پای پیاده ای دل تا کربلا سفر کن
یا قلبي، إرحل الى كربلاء مشيا
با یاد کاروانش چندی تو هم به سر کن
واقض فترة بذكر قافلته
تا این ستون ها را مثل علم دیدی
وعندما رأيت هذه الأعمدة كالراية
با ذکر یا عباس بی روضه باریدی
بكيت بذكر العباس دون ذكر النعي
در این صحرا فَاخْلَعْ نَعْلَيْك
عندما تأتي لهذه الصحراء فاخلع نعليك
می آید از زمین و آسمان لَبّيكَ
ومن السماء والأرض يأتي نداء لبيك
***
فيْ الأَرْبَعِينِ إِنَّا ...زَحْفاً إِليكَ جِئنا
ما در اربعین.... با سر به سویت آمدیم
صَرخاتُنا تَعالَتْ ...' آهٍ حسينُ ' حُزنا
از روی حزن و اندوه....فریاد های "یا حسین" سر دادیم
لَبّيكَ يا حُسينْ ... يا سيِّدَ الأحَرارْ
لبیک یا حسین......ای سرور آزادگان
الأربعينُ سَيفُ النَّصرِ للثُّوارْ
اربعین، شمشیر پیروزی انقلابیان است
(يا ثارَ الله، يا ثارَ الله، لبَّيك سيدي يا ذَبيحَ الله)
***
یک اربعین غمش را با خود کشیدی ای دل
يا قلبي! حملت حزنه في جوفك أربعين يوما
با خطبه های زینب شور آفریدی ای دل
وخلقت ملحمة بخطب زينب
یا لیتنا در دل، یا فاطمه بر لب
نداء يا ليتنا في قلوبنا... ويا فاطمة على شفتينا
هم درد و هم راهیم، با موکب زینب
نشارك قافلة زينب في الحزن ونرافقها
در این صحرا فَاخْلَعْ نَعْلَيْك
عندما تأتي لهذه الصحراء فاخلع نعليك
می آید از زمین و آسمان لبَّيك
ومن السماء والأرض يأتي نداء لبيك
***
زَينبُ و الصِّغارُ ... في المَوكبِ الحَزينِ
زینب و کودکان .... در کاروانی اندوهگین
همْ أوّلُ المُشاةِ ... (بيومِ الاربعينِ)
نخستین زائران پیاده ..... اربعین هستند
زَينبُ يا زينبْ .. أَيَّتُها الحَوراء
ای زینب حوراء ...
لولاكِ ما كانتْ .. ثَورةُ عَاشوراء
اگر تو نبودی.... انقلاب عاشورا نبود
(يا ثارَ الله، يا ثارَ الله، لبَّيك سيدي يا ذَبيحَ الله)
***
جاءتْكُمُ الأُسُوُدُ ...أَصواتُها رُعُودُ
شیرها به سوی تو آمدند... صدایشان چون غرش رعد است
يا داعشُ فَفِرُّوا ... فبَأسُهمْ شَديدُ
ای داعش فرار کن... که خشم آنها شدید است
الأربعينُ أتىْ ... يومُ الحُسينيِّن
اربعین...روز حسینی ها فرا رسید
نصرٌ مِنَ اللهِ عَلَى اليَزيديِّن
خداوند آنها را در مصاف با یزیدی ها یاری میکند
(يا ثارَ الله، يا ثارَ الله، لبَّيك سيدي يا ذَبيحَ الله)
***
اليمنُ الجَريحُ ...مِنهُ الدِّما تفوحُ
از یمن مجروح... بوی خون می آید
و القدسُ حرمُ اللهْ ... بالعالَمِ يَصيحُ
قدس حرم خداست...که در جهان فریاد بر می آورد
مِنْ مسجدِ الأقصى ...لِسوريا الصَّبرِ
از مسجد الاقصی... تا سوریه صبور
و البَحرُ في البحرينْ يمُوجُ بالنَصرِ
و دریا در بحرین با پیروزی موج می زند
(يا ثارَ الله، يا ثارَ الله، لبَّيك سيدي يا ذَبيحَ الله)
***
لِلشُّهداءِ نورٌ ... يُمحِي ظَلامَ قلبي
شهدا نوری دارند... که تاریکی های دلم را از بین میبرند
هُمْ قُدوتِي، و إِنّيْ .. بِهمْ أَخُطُّ دَربي
آنها الگوی من هستند و من... راهم را با آنها ترسیم میکنم
من راغبِ حربٍ ..لِمُغْنيِةْ الأَكبرٍ
از شیخ راغب حرب... تا عماد مغنیه بزرگ
جِهادُ قد لبَّى ... و بَعدهمْ كَبَّر
تا جهاد مغنیه که لبیک گفت... وپس از آنان بزرگ شد
(يا ثارَ الله، يا ثارَ الله، لبَّيك سيدي يا ذَبيحَ الله)
***
يا ابنَ الحسنْ أغِثنا ...عَجِّلْ على الظُّهورِ
یابن الحسن به فریادمان برس... آقا در ظهورت تعجیل بفرما
العالَمُ انتظارٌ ..لِلَحظةِ الحُضورِ
جهان منتظر ... لحظه ظهور توست
مولايَ يا مهديْ ..يا أملَ الزَهراء
ای مولای من... ای امید زهرا
أدرِكْ شُعوباً قد ..أودَتْ بِها الضَرَّاء
دریاب ملت هایی را که ... در رنج و سختی هستند
(يا ثارَ الله، يا ثارَ الله، لبَّيك سيدي يا ذَبيحَ الله)
طیب الله
عالی بود