جلیل رسولی خطاط نامنوشت فیلم محمد(ص)، روایتی شنیدنی از نگارش این نام مبارک دارد و ما به همین بهانه با وی به گفتگو نشستیم که در ادامه آن را میخوانید.
*آقای رسولی ابتدا بگویید چه طور شد که شما برای نوشتن این نام انتخاب شدید؟
برای این نامنوشت، مجیدی با من تماس گرفت تا همراه هفت نفر دیگر از دوستانم به عنوان داور حدود دو هزار و خوردهای اثر که از تمام ایران آمده بودند را داوری کنیم و از بین آنها نفرات اول، دوم و سوم را برگزینیم. این کار حدود سه ماهی طول کشید ولی بعد از آن گویی مجیدی آثار انتخاب شده را نیز نپسندید و از داوران خواست که آنها هم بنویسند. حدود چهار نفر از داورها این کار را انجام دادند و خود من برای اولین بار بود که یک خط گرافیکی مینوشتم.
*از شکلگیری این طرح و حسی که حین نگارش آن داشتید، بگویید؟
آن خط گرافیکی خط محکمی شده بود ولی انگار با پیش درآمدی که از فیلم دیده بودم، هماهنگ نبود. چند روزی جلوی نگاهم بود تا اینکه روزی با مرکب قهوهای و انگشت اشارهام شروع به نوشتن کردم؛ بانقش بستن حرف «م» لرزشی را در دستم که به زعم دوستان دست محکم و با قدرتی است، حس کردم. اولینبار بود که این کار را انجام میدادم، وقتی به سمت «ح» میآمدم، لرزش دستم بیشتر شد. خیلی متعجب شده بودم که چرا این اتفاق در حال رخ دادن است. وقتی به خودم آمدم دیدم تمام بدنم در حال لرزیدن است. طی 52 سال که خط مینویسم، هرگز این اتفاق نیفتاده بود، وقتی تمام شد احساس شعفی خاص به من دست داد و حس کردم که به آن چیزی که باید رسیدم. همچنین وقتی آقای مجیدی هم کار را دیدند خیلی خوششان آمد و این از خوششانسی من بود که بین حدود سه هزار اثر، توسط بنده حقیر این نام شکل گرفت.
*شایعاتی پیرامون این که شما ابتدا این کار را نمیپذیرفتید، مطرح شده بود. آیا صحت دارد؟
چنین چیزی نبوده، چون من با کمال میل و افتخار این کار را کردم زیرا این نام مبارک حضرت پیامبر (ص) است؛ البته در داوری به خاطر حرف و حدیثهایی که وجود دارد، معمولا کمتر شرکت میکنم و این کار داوری را نیز به خاطر حرمتی که آثار و شخصیت جناب مجیدی برای من دارد، پذیرفتم.
*آقای رسولی چی شد که به این شیوه یعنی نوشتن با انگشت رسیدید؟
خوب ما چند نوع خط داریم، مثل نستعلیق، شکسته، ثلث، کوفی و سنگی. من سعی کردم خطی را انتخاب کنم که به فیلم بخورد و از جنس زمان آن باشد؛ به همین دلیل با انگشت نوشتم، چون آن زمان قلم و اینها نبود و علاوه بر کارگردان، آنهایی که اهل هنر بودند نیز پسندیده بودند. مجیدی همینگونه از من خواست که یک «بسم الله» با همین شیوه بنویسم و لاتین آن را نیز همین طور پیاده کردم که مقداری سخت بود ولی عشق و علاقهای که وجود داشت آن مشکلات را هم برطرف کرد.
*گفتید که نوشتن با این روش و برای این کار سختیهایی دارد. آن سختیها چه بودند؟ و حسی که زمان پذیرفتن این اثر داشتید چه حس و تفکری بود؟
جالب است بدانید زمانی که از ما دعوت شد تا بنویسیم به یکی از دوستانم گفتم هیچ میدانی این یک کلمه است ولی خیلی سخت و بزرگ است؟! و این چیزی بود که من را به شدت درگیر کرده بود؛ مدام در ذهنم اتود میزدم، ولی دیدم خیلی سخت است. تا آن چیزی که باید بشود. همچنین کمتر پیش میآید که در کارم بگویم باید همان شود که میخواهم. اما برای این کار با خودم گفتم الان مهم این است که به حس و اثری که میخواهم برسم.
میدانم که این فیلم در جهان اسلام خواهد درخشید و من هم گوشه کوچکی از این کار را انجام دادم که باعث خوشحالی و مبارکی است.
