به گزارش خبرنگار
حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ تهران هر روز محل عبور آدمهایی است که صبح زود برای رسیدن به محل کار و سازمان و ادارهشان عجله دارند و هر ظهر خسته از کار روزانه روانه منزل میشوند. در کوچهها و خیابانها و بزرگراههای شهر، حول و حوش ساعت 4 ظهر که میشود، بارزترین چیزی که میشود مشاهده کرد ترافیک است و رفت آمد و صدای بوق ماشینها.
همه میخواهند به خانه برگردند و در کنار اعضای عزیز خانواده استراحت بعد از یک روز کاری را تجربه کنند.
بلوار کشاورز هم یکی از بلوارهای اصلی شهر ماست که مثل همه مسیرها بعد از ظهر شلوغ میشود و مردم را که میبینی همه در حال آمد و شد در آن هستند. حالا در این بین افرادی که قبل از برگشتن به منزل یک فضای هنری را برای دلسپردن به هنر و ساعتی را برای گذراندن با تابلوهای نقاشی و عکاسی انتخاب میکنند زیاد نبوده اما کم هم نیستند.
بلوار کشاورز ایستگاه 16 آذر درست روبروی پارک لاله؛ یعنی نگارخانه کمالالدین بهزاد این روزها میزبان دو نمایشگاه هنری است.
نمایشگاههای نقاشی و عکاسی.
زن در قاب نقاشی
سالن اول میزبان نمایشگاه نقاشی است.
فاطمه ایلکا که فعالیت هنری خود را از سال 85 آغاز کرده، تابلوهایش را که همگی با تکنیک رنگ روغن کار شدهاند به نگارخانه آورده و آنها را به دیوار سالن اول گالری آویخته است. یکی از بارزترین ویژگیهای این تابلوها حضور پرتره و فیگور «زن» در آثار است.
گویی هنرمند در این مجموعه نگاه ویژهای به زنان داشته و آنان را به تصویر در آورده است. زنانی از اقوام مختلف، زنان روستایی و شهری، زنهایی که شاید درک شرایط زندگی آنان دغدغه هنرمند بوده و تلاش کرده تا وضعیت آنان در قالب نقاشی بیان کند.
سبک کاری ایلکا در بیشتر موارد رئال بوده اما در بعضی تابلوها برای نمایش احساسات درونی از سورئال و سبک ذهنی بهره جسته است.
بعد از تماشای تابلوهای نقاشی در سالن اول فضایی کاملاً متفاوت را خواهید دید که نمایشگاه بعدی که با مدیای عکس کار شده آن را پیش چشمانت میگشاید.
کاتماندو
این بار قبل از آنکه معرفینامه نمایشگاه را بخوانم، تصمیم گرفتم از تابلوها دیدن کنم و برداشت خود را با آن چه که هنرمند از خلق تابلوها در پی آن بوده، مقایسه کنم.
تابلوی عکس اول تصویر پرندههایی است که روی تیر چراغ برق به آرامی نشسته و آرامشی عجیب در آن موج میزند. پس زمینه عکس آسمانی است با رنگ خاکستری که جلوه بیشتری به کار بخشیده است.
تابلوهای بعدی به ترتیب از همین سه عنصر پرنده، تیر چراغ برق و آسمان تشکیل شده که به ترتیب انگار آشفتگی نامنظمی را نشان میدهند.
گویی پرندهها خبر از اتفاق بزرگی دارند که روی زمین رخ داده و در آسمان متجلی شده است.
بعد از تماشای تابلوها به سراغ معرفینامه نمایشگاه رفتم که ظریفیان در آن چنین نوشته بود:
زندگی جاری و شهر پر تپش بود. که ناگهان زمین لرزید.../ و در یک آن خانه شهر فرو ریخت، زندگی پاشید.../ ناامید و سرگردان، بیجان پناهی بود، و آن را یافت.../ از همان لحظه به ساختن اندیشید، به زندگی دوباره.../» و در بخشی دیگر نوشته شده: مجموعه عکس پیش رو نگاهی سمبلیک و مینیمال به زمان رخداد زلزله است، نماهایی دور و نزدیک از شرایط قبل از زلزله، لحظه وقوع زلزله و پس از آن است تا بتواند به نحوی یادمان از دست رفتگان این واقعه و هشداری برای بازماندگان و آیندگان باشد. واقعهای که بخصوص در ذهن و دل مردم تهران بسیار نزدیک و هولناک احساس میشود. دلیل نامگذاری عنوان نمایشگاه یادآوری زلزله کشور پنال و پایتخت آن کاتماندو و همدلی با بازماندگان این حادثه است.
ظریفیان که خود در نمایشگاه حضور داشت، در پاسخ به اینکه چرا رنگ سیاه و سفید را برای عکسها انتخاب کرده گفت: عکسها هیچ کدام سیاه و سفید نیستند و رنگ آنها همان است که در واقعیت بوده اما به واسطه رنگ هوا در آن ساعت سیاه و سفید به نظر میرسد.
وی که تاکنون نمایشگاههای زیادی را در زمینه مجسمه و صنایع دستی برگزار کرده گفت: این مجموعه برای هر اتفاق دیگری غیر از زلزله نیز میتواند گویا باشد و حسن آن در این است که مخاطب با تماشای آثار میتواند هر برداشتی را از تابلوها داشته باشد و به همین خاطر بود که عنوانی را برای عکسها انتخاب نکردم.
این نمایشگاه عکس فرصت مناسبی است برای دل سپردن به هنر و تماشای آثاری که با نگاهی خلاقانه ثبت شدهاند.
برای آگاهی از آخرین اخبار و پیوستن به کانال تلگرامی باشگاه خبرنگاران جوان اینجا کلیک کنید.
انتهای پیام/