نخبگی قرآنی فقط در حد یک بخشنامه است که جایش خالی نباشد و گرنه در عمل هیچ خبری نیست.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمان ، نقش بی بدیل قاریان و حافظان قرآن کریم در حفظ و گسترش دین مبین اسلام انکار ناپذیر است. وجود چنین افرادی در هر شهر و دیار باعث جذب دیگران به قرآن و مفاهیم قرانی می شود به شرط آنکه این افراد ، خود الگوی قرآنی باشند. استان کرمان سال ها است که در زمینه توسعه فرهنگ قرآنی و تربیت حافظان و قاریان قرآن گام های بلندی برداشته است و موفّقیّت دو کرمانی در دریافت مدرک درجه یک دکترای تخصّصی حفظ قرآن، برگ زرینی است در کتاب افتخارات این استان .

یکی از این دو بزرگوار که امروز پای صحبتهای ایشان نشسته ایم در سال 1392 افتخار دیگری هم برای کرمان به ارمغان آورد : "کسب رتبه اوّل مسابقات بین المللی حفظ کل قرآن در تهران" و در اختتامیه مسابقات مورد لطف و عنایت مقام معظم رهبری قرار گرفت. دکتر هاشم سلطانی نژاد 35 ساله، متولد و بزرگ شده شهرستان بافت استان کرمان و دارای دو فرزند است. وی که دوسالی است در شیراز زندگی می کند، فوق لیسانس رشته فیزیک دارد.

نخبگانی که نخبه محسوب نمی شوند

آقای دکتر سلطانی نژاد ممنون که در این گفتگو شرکت کردید به عنوان اوّلین سئوال می خواستم بپرسم رشته تحصیلی شما در دانشگاه ارزشمند است؛ امّا، چرا به دنبال رشته های مرتبط با علوم قرآنی نرفتید؟
بسم الله الرّحمن الرّحیم. ببینید زمانی که فرد قرآنی می تواند در رشته های علمی دیگر هم موفّق باشد، چه اشکال دارد که در آن زمینه هم وارد شود. وقتی که در جامعه ما افراد قرآنی در همه ی زمینه ها فعّالیّت داشته باشند و بتوانند در پست های مختلف مثلاً حتی ریاست جمهوری و وزارت و غیره فعّالیّت کنند می توان انتظار داشت که سیستم اداری جامعه بوی اسلامی بدهد و به نظرم بهتر است اگر می خواهند کسی را جایی منصوب کنند، یکی از ملاک های انتخاب عدم نقص در زمینه قرآنی باشد و از طرفی قرآنی ها باید ظرفیّت هایشان را بالاببرند تا در موقع سپردن کارها از عهده برآیند و به خوبی مدیریّت کنند.
غیر از رتبه اوّل مسابقات بین المللی قرآن در حفظ کل در سال 1392 ، شما 6 رتبه اوّل کشوری دیگر هم کسب کرده اید با توجّه به این افتخارات می توان گفت شما نخبه قرآنی هستید؟
نخبه قرآنی چیزی است که شما می گویید و گرنه بنیاد نخبگان ما را به عنوان نخبه قبول ندارد، نه تنها من که 5 یا 6 سال است که هیچ فرد قرآنی را به عنوان نخبه قبول ندارند و نخبگی قرآنی فقط در حد یک بخشنامه است که جایش خالی نباشد و گرنه در عمل هیچ خبری نیست.
نکته عجیبی است . در این باره بیشتر توضیح دهید .
ببینید در آئین نامه های اوّلیّه بنیاد نخبگان، حمایت این بنیاد شامل حال دوستان تخبه قرآنی هم می شده است. هم قانون و مقررات در آیین نامه وجود داشت و هم زمان اجرا مشخّص بوده است. ما هم برای عضویت اقدام کردیم، مدرک هرچه خواستند،دادیم؛ ولی، هیچ جواب مثبتی ندادند بعداً گفتند: آیین نامه عوض شده حالا صبر کنید و این جوری 5 سال گذشته و خبری نشده است.
براساس قوانین قبلی بنیاد نخبگان، برای قرآنی ها تسهیلاتی درنظر گرفته شده است؛ ولی، بعداً گفتند: ما اصلاً چنین چیزی نداریم. آیین نامه چیز دیگری می گوید و آنها جور دیگری عمل می کنند و همه چیز به هم می ریزد. این چه جور رفتاری است ؟! فقط می خواهند یک سری مسائل روی کاغذ نوشته شود؟ به هرکس می گوییم می گویند حل و تمام شده است. منظورشان چیست؟ نمی دانم.
شاید دوستان قرآنی خود پیگیر مسائل نیستند؟
نه این جور نیست. من 5 سال پیگیر هستم؛ ولی، جواب مثبتی نشنیدم. برای همه مقامات کشور نامه نوشتم و رونوشت همه را دارم؛ ولی، هیچ خبری نیست. ما با نهادهای قرآنی دیگرهم صحبت کردیم و آنها هم اقداماتی انجام دادند؛ امّا، جواب درستی نگرفتند.

400 نفر از نفرات برتر کنکور در رشته های مختلف ، به عنوان نخبه معرّفی می شوند یا در یک جشنواره ای که چند سال پیش برگزار شده و چند نفر مدال آوردند، به عنوان نخبه معرّفی می شوند یا کسی که در جشنواره علمی در سطح کشور، رتبه ای کسب کند، بلافاصله تحت حمایت بنیاد نخبگان قرار می گیرد و امتیازاتی چون ورود بدون کنکور در هر رشته ای که تمایل داشت برایش در نظر می گیرند؛ ولی، تا اسم قرآنی ها می آید می گویند نه شما فقط باید همان رشته های علوم قرآنی و عربی را ادامه بدهید.
من برای دیگر دوستان نخبه در هر رشته ای احترام خاصی قائلم؛ ولی، می گویم چرا در ایران نفر اوّل مسابقات جهانی قرآن، هیچ جایگاهی ندارد و یا کسان دیگری که فعّالیّت هایی در زمینه قرآن انجام دادند و مدارجی را به دست آوردند، از امکانات بنیاد نخبگان بی بهره می مانند ؟
برای همین وقتی کسی می گوید نخبه ی قرآنی، خودم حسّاسیّت فوق العاده ای پیدا می کنم و می گویم بهتر است کسی به بنده نخبه نگوید.

نخبگانی که نخبه محسوب نمی شوند

علّت بی توجّهی به دوستان قرآنی چیست؟
نمی دانیم چه حکمتی است. علّتش را نمی دانم، شاید دوست ندارند. یکی از دوستان دراین زمینه حرف زیبایی می زند و می گوید: بعضی حضرات فکر می کنند اگر به قرآنی ها اهمّیّت بدهند نعوذ بالله این آیه شریفه قرآن که می فرماید « َإِنَّ قَومِی اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرآنَ مَهجُوراً» ، مصادیق خود را از دست می دهد و ممکن است بگویند صحیح نیست و لذا آنها می خواهند شأن نزول این آیه حفظ شود.
وضع نخبگان قرآنی در همه نقاط ایران به همین صورت است یا فقط کرمان ؟
بله . در هیچ جای ایران رسیدگی نمی شود و در چند سال اخیر هیچ کس را به عنوان نخبه ی قرآنی نداریم و اگرکسی تحت این عنوان وجود دارد، عضویتش مربوط به قبل از سال 88 است و اگر کسی هم آن زمان شامل این قانون می شد؛امّا، اقدام نکرد اکنون می گویند می بایست همان موقع بیایی و الآن قبول نداریم. برای خودشان قوانینی می سازند که پسندیده نیست.

افتخار دیگر شما ،کسب مدرک تخصّصی درجه 1 دکتری حفظ است که در کل ایران تنها 11 نفر موفّق به دریافت آن شده اند. در چه سالی موفّق به دریافت مدرک دکترای تخصّصی شدید؟ برای رسیدن به آن چه مراحلی را باید طی کرد ؟
به لطف خداوند در سال 90 موفّق شدم، هم مدرک ارشد و هم دکترای تخصّصی حفظ را هم زمان بگیرم. یعنی: در سال 90 که می خواستم پایان نامه ارشدم را دفاع کنم، همان زمان امتحان دکترا را دادم و هردوی آن ها تقریباً هم زمان بود. برای رسیدن به دکترای تخّصصی فرد باید مواردی چون: تسلّط بر تفسیر قرآن، چندین سال کلاس داری کردن و غیره را داشته باشد تا بتواند حد نصاب نمره ها را بیاورد و به درجه ای از استادی و تسلط بر فنون حفظ برسد و رسیدن به آن به راحتی صورت نمی گیرد.
قاعدتاً پس از طی مراحل قرآن آموزی ، زمان بهره برداری و به تعبیری پرداخت زکات علم فرا میرسد، شما در چه مقاطعی و با چه شیوه ای به تدریس اندوخته های خود می پردازید؟ با توجه به مدرک دکترای حفظ قرآن ، آیا در دانشگاه ، قران تدریس می کنید؟
بنده برای پرداخت زکات علم از سال ها قبل همّت داشته ام و به لطف خدا توفیقات زیادی نیز در این راه شامل حالم شده است؛ امّا، در دانشگاه تدریس نکرده ام.

چرا ؟
با وجود اینکه علاقمند به حضور در جمع دانشجویان و پرداخت زکات علم به این قشر فرهیخته هستم؛ ولی، متأسفانه برای تدریس در دانشگاه باید عضو هیئت علمی باشی؛ البتّه، جلسه ای در شورای عالی برگزار شد و به بخشنامه ای با عنوان«خبرگان بدون مدرک» استناد کردند .آن بحشنامه به این صورت بود که افرادی که در حوزه های علمیّه تحصیل کرده بودند؛ ولی مدرک دانشگاهی نداشتند، برای اینکه در دانشگاه تدریس کنند می بایست تأییدیه ای بگیرند و این مدرک ارزش فوق لیسانس یا دکترا داشت و می توانستند در دانشگاه تدریس کنند. دلسوزان می خواستند از مدارک قرآنی هم همین استفاده ها را بکنند تا دانشگاه از حضور متخصصان قرآنی بهره مند شود؛ امّا، مسئولین به راحتی گفتند: بخشنامه مال قبل است . آنها می گویند در دانشگاه، فقط کسی می تواند تدریس کند که در دانشگاه تحصیل کرده باشد. در واقع کارایی این مدرک دکترای تخصّصی برای من ، فقط برای ثبت در حکم اشتغال است؛ ولی، اگر بخواهم جایی تدریس کنم به عنوان مدرس و عضو هیئت علمی مورد قبول نیست.

نخبگانی که نخبه محسوب نمی شوند

یعنی اینکه به طور عملی از معلومات شما استفاده نشد؟
اگر منظورتان همان دانشگاه است می شود گفت به صورت رسمی نه ؛ ولی، اتّفاق افتاده است که به جلسات قرآنی دانشجویان دعوت شده ام و در قالب یک موضوع خاص صحبت کرده ام .
گذشته از بنیاد نخبگان ، آیا از حمایت دیگر ارگانها و سازمان های دولتی بهره برده اید؟ حمایت این ارگان ها را از فعّالان قرآنی چگونه ارزیابی می کنید؟
در این زمینه هم فعّالّان قرآنی راضی نیستند. ارگان های دولتی وظیفه حمایتی دارند؛ امّا، فقط درحد اساسنامه و بخشنامه. در عمل حمایت خاصی دیده نمی شود.؛ البته، حمایت های کلّی وجود دارد و اگر از سایر فعّالیّت های قرآنی حمایت شده است، ما هم بهره برده ایم. مثل: اوقاف یا اداره کل تبلیغات اسلامی کرمان یا از طریق مسابقات.
به نظر شما به آموزش قرآن در جامعه ما به اندازه کافی بها داده میشود؟
متأسفانه یکی از افکار غلطی که در جامعه ترویج داده می شود، این است که اگر بلد نیستی قرآن بخوانی، اشکال ندارد: قرآن نخوان؛ امّا، به آن عمل کن. در صورتی که این فکر درست نیست، یک قسمت از عمل به قرآن خواندن قرآن است چیزی که قرآن بر آن صحّه می گذارد، آن جا که خداوند می فرماید: « فَاقْرَؤُوا مَا تَیَّسَّرَ مِنَ الْقُرآن » و خواندن قرآن یکی از جنبه های عمل به قرآن است.
نقاط ضعف و قوّت آموزش قرآن در جامعه را چگونه می بینید؟
درسطوح اوّلیّه مثل روخوانی و روانخوانی تقریباً خوب است؛ امّا، سطوح بالاتر ضعیف است. علّت آن هم اهمّیّت ندادن فرد و جامعه به این مباحث و عدم احساس تشنگی به این موارد است.

نخبگانی که نخبه محسوب نمی شوند


توجّه به قرآن در جامعه را چگونه ارزیابی می کنید؟
آمارهای موجود از جایگاه خوبی صحبت می کند که آرزوی همه ما است؛ ولی، متأسفانه واقعیّت چیز دیگری است، هرجا که نگاه می کنیم، قرآن جایگاه ویژه ای دارد؛ ولی، متأسفانه فقط در قول. خیلی کم می بینیم که قرآن در قول و عمل مورد توجّه قرار گیرد، متأسفانه قرآن در دستگاه ها و ارگان های دولتی، فقط وسیله رفع تکلیف شده است، مثلاً در ابتدای مراسم و جلسات؛ حتی، قرآن در آموزش و پرورش از قالب یک درس مستقل هم خارج شده است و با درس ها و قالب های دیگر همراه شده است. متأسفانه با این دید که قرآن جایگاهی ندارد و باید همراه دیگر درس ها ارائه شود.
در تخصیص بودجه ها، از قرآن صحبت می شود و اعتباراتی را تصویب می کنند؛امّا، در عمل وقتی همه ی کارهایشان را انجام دادند، آن وقت اگر مبلغی باقی ماند، به قرآن اختصاص می دهند.
در بحث تجلیل از قاریان و خادمان قرآنی که مکان و زمانش مشخص است و از مقامات بلندپایه ی کشوری با کلّی خواهش وتمنّا دعوت می کنند؛ امّا، نمی آیند؛ البته، رهبری خودشان استثنا هستند و اگر ایشان از قاریان یا حافظان و امور قرآنی حمایت نمی کردند معلوم نبود اوضاع قرآن در کشور چگونه بود؟‍! جدای از ایشان بقیّه مسئولان پرونده درخشانی ندارند . در زمینه های تبلیغات قرآن، در ماه مبارک رمضان فراوان در شبکه هاپخش مستقیم و غیر مستقیم دارند و دربارۀ قرآن صحبت می کنند؛ ولی، در بقیّه ماه ها خیلی ها توجّه ندارند. خود متولیان قرآن نمی دانند که چه می کنند و مرتّب نهاد و معاونت قرآنی، ایجاد می کنند و شاید هرنهاد و ارگان یک قسمت قرآنی دارد و دو یا سه روز آموزش مختصری می دهد و جلسه قرآن یا مسابقه قرآن برگزار می کنند و تمام. یا بعضی ها درگیر مسابقات کشوری می شوند که اداره شان رتبه بیاورد، بعد از آن که رتبه آورد، کاری به قاریان و حافظان ندارند و می گویند ما برنامه ای برای شما نداریم، خودتان می توانید برای خودت کاری پیدا کن. وقتی این جور باشد، کسانی که همه راه های تشویقی را رفتند و به آخر رسیدند و باید خودشان مشوّق باشند و دیگران را تقویّت کنند تا به این جایگاه برسند، وقتی با این شرایط مواجه می شوند، رغبتی به تشویق دیگران ندارند.
در کشور نهادی به نام شورای توسعه ی قرآن وجود دارد که زیرمجموعه شورای انقلاب فرهنگی است، در این شورا نهادهای مختلفی حضور دارند و برنامه می آورند؛ ولی، وقتی تصمیمی گرفته می شود، هیچ کس حاضر به کمک برای اجرایش نیست ؛ لذا، به این نتیجه می رسیم همه این تشکیلات و فعّالیّت ها آب در هاون کوبیدن است. به همین خاطر از شرایط موجود قرآن در کشور فقط آن هایی راضیندکه دنبال ارائه آمار باشند؛ ولی، فکر نمی کنم دیگران زیاد راضی باشند. اگر این آمارها واقعی باشند باید در خیابان هرکسی را که دیدید باید بتواند قرآن بخواند؛امّا، آیا این طور است؟!

نخبگانی که نخبه محسوب نمی شوند

چه روش هایی را برای جذب مردم به خصوص جوانان به سمت قرآن موثر می دانید ؟
مثل زیبایی برای جوانان وجود دارد، جوان همانند یک زمین خالی و حاصلخیز است و آن چه را که به آن می دهیم، می توانیم ده ها برابر تحویل بگیریم. جوانی، فرصت طلایی است تا در آن بذر مناسبی ریخته شود و محصول خوبی برداشت شود. در این وادی، یک نهاد یا دو نهاد یا یک نفر و دو نفر مسئول نیستند، همه ی جامعه به نحوی درگیر هستند و باید فعّالیّت قرآنی داشته باشند، از امثال من که فعّالیّت قرآنی داریم، تا آموزش وپرورش، دولت و خانواده، همۀ این ها باید به جوانان کمک کنند تا بتوانند محصول خوبی تحویل بگیرند. چگونه می توانیم؟ اصلی ترین کار این است که هرکسی به آن چه می گوید: عمل کند؛ اگر، فردی به آنچه می گوید عمل نکند یا مدرسه و آموزش هایش با عملش فرق کند و خانواده و دولت و جامعه عمل و قولشان باهم فرق کند، دیگر رغبت در جوانان ایجاد نمی شود. دومین چیز که باید به آن توجّه داشت، مشوّق های مناسب مادّی یا معنوی است که در آموزه های دینی مشخص شده اند اگر این ها را رعایت نکنیم، نباید از جوان توقّع زیادی داشت که طرف ما بیاید و جذب قرآن شود.
به طور کلّی اگر می خواهیم جوانانی قرآنی داشته باشیم، باید همه ی برنامه ها در کشور طوری برنامه ریزی شود که قرآن، از همه بالاتر باشد و در همه جا آموزش و پرورش، دانشگاه و غیره جایگاه ویژه ای داشته باشد. در مشوّق ها هم قرآن باید جایگاه ویژه ای داشته باشد.
جالب است زمانی که کار حفظ را انجام می دادیم، مجموعه ای در هیئت شهدای بیت الله الحرام، در زمینه حفظ فعّالیّت می کرد که فکر نکنم هیچ مجموعه ای به اندازه ی آنجا کار حفظ را انجام دهد و شلوغ باشد. شاید روزجمعه 50 بچّه به همراه خانواده ها و استادان به همراه خانواده از صبح تا شب، به کار و بازی می پرداختند. فضای مفرّحی بود و چندین حافظ را تربیت کردند. برای این که برنامه های مختلفی داشتند. همه چیز در کنار هم بود، اردو و رفتن به جاهای مختلف را داشتند. آن ها که اینجا بودند، امتیازات خاصی داشتند. مثلاً : هیئت که به مشهد مشرّف می شد، آن ها که در این مجموعه بودند، رایگان یا با تخفیف می رفتند. در محافل خود از کمک و اجرای بچّه ها استفاده می کردند و توانمندی قرآنی آنها را به مردم نشان می دادند تا تشویق شوند. با این قبیل کارها، از آن ها حمایت می کردند و مورد توجّه بودند. بچّه چه می خواهد غیر از توجه و حمایت؟ همین ها که باشد علاقه اش بیشتر می شود وخانواده ها هم که می دیدند بچّه هایشان به جایی می رسند، علاقمند می شدند؛ولی، متأسفانه این فعّالیّت ها ادامه پیدا نکرد.

نخبگانی که نخبه محسوب نمی شوند

مهم ترین مشکل را در بحث آموزش قرآن چه می دانید ؟

ببینید یکی از مشکلات اصلی ما سر پیدا کردن جامعه ی هدف است. ما سراغ آن هایی می رویم

که خودشان تمایلات قرانی دارند و در واقع خودشان به سراغ ما می آیند. به سمت کسانی که انگیزه کافی در روی آوردن به قرآن در آنها شکل نگرفته یا آنهایی که به دلایل مختلف خدای ناکرده از قرآن فراری هستند، نمی رویم. به نظرم باید جامعه ی هدفمان را خودمان پیدا کنیم و به دنبال آنها برویم و برای جذب آنها به محافل قرآنی تلاش کنیم. بنده طرحی به بعضی دوستان مسئول داده بودم که از آن استقبال نشد. طرح بنده این بود که در تک تک محلّات و جاهای مختلف، فضایی در اختیار افراد قرآنی قرار بگیرد که بتوانند به طور منظم در انجا برنامه داشته باشند و تبلیغ کنند و از آنها حمایت شود، یعنی: به طور مثال بگویند شما می توانید هر هفته در روزها و ساعات مشخص در مسجد یا حسینیه این محلّه فعّالیّت کنید و هر فعّالیّت مثبت قرآنی انجام بدهید ما از شما حمایت کنیم.

به نظر شما رسانه ها به وظیفه خود در نشر فرهنگ قرآنی به طور کامل عمل می کنند؟
به نظرم آن طور که باید و شاید نه . مثلاً کارگردان هایی داریم که به تولید آثاری می پردازند که به نحوی مفاهیم دینی را مطرح می کند؛ امّا، تعداد آنها کم است و برخی از آنها هم نمی توانند حق مطلب را اداکنند، گاهی فیلم هایی به نام فیلم دینی را نگاه می کنیم که آزار دهنده است. نهادی مثل صدا و سیما با وسعت و تأثیرفراوان می تواند چیزهایی را آشکار کند که خیلی از مردم از آن آگاهی ندارند. حوزه تاثیرگذاری رسانه، خیلی بیشتر از محافل کوچک است. به نظرم در زمینه های قرآنی ارگان های مذهبی مثل: اوقاف وامور خیریه، مراجع تقلید، یا ارگان های مرتبط با قرآن، با تخصیص بودجه و پشتییبانی و ارائه دیدگاه ها به صدا و سیما، باید اجرای برنامه های تأثیر گذارتری مثل فیلم، گزارش یا برنامه های مستند را از این رسانه بزرگ خواستار شوند. از آن طرف نهادی مثل صدا و سیما می تواند با جذب افراد متخصّص ، تولید برنامه های دین محور را راحت تر پیش ببرد. هدف این افراد، نباید صرفاً ساخت یک فیلم برای کسب درآمد باشد؛ بلکه، باید با نیّت خالصانه و قربة إلی الله به تهیّه این فیلم ها بپردازند ودر کنارآن به منافع مادّی هم دست یابند. در زمینه های هنری، افراد مذهبی و متدیّن باید حضور بیشتری داشته باشند .

نخبگانی که نخبه محسوب نمی شوند

سخنی که دشمنان مکتب تشیّع مطرح می کنند این است که شیعیان قرآن را رها کرده اند و صرفاً اهل بیت (ع) را قبول دارند، چه پاسخی دارید؟
این حرف آنها پایه و اساس ندارد؛ مگر اهل بیت (ع) از قرآن جدایند و کارشان چیزی غیر از تفسیر و تبین قرآن و وحی بوده است؟! آن بزرگواران می خواستند قرآن را اجرا کنند و همراه با قرآن بودند تا قرآن انحراف پیدا نکند. درخصوص شیعیان هم مگر می شود شیعه اهل بیت(ع) بود و سیره آنها را تبعیت نکرد؟! به علاوه آنها که تاریخ قرآن را بررسی می کنند، می دانند اکثر آن هایی که قاریان درجه 1 قرآن بودند و مشهور هستند، شیعه هستند. فرض کنید از میان 7 قاری درجه یک ، 6 نفر شیعه بوده اند. پس اینکه اهل تسنّن می گویند: شیعیان اهل بیت(ع) را گرفتند و قرآن را رها کردند صحیح نیست، آنها اعتقادی به اهل بیت(ع) ندارند یا در نظر خودشان برای اهل بیت(ع) جایگاه دیگری درنظر گرفته اند و غافلند که رهبران و پیشوایان مذهب خودشان هم شاگرد اهل بیت(ع) بودند.
چه کنیم که به سیره اهل بیت (ع) در زمینه انس با قرآن عمل کنیم ؟
باید قرآن را از طریق اهل بیت (ع) یاد بگیریم مثلاً: برای آیه ای از قرآن که برایتان مبهم است، به نظر و تفسیر اهل بیت (ع) مراجعه کنید. نباید هر نظری را قبول کنیم، چون: قرآن کلامی است که به زبان عربی است و می شود خیلی معنی ها از آن برداشت کرد. معنی و مفهومی را می توان پذیرفت که منسوب به اهل بیت(ع) و به قول معروف متقّن باشد. هر کار و قدمی که برمی داریم، باید استوار و محکم باشد.اگر این جور باشیم، مسلّماً هم قرآنی هستیم و هم اهل بیتی(ع). نباید در جلساتی که به اسم اهل بیت(ع) برگزار می کنیم، مثل جلسات معمولی، فقط درابتدای کار چند آیه قرآن خوانده شود. باید اهمیّت و جایگاه قرآن از منظر اهل بیت(ع) در جلسات تبیین شود.

نخبگانی که نخبه محسوب نمی شوند

صحبت طولانی شد . کمی از خودتان و رسیدن به پله های موفقیت سخن بگویید، آموزش قرآن را از چه سنّی و چگونه آغاز کردید و مشوق های شماچه کسانی بودند ؟
انس با قرآن را از کودکی در خانواده آغاز کردم . پدر و مادر ، اقوام و دوستان مشوق و راهنمای من بودند .

برای آموزش قرآن از محضر چه اساتیدی بهره گرفتید؟
نزد استاد خاص و ثابتی نبوده ام و دوره ویژه ای را که خیلی مؤثّر باشد نگذراندم. ابتدا از پدرم و سپس اساتید قرآنی حاضر در مسابقات قرآن و دوستان قرآنی در محافل، نکاتی را که لازم بود یادگرفتم .
برای حفظ قرآن چگونه عمل کردید ؟
اوّلین کاری که هر مسلمان انجام می دهد و قبل از ورود به مدرسه می آموزد، حفظ سوره های کوتاه است و به حمدالله حافظه من هم خوب بود. شیوه بنده، تکرار آیات و حفظ آنها بود و سپس مرور منظّم آنها و این برنامه لاینقطع ادامه داشته است؛ البته، اگر انسان مفاهیم آیات را بداند در زمینه حفظ راحت تر است و آشنایی اینجانب با مفاهیم هم به حفظ بهتر آیات کمک کرد .

نخبگانی که نخبه محسوب نمی شوند

درباره حفظ قرآن ، به دیگران چه توصیه هایی دارید؟
در خصوص حفظ قرآن انچه که اساس کار است و اهمّیّت اصلی را دارد، خود فرد است. توانایی حفظ قرآن برای هرکسی وجود دارد؛ ولی، کم و زیاد و شدّت و ضعف دارد . بهتر است حفظ قرآن از کودکی با سوره های کوتاه شروع شود و تا 15-16 سالگی تمام شود؛زیرا، در سنین بالا تر مسئولیّت ها کار حفظ را مشکل می کند. رژیم غذایی مناسب، تمرکز و تکرار به حفظ بهتر قرآن کمک می کند.
برخی حفاظ شیوه هایی خاص برای ارائه محفوظات قرآنی خود دارند مثلا قرائت از آخرین آیه به سمت اولین آیه آیا چنین شیوه هایی را برای قرائت قرآن پیشنهاد می کنید؟
خیر این کارها نمایشی است و باعث می شود حفظ قرآن، هدف محسوب شود. در حالی که حفظ، وسیله ای است برای درک قرآن، انتقال مفاهیم آن و بهره برداری از آن در زندگی .
شما برای تثبیت محفوظات از چه شیوه ای بهره می برید؟

حفظ در واقع یعنی: همان تثبیت. بدون تثبیت حافظی در کار نخواهد بود. بایستی محفوظات جدید تر و قدیمی تر را در یک برنامه منظّم مرورکرد. قبلاً به مدّت 10-12 سال روزی 3 جزء قرآن را مرور می کردم. یعنی: هر ماه سه ختم قرآن داشتم؛ امّا، الآن سعی می کنم در حدّی باشد که بتوانم حداقل یک جزء را در روز بخوانم .

نخبگانی که نخبه محسوب نمی شوند

اگر خاطره ای خاص و شنیدنی از جلسات قرآن و حفظ خود دارید، بفرمایید؟
خاطره ها بیشتر از برخوردهاست که مردم چه علاقه ای به قرآن دارند و یا مربوط به خصومت هاست که برخی می ترسند قرآن منافع استکباری آن ها را خدشه دارکند. مثلاً محافل مسجد الحرام.
عکسی از دیدار صمیمانه شما با رهبر معظّم انقلاب اسلامی منتشر شده است، درباره این دیدار توضیح دهید؟
در پایان مسابقات بین المللی به همراه سایر متسابقین در این دیدار حاضر شدم و چون رتبه اوّل حفظ بودم آیاتی را از حفظ تلاوت کردم، حضرت آقا هم این تلاوت راتأیید فرمودند.

دیدارهای دیگری هم با معظم له داشته اید؟
بله؛ امّا، به صورت عمومی مثل سفرایشان به کرمان یا دیدارهای روز اوّل ماه مبارک قراء با ایشان..
خاطره انگیز ترین هدیه ای که از قبل قرآن گرفتید، چه بوده است؟
هرچه در زندگی دارم و همه زندگیم به خاطر قرآن است و نمی توانم بگویم جدای از قرآن ، چیزی دارم . زندگی، خانواده، تحصیلات وکارهای دیگری که برایم پیش آمده است، به یمن وجود قرآن در زندگی من است، توفیق تشرّف به سفرهای معنوی مثل حج که بتوانم مبلّغ جمهوری اسلامی ایران باشم، حضور در محافل قرآنی خارج از کشور، سفرهای متعدّد تبلیغ قرآنی در سطح استان، همه اش توفیقاتی است که به واسطه قرآن به دست آوردم. از طرفی اجرا در برنامه های قرآنی که شاید عدّه ای را علاقمند به قرآن و شنیدن سخن خدا کرده باشم، همه اش را از توفیقات خدا و برکت قرآن می دانم و خدارا شاکرم.

نخبگانی که نخبه محسوب نمی شوند

شما قرائت قران را بیشتر توصیه می کنید یا حفظ ان را؟

ببینید قرائت و خواندن قرآن یک قسمت مهم از کار است اما قرآن همیشه باید مقابل آدم باشد و انسان برای انجام کارها باید به همیشه قرآن مراجعه کند و در مقایسه رفتارش با تعالیم قرآن ببیند آیا عملکردش خوب بوده است یا نه؟! به طور مثال اگر می خواهد درباره کسی سخن بگوید در ارجاع به قرآن ببیند: غیبت یا تهمت یا گمان بی خودی نباشد. به طور کلّی انسان زمانی که می خواهد به انجام کاری بپردازد، باید ببیندکه آیا این کار الهی و در جهت رسیدن به خداست یا هدفش چیز دیگری است؟حالا چه کسی می تواند این را خوب درک کند؟ کسی که همیشه با قرآن همراه باشد و کسی می تواند با قرآن همراه باشد که حافظ قرآن باشد، علّت این که باید حافظ قرآن باشد، این است که گاهی انسان، قرآن در اختیارش نیست و ممکن است به همه ی زوایای قرآن دسترسی نداشته باشد؛ بنابراین، بهترین راه برای عمل به قرآن و رسیدن به زندگی قرآنی، حفظ قرآن است، برای اینکه به قول معروف صد که آمد نود هم پیش ماست، وقتی همه در اختیارش باشد می تواند به جزئیّات هم برسد. به هر حال برای فهم بیشتر قرآن، می تواند مطالعات دینی و مذهبی اش راهم افزایش دهد.
برنامه بسیار خوبی که در ماه مبارک رمضان برگزار می شود برگزاری مراسم جمع خوانی قرآن در جای جای ایران است، شهر کرمان نیز میزبان این جمع قرآنی در ماه رمضان می شود که شکوهی دیدنی دارد. برای توسعه این برنامه ها در ماه های دیگر چه پیشنهادی دارید؟
نباید فراموش کنیم آنچه در ماه مبارک رمضان دیده می شود، برآیند کارهایی است که در ماه های دیگر سال انجام می شود،قاریانی که تلاوت می کنند، در طول سال هم برنامه دارند و آمادگی هایی را ایجاد و نقص هایشان را برطرف می کنند و با آمادگی بهتری در ماه رمضان می آیند؛ البته، درماه مبارک رمضان افراد بیش تری به جمع های قرآنی اضافه می شوند. برای اینکه این کارهای جمعی فراگیر شود، باید فرهنگ سازی و تبلیغات شود. دوستی داشتیم که می گفت: اصلی ترین چیزی که وجود دارد این است که باید تشنگی ایجاد شود و بعد برای فرد تبیین شود شما که با قرآن انس نداری، چیزی کم داری و فرد باور کند. وقتی این موضوع حل شد دیگر هرآبی را نمیخورد. آبی را می نوشد که تشنگی اش را برطرف کند.
نهادهایی که در ماه مبارک باهم همکاری می کنند و هر روز این برنامه را اجرا می کنند، باید در دیگر ایّام سال هم برنامه های عمومی هفتگی یا ماهانه داشته باشند.
از طرف دیگر باید از حالت ملال انگیز کار کم شود تا همه مخاطبین در همه ی سطوح تحصیلی و فکری بتوانند از این جلسات استفاده کنند.

نخبگانی که نخبه محسوب نمی شوند

در پایان به رسم جلسات قرآنی دعایی بفرمایید .

ابتدا اجازه بدهید کمی درباره دعا صحبت کنم .در قرآن دعاهای زیادی وجود دارند که از لسان پیامبران مختلف بیان شده است. در این دعاها معذرت خواهی از خالق متعال به خاطرقصورهایمان و توقّع غفران و آمرزش از محضر او مطرح می شود و همچنین درخواست های بی شمار از محضر آن یکتای بی همتا می کنیم. از لسان خیلی از پیامبران (ع) این موضوعات بیان شده است. یک آیه در قرآن وجود دارد که خداوند می فرمایند: همه ی شما فقیر إلی الله و نیازمند خدا هستید و یا حضرت موسی (ع) وقتی خداوند را مورد خطاب قرار می دهد، می گوید : « رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ» خدایا هرچه را که به من از خیر برسد، به آن محتاجم؛پس، به طور کلّی همه فقیر و محتاج به خدای متعالیم و دعا ودر خواست از پیشگاه باری تعالی، از انسان جدا نیست؛ امّا، به نظرم دعای قرآنی که هرکس چه در حق ّخود و چه در حق خانواده واطرافیان بخواند ضرر نمی کند این دعاست : « رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا» به مضمون آیه که نگاه کنیم، ما از خداوند می خواهیم که ما را پیشوای آدم های متّقی قرار بدهد. انسان برای پیشواشدن، باید خیلی چیز ها را رعایت کند و از خیلی چیزها دست بکشد و به خیلی چیزهابیشتر توجّه کند. اگراینگونه عمل کنیم می بینیم زندگی چه قدر خوب می شود.

در پایان اگر نکته یا فرمایش خاصی دارید بفرمایید .
توفیق شما و سایر خدمتگزاران قرآنی را از خداوند منّان خواستارم.

باسپاس فراوان از اینکه در این گفتگو شرکت کردید . أجرکم عندالله
گفتگو از معصومه یحیی زاده

انتهای پیام/ی

برچسب ها: نخبگان ، قرآنی ، سین جیم ، کرمان
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۷:۲۹ ۲۶ شهريور ۱۳۹۵
سلام.ممنون از انعکاس