حوزه
احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان -
حسام رضایی: دو سال از آغاز به کار "حسن روحانی" در مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران گذشت. مردی که توانست با شعار به حرکت درآوردن چرخ معیشت مردم همگام با چرخش سانتریفیوژها، اتساع در سیاست داخلی و همچنین گشایش در مناقشه هستهای ایران با قدرتهای جهانی، نظر مردم را بیش از رقبا با خود همراه کند.
روحانی در سال 92 از اعتدال سخن گفت؛ از لزوم دوری از افراط و روی آوردن به میانهروی. بنفش شد رنگ انتخاباتیاش. کلید به دست گرفت و وعