گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ تمایل به دیده شدن و به چشم آمدن و مورد توجه قرار گرفتن یکی از نیازهای غریزی و ذاتی بشره. تمایلی که شعله بلندش از زمانی که انسان متولد شد تا زمانی که روی دوش بازماندگان به خاک سپرده میشه همراهشه حتی گاهی انسان بعد از مرگش هم دوست داره تو چشم باشه و ازش یاد کنن و مزارش گلبارون بشه.
این نیاز و میل قدرتمند در تمام آدم ها و حتی مشاغلی که با مخاطب عام در ارتباطن هم وجود داره. یعنی یک بازیگر، ورزشکار، مدل یا طراح لباس، فیلمساز، نویسنده، خواننده و... حتی یه روزنامهنگار دوست داره، همه بهش توجه داشته باشن و اونو ببینن.
خبرنگاری و روزنامهنگاری شغل جذاب و پراهمیتی محسوب میشه، اونقدر جذاب که وقتی جایی عنوان میکنی خبرنگاری، سعی میکنن تا جایی که امکانش هست ازت فاصله بگیرن و حرفها شون رو فیلتر کنن یا از گفتن هر حرفی و هر رازی در شعاع 200 متری تو خودداری کنن.
با چاپ اولین روزنامهها، سطح تلاش مدیران برای بالا بردن تیراژ چیزی بود که الان اصطلاح در حد لالیگا رو براش به کار میبریم. تب و تاب زیادی برای فروش روزنامه ها بین مدیران دفتر روزنامه و خبرنگاران بود و وقتی یک شماره روزنامه مرجوع نمیشد، چنان موفقیت بزرگی محسوب میشد که نظیرش در احساس پس از کسب مدال قهرمانی در المپیک حال حاضر نبوده و نخواهد بود.
پس از مدتی صاحبان نشریهها تصمیم گرفتن برای بالاتر بردن فروش نسخههای روزنامه عناوین جذبکنندهای به کار ببرن .مطالبی بیمحتوا یا کمارزش با تیترهایی که چشم و ذهن رو جذب میکرد. یعنی در واقع مخاطب به خاطر تیتر روزنامه رو میخرید و با خودش میگفت چی فکر میکردیم چی شد...
نخستین بار این تیترهای جنجالی از دهان روزنامهنگاران آمریکایی شنیده شد. روزنامهنگارایی که برای سقف اتاقهای خالی یا نیمه پر لوسترهای مجلل و پر نور نصب میکردن و با برجسته سازی و درشت نمایی مخاطب رو ترغیب به خریدن روزنامه میکردن.
در آن زمان که سال 1895 تا 1898 میلادی را در بر میگرفت، روزنامهها با استفاده از تصاویر بزرگ و زدن تیترهای جنجالی مخاطب رو جذب میکردن. انگیزه صاحبان روزنامهها در آن زمان مادی بود و از یه زمانی به بعد در دور رقابت شدید و به قولی رو کم کنی افتادند. دو روزنامه «New York World» به مدیریت ژوزف پولیتزر و New York Journal به سردبیری ویلیام راندولف هرست دورانی را رقم زدن که از آن به «جنگ تیراژ» یاد میشود.
اصطلاح روزنامهنگاری زرد را اولین بار اروین وردمن سردبیر روزنامه نیویورک پرس «New York Press» به کار برد. شاید براتون جالب باشد که چرا زرد؟ ژوزف پولیتزر مدیر یکی از روزنامههای آن زمان در نشریه خودش یک شخصیت کارتونی خلق کرد که به آن بچه زرد ( yellow kid) لقب دادن.
به تقلید از پولیتزر، هرست رقیبش هم به یک کاریکاتوریست سفارش یک شخصیت مشابه رو داد و به این ترتیب مظهر دیگری متولد شد و جدال بین این دو، نماد روزنامهنگاری جنجالی یا زرد شد. روزنامهنگاری زرد که در ابتدا «روزنامهنگاری مسخره زرد» لقب داشت رواج یافت و با وجود انتقادات وارد به آن به فعالیت خود به همین شیوه ادامه داد.
ازدواج و طلاق بازیگران، مارک ساعت فلان ورزشکار یا نویسنده مشهور، خبر مهمانی شبانه یک مجری یا بازیگر یا چهره سیاسی، رسواییهای افراد مشهور و... اخبار زرد محسوب میشد که علاقهمندان اینگونه خبرها را به دنبال خود میکشید و مخاطبان برای شماره بعد و خبرهای جدید زرد پررنگ راهی کیوسک روزنامه فروشی میشدن.
هنوز هم مارک ساعت و لباس و ادکلن فلان هنرپیشه معروف یا فوتبالیست یا عکسهای حاشیهای افراد مشهور و ازدواج و متارکه بازیگران برای مخاطبان عام مهم است و پیگیر این تیترها و عناوین هستند. البته روزنامهنگاری زرد در ابتدا از هیچ کدوم از اصول حرفهای و اخلاقی و معیارهای فرهیختگی این عرصه تبعیت نمیکرد و دنبال حواشی پوشالی و جنجالیهای سطحی زندگی مشاهیر بود.
Yellow kid)بچه زرد) خلق شده روزنامهنگار آمریکایی، در نیویورک متولد شد و به تمام کشورها سفر کرد و در آغوش تمام نشریات جای گرفت. تیترهایی که با ایجاد ابهام در اصل موضوع و تحریف فکر مخاطب فارغ از رعایت روزنامهنگاری حرفهای به فروشهای خوب دست یافتن.
دیگه خبر عملا به یک کالای اقتصادی تبدیل شده بود که هر چه پر زرق و برقتر میشد و بستهبندی شیک و زیبا داشت، خریداران بیشتری را جذب میکرد و هر چه سادهتر بود،گوشه ویترین روزنامهها هم جایی نداشت.
کنجکاوی خصلت طبیعی بشره و این کودک که حالا دیگه بزرگ شده و همچنان طرفدار داره هنوز باعث توقف خیلی از مخاطبا مقابل کیوسک روزنامه فروشی یا سایت های خبری میشه. توقفی که در خیابون به خرید نشریه و در سایت ها به کلیک منجر میشه.
حالا موضوعی که مطرح میشه اینه که اگر تیتر زرد پاگرفت و بزرگتر و گستردهتر شد به دلیل استقبال عامه مردم و نشان دادن روی خوش به آن بوده.
روزنامهنگاری زرد در ابتدا به دلایل اقتصادی و سپس رقابت و بعد از آن به انگیزه جذب همیشگی مخاطب شکل گرفت هنوز هم به شکل ملایمتر و متعادلتری در تمام جهان طرفدار و مخاطب خودشو داره.
در حال حاضر این نوع روزنامه نگاری جایگاه خودش رو میون مخاطبانش در تمام دنیا پیدا کرده و مورد اقبال قرار گرفته، حالا دیگه میشه گفت که اگه از مرزهای اخلاقی و حرمت آدم ها عبور نکنه، هنوز هم مثل گذشته ها جذاب و جنجالی و پرطرفداره.
گزارش از: شیما شفیعی
انتهای پیام/