به گزارش خبرنگار اخبار
داغ گروه
فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، قرن ها پیشاز میلاد مسیح، کوزه گران چینی از اثر انگشت شصت خود جهت
مشخص نمودن کوزهها و آثارشان استفاده میکردند.تاریخنگار و پزشک ایرانی
"رشیدالدین فضل الله همدانی" در کتاب جامع التواریخ بیان کرده است که
چینیها از اثر انگشت برای تشخیص هویت هم استفاده می کردهاند.
گرچه چینیها از انگشت نگاری در اکثر زمینه ها استفاده میکردند اما محققان بر این باورند که آنها از منحصر به فرد بودن شکل هندسی اثر انگشت آگاهی کافی نداشتند. شکل زیر نمونه ای از اثر انگشت چینیها را نشان میدهد.
در سال 1684 اولین مستند جالب توجه در زمینه انگشت نگاری در جهان غرب توسط
دکتر "نهمیا گرو" انگلیسی که بر پایه علوم پزشکی نوشته شده بود، به چاپ
رسید.
Dr Nehemiah Grew
در سال 1686 پروفسور "مارسلو مالپیگی" ، گیاه شناس در دانشگاه "بلوگنا"، تحقیقاتی شبیه به دکتر "گرو" را انجام داد واین مقاله را تحت عنوان "De Extemo Tactus Organo " به چاپ رساند. این مقاله پزشکی جزییاتی درباره خطوط برجسته کف دست و منافذ پوست را در بر داشت.
تحقیقات آناتومیک "مالپیگی " دارای اهمیت ویژه ای است بنحوی که یکی از لایه های دست با نام وی Stratum Malpighi" " به ثبت رسیده است.
در سال 1823، پروفسور "جوهانس اوانگلیست پورکینجی" کشیش، جزییات کامل اثر انگشت را در آن زمان به چاپ رسانید. مقاله او طوری طراحی شده بود که جزییات نه نمونه متمایز اثر انگشت را به زبان لاتین با استفاده از تصاویر و توضیحات مربوطه به نمایش میگذاشت.
این اثر انگشت برای اولین بار توسط "ویلیام جیمز هرشل" در سال 1859 ثبت شده
است.
پیشرفت علم انگشت نگاری در اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 توسط دکتر "هنری فالدز" پزشک ارتش اسکاتلند به اوج خود رسید. دکتر "فالدز" اولین بار زمانیکه در یک بیمارستان در توکیو ژاپن مشغول به کار بود به علم اثر انگشت علاقه مند شد. پس از تحقیقات بسیار روی این موضوع دریافت که خطوط اثر انگشت در افراد مختلف متفاوت است و در صورت بروز هرگونه جراحت سطحی به فرم اصلی خود بهبود می یابد.
در سال 1880 "فالدز" با انتشار مقاله ای نتیجه ی تحقیقات خود را در زمینه اثر انگشت در مجله "نیچر" منتشر نمود. در این مقاله " فالز" به تکنیکهای استفاده از اثر انگشت از جمله استفاده از جوهر در ثبت اثر انگشت که امروزه نیز کاربرد فراوان دارد اشاره کرده بود و مزایای آنرا در زمینه جرم شناسی بیان نمود.
"هرشل" با ملاحظه مقاله فوق دچار تعجب شد و فورا به مجله مذکور نامه ی نوشت و بدون ادعای حق تقدم در این موضوع، اظهار داشت که او انگشتنگاری را بیش از 50 سال عملا در هندوستان به کار میبرده است. در مجموع در مقام مقایسه کار 50 ساله "هرشل" و تحقیقات نظری کوتاه مدت "هنری فالدز" و به شهادت تاریخ میتوان نتیجه گرفت که پایهگذار علم انگشتنگاری به صورت امروزی "سر ویلیام هرشل " بوده است. بنابراین به جرات میتوان گفت "هرشل" کاشف و موسس انگشتنگاری مدرن میباشد.
البته باید توجه داشت که مطالعات "فالدز" او را به کشف و استفاده از آثار انگشتانی که تصادفا و ندانسته در محلی باقی میماند هدایت نمود، در حالی که "هرشل" روی آثار انگشت مطالعه کرده و فهمیده بود که میتوان از آنها به منظور تشخیص هویت استفاده کرد.
به عبارت دیگر، تحقیقات "سرویلیام هرشل" بیشتر در زمینه تشخیص هویت و بررسی آثار انگشت گرفته شده از اشخاص بوده است، در حالی که تحقیقات دکتر هنری فالدز بیشتر در کشف جرم و شناسایی مجرمان از روی آثار انگشت به جای مانده در صحنه جرم متمرکز بود.
در سال 1892نظریههای "هرشل" و" فالدز" در انگلستان توسط "سر فرانسیس گالتون" ریاضیدان و انسانشناس مشهور انگلیسی پذیرفته شد و او برای آنها پایه علمی به وجود آورد.
"گالتون" اثر انگشت های جمع آوری شده توسط "هرشل" را به کمک علم ریاضی بررسی و تجزیه و تحلیل کرد و به این نکته پی برد که امکان این که دو نفر دارای اثر انگشت یکسان باشند، 1 به 64 میلیارد است و عملا احتمال اینکه دو اثر انگشت یکسان بتوان یافت، وجود ندارد.
در نتیجه میتوان به اثر انگشت اشخاص به عنوان یک وسیله مطمئن برای شناسایی آنان اعتماد کرد.
" گالتون" نخستین کسی است که نقوش سرانگشتان را به سه دسته کمانی، کیسهای و پیچی تقسیم کرد. همچنین "گالتون" در صدد ابداع روشی برای طبقه بندی اثر انگشت اشخاص برآمد که قبل از اتمام این کار، عمرش به پایان رسید.
انتهای پیام/