به گزارش خبرنگار
گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان،قریب به 30 درصد از جمعیت کشور ایران در نتیجه فقر،خشکسالی،تغییر کاربری اراضی زراعی،باغی و کشاورزی،بیکاری و...در حاشیه نشینی به سر می برند.
اساسا حاشیه نشینی با توسعه ارتباط تنگاتنگی دارد و می توان به نوعی عنوان کرد که حاشیه نشینی در کنار توسعه معنا پیدا می کند.
طبق آمار منتشر شده در رسانه ها،بعد از تهران،کلانشهای مشهد،کرج،اهواز،تبریز و اصفهان از نمونه مناطقی هستند که بیشترین آمار حاشیه نشینی را در خود جای داده است.
این پراکندگی جمعیت حاشیه نشین در کلان شهرها،موید واقعیت دیگری نیز است و آن معطوف به مهاجرت برای دستیابی به زندگی بهتر است.
به واقع با مقایسه ای اجمالی میان شهرها و استان های کشور و نگاهی آماری به میزان تراکم جمعیت حاشیه نشین در آن در می یابیم که بعضا شهرهایی با این معضل مواجه هستند که از لحاظ توسعه و پیشرفت در وضعیت مطلوب تری قرار دارند و این به معنای آن است که طیف هایی از جامعه با هدف دستیابی به معیشت و امکانات مطلوب تر در حاشیه کلانشهرها مستقر و متمرکز شده اند تا بتوانند با نزدیک ساختن خود به مراکزی که از لحاظ زیرساخت های شهری در وضعیت قابل قبول تری به سر می برند،زندگی و معیشت خویش را با تغییراتی جدی همراه سازند.
البته این امر در دیگر شهرهای کشور همچون کرمانشاه(300 هزار حاشیه نشین)شیراز(200 هزار نفر)و همدان با(100 هزار نفر) نیزوجود دارد و به نوعی می توان گفت اکثریت قریب به اتفاق شهرهای ایران با حاشیه نشینی روبرو هستند و تفاوت در شدت و ضعف های آن خلاصه می شود.
در ذیل این گزارش تلاش می شود با توجه به آمار منتشره در رسانه ها زوایای پیدا و پنهان حاشیه نشینی را مورد بررسی قرار دهیم.
** مشهد و حاشیه نشینیمهاجر پذیری این کلانشهر،میزان ورود و تردد مسافر در آن،بازارهای متعدد و گستره اشتغالزایی این کلانشهر مذهبی در مقایسه با دیگر نقاط کشور،جذابیت های خاصی را برای جامعه مطالبه گر اشتغال و زندگی مطلوب تر ایجاد کرده است،جمعیتی که از استان های همجوار یا شهرهای کاشمر،نیشابور،سبزوار،تربت حیدریه به مشهد آمده اند،شرایط بوجود آمده باعث شده قریب به 30 درصد از جمعیت بومی و غیر بومی این منطقه در حاشیه ای 4 هزار هکتاری مستقر شوند.
یکی از تفاوت های بارز حاشیه نشینی در مشهد در مقایسه با سایر کلانشهرها،جمعیت اتباعی است که عمدتا از افاغنه تشکیل شده اند که به امید کار و زندگی بهتر و با توجه به بُعد مسافت کمتر این شهر با کشور افغانستان(در مقایسه با دیگر استان های کشور)در آن متمرکز شده اند،تمرکزی که در مناطق خواجه ربیع طبرسی شمالی و شهرک قدس مشهود است و مساحت آن را 5 برابر بزرگ تر از مرکزیت شهر وسعت داده است.
** کرج و حاشیه نشینی
استان البرز و کلانشهر کرج،یکی دیگر از مناطق پرجمعیت ایران به شمار می رود که همجواری و نزدیکی آن به پایتخت باعث استقبال بسیاری از توده های جمعیتی مشتاق و متقاضی زندگی مطلوب تر شده است.
طبق برآورده های انجام شده،قریب به 1 میلیون نفر از جمعیت این منطقه در دایره حاشیه نشینی قابل تعریف خواهد بود.
جمعیت مورد اشاره در 25 درصد از مساحت این کلانشهر(292 هکتار)در مناطقی همچون مهدی آباد،حصار،اسلام آباد،صوفی آباد،سهرابیه،خرمدشت و محمد شهر زندگی می کنند که شرایط دشوار و پیچیده ای را برای شهر مورد اشاره رقم زده اند.
** اهواز،جنگ تحمیلی و حاشیه نشینیاهواز نیز از نمونه کلانشهرهایی به شمار می رود که در حواشی خود شاهد استقرار جمعیت بسیاری است،جمعیتی که به 400 هزار نفر تخمین زده می شود،کارشناسان و صاحبنظران،عامل اصلی مهاجر نشینی در اهواز را معطوف به جنگ تحمیلی می دانند.
در واقع جنگ باعث شد تا بسیاری از مردم برای برخورداری از حاشیه امنیت هر چه بیشتر به حاشیه شهر سوق پیدا کردند.
البته افزایش حاشیه نشینی و مهاجر پذیری مناطق حاشیه ای این شهر،صرفا به جنگ تحمیلی 8 ساله باز نمی گردد،وجود رودخانه ها و شرایط خاص طبیعی،جغرافیایی و اقلیمی این خطه نیز در افزایش حاشیه نشینی موثر بوده است،سد سازی هایی که با هدف مدیریت منابع آبی احداث شده،روستاهای بسیاری را در طول سالیان گذشته به زیر آب برده و مردم بسیاری را بی خانمان کرد.
محدوده ای 120 هکتاری و متشکل از مناطقی همچون عین دو،مندلی، ملاشیه، کروشات، گلدشت، سیاحی،قریب به 500 هزار نفر جمعیت را در دل خود جای داده و همین میزان کافی است،تا اهواز به عنوان پنجمین شهر حاشیه نشین کشور مطرح شود.
** گردش پذیری و تمرکز صنایع،دو عامل اصلی در افزایش حاشیه نشینی تبریز
طبق آمارهای احصا شده،در حدود 30 درصد از جمعیت تبریز در حاشیه نشینی به سر می برند.
جمعیت 450 هزار نفری حاشیه نشین با هدف دستیابی و برخورداری از اشتغال مطلوب تر به واسطه تمرکز مراکز صنعتی و استعداد های بالقوه در جذب گردشگری در محدوده مورد اشاره متمرکز شده اند.
آمار و ارقام منتشر شده در رسانه ها حاکی از استقرار جمعیت در وسعتی به پهنه 2 هزار و 500 هکتاری در مناطق یک،سه،چهار،شش و هفت در محله هایی همچون حافظ، خلیل آباد، دادش آباد، سیلاب، کوثر، فتح،قره باغی، همت آباد، مارالان، یوسف آباد، منبع، حجتی، کجوار، آخماقیه و احمد آباد است.
** اصفهان،حاشیه ای به کثرت 400 هزار نفر
در این بستر حاشیه نشینی،اصفهان نیز از حجم قابل توجهی از حاشیه نشینان مواجه است و به تبع این حجم انبوه از جمعیت بعضا با تناقضات و تعارضات فرهنگی همراه می شود که طبیعی است،زیرا به هر حال وجود خرده فرهنگ های متعدد،بعضا ناهمسویی هایی را نیز ایجاد می کند.
در طول سالیان گذشته،رونق اقتصادی،یکی از جاذبه های اصلی اصفهان برای جذب حاشیه نشینی به شمار می رفته است،مهاجرانی که از کشورهای متعددی همچون سوریه،عراق و ترکیه به این سمت گسسیل شده اند.
طبق آمار منتشر شده از سوی مسئولان شهر اصفهان،در سال قریب به 10 هزار نفر در اصفهان سکونت می گزینند.
400 هزار نفر حاشیه نشین در محدوده ای به وسعت 280 هکتار از اصفهان را در مناطقی همچون دارک،حصه شمالی و جنوبی،جلوان،ارزنان به خود اختصاص داده اند و این وسعت و کثرت،اصفهان را در رتبه پنجمین شهر حاشیه نشین ایران قرار داداه است.
** با حاشیه نشینی چه کنیم؟ضعف های زیرساختی،توزیع نامتوازن امکانات،کمبودها و کاستی های بی شمار و متعدد،از نمونه دلایل اصلی شیوع حاشیه نشینی به شمار می رود.
طبق برآوردهای انجام شده،میزان بزهکاری و ناهنجاری های فرهنگی در مناطق حاشیه نشین،بیشتر از دیگر سکونت گاهها ظهور و بروز پیدا می کند.
وجود جمعیت انبوه در کلانشهرها در قالب حاشیه نشینی به مثابه دو روی سکه است که یکی روی آن فرصت و روی دیگر آن تهدید به شمار می رود،وجود استعدادهای متنوع و متکثر و سرمایه انسانی از استعدادها و فرصت های بالقوه ای محسوب می شود که در صورت ارتقای سطح خدمات زیرساختی و برنامه ریزی مدون و اصولی،می توان به توفیقات شایسته ای در چنین حوزه هایی دست یافت و بالعکس عدم برنامه ریزی و کم توجهی برای رشد وتوسعه کیفی هر چه بیشتر زندگی در مناطق حاشیه نشین،تهدیدی جدی و بالقوه محسوب می شود که برای تمامی ابعاد اجتماعی،سیاسی اقتصادی و فرهنگی جامعه مخرب و مخاطره آمیز به نظر می رسد.
انتهای پیام/