به گزارش خبرنگار
حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بخش قابل توجهی از ادبیات هر ملتی را ادبیات عامیانه تشکیل میدهد. ادبیات
عامیانه از گستردگی زیادی برخوردار است. ترانهها، لالاییها، امثال و
حکم، کنایات عامیانه، چیستانها، اشعار عامیانه و نمونههایی از این دست از
جلوههای ادب و فرهنگ عامیانه به شمار میروند.
مطالعه
ضربالمثلهای هر ملت به خوبی میتواند خلقیات، عادات خوب و بد، فکر و
اندیشه، حساسیتها و یا علایق مردمان را نشان دهد. ضربالمثلها نشاندهنده
رفتارهای بهنجار و نابهنجار و ارزشها و ضد ارزشهای اجتماعی هستند که
مردم آنها را پذیرفته یا رد کردهاند؛ از این حیث امثال و حکم بیش از ادب
مکتوب و شعر و نثر تجلیگاه اندیشههای اجتماعی است، چه آنکه شعر و ادبیات
نویسندگان مشخص و معلوم دارد، اما ضربالمثلها از بطن جامعه درآمدند.
مثلها گوینده مشخصی ندارند و همه مردم طی تاریخ آنها را صیقل دادهاند.
با این وصف در باشگاه ضربالمثل امروز به نقل حکایت کوتاهی از ضربالمثل «حساب به دینار، بخشش به خروار» میپردازیم.
******************************************
در مورد داستان این ضربالمثل این طور نوشتهاند که ...
روزی فقیری به در خانه مردی ثروتمند میرود تا پولی را به عنوان صدقه از او بخواهد.
هنوز در خانه را نزده بود که از پشت در شنید که صاحب خانه با افراد خانواده خود بحث و درگیری دارد که چرا فلان چیز کم ارزش را دور ریختید و مال من را این طور هدر دادید؟!
مرد فقیر که این را میشنود قصد رفتن میکند و با خود میگوید وقتی صاحبخانه بر سر مال خود با اعضای خانوادهاش این طور دعوا میکند، چگونه ممکن است که از مالش به فقیری ببخشد؟!
از قضا در همان زمان در خانه باز میشود و مرد ثروتمند از خانه بیرون میزند و فقیر را جلوی خانه میبیند. از او میپرسد اینجا چه میکند؟ مرد فقیر هم میگوید کمک میخواسته اما دیگر نمیخواهد و شرح ماجرا میکند.
مرد غنی با شنیدن حرفهای او، لبخندی میزند، دست در جیب میکند مقداری پول به او میبخشد، و می گوید: حساب به دینار، بخشش به خروار.
از آن زمان این ضرب المثل را در مورد افرادی به کار می برند که حواسشان به حساب و کتابشان هست، اما در زمان مناسب هم بی حساب و کتاب مال خود را میبخشند.
گزارش ار: مریم محمدی
برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام/