نسبت دادن متون ادبی دروغین به شعرا و نویسندگان برجسته از دیگر مشکلات امروز ادبیات است.

حوزه ادبیات گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مدتی است در فضای مجازی درگیر انتقال و نشر متونی شده‌ایم که به هیچ عنوان کنجکاو به دانستن منبع واقعی آنها نیستیم. در طول روز مطالب و متون زیادی برای ما ارسال می‌شود که به دلیل جذابیت و دلنشینی محتوای آن، از نام و نشان نویسنده و صحت و سقم آن مطلب غافل می‌شویم و بدون هیچ تلاشی برای بررسی سندیت یا منبع آن  را برای دیگران نیز ارسال می‌کنیم.

از این راه نه‌تنها هیچ دست‌آورد فرهنگی حاصل نمی‌شود بلکه باعث تخریب داشته‌های مستند نیز خواهد شد و عامل آن فقر ادبی و بی‌سوادی است که ما را در چرخه‌ای از جملات جعلی منسوب شده، قرار داده که هر روز گسترده‌تر می‌شود و با گذشت زمان به نسل‌های بعد منتقل خواهد شد. نسلی که طبیعتاً زمان اندک یا حتی هیچ زمانی را برای مطالعه صرف نمی‌کند و با فاجعه‌ ادبی روبه‌رو می‌شود که از آن آگاه نخواهد بود.

با توجه به اهمیت و ارزشی که ما برای نویسندگان و شاعران برجسته کشورمان قائل هستیم، از این رو انسان‌هایی هستند که برای نشر جملات خود شخصیت خود را لابه‌لای افراد معروف ادبی پنهان می‌کنند.

این موضوع با تأیید اسماعیل امینی،‌ نویسنده رو به رو شد. وی در خصوص جعل اشعار و متون ادبی گفت: به علت بی‌دقتی و شتاب‌زدگی در فضای مجازی و نشر و انتقال اشعار و متون به دیگران، این فاجعه روز به روز گسترش می‌یابد. لذا یک عده عمداً برای تخریب شخصیت‌های ادبی ما این کار را می‌کنند و مطالبی غلط و آشفته به بزرگان ما نسبت می‌دهند. این بخش تعمدی به صورت کاملاً‌ هوشمندانه برای ترویج ابتذال و انحراف است. حتی گاهی از این متون به بزرگان دینی ما در برخی روایات و احادیث ساختگی نیز نسبت داده می‌شود. کسانی که فلسفه مبانی ادبیات را دارند به هیچ وجه نباید این مطالب را باز منتشر کنند.

جعل جملات در زمان حیات آن نویسنده یا شاعر بر‌جسته کار سختی است بنابراین با در قید حیات نبودن شخص نویسنده این کار برای کسانی که مطالب خود را به نام آنان گسترش می‌دهند فرصت مناسبی را ایجاد می‌کند.

کما اینکه گفته می‌شود باید به محتوای پیام دقت کرد نه نام و نشان آن،‌ اما اگر آن شخص خودش در قید حیات بود هرگز چنین اتفاقی نمی‌افتاد و اگر هم چنین می‌شد، بدون شک از حقوق خود دفاع می‌کرد، مانند شعر منتشر شده از فریبا شش بلوکی با این مضمون: 
 
زنی را می‌شناسم من که شوق بال و پر دارد/
ولی از بس که پرشور است 
دو صد نیم از سفر دارد/
زنی را می‌شناسم من 
که در یک گوشه‌ خانه، میان شستن و پختن درون آشپزخانه 
سرور عشق می‌خواند
نگاهش ساده و تنهاست
صدایش خسته و محزون
امیدش در ته فرداست/

که این شعر را متأسفانه با نام بانو سیمین بهبهانی در فضای مجازی دیده‌ایم و خانم بهبهانی هم در زمان حیات خود از این شعر و اشعار دیگری که متعلق به دیگر شعراست و به وی نسبت داده می‌شود، ابراز ناراحتی کردند.

اما این تنها نمونه‌ای از تمام متون نسبت داده شده به اشخاصی چون کوروش کبیر، سهراب سپهری، دکتر علی شریعتی، ‌احمد شاملو ، حسین پناهی و... است.

همچنین جمله‌ دیگری که به کوروش کبیر نسبت داده شده: 

«ایستاده بمیرید بهتر است تا به روی زانو‌هایتان زندگی کنید» (کوروش کبیر)

اما این جمله در حقیقت به Dolores ibarrure  یکی از شخصیت‌های اسپانیا در قرن 20 تعلق دارد؛ 

Better to die standing up than to live kneeling down

چندی پیش آنا پناهی دختر حسین پناهی، در خصوص اشعار و جملاتی که  به پدرش منسوب ده است، گفت: 99 درصد این جملات نوشته‌های حسین پناهی نیستند، البته من در آستانه برگزاری بیست‌و‌هشتمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران عزمم را برای انتشار کتابی با موضوع جملاتی که از حسین پناهی نیستند جزم کرده بودم ولی این کتاب منتشر نشد اما علاقه زیادی به این دارم که بالاخره بتوانم مخاطبان شبکه‌های مجازی را از نادرستی برخی از این انتساب‌های ادبی مطلع کنم.


گزارش از: اکرم رضایی ثانی




انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.