البته باید بگویم که من ابتدا هیچ چیز این چنینی در ذهنم نبود ولی آنقدر با خودم کلنجار رفتم تا به این نتیجه رسیدم. حتی آن خط گرافیکی که عرض کردم 20 روز جلوی من بود. با وجود اینکه از کارهای دیگر محکمتر بود، ولی از آن جنسی که میخواستم نبود و باز هم میگویم رسیدن به این خط خلاقیتی بود که به لطف خدا و برکت وجود پیامبر (ص) به ذهنم رسید، چرا که علاوه بر این که خود من تا به حال این کار را نکرده بودم، در جای دیگر نیز مشابه آن را ندیده بودم. چون اصولا هر اتفاقی که در خوشنویسی بیفتد، از زیر نظر من میگذرد.
*این کار چه قدر زمان برد؟
جدا از درگیریهای فکری من که قبل از شروع نگارشش داشتم، از زمان نوشتن به همراه آن حواشی و حالی که به من دست داد شاید تنها حدود یک ساعت طول کشید.
*آیا تفاوتی از نظر حسی در نگارش این اثر با کارهای دیگر وجود دارد؟ اگر هست آن چیست؟
بله خیلی متفاوت است و من بعد از 52 سال کار که نوشتههای مختلف و کارهای به اصطلاح پرطمطراقی را انجام دادم، برای بار اول بود که این احساس را تجربه کردم و آن ارزش هم به خاطر همین حس جدید بود.
همچنین چون این موضوع برای خودم بزرگ شده بود و مدام میخواستم به آن نتیجه نهایی برسم و به قول معروف کار را دریابم، اول حسی به من غلبه کرد که به نوعی با مقداری ترس همراه بود. در صورتی که هیچ وقت ترس در کار برای من اصلا وجود ندارد ولی این بار همه چیز به شکل دیگری بود و سعی میکردم تا به آن فائق آیم. به همین خاطر حسی عجیب در من شکل گرفت.
سهم من از این فیلم همین یک کلمه است اما کلمه که نتیجه 52 سال کاری و عصاره این سالهایی است که من با این انگلشتان انواع خطها را مینوشتم. 52 سال کم نیست، من روزی 17، 18 ساعت مینوشتم و این یک کلمه با قلم نیست بلکه جلوه و وجه دیگری دارد و به نوعی این کار تشکر کوچکی است از زحماتی که آقای مجیدی و عوامل دیگر برای این پروژه عظیم کشیدهاند و هنگامی که من کار را دیدم واقعا لذت بردم و به خودم تبریک گفتم که این خط توسط من اتفاق افتاد و حسم حسی خوب است. همه از این دنیا میروند و تنها نامی نیک است که باقی میماند. برای من کافی است که یک گوشه از این کار به دست من انجام شده و در پیشانی این فیلم مبارک نقش بسته.
*کمی از نوشتن این نام به صورت لاتین بگویید آن را چه طور شکل دادید؟
من سعی کردم نام لاتینی که مینویسم نیز شبیه فارسی باشد و چون لاتین خط هندسی است، نوشتن آن با این روش کار مشکلی بود ولی من سعی کردم شبیه همان خط فارسی بنویسم. چون میخواستم حس و حالی که در خط نوشت فارسی محمد (ص) است، در لاتین آن هم دیده شود.
*اگر بخواهید این اثر را توصیف کنید چه میگویید؟
اگر در یک جمله بخواهیم میشود گفت که یک کار خاص است. البته این عنوان خیلی قشنگ نیست و شاید باید بگویم که این کلمهای است که باید آن را در سر در بهشت نوشت.
*در پایان تعریف و نظر خودتون رو از فیلم محمد رسول الله (ص) به ما بگویید؟
آرزومندم که این فیلم به جایگاهی که حقش است برسد. چون برای آن زحمت بسیاری کشیده شده و من میدانم که حتما در جهان اسلام خواهد درخشید و از سطح بالایی برخوردار خواهد بود. به نظر من این فیلم خیلی از اثر مصطفی العقاد بالاتر است، بعضی از کارها برکت دارند و این اثر نیز جز همینها است که البته آن برکت را بعدا باید دید. همچنین در مورد این نامنوشت هم باید بگویم که برخی از کارها شاید در نگاه اول کوچک باشد اما ارزش به وسعت دریا دارند کاری چون نوشتن نام گل سر سبد عالم به پیشانی یک اثر تاریخی بزرگ.
گفتگو از: فاطمه شهدوست
انتهای پیام/