به گزارش خبرنگار
سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان؛ آنچه در ادبیات سیاسی امروز کشور به
"برجام" موسوم شده، حسب اظهارات اعضای تیم مذاکره کننده ایرانی، عبارت است از نقشه راه مورد تفاهم میان ایران و 1+5 تا موضوع هستهای به نحو مسالمتآمیز و با کمترین هزینه و اثر منفی حل و فصل شود.
آنچه ایران و 1+5 در مذاکرات هستهای بر سر آن به مفاهمه اولیه رسیدهاند، می تواند تجربهای ارزشمند برای ایران اسلامی قلمداد گردد. فارغ از اینکه تحلیلها و بحثها بر سر موضوع تصویب برجام در نهادهای ذیصلاح داخلی به چه فرجامی خواهد انجامید، دقت در سطح روابط دیپلماتیکی که ایران با 1+5 برای تدوین این برنامه اقدام مشترک داشت، گویای اقتدار جمهوری اسلامی ایران است.
به نظر میرسد این اقتدار را بتوان به ویژه واجد 4 ویژگی عمده دانست؛ فزاینده است، درونزاست، برونگراست و آیندهنگر است.
در حقیقت، تدوین برجام بر اساس نرمش قهرمانانهای که ایران به خرج داد، هم اقتدار ایران اسلامی در سطح منطقه و بینالملل را رو به تزاید گذاشت، هم برخاسته از عزمی ملی و ارادهای جمعی در داخل برای حل "بحران غیر ضروری هستهای" بود و هم موجبات بروز اقتدار درونی نظام اسلامی در سطح عالی تعاملاتش با دیگر دولتها و کشورها را فراهم آورد و هم بر اساس نگاه به آینده، سعی در گذار از چالشهای گذشته دارد.
کاوش در اظهارات مقامات بلندپایه دولت پس از جمعبندی مذاکرات هستهای در وین، گویای این است که جمهوری اسلامی ایران در آنچه گذشت، توانست از بالاترین سطوح و مدارج توانایی علمی و فنی خود در مذاکرات بهره ببرد؛ زیرا تیمی که به نمایندگی از نظام اسلامی در مذاکرات شرکت میکند، بنابر قول مسئولان امر، از نخبههای وزارت خارجه که فنون مذاکره و اصول دیپلماسی را به خوبی میدانند و به کار میگیرند تشکیل شده است و کنکاش در سوابق تحصیلی و اجرایی یکایک اعضای تیم هستهای به وضوح گویای این امر است.
تیم هسته ای ایران، متشکل از نیروهای مجرب سیاسی، حقوقی هسته ای با اراده ای واحد و در یک مسیر مشخص، جریان مذاکره با طرف مقابل را آغاز نمود و به پیش برد.
این سطح بالای اقتدار دیپلماتیک، علاوه بر آنچه در مذاکرات هستهای شاهد بودیم، قبلاً نیز تجربه ارزشمند دیگری را در تاریخ نظام اسلامی برای ایران رقم زده است؛ منظور، پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت در کوران جنگ تحمیلی ظالمانه رژیم بعث عراق علیه ایران است.
پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران را بسیاری از کارشناسان، نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی ایران به حساب آوردهاند؛ رویدادی که به ویژه سه ماحصل مطلوب برای ایران اسلامی داشت؛ اول، متجاوز شناختن عراق به صورتی که برای افکار منصف و سلیم عمومی دیگر جای تردیدی باقی نماند که آغازگر جنگ عراق بوده و ایران فقط از کیان سرزمینی خود دفاع کرده است.
دوم، دریافت غرامت جنگی از عراق که خود، دلیل دیگری بود بر موضع تجاوزی عراق و موضع دفاعی ایران و سوم، بازگشت به مرزهای ملی به این صورت که وجبی از محدوده جغرافیایی و مرزی ایران اسلامی یعنی وضعیت قبل از شروع جنگ کاسته نشد که این امر به نوبه خود یک توفیق سیاسی بزرگ برای ایران به شمار میآید.
در ارتباط با قطعنامه 598 شورای امنیت درباره پایان تجاوز ظالمانه عراق به خاک ایران را اگر در محک سیاست بسنجیم، کفه ترازو قطعاً به سود ایران سنگینی خواهد کرد. این امر، موضوعی است که تحلیلگران منصف و آگاه به حقایق، بر صحت آن شهادت میدهند.
این بار اما با "برجام" روبروایم. هرچند "برجام" و "قطعنامه 598" به ویژه از جهات ساختاری و محتوایی با یکدیگر متفاوتند و اساساً دو فضایی که این دو سند تاریخی مهم در آن ها متولد شدهاند به کلی از یکدیگر متمایز هستند، اما اقتداری که جمهوری اسلامی ایران در جریان پذیرش قطعنامه 598 از خود نشان داد، در جریان مذاکرات هستهای نیز آشکارا جلوهگر است.
جمهوری اسلامی ایران، بر پایه یک "اجماع ملی" در داخل و یک سطح عالی از "اقتدار منطقهای و جهانی" در خارج و بر مشی "نرمش قهرمانانه" که مورد تأکید مقام معظم رهبری و بر اساس سیاست "عزت، حکمت و مصلحت" که توسط رییس جمهوری بارها مورد تصریح بوده و هستند، در مقابل گروه کشورهای 1+5 قرار گرفت. رویکردها و اهداف خود را از ابتدا صریحاً و رسماً اعلام کرد و بر این نکته تأکید نمود که حاضر نیست عزت و اقتدارش را به حراج بگذارد و بر سر آن با کسی چانه بزند.
تا این لحظه به گواهی بسیاری از آگاهان، تیم هستهای از خطوط قرمز ترسیم شده از سوی سطوح عالی نظام سیاسی کشور انحرافی نداشته و تمام تلاش خود را به کار بسته تا در نبردی نابرابر پیروز میدان باشد و با دست پر به آغوش میهن بازگردد.
بنابر آنچه گفته شد میتوان به این نتیجه دست یافت که تجربه تدوین برجام با همکاری موثر، کارآمد و سازنده جمهوری اسلامی ایران در فرآیند مذاکرات هستهای، یادآور تجربه گرانبهای پذیرش قطعانه 598 از سوی ایران در دوران جنگ تحمیلی است. همانگونه که در آن برهه حساس تاریخی ایران اجازه نداد یک وجب از خاک و تمامیت سرزمینیاش به دست بیگانه بیفتد، در مذاکرات هسته ای نیز تیم ایرانی، بر اصل رعایت خطوط قرمز و همه دستاوردهای هسته ای اصرار نمود.
از منظر سیاسی، ماحصل این هر دو رویداد مهم تاریخی، تثبیت هرچه بیشتر جایگاه ایران در سطح منطقه و بین الملل و حفظ داشته ها و دستاوردهاست. نتایج و آثار برجسته این موضوع را در فاصله کوتاهی که از پایان مذاکرات در وین گذشته است شاهد هستیم. در همین چند روز گذشته، سه هیأت بلندپایه سیاسی و اقتصادی از سه کشور صربستان، فرانسه و ایتالیا به ایران آمده اند تا تعامل سازنده با ایران را تقویت کنند.
نکته مهم این است که آن ها به شدت به چنین تعاملاتی نیازمندند و هرگز نمی توانند از منافع و عواید سرشار تجارت و ارتباط با ایران بگذرند.
در همین راستا، ارتباط ایران با همسایگان در سطح منطقه و نیز دعوت های پی در پی از مقامات سیاسی کشورمان برای سفر به کشورهای دعوت کننده برای بسط همکاری های سیاسی، اقتصادی نیز دلیل بر اهمیت جایگاه ایران در سطح منطقه و بین الملل می تواند ارزیابی گردد.
اظهارات معاون وزیر خارجه انگلیس را نیز نباید از یاد برد که
در دیدار کاردار
جمهوری اسلامی ایران در این کشور گفت: دولت لندن با آگاهی از نقش مهم و استراتژیک
ایران در منطقه خاورمیانه، علاقمند به رایزنی و همکاری در مسایل منطقه ای با هدف
حصول به راه حل های سیاسی است.(برای پیگری خبر، اینجا را کلیک کنید.)
اکنون اما با عنایت به همه آنچه گفته شد، تردیدی باقی نخواهد ماند که این دو سند مهم سیاسی-حقوقی یعنی برجام و قطعنامه 598،در اثبات این امر به جهانیان که ایران اسلامی هرگز عزت و اقتدارش را با احدی معامله نمی کند، مشترکند.
گزارش از حمیدرضا حیدرپور
انتهای پیام/