حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ اعظم فرخزاد (آخوندزاده) متولد شهرستان اهر است. وی در یک سالگی به سبب شغل پدر که کارمند وزارت دارایی بود، همراه خانواده به تهران رفت و از همان کودکی به نوشتن علاقه داشت و در اواخر نوجوانی مطالب و داستانهایش در مجلات دختران پسران، اطلاعات هفتگی، جوانان و ... به چاپ میرسید. در یک بازه زمانی از نوشتن فاصله گرفت ولی بعدها در سال 72 اولین رمان تاریخی خود را در مورد کشور مجارستان از شروع جنگ جهانی دوم و اتفاقاتی که در آن کشور رخ داد به رشته تحریر در آورد. از سال 80 تاکنون 22 جلد کتاب به دست فرخزاد نوشته شده است.
*خانم فرخزاد اولین اثرتان با چه عنوانی و در چه سالی به چاپ رسید؟
اولین کتابم با عنوان «زندگی را از نو آغاز کن» که در چاپهای بعدی به اسم «هانا» به چاپ رسید را در سال 72 نوشتم. پس از آن در سال 80 کتابم را به نشر آسیم سپردم و با موفقیت این کتاب به قوت قلبی رسیدم که منجر به ادامه کارم تا به امروز شده است.
*علت اینکه بیشتر در زمینه کتابهای تاریخی قلم میزنید، چیست؟
من در ده سالگی با خواندن کتابهایی که همه مجموعههایی طولانی بودند، به فرهنگ و آداب رسوم کشورها علاقهمند شدم و در آن زمینهها کار کردم که نتیجه آن کتاب «هانا» است. این کتاب در مورد تطابق فرهنگی هندوستان و ایران است. از دیگر کتابها میتوان به کتاب «فرشته» با موضوع فرهنگها و روابط ایران و ترکیه اشاره کرد.
* مطالعه شما در زمینه تاریخ تا چه اندازه بوده است؟
من مطالعه و تحقیقات زیادی را در مورد تاریخ کشورمان داشتهام و داستانهایی که نگاشتهام، اغلب برگرفته از تخیلات من هستند. ولی استنادهای تاریخی براساس آن چیزی که در تاریخ ثبت شده شکل گرفته است.
* شخصیتهایی که در داستان استفاده میکنید تا چه حد واقعی و یا تخیلی هستند؟
شخصیتهای داستان کاملا تخیلی هستند اما فعالیتهای آنها در طول تاریخ واقعی است. ما با استفاده از منابع و بهره گرفتن از یک جمله کوتاه داستان را ادامه میدهیم، نه اینکه آنچه در تاریخ خواندهایم در کتاب خود بگنجانیم.
* رابطه شما با محافل ادبی چگونه است؟
در حال حاضر به خیلی از مراکز فرهنگی و محافل ادبی میروم و سعی میکنم برای جوانان مثمر ثمر باشم. همیشه برای آنها وقت میگذارم و سعی میکنم تجربههای خودم را که در این مسیر سخت و دشوار بدست آوردهام، به آنها انتقال دهم.
* به علاقهمندان داستاننویسی چه نکتهای را گوشزد میکنید؟
پیشنهادم به آنها مطالعه زیاد در زمینه کتابهای تاریخی، روانشناسی، کتابهای ایرانی و خارجی است. خواندن هر جور کتابی برای نوشتن لازم است. نویسنده برای نوشتن، نیازمند منابع اطلاعاتی قوی است. زیرا خواننده از این طریق علاوه بر اینکه جذب داستان میشود، اطلاعاتی هم کسب میکند.
* از نظر شما برگ برنده یا نقطه عطف داستاننویسی در چیست؟
نویسنده زمانی که قلم را به دست میگیرد، وارد دنیایی میشود که خود به عنوان یک راوی آن را بیان میکند. بنابراین قوه تفکر او غیر فعال ولی قوه تخیلش فعال میشود. اگر علم تخیل در نویسنده باشد، کار برای او آسان میشود و از این طریق به انباشتگی و پختگی میرسد.
گفتگو از: اکرم رضایی ثانی
انتهای پیام/