مسابقه عکس محرم، نمایشگاه آسمان حسین و ... از رویداد های هنری هفته چهارم پاییز ی است که آکنده از عطر محرم شده است.

به گزارش خبرنگار حوزه تجسمی گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ با آمدن عطر محرم، اینبار هنر هم گویا عزادار حسین شده است و کمتر از قبل می‌توان نمایشگاه‌های غیر مناسبتی را در مراکز فرهنگی و هنر شهر یعنی گالری‌ها و نگارخانه‌ها دید، ولی کماکان برخی از این مجموعه‌ها میزبان هنرمندان مختلفی هستند.

از جمله خانه هنرمندان  که از جمعه بیست و چهارم مهر ماه میزبان نقاشی‌های یک هنرمند با عنوان آسمان حسین می‌شود.

عبدالحمید قدیریان، هنرمندی است که ید طولایی در هنر دارد. از جمله فعالیت‌های او می‌توان به شرکت در بیش از 45 نمایشگاه نقاشی و مجسمه‌سازی، دریافت بهترین تندیس طراحی صحنه از خانه سینما برای ملک سلیمان، تندیس جشنواره سیما برای طراحی لباس فیلم «مریم مقدس»، و عضویت در گروه مدیران هنری فیلم «محمد رسول الله» (ص) اشاره کرد.

این نمایشگاه که با محوریت مضمون «هیچ ندیدم جز زیبایی» تشکیل شده است تا 30 مهر در خانه هنرمندان ایران به نشانی خ طالقانی، خ موسوی شمالی، باغ هنر پذیرلای هنر دوستان است.


«پوستر از صفر»

 در کنار نمایشگاه ذکر شده در خانه هنرمندان، این خانه از جمعه نمایشگاه دیگری را نیز با عنوان پوستر صفر برگزار می‌کند.

در این نمایشگاه 35 پوستر با محتوی و مضمون فرهنگی و هنری و اجتماعی مثل کمبود آب، اطلاع‌رسانی از جریان‌های هنری، تئاتر، جنگ و صلح، تایپوگرافی اسماءالحسنی و چند موضوع دیگر وجود دارند.

این نمایشگاه هم تا 30 مهر ماه در نگارخانه میرمیران این خانه برگزار می‌شود.


نگارخانه شیث

 این گالری به مدیریت شیث یحیی یکی از هنرمندان کشورمان، آثار چاپ دستی و تصویرسازی بانوی هنرمندی را به نمایش می‌گذارد.

فاطمه جدیدالاسلام  هنرمندی است که با آثار خود در این گالری واقع در  چهار راه ولیعصر(عج) ضلع جنوبی پارک دانشجو، کوچه شیرزاد شرقی، پلاک 10 حاضر می‌شود.

علاقه‌مندان می‌توانند تا 1 آبان همه روزه به جز روزهای تعطیل (به غیر از افتتاحیه‌ها) به این نگارخانه مراجعه کنند.


دستکاری واقعیت 2 

هنگامه تنهایی عضو انجمن نقاشان اصفهان نقاشی‌های خود را به نگارخانه هنر آورده است. 

این نمایشگاه تا 28 مهر در این گالری برقرار است و در خصوص آن نوشته شده: اصفهان دومین شهر آلوده کشور است، بیشترین مبتلایان به سرطان را دارد و پایتخت بیماری ام اس در کشور است. به دلیل سوء مدیریت رشد شهر، بسیاری از سرمایه گذاران این شهر در دیگر استان‌ها سرمایه‌گذاری می‌کنند.
  
... چه خبر است؟

من بد می‌فهمم یا اوضاع احوال واقعا بد است؟

بد بودن اساسا چیست؟

زاویه دید باید کجا باشد که آدم خودش محیط اطراف و شرایطش را منطقی‌تر تحلیل کند؟


گالری شیرین

این گالری نیز تا 29 مهر ماه با نقاشی‌های هنرمندی پیشکسوت پذیرای بازدیدکنندگان است.

نمایشگاه نقاشی‌های بهزاد شیشه‌گران تا 30 مهر در این گالری به نشانی خیابان کریمخان زند، خیابان سنایی، کوچه سیزدهم، پلاک5 برقرار است.

گالری شیرین 2 هم نقاشی و حجم‌های فرناز ربیعی جاه را تا 29 مهر میزبانی می‌کند.


کبریت‌های نیم سوخته

گالری حنا نیز که نمایشگاه گروهی هنرمندانی را درعرصه نقاشی توسط ماهیار چرمچی جمع آوری کرده است همچنان پذیرای هنردوستان است.

 این نمایشگاه که با حضور هنرمندانی چون رضا یزدانی، سپیده علایی و چندتن دیگر از هنرمندان عرصه‌های مختلف افتتاح شده و تا 30 مهر برقرار خواهد بود.

فرشاد آل خمیس، ابوحمید اسدی، ابوسعید اسدی، سعید امکانی، نیکو ترخانی، یلدا جمالی، امیدچرمچی، ماهیار چرمچی، محمد علی چوهدری، بابک حقی، سمیرا حمزه زاده، مونا خوش,اقبال، یحیی رویدل، بهروز سیف الهی، فرشته شادی، الناز صباغ پور، آبا عابدین، مریم علیزاده فرد، پگاه لاری، شیرین محسنی نسب، مهرداد مسیحا، شیما مطلبی، تارا نظم زاده و معین هاشمی نسب از هنر مندان این مجموعه اند.


گالری Ag

این نگارخانه تا ششم آبان ماه میزبان عکس های آرش حنایی است.
 
«خاکی با اختلال ادواری خویی (دو قطبی)/برداشت آزاد: منظره/کوه» عنوان این نمایشگاه است که در خصوص آن نوشته شده:  این نمایشگاه تنها یک اثر هنری نیست که خلق آن به یک بارگی محدود شود، بلکه همان گونه که از عنوان آن پیداست چرخه‌ای از جستجوست که در صور مختلف متبلور می‌شود و به همین سبب در نمایشگاه‌های مختلف با موضوعات متفاوت قابل ارائه و نمایش است. با پرداختن گسترده به مفاهیم جغرافیای سیاسی معاصر، تمثیل‌های چشم‌انداز و به مخاطره انداختن تجربه اجتماعی در دنیای مجازی، این اثر زایا و در حال نمو،  به نگرشی اشاره می‌کند که در عمق سبک هنرمند ریشه دارد. نگرشی که گویای ارتباط رو به گسست  این هنرمند با انتظارات کوتاه مدت و ناپایداری های صحنه هنر بازاری است. همانند یک پازل در حرکت،  قطعه به قطعه،  اثر در طی حیات اش که همواره دستخوش تغییر، جابجایی و سازگاری است  خود را آشکار می سازد.
با توجه به وجود میزانی از ابهام یا به عبارتی تاخیر حضور در نمایاندن و ارائه خود  به بیننده، این اثر آشکارا بیننده را در معرض خطر  سردرگمی و تعلیق قرار می دهد. این ویژگی بر پاسخ حنایی به تولید هنر در وضعیت کنونی  جهان بحران زده ما  اشاره دارد، وضعیتی که در آن جنگ، مهاجرت و بی اعتمادی عمومی بر همه جا سایه افکنده است.
 
با توجه به ارزش والا و یکپارچگی آشکار «خاکی با اختلال ادواری خویی (دو قطبی)/برداشت آزاد: منظره/کوه»، نمایش آن در گالری AG چیزی بیش از یک نمایش صرف است.

آنچه در مقابل دیدگان بیننده نقش می‌بندد ترکیبی است از ویژگی‌های ناهمگون فضا و مصنوعات بشری به کار رفته در این اثر. این وضعیت را  در هم پوشانی صفحه نمایش کامپیوتر و پنجره های ویندوز (pop-up windows) با پنجره خیالی یک اثر دوران کلاسیک می‌توان دید.

می‌توان این تصویر خیالی را به نسخه خطی کتابی که بر نوشته‌های آن نگارشی مجدد صورت گرفته و یا منظری لایه لایه در برابر دیدی منکسر و معلق تشبیه کرد. از نقطه نظر بیننده ریز بین، آنچه باید در نگاه اول رویت شود به حاشیه رانده شده و جای خود را به تجلیات غیر منتظره و چشم اندازهای فراموش شده سپرده است. بینایی به عنوان حسی مهجور در عمل  بی روح و  تصادفی دیدن مجددا جای گرفته است. عدم حضور فیزیکی و حال و هوای ذهنی درون تصویر ( یا  اسکلتی از یک تصویر) بر پایداری بی‌ثباتی‌های بیننده تاکید دارد.
 
سیم‌‌ها، کابل‌ها، موتورها، نور افکن‌‌ها، داربست‌ها، زنجیره‌های شبکه‌ای، لوله‌های پر پیچ و خم  و لوله‌های هوایی، همگی دلالت بر یک تجربه نزدیک به مرگ دارند. مرگی بر روی لبه عقلانیت در جهان پست مدرن؛ اما رو به اضمحلال. این ابزارهای مکانیکی و الکتریکی نقش ویرانه های باستانی و آثار گذشته دور را در محیط بصری مجازی و غیر مادی امروز ما ایفا می‌کنند. تمامی تجربیات «مدرن» بشر امروز در خود عنصری از فن آوری‌های ارتباطی و سایبرنتیک (از اختراع قطار بخار گرفته تا سیستم های کامپیوتری)، را داراست. چنین به نظر می‌آید که دنیای امروز چیزی بیشتر شبیه یک مخزن پدیدار شناختی است،  مخزنی که در آن داده‌ها و تجارب با سرعتی و اندازه‌ای بی‌سابقه  که مختص بشر انسانی نیست انباشته می‌شود.  مخزنی که در نهایت مبتنی و متعلق به سایت‌هایی  بی‌نقشه و مراکز داده مملو از سیم‌ها، کابل‌ها و هارد دیسک‌های غول آساست. خلق پدیده‌ای که می‌توان آن را آگاهی جهانی دوگانه یا یک بیماری چرخه‌ای در کسوت واقعیت خواند، ما را در برابر ریزشکاف‌های بی‌شماری قرار می‌دهد، ریز شکاف هایی میان فراواقعیت و مرزهای مبهم، وجد و افسردگی، نورافکن‌ها و  سیاه لکه ها.

زایش زبان غیر انسانی از چشم‌اندازهای غیر انسانی  به معنی رهایی از جنگ نرم به یمن قدرت محاسبه ی نرم افزارها نیست؛ جنگی در زمینه‌ای شفاف با چشم‌اندازی مبهم. 

(برگردان از متن انگلیسی: خسرو معصومی)
 

نمایش آثاری از ...

مجموعه لاجوردی مجموعه آثار تجسمی هنرمندانی را تا 29 مهر به نشانی  خیابان کریمخان، خیابان نجات‌الهی‌(ویلا)،خیابان سپند‌شرقی، پلاک‌20، ساختمان 32 به نمایش می‌گذارد.

در جزئیات این نمایشگاه آمده: هنرمندان زیر با آثار خود در نمایشگاه حاضر می شوند: 

هدیه احمدی، رسول اشتری، محمود بخشی، الیویا دانبر از  ونکوور، الکس فرر از لیدز، آرش حنایی، بندیک هیپ از مونیخ، جکی ایروین از دوبلین، علیرضا محمدی، کریستین مولدریک از  مونستر، آیسا رشید، الناز صالحی، نسترن شهبازی از کرمان.

و در ادامه حنایی یکی از هنرمندان مجموعه نوشته است: 

«بدیهى است که در یک فضاى کارگاهى نیازى به هماهنگى میان هنرمندان نیست، برعکس برخى از روش‌هاى انتخاب که شبیه به پاک کردن ماهى است. یعنى ابتدا ماهى را با آب سرد می‌شویند تا ترشحات لزج روى پوست از بین برود. سپس پشت چاقو را در طول ماهى از دم تا سر مى کشند تا فلس یا پولک ها کنده شوند. ماهى را می‌چرخانند و در خط شکمی‌اش نزدیک به باله، دنبال یک سوراخ کوچک می‌گردند. سپس نوک چاقو را در این سوراخ فرو می‌برند و پوست را از دم تا آبشش شکاف می‌دهند. اندام‌هاى داخلى را به طور کامل خارج می‌کنند و ماهى را بار دیگر با آب سرد می‌شویند. در کارگاه اما هرکس موضوعى را در پروسه تولید قرار می‌دهد. شاید هم گاهى بر حسب اتفاق تولیداتى در کنار هم نتیجه‌اى به بار آورند، اما اغلب اوقات هم هیچ اتفاقى نمی‌افتد جزاینکه اجزا و اشیا به آرامى جاى خود را پیدا می‌کنند. نه اینکه یک رابطه اطمینان‌بخش متقابل میانشان بوجود آید یا یک  ژست رسمى به خود بگیرند و یا حتى به یک مجموعه واحد بدل شوند  بلکه به مرور نظام حیرت‌انگیزى در این بی‌نظمى پدیدار می‌گردد و این شاید بهترین شکل از نمایشى باشد که نمایشگاه‌گردان ندارد.»     

این نگارخانه همه روزه از ساعت 16 تا 22 پذیرای بازدیدکنندگان است.


گونه ای در خطر

گالری نقاشی های هنرمندی را تا 1 آبان میزبانی می کند. فریدون آو هنرمند این مجموعه است که با کارهای خود در این گالری به نشانی خیابان انقلاب، دروازه دولت، خیابان خاقانی، پلاک 28  که همه روزه به جز شنبه و یکشنبه پذیرای هنرمندان است، حضور دارد. 
 
سیرت الموت

این عنوان نمایشگاه باربد گلشیری است که تا 3 آبان در گالری پروژه‌های آران پذیرای هنردوستان است .

این هنرمد در خصوص نمایشگاهش نوشته است: 

هیچ فعالیت دیگر انسان به قدر آیین‌های مرگ و نشان‌های مزار ثقیل نیست. کم و بیش هر چه از اعصار کهن می‌دانیم از گور می‌دانیم و یا مثلا ً از خمره‌ها و استودان‌ها. با این‌هاست که از اذهان مردم گذشته چیزی می‌فهمیم، مثلا ً می‌فهمیم که باورها و آداب مذهبی ماقبل تاریخ چه بوده. هرگاه سندی تاریخی در دست نیست، ختم‌گذاری پاسخمان می‌دهد: شیوه‌ تدفین، جهت جنازه، اشیایی که با مرده به خاک می‌سپرده‌اند، نشانی که بر گور می‌گذاشته‌اند و جز این‌ها.

بدین سبب، تاریخ هنر در قیاس با این‌ همه طفل خُردی بیش نیست. اما مگر می‌شود مشترکات این دو حوزه را نادیده گرفت؟ گورستان شاید مکانی «به غایت آموزشی» هم هست، زیرا آموزش ریشه در یاد کردن، یاد داشتن، دارد و دانش در انباشتن است. در هیچ مکان دیگری جز گورستان نمی‌شود یک‌ ساعتی گشت زد و مثلاً تاریخ مجمل معماری را مرور کرد. این دوره‌های معماری هم لزوماً به بستر جغرافیایی خودشان بسته نیستند. نمونه‌اش گورستان گرینوود نیویورک است که هرچند در سال 1838 بنا شده، قرن‌ها هنر و معماری در خود مجموع کرده. گورستان‌ها چکیده‌ بلایا و سیه‌روزی‌های جوامع را در خود گنجانده‌اند و پذیرای یادمان‌های قهرمانان ملی مردمان‌اند. این فضاها دگرآبادهای زمانی نیز هستند، زیرا اشیا و مردم ازمنه‌ مختلف و نیز اسلوب‌های مختلف هنری و معماری را در خود جای داده‌اند. فقط یک فضای معمارانه‌ی دیگر هست که چنین می‌کند و آن موزه است. موزه‌ها نیز زمان‌ها و اعصار را در فضایی ساکن گرد هم می‌آورند و رسمشان است که چیزهایی را که در آن‌ها خانه کرده، درست مانند گورستان، صحیح و سالم نگاه دارند. گورستان و موزه‌ها فضاهای عمومی‌اند و اخیراً در بسیاری کشورها به باغ‌های عمومی هم تبدیل شده‌اند. در کشور ما البته چنین نیست.

گورستان درست مثل هر فضای عمومی دیگری به غایت قانون‌مند است. هم قوانین مکتوب دارد هم نامکتوب. نزدیک‌ترین نمونه‌ تاریخی به ما بزرگترین گورستان ایران، بهشت زهراست. هیچ جای دیگری نمی‌تواند با نقشی که این گورستان در تاریخ معاصر ما دارد رقابت کند. رژیم شاه در همین گورستان مردود اعلام شد و زیر خاکش اعظم تاریخ ما نهفته است. هیچ‌جای دیگری در ایران چنین دگرآبادی ندارد. در خاک بهشت زهرا از شهدای جنگ ایران و عراق مدفون‌اند تا چریک‌های فدایی، تا اعضای حزب توده، تا مجاهدین، سکینه قاسمی، بسیاری قتیل در سبیل خویش، هنرپیشه‌های بنام سینما، ورزشکاران، احمدشاه و زن او و آخرین زن رضاشاه، قاتلان و مقتولان و قس علی هذا. هرچند می‌شود به این فهرست الی‌ الابد افزود، بسیاری نیز هستند که از این گورستان رانده شده‌اند. نشان‌های مزاری که در این گورستان گذاشته‌ام دخالتی در این دگرآباد بوده که با هیچ کار دیگر من قابل مقایسه نیست. 

البته نه به این گورستان اکتفا کرده‌ام و نه به ساختن سنگ مزار. گورنگاری کاری‌ست که من می‌کنم، چه ساختن سنگ مزار باشد، چه عکس گرفتن از گور و خاکسپاری از پانزده‌ سال پیش تا امروز، چه تکثیر مرگ محذوفان از طریق مالشکاری بر سنگ‌نبشته‌هاشان. تهی‌گور هم ساخته‌ام. یادمان نیز، هم برای مردگان، هم زندگان. همه‌ی این‌هاست که سیرة الموت را می‌سازد. حقیقت این است که سیرة الموت مجموعه نیست. نمی‌شود مجموعه‌ای ساخت یا من نمی‌توانم. البته که می‌شود این‌ها را به سنگ گورهای شکسته، سوگواران، بازماندگان، نام‌باختگان، مقتولان، به نشان‌های مزار مانا و میرا، به زندگان و مردگان و حتی به گور و یادمان‌هایی که به سیاق و نیتاس‌های فلاندری حلزونی نرم‌نرم می‌رود، تقسیم کرد. اما در این کتابچه هم کارهایی‌ست که در نمایشگاه سیرة الموت هست و هم چیزهایی که در آن نیست. نیست، چون این‌جا نیستند، یا در قبرستان‌اند یا تهی‌گوری یا یادمانی‌اند در خانه‌ کسی یا در موزه‌ای، یا من حق ندارم نشانشان بدهم و یا حتی نباید این‌جا باشند. از سوی دیگر، در نمایشگاه چیزهایی هم هست که در این دفتر نیامده. و چیزهایی که نه در این دفتر آمده نه در نمایشگاه. سیره یعنی همین. سیره طریقه است، مسلک است، عادت هم هست. و این‌ها هرکدام لحظه‌ای از این طریق‌اند. برای همین است که نام این دفتر و نمایشگاه تکراری‌ست. قبلا ً هم نام دو دفتر دیگر و یک نمایشگاه دیگر هم همین «سیرة الموت» بود. گمان می‌کنم تا ابد هم همین بماند.

هنرمندان قدیمی و جدید هم کم به نشان مزار ساختن رو نیاورده‌اند. می‌شود مانند لوچو فونتانا کاری به گورستان میلان برد و محیط و تاریخ گورستان را به هیچ گرفت، می‌شود آبراهام اُستْچِگا بود و به گشادن سنت گورستان‌های یهودیان لهستان دل داد، می‌شود ملا محمد شریف سنگ‌تراش بود و هرگز کار موزه‌ای نکرد و نیز می‌شود چون بسیاری صرفاً در موزه و گالری نشانی بر مزاری که نیست گذاشت و بیهوده آن را سنگ قبر خواند و نه حتی تهی‌گور یا یادمان. من شاید چیزی این میان باشم. بعضی از چیزهایی که ساخته‌ام نشان گوری شده‌اند در گورستانی، برخی به فضاهای به اصطلاح هنری ختم شده اند. برخی را می‌شود دید و برخی را نه. برخی هم به گورستان رفته‌اند و هم به مکعب‌های سفید چرک. کارهایی هم ساخته‌ام که جایشان هرگز در گورستان نبوده و چیزهایی که فقط و فقط باید به گورستان می‌ رفتند.

گورستان برای زندگان و بازماندگان تبعیدگاه است. هم از دگرآباد بودن گورستان است، هم از بعید شمردن مرگ که آدم می‌بیند که تبعیدش کرده‌اند و هم از نشناختن گورستان. فهمیدن سنگ گور، تهی‌گور، یادمان، سارکوفاژ، تابوت، خمره‌ خاکستردان، استودان، گوراب، آیین‌های خاکسپاری، ختم‌گذاری، خواندن سنگ‌نبشت، این‌همه به فهم و تجربه‌ی ما بسته است. آشکار کردن همه چیز فقط از جان تبعید می‌کاهد.

در کنار این مجموعه ها مسابقه عکاسی محرم در برج میلاد برگزار می شود و گالری هایی چون ژیوار، نگاه، سیحون و ... نیز نمایشگاه هایی را که در حال برگزاری است را دارند.




گزارش از: فاطمه شهدوست
 


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار