل بن عمر مي گويد: امام صادق سلام الله عليه نشسته بودند ... ابونصير و صفوان جمال به نزد ايشان آمدند و عرضه داشتند: فدايت شويم، ما را به (نشانه) شيعيانتان راهنمائي بفرما. آن حضرت(ع) پاسخ دادند: «شيعيان ما نشانه هاي مختلفي دارند.» به حضرت(ع) عرضه کرد: فدايت شوم به چه نشانه اي شناخته اي مي شوند؟ (حضرت(ع) ضمن شمردن چند نشانه) فرمودند: «به سخاوت ... و زيارت اربعين«.

 اهميت زيارت آن حضرت(ع) تا جائي است که حتي زيارتنامه مخصوصی براي آن از جانب معصومين سلام الله عليهم اجمعين وارد شده است. صفوان بن مهران از قول حضرت صادق سلام الله عليه چنين نقل مي کند:

عَنْ صَفْوَانَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: قَالَ لِي مَوْلَايَ الصَّادِقُ سلام الله عليه فِي زِيَارَةِ الْأَرْبَعِينَ تَزُورُ عِنْدَ ارْتِفَاعِ النَّهَارِ وَتَقُولُ: السَّلَامُ عَلَى وَلِيِّ اللَّهِ وَحَبِيبِهِ السَّلَامُ عَلَى خَلِيلِ اللَّهِ وَنَجِيبِهِ. السَّلَامُ عَلَى صَفِيِّ اللَّهِ وَابْنِ صَفِيِّه‏... .

الطوسي، الشيخ ابوجعفر، محمد بن الحسن بن علي بن الحسن (متوفاى460هـ)، مصباح المتهجد، ص788 ، ناشر : مؤسسة فقه الشيعة - بيروت – لبنان، چاپ : الأولى، سال چاپ : 1411 - 1991 م.

مولايم امام صادق سلام الله عليه پيرامون زيارت اربعين چنين فرموند: «هنگامي که وسط روز شد، بگو: سلام بر حبيب و ولي خدا، سلام بر دوست و برگزيده خدا، سلام بر منتخب خدا و فرزند منتخب.«

 
طبق نقل سيد بن طاووس رضوان الله تعالي عليه متوفاي664 هـ ضمن اشاره به رسيدن اهل بيت عليهم السلام در اولين اربعين، تفصيل قضيه را چنين بيان مي کند:

فَوَصَلُوا إِلَى مَوْضِعِ الْمَصْرَعِ فَوَجَدُوا جَابِرَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيَّ رَحِمَهُ اللَّهُ وَجَمَاعَةً مِنْ بَنِي هَاشِمٍ وَرِجَالًا مِنْ آلِ رَسُولِ اللَّهِ صلي الله عليه و آله قَدْ وَرَدُوا لِزِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام فَوَافَوْا فِي وَقْتٍ وَاحِدٍ وَتَلَاقَوْا بِالْبُكَاءِ وَالْحُزْنِ وَاللَّطْمِ وَأَقَامُوا الْمَآتِمَ الْمُقْرِحَةَ لِلْأَكْبَادِ.

الحسيني، علي بن موسى بن جعفر بن محمد بن طاووس، (متوفاي: 664 ه‍)، مقتل الحسين عليه السلام المسمى باللهوف في قتلى الطفوف، ص114 ، دار النشر: أنوار الهدى - قم – ايران، الطبعة: الأولى، 1417هـ.

اهل بيت عليهم السلام چون به قتلگاه رسيدند، جابر بن عبد اللَّه انصارى‏ و جمعى از بنى هاشم و مردانى از آنها را يافتند كه براى زيارت قبر حسين عليه السّلام فرا رسيده بودند، همگان در يك زمان به عزادارى و نوحه سرايى پرداختند و سوگوارى جگرسوزى بر پا نمودند، و زنان آن آبادى نيز با ايشان به عزادارى پرداختند و چند روز در كربلا اقامت كردند.
 

أبوريحان بيروني متوفاى440هـ نيز قضيه برگشت اهل بيت عليهم السلام از شام را چنين بيان مي کند:

وفي العشرين ردّ رأس الحسين عليه السلام إلى جثته حتّى دفن مع جثّته، وفيه زيارة الأربعين وهم حرمه، بعد انصرافهم من الشام.

ابوريحان بيروني، محمدبن احمد، (متوفاي: 440 هـ)،  الاثار الباقيه عن القرون الخاليه، ص 422 ، التحقيق والتعليق: پرويز اذكائي، دار النشر: مركز نشر ميراث مكتوب – تهران، ۱۳۸۰ ش.

و در روز بيستم ماه صفر، سر نوراني امام حسين عليه السلام به بدن مبارک او برگشت داده شد تا اينکه با بدن او دفن شد و در آن روز، زيارت اربعين است در حالي اهل بيت(ع) او بعد از برگشت از شام به زيارت آن حضرت آمدند.

 
شيخ بهائي متوفاي1031هـ در مقام بيان بيستم ماه صفر و آمدن جابر و اهل بيت عليهم السلام به سرزمين کربلا چنين مي نويسد:

وفى هذا اليوم وهو يوم الأربعين من شهادته عليه السلام كان قدوم جابر بن عبد الله الأنصاري رضي الله عنه لزيارته عليه السلام واتفق في ذلك اليوم ورود حرمه عليه السلام من الشام إلى كربلاء قاصدين المدينة على ساكنها السلام والتحية.

الشيخ البهائي العاملي، (متوفاي: 1031 هـ)، توضيح المقاصد، ص7 ، دار النشر: مكتب آية الله العظمى المرعشي النجفي – قم، 1406 هـ..

و در اين روز يعني چهل روز بعد از شهادت امام حسين عليه السلام جابر بن عبدالله انصاري رضي الله عنه به زيارت آن حضرت آمد و اتفاقا در اين روز حرم امام حسين عليه السلام (منظور اهل بيت عليهم السلام) که از شام به کربلا آمدند در حالي که عازم مدينه بودند به زيارت آن حضرت آمدند.

مرحوم علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليه قضيه زيارت قبر مطهر و منور آن حضرت را از قول عطيه عوفي چنين مي نويسد:

عَنْ عَطِيَّةَ الْعَوْفِيِّ قَالَ: خَرَجْتُ مَعَ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ زَائِرَيْنِ قَبْرَ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِب ٍعليهم السلام فَلَمَّا وَرَدْنَا كَرْبَلَاءَ دَنَا جَابِرٌ مِنْ شَاطِئِ الْفُرَاتِ فَاغْتَسَلَ ... .

المجلسي، محمد باقر (متوفاى1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج65، ص130 ، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ - 1983م.

با جابر بن عبدالله انصاري به قصد زيارت قبر حسين بن علي بن ابي طالب عليهم السلام خارج شديم و هنگامي که وارد کربلا شديم، جابر به ساحل رود فرات نزديک و غسل کرد.

از طرف ديگر عده‌اي از مخالفان اهل بيت عليهم السلام از هراس تأثير گذاري اين گردهمايي عظيم بر جهانيان که طولاني‌ترين راهپيمايي گروهي و بزرگترين اجتماع ساليانه جهان به شمار مي‌رود، تلاش مي‌کنند با پررنگ‌کردن اين ديدگاه، حضور مردم در اين گردهمايي را کمرنگ کنند. در اين نوشته به نحو اختصار و به صورت گذرا و با استناد به منابع معتبر شيعي و اهل تسنن، امکان چنين سفري ثابت شده است.

 
تشريح سفر کربلا تا کربلا

مهمترين دليل مخالفان، دور بودن مسير کوفه تا شام و از شام تا کربلا است؛ اما تشريح دقيق اين سفر و مشخص شدن روزهاي اقامت در کوفه و شام، امکان و حتي قطعي بودن آن ثابت خواهد کرد.

عمر بن سعد، در عصر عاشورا سر مقدس سيد الشهداء سلام الله عليه را توسط خولي به کوفه فرستاد، او خود را شبانه به کوفه رساند؛ اما دروازه قصر را بسته ديد و مجبور شد، شب را در خانه خودش بماند و فردا، سر مقدس را نزد ابن زياد ببرد.

وبعث عمر برأس الحسين من يومه مع خولي بن يزيد الأصبحي من حمير، وحميد بن مسلم الأزدي إلى ابن زياد فأقبلا به ليلاً فوجدا باب القصر مغلقاً، فأتى خولي به منزله.

البلاذري، أحمد بن يحيي بن جابر (متوفاى279هـ)، أنساب الأشراف، ج1، ص424 ، طبق برنامه الجامع الكبير.

عمر بن سعد سر حسين عليه السلام را در روز عاشورا، همراه خولي بن يزيد اصبحي از قبيله‌ي حمير و حميد بن مسلم ازدي به نزد ابن زياد فرستاد. آنها شبانه به كوفه رسيد ديدند درب قصر بسته بود، خولي سر امام(ع) را به منزلش آورد.

