پناهی بازیگری را نخست از مجموعه تلویزیونی محله بهداشت آغاز کرد. سپس چند نمایش تلویزیونی با استفاده از نمایشنامههای خودش ساخت که مدتها در محاق ماند.
با پخش نمایش «دو مرغابی در مه» از تلویزیون که علاوه بر نوشتن و کارگردانی خودش نیز در آن بازی میکرد، خوش درخشید و با پخش نمایشهای تلویزیونی دیگرش طرف توجه مخاطبان خاص قرار گرفت.
نمایشهای دو مرغابی در مه و یک گل و بهار که پناهی آنها را نوشته و کارگردانی کرده بود، بنا به درخواست مردم به دفعات از تلویزیون پخش شد. در دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، او یکی از نوآورترین نویسندگان و کارگردانان تلویزیون بود.
به دلیل فیزیک کودکانه و شکننده، نحوه خاص سخن گفتن، سادگی و خلوصی که از رفتارش میبارید و طنز تلخش بازیگر نقشهای خاصی بود. اما حسین پناهی بیشتر شاعر بود؛ و این شاعرانگی در ذرهذره جانش نفوذ داشت. نخستین مجموعه شعر او با نام من و نازی در ۱۳۷۶ منتشرشد، این مجموعهٔ شعر تاکنون بیش از شانزده بار تجدید چاپ شد و به شش زبان زندهٔ دنیا ترجمه شدهاست.
پناهی از آن دست شاعرانی است که با قلم صمیمانه اش مخاطب را در هر سن و سالی که باشد جذب اشعار صاف و ساده ای می کند که دلالت بر صداقت او دارد بی شک هر آنچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند. اشعار حسین پناهی به همین دلیل به دل مینشیند.
حسین پناهی در زمان حیات خود بیشتر در حوزه بازیگری و تئاتر شناخته شده بود اما پس از مرگش شخصیت ادبی و شاعرانهاش نمایان شد و چندی نگذشت که اشعار خالصانهاش مخاطبان زیادی پیدا کرد.
ساخت بنایی زیبا از مصالح کلمات که در همهی آثار او دیده میشود. گویی اشعار ساده و بیآلایشی که توام با درد دل و گاه شکایت از دغدغههای روز جامعه هستند، با لغات به گونهای بازی میشود که در آخر حلاوتی تلخ را که حاکی از درد جامعه است را به کام خواننده مینشاند.
اشعاری همچون:
من زندگی را دوست دارم
ولی از زندگی دوباره میترسم!
دین را دوست دارم
ولی از کشیشها میترسم!
قانون را دوست دارم
ولی از پاسبانها میترسم!
عشق را دوست دارم
ولی از زنها میترسم!
کودکان را دوست دارم
ولی از آینه میترسم!
سلام را دوست دارم
ولی از زبانم میترسم!
من میترسم، پس هستم
این چنین میگذرد روز و روزگار من
من روز را دوست دارم
ولی از روزگار میترسم!
«حسین پناهی»
چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان
نه به دستی ظرفی را چرک میکنند
نه به حرفی دلی را آلوده
تنها به شمعی قانعند
و اندکی سکوت…
«حسین پناهی»
حسین پناهی در ۱۴ مرداد ۱۳۸۳ و در سن ۴۹ سالگی بر اثر ایست قلبی درگذشت و در قبرستان شهر سوق به وصیت خود او فقط به خاطر اینکه مادرش در آنجا دفن شدهاست، به خاک سپرده شد.
یادداشت: اکرم رضایی ثانی
انتهای پیام/