به گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «هر شر و بدی در جهان امروز با نام آمریکا گره خورده است.» گاهی اوقات برخی افراد دوست دارند از این گزاره ی کوتاه و پرتکرار در سراسر جهان، برای ساختن متون طنزآلود در زمینه مسائل داخلی کشور استفاده کنند. حرفی نیست! طنازها همیشه باید کار خودشان را بکنند. طنز تلخ تر اما بدون شک این است که آمریکا بخواهد خود را توزیع کننده اصلی سهام دموکراسی، حقوق بشر،آزادی و ... در سراسر جهان معرفی کند.
این طنز تلخ، متاسفانه هم اکنون یکی از واقعیات های جهانِ امروز ماست و آمریکا علیرغم مرتکب شدن بیشترین کشتار ممکن در تاریخ بشریت، همواره از ابزار حقوق بشر برای تحت فشار قرار دادن کشورهای مستقل استفاده می کند. سال 1390 یک پایگاه تحلیلی آمریکایی با استناد به تحقیقات یک مجله معروف پزشکی، شمار عراقی هایی که در جنگ آمریکا در عراق کشته شدند را یک میلیون و 455 هزار و 590 نفر اعلام کرده است.
پایگاه تحلیلی «خانه شفاف سازی اطلاعات» در تاریخ مذکور گزارش می دهد: «براساس تحقیقاتی که در مجله پزشکی برجسته «لنست» منتشر شده است، این آمار و ارقام حداقل 10 برابر بیش از رقم تخمینی است که در رسانه های آمریکایی آورده می شود و این رقم جدید، بر اساس یک تحقیقات و مطالعات علمی از شمار قربانیان عراقی که از زمان حمله آمریکا به عراق در سال 2003 تاکنون کشته شده اند، به دست آمده است.» این در حالی است که بر اساس اعلام منابع عراقی، آمریکا در مدت حضور خود در عراق، به طور متوسط روزانه 700 نفر عراقی را قتل عام می کرده است.
پل کریگ رابرتز، دستیار سیاستگذاری اقتصادی وزیر خزانه داری اسبق آمریکا و از سردبیران پیشین وال استریت ژورنال، همین چند روز پیش طی مقاله ای در پایگاه اختصاصی خود، تعریف دقیقی از حقوق بشر و دموکراسی آمریکایی به دست داده است. رابرتز می نویسد: ««آزادی و دموکراسی» چیزی است که ماشین جنگی آمریکا با تحریم ها، بمباران ها، مناطق پرواز ممنوع و پهبادها برای کشورهایی به ارمغان می آورد که جرات به خرج داده و به دنبال استقلال خود از زیر سیطره آمریکا می روند!»
وی در ادامه تأکید می کند: «آمریکاییان در جهانی ساخته و پرداخته تبلیغات زندگی می کنند که در آن یک دولت پلیسی بی رحم، پشت پوشش کلمات خوش آب و رنگی چون «آزادی و دمکراسی»، پنهان شده است... در نخستین سال های قرن بیست و یکم، دولت آمریکا که مرتکب جنایات جنگی شده، میلیون ها نفر را بر اساس دروغ و تبلیغات کشته و معلول و بی خانمان کرده است. واشنگتن به منظور پر کردن جیب نخبگان آمریکایی و پیروی از دستورکار نومحافظه کارانه برای هژمونی آمریکا بر جهان، هفت کشور را به کلی یا تا حدی ویران کرده است.» طشت رسوایی ادعاهای حقوق بشری و دموکراسی خواهی آمریکا حالا از پشت بام افتاده است. خاصه آنکه با اعترافات اخیر دبیر کل سازمان ملل درباره دلایل حذف نام عربستان از فهرست ناقضان حقوق کودکان، سازمان های بین المللی ساخته غرب نیز به تدریج مشروعیت خود را در نزد افکار عمومی جهان، بیشتر و بیشتر از دست می دهند.
با این حال، بر خلاف آنچه تصور می شود، مشکل اصلی ما آمریکا نیست. مشکل اصلی بدون شک، پنهان کردن جنایت های آمریکا است. سوال این است که چگونه برخی جریانات داخلی با وجود دیدن این همه جنایت از سوی آمریکا، باز هم سعی دارند جامعه ایران را به سمت و سوی ارزش های موهوم غربی سوق دهند؟ آیا جز این است که نتیجه ی روشن حقوق بشر و دموکراسی آمریکایی را باید در حمایت آمریکا از جنگ یمن، تروریست های سوری، اسرائیل، عربستان، رژیم بحرین و دیگران دیکتاتورهای حاکم در سراسر جهان دید؟ طرفه آنکه همین آقای کریگ رابرتز در بخش دیگری از مقاله خود، آمریکا را شیطان خطاب کرده می نویسد: «تنها دو کشور مسلح به ظرفیت نظامی قدرتمند و تسلیحات اتمی- روسیه و چین- بین واشنگتن و هدف واشنگتن برای سلطه بر کل جهان قرار گرفته اند. اگر روسیه و چین متزلزل شوند، شیطان نشسته در واشنگتن بر جهان حاکم خواهد شد. آمریکا جای دجال را خواهد گرفت. در این صورت پیش بینی های انجیلی های مسیحی که «پایان جهان» را موعظه می کنند، معنای جدید پیدا خواهد کرد!»
در این فضا، طبیعتاً داعیه حقوق بشر و دموکراسی آمریکایی همانقدر نچسب است که ادعای دموکراسی خواه بودن حکومت عربستان! با این حال، بُتِ دموکراسی آمریکایی و غربی، هنوز هم برای خیلی افراد به عنوان یک آرمان مقدس تلقی می شود. این در حالی است که طبیعتاً نمی توان ادعاهای دموکراسی خواهی و حقوق بشری غرب و آمریکا را جدای از یکدیگر مورد بررسی قرار داد.
چه اینکه کشتارهای فجیع انسان ها در سراسر جهان توسط ایالات متحده و هم پیمانانش، نتیجه ی مستقیم همان دموکراسی غربی و آمریکایی است، نه هیچ چیز دیگر! طرفه آنکه آنها حالا در اصلِ واقعی بودن دموکراسی مورد ادعای خود نیز شک کرده اند. که البته شک بسیار صحیح و بی نهایت دقیق است. به عنوان مثال، همین چند وقت پیش، باراک اوباما در مراسم فارغ التحصیلی دانشگاه راتجرز نیوجرسی می گوید:« دلیل اینکه بسیاری از مسائل آمریکا حل نشده این است که بخش زیادی از جمعیت آمریکا، بویژه جوانان در انتخابات شرکت نمی کنند. در سال 2014، میزان مشارکت مردم در انتخابات در پایین ترین سطح از زمان جنگ جهانی دوم بود.»
وی ادامه می دهد:«کمتر از یک نفر از هر پنج نفر جوان آمریکایی به پای صندوق های رأی رفتند و آن چهار نفری که رأی ندادند به همان اندازه ای در تعیین سرنوشت کشور نقش داشتند که آن یک نفر نقش داشت، زیرا انتخابات دارای پیامدهای خاص خودش است و تعیین کننده کنگره و اولویت های سیاستی است!» بر این اساس، بهترین نام ممکن برای آمریکا، می تواند دولت «تناقض ها» باشد. دولتی که هم مدعی دموکراسی است و هم دموکراسی ندارد و هم مدعی حقوق بشر است و هم خونریزترین سیستم سیاسی موجود در جهان به حساب می آید! از این دست تناقض ها می توان چندین مورد دیگر را نیز برشمرد. بر این اساس، همانطور که جناب رابرتز می گوید دولتی که توانسته است این همه فساد، تباهی، جنایت و دروغ را در خود جمع کند، بدون شک، چیزی جز «شیطان» نخواهد بود. ما البته نیک می دانیم که اولین بار چشمان تیزبین امام(ره) بزرگوارمان، ماهیت شیطانی آمریکا را دید و به درستی به آن لقب «شیطان بزرگ» داد.
بد نیست در بخش پایانی این گزارش، مروری بر یکی دیگر از رکوردهای قابل توجه آمریکا در زمینه کشتار فله ای انسان ها داشته باشیم. سال 1390 و تقریباً به فاصله کوتاهی از انتشار گزارش «خانه شفاف سازی اطلاعات» در زمینه تعداد تلفات جنگ عراق، روزنامه واشنگتن پست طی گزارشی با اشاره به بی توجهی آمریکا به شمار تلفات غیرنظامیان در جنگ، آمار دیگری را از سه جنگ طول تاریخ سراسر خونریزی این کشور منتشر کرده است. واشنگتن پست می نویسد: «جنگ در ویتنام و سیل درگیری ها در لائوس و کامبوج بسیار مهلک تر بودند. شمار کشته شدگان این جنگ ها نیز به طور دقیق مشخص نیست، با این حال چندین برآورد علمی نشان دادند تعداد کشته شدگان نظامی و غیرنظامی ویتنامی از یک میلیون و 500 هزار تا سه میلیون و 800 هزار نفر تخمین زده شده اند و این در حالی است که مبارزات به سرکردگی آمریکا در کامبوج منجر به مرگ 600 تا 800 هزار نفر شده و تعداد کشته شدگان جنگ لائوس نیز به حدود یک میلیون نفر می رسد.»
از طرفی، ما به خوبی می دانیم که تمامی کودتاهای رخ داده در سراسر جهان، بدون استثناء با حمایت مالی و سیاسی آمریکا رخ داده است. اندکی پس از کودتای سال 2004 آمریکا در هائیتی، «آیرا کورزبان» وکیل «ژان برتراند آریستاید» رئیسجمهور این کشور در میامی آمریکا طی سخنرانی خود یک سؤال و جواب جالب را مطرح کرده است. وی می گوید: "چرا تا کنون در واشنگتن کودتا شکل نگرفته است؟ چون در واشنگتن «سفارت آمریکا» وجود ندارد."
اظهارات وکیل رئیس جمهور ربوده شده هائیتی به وسیله آمریکا در حالی ابراز می شد که هائیتی در آن زمان پنجاه و ششمین کشوری محسوب می شد که آمریکا در آن کودتا به راه انداخته بود. حالا تعداد کودتاهای رخ داده قبه وسیله آمریکا، به عدد 70 نزدیک شده است! طرفه آنکه تمامی این کودتاها نیز همچون کودتای 28 مرداد ایران، بر علیه حکومت های مردمی و به سود دیکتاتورهای دست نشانده آمریکا رخ داده است. حالا شاید لازم باشد پس از اثبات گزاره ابتدایی این گزارش، یک بار دیگر یک سوال تلخ را تکرار کنیم:«آمریکا و غرب چگونه می تواند خود را حامی حقوق بشر و دموکراسی بداند؟!»
منبع:598
انتهای پیام/