 
و طبق تصريح شيخ مفيد، فرداي آن روز (سيزدهم) کاروان اسرا به کوفه رسيد:

وأقام بقية يومه واليوم الثاني إلى زوال الشمس، ثم نادى في الناس بالرحيل وتوجه إلى الكوفة ... ولما وصل رأس الحسين عليه السلام ووصل ابن سعد - لعنه الله - من غد يوم وصوله.

الشيخ المفيد، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبي عبد الله العكبري البغدادي (متوفاى413 هـ)، الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ج2، ص114 ، تحقيق: مؤسسة آل البيت عليهم السلام لتحقيق التراث، ناشر: دار المفيد للطباعة والنشر والتوزيع - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية، 1414هـ - 1993 م.

عمر سعد عصر روز عاشورا و روز يازدهم را تا اول ظهر در كربلا بود آنگاه به ياران خود دستور داد تا آماده كوچ كردن به طرف كوفه شوند ... و چون سر مطهر امام حسين عليه السلام به كوفه رسيد و به دنبالش ابن سعد فرداى آن روز با دختران امام حسين عليه السلام و خاندان آن حضرت وارد شد.

 پس از دو روز اقامت در کوفه (پانزدهم)، به دستور ابن زياد، اسراء به سوي شام فرستاده شدند. چنان چه سبط ابن جوزي مي نويسد:

ثم إن إبن زياد حط الرؤس في يوم الثاني وجهزها والسبايا الى الشام الى يزيد بن معاوية.

سبط بن الجوزي الحنفي، شمس الدين أبوالمظفر يوسف بن فرغلي بن عبد الله البغدادي (متوفاى654هـ)، تذكرة الخواص، ص260 ، ناشر: مؤسسة أهل البيت ـ بيروت، 1401هـ ـ 1981م.

به تحقيق ابن زياد سر ها را در روز دوم پايين آورده و آن ها را همراه با اسيران مجهز و به سمت شام نزد يزيد بن معاويه فرستاد.

با توجه به خطري که کاروان را تهديد مي‌کرد و هر لحظه ممکن بود عده‌اي براي نجات خاندان نبوت، به کاروان حمله کنند، قطعا اسرا را با مرکب‌هاي تندرو و با سرعت زياد حرکت داده‌اند. کاروان در روز اول صفر به شام رسيد:

وفى أوله ادخل رأس الحسين سلام الله عليه دمشق وهو عيد عند بنى أمية.

العاملي الكفعمي، الشيخ تقى الدين إبراهيم بن علي الحسن بن محمد بن صالح، جنة الأمان الواقية وجنة الايمان الباقية المشتهر بالمصباح، ص 510 ، دار النشر: مؤسسة الأعلمي للمطبوعات – بيروت، الطبعة الثالثة 1403 ه‍ - 1983 م.

در اول (ماه صفر) سر مبارک امام حسين عليه السلام وارد شام شد و آن روز عيد بني اميه بود.

 
پس از آن که کاروان وارد شام شد، مردم شام جشن گرفتند؛ اما اين شادي با سخنراني اعجاب ‌آور امام سجاد سلام الله عليه، تبديل به کابوسي عليه يزيد شد.

همچنين ذهبي از علماي اهل سنت تصريح مي کند که سر مبارک امام حسين سلام الله عليه سه روز در شام آويزان بود :أنه رأى رأس الحسين مصلوباً بدمشق ثلاثة أيام.

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، تاريخ الإسلام ووفيات المشاهير والأعلام، ج5، ص107 ، تحقيق: د. عمر عبد السلام تدمرى، ناشر: دار الكتاب العربي - لبنان/ بيروت، الطبعة: الأولى، 1407هـ - 1987م.

ديده شد که سر [امام] حسين [عليه السلام] سه روز در دمشق آويزان بود.

 
يزيد بن معاويه به منظور کاستن از گناه خود و مقصر جلوه دادن ابن زياد، به ظاهر اظهار پشيماني کرده و دستور داد که پس از سه روز عزاداري، کاروان را برگردانند چنان چه ذهبي مي نويسد:

فأقمن المأتم على الحسين ثلاثة أيام.

الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى748 هـ)، سير أعلام النبلاء، ج3، ص304، تحقيق: شعيب الأرنؤوط، محمد نعيم العرقسوسي، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ.

زنان بر [امام] حسين [سلام الله عليه] سه روز اقامه عزا کردند.

و سر انجام در روز هشتم صفر، کاروان از شام خارج شد چنان چه مرحوم علامه مجلسي رضوان الله تعالي عليه مي نويسد: فلما كان اليوم الثامن دعاهن يزيد، وأعرض عليهن المقام فأبين وأرادوا الرجوع إلى المدينة.

المجلسي، محمد باقر (متوفاى1111هـ)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج45، ص197 ، تحقيق: محمد الباقر البهبودي، ناشر: مؤسسة الوفاء - بيروت - لبنان، الطبعة: الثانية المصححة، 1403هـ - 1983م.

 
وقتي روز هشتم فرا رسيد يزيد آنها را فرا خواند و از آنها خواست که در آنجا بمانند و اهل بيت عليهم السلام قبول نکردند، و خواستند که به مدينه بر گردند.

 
از هشتم صفر تا بيستم آن، سيزده روز فرصت بوده است که کاروانيان خود را به کربلا برسانند. با توجه به اين که مسير رفت 15روز طول کشيده و با در نظر گرفتن اين که کربلا مسير نزديک‌تري به شام دارد، به راحتي مي‌توان باور کرد که کاروان در روز بيستم صفر به کربلا رسيده باشند. با توجه به استحباب مؤکد زيارت اربعين، طبيعي است که کاروانيان براي رسيدن به اين فيض عظيم، با اشتياق و شتاب بيشتر خود را به کربلا رسانده باشند.

 
شيخ صدوق رضوان الله تعالي عليه در کتاب امالي خود مي‌نويسد که تا زماني که زن‌ها برنگشتند و سرها به بدن مقدس ملحق نشد، هر سنگي را برمي‌داشتند، خون تازه از زير آن جاري مي‌شد:

4- حَدَّثَنِي بِذَلِكَ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ مَاجِيلَوَيْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْكُوفِيِّ عَنْ نَصْرِ بْنِ مُزَاحِمٍ عَنْ لُوطِ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْحَارِثِ بْنِ كَعْبٍ عَنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ عَلِيٍّ ص ثُمَّ إِنَّ يَزِيدَ لَعَنَهُ اللَّهُ أَمَرَ بِنِسَاءِ الْحُسَيْنِ ع فَحُبِسْنَ مَعَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فِي مَحْبِسٍ لَا يُكِنُّهُمْ مِنْ حَرٍّ وَ لَا قَرٍّ حَتَّى تَقَشَّرَتْ وُجُوهُهُمْ وَ لَمْ يُرْفَعْ بِبَيْتِ الْمَقْدِسِ حَجَرٌ عَنْ وَجْهِ الْأَرْضِ إِلَّا وُجِدَ تَحْتَهُ دَمٌ عَبِيطٌ وَ أَبْصَرَ النَّاسُ الشَّمْسَ عَلَى الْحِيطَانِ حَمْرَاءَ كَأَنَّهُ الْمَلَاحِفُ الْمُعَصْفَرَةُ إِلَى أَنْ خَرَجَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع بِالنِّسْوَةِ وَ رَدَّ رَأْسَ الْحُسَيْنِ إِلَى كَرْبَلَاءَ.

الصدوق، ابوجعفر محمد بن علي بن الحسين (متوفاى381هـ)، الأمالي، ص 168 ، تحقيق و نشر: قسم الدراسات الاسلامية - مؤسسة البعثة - قم، الطبعة: الأولى، 1417هـ..

 
فاطمه دختر امام حسين عليه السلام گفت: سپس يزيد دستور داد تا زنان حسين عليه السلام را با امام بيمار(ع) در زندانى جا دادند كه از سرما و گرما جلوگيرى نداشت تا چهره ‏هايشان پوست انداخت و در بيت المقدس سنگى برنداشتند جز آنكه خون تازه زيرش بود و مردم خورشيد را بر ديوارها سرخ ديدند مانند پتوهاى رنگين‏ تا على بن الحسين عليهماالسلام با زنان بيرون شد و سر حسين عليه السلام را به كربلا برگرداند.
 

از طرف ديگر روايات فراواني در منابع شيعه و سني وجود دارد که اين اتفاقات تا چهل روز ادامه داشته است  چنان چه ابن قولويه قمي رحمة الله عليه مي نويسد:

وَ حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ‏ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ حَمَّادٍ الْبَصْرِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ أَبِي يَعْقُوبَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا زُرَارَةُ إِنَّ السَّمَاءَ بَكَتْ عَلَى الْحُسَيْنِ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالدَّمِ وَ إِنَّ الْأَرْضَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالسَّوَادِ وَ إِنَّ الشَّمْسَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً بِالْكُسُوفِ وَ الْحُمْرَةِ وَ إِنَّ الْجِبَالَ تَقَطَّعَتْ وَ انْتَثَرَتْ وَ إِنَّ الْبِحَارَ تَفَجَّرَتْ وَ إِنَّ الْمَلَائِكَةَ بَكَتْ أَرْبَعِينَ صَبَاحاً عَلَى الْحُسَيْنِ ع‏.

القمي، أبي القاسم جعفر بن محمد بن قولويه (متوفاى367هـ)، كامل الزيارات، ص 81 ، تحقيق: الشيخ جواد القيومي، لجنة التحقيق، ناشر: مؤسسة نشر الفقاهة، الطبعة: الأولى1417هـ

 
امام صادق سلام الله عليه فرمودند: اى زراره آسمان تا چهل روز بر حسين بن على عليهما السّلام خون باريد و زمين تا چهل روز تار و تاريك بود و خورشيد تا چهل روز گرفته و نورش سرخ بود و كوه ها تكه تكه شده و پراكنده گشتند و درياها روان گرديده و فرشتگان تا چهل روز بر آن حضرت(ع) گريستند.

با کنار هم گذاشتن اين  دو دسته روايت به روشني ثابت مي‌شود که در روز چهلم شهادت و دقيقا روز بيستم صفر، کاروان به کربلا رسيده و سر مقدس به بدن سيد الشهداء عليه السلام ملحق شده است.

 
سفرهاي مشابه با زمان‌هاي کمتر

در منابع تاريخي مستنداتي وجود دارد که در همان دوران، افرادي از کوفه تا شام و يا برعکس، با زمان‌هاي بسيار کمتري مسافرت کرده‌اند. به اختصار به چند مورد اشاره مي‌کنيم:

1- طبق نقل طبري، مالک اشتر) در قضيه خروج مردم کوفه بر سعيد بن العاص، خود را از حمص، از شهرهاي سوريه) به کوفه هفت روزه و ساير مردم ده روزه رسانده‌اند.

طبري در اين مورد چنين مي نويسد:

فسار الأشتر سبعا والقوم عشرا.

الطبري، أبو جعفر محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب (متوفاى310)، تاريخ الطبري، ج2، ص642 ، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.

مالک اشتر مسير را هفت روز طي کرد و مردم آن مسير را ده روزه طي کردند.

2- يعقوبي مي‌نويسد که خالد بن وليد به همراه لشکرش، هشت روزه مسير عراق تا روم را طي کرده است:

إن خالدا سار في البرية والمفازة ثمانية أيام.

اليعقوبي، أحمد بن أبي يعقوب بن جعفر بن وهب بن واضح (متوفاى292هـ)، تاريخ اليعقوبي، ج2، ص134 ، ناشر: دار صادر – بيروت.

خالد در بيابان و صحرا در طول هشت روز مسير را طي کرد.

3- به گفته طبري، سفر إبراهيم بن أحمد ماذرائي، از بغداد تا دمشق هفت روز طول کشيده است.

إن إبراهبم وافى بغداد من دمشق في سبعة أيام.

الطبري، أبو جعفر محمد بن جرير بن يزيد بن كثير بن غالب (متوفاى310)، تاريخ الطبري، ج5، ص612 ، ناشر: دار الكتب العلمية - بيروت.

ابراهيم از بغداد تا دمشق را در هشت رو گذراند.

4- ياقوت حموي مي‌نويسد که شخصي به نام حماد الراويه، سوار بر شتر، دوازده روزه خود را از کوفه به دروازه قصر هشام بن عبد الملک در دمشق رسانده است.

وسرت اثنتي عشرة ليلة حتى وافيت باب هشام.

الرومي الحموي، أبو عبد الله ياقوت بن عبد الله، معجم الأدباء أو إرشاد الأريب إلى معرفة الأديب، ج3، ص247 ، دار النشر : دار الكتب العلمية – بيروت، الطبعة : الأولى 1411 هـ - 1991م

در مدت دوازده شب سير کردم تا اينکه به درگاهِ قصرِ هشام رسيدم.

5- در رجال کشي نيز آمده است پيکي که حامل خبر مرگ معاويه بود، پس از يک هفته از شام به کوفه رسيده است:

أَخْبَرَنِي أَبُو خَالِدٍ التَّمَّارُ، قَالَ كُنْتُ مَعَ مِيثَمٍ التَّمَّارِ بِالْفُرَاتِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ... قَالَ: ... مَاتَ مُعَاوِيَةُ السَّاعَةَ، قَالَ فَلَمَّا كَانَتِ الْجُمُعَةُ الْمُقْبِلَةُ قَدِمَ بُرَيْدٌ مِنَ الشَّامِ ... قَالَ:... تُوُفِّيَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَبَايَعَ النَّاسُ يَزِيدَ، قَالَ: قُلْتُ: أَيُّ يَوْمٍ تُوُفِّيَ قَالَ: يَوْمَ الْجُمُعَةِ.

الطوسي، الشيخ الطائفة أبى جعفر،‌ محمد بن الحسن بن علي بن الحسين (متوفاي 460هـ)، اختيار معرفة الرجال المعروف برجال الكشي، ص80 ، تصحيح وتعليق: المعلم الثالث ميرداماد الاستربادي، تحقيق: السيد مهدي الرجائي، ناشر: مؤسسة آل البيت عليهم السلام ، قم، تاريخ الطبع: 1404 هـ.

ابو خالد تمار مي گويد که در روز جمعه با ميثم تمار در [کنار] فرات بوديم ... گفت: ... الان معاويه از دنيا رفت ... گفت: جمعه گذشته بريد از شام آمد و گفت: اميرالمؤمنين (مراد معاويه است) از دنيا رفت و مردم با يزيد بيعت کردند. گفت: در چه روزي وفات کرد؟ گفت: روز جمعه.

6- از روايت کافي استفاده مي‌شود که خيران اسباطي از سامرا تا مدينة ده روزه خدمت امام هادي سلام الله عليه رسيده است:

عَنْ خَيْرَانَ الأَسْبَاطِيِّ قَالَ قَدِمْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ عليه السلام الْمَدِينَةَ فَقَالَ لِي: مَا خَبَرُ الْوَاثِقِ عِنْدَكَ؟ قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ خَلَّفْتُه فِي عَافِيَةٍ أَنَا مِنْ أَقْرَبِ النَّاسِ عَهْداً بِه عَهْدِي بِه مُنْذُ عَشَرَةِ أَيَّامٍ ... يَا خَيْرَانُ مَاتَ الْوَاثِقُ ... فَقُلْتُك مَتَى جُعِلْتُ فِدَاكَ؟ قَالَك بَعْدَ خُرُوجِكَ بِسِتَّةِ أَيَّامٍ.

الكليني الرازي، أبو جعفر محمد بن يعقوب بن إسحاق (متوفاى328 هـ)، الأصول من الكافي، ، ج1، ص498 ، ناشر: اسلاميه‏، تهران‏، الطبعة الثانية،1362 هـ.ش.

خيران اسباطى مي گويد: در مدينه خدمت حضرت ابو الحسن (امام دهم) عليه السلام رسيدم، به من فرمود: از واثق چه خبر دارى؟ عرض كردم: قربانت شوم، وقتى از او جدا شدم با عافيت بود، من از همه مردم ديدارم به او نزديكتر است، زيرا ده روز پيش او را ديده‏ام‏ ... سپس حضرت فرمودند: اي خيران! واثق از دنيا رفت ... عرض كردم: قربانت شوم، چه وقت؟ فرمود: شش روز پس از بيرون آمدن تو از سامراء.

 با اين که فاصله سامرا تا مدينه، قطعا از فاصله کوفه تا شام بيشتر است.

 
نتيجه

با تشريح دقيق سفر کاروان اسيران و همچنين اثبات سفرهاي مشابه با زمان‌هاي کمتر، به راحتي مي‌توان باور کرد که خاندان رسالت در روز اربعين سال 61هـ به کربلا آمده و به فيض عظيم زيارت سيدالشهداء سلام الله عليه نائل شده باشند. البته اثبات وقوع اين سفر، نيازمند پژوهش بيشتر و مقاله جداگانه‌اي است که علاقه‌مندان مي‌توانند به کتاب وزين «تحقيق در باره اولين اربعين حضرت سيد الشهدا سلام الله عليه» نوشته علامه پژوهشگر، سيد محمد علي قاضي طباطبايي ) که افزون بر هشتصد صفحه است) مراجعه فرمايند.

منبع: مشرق
انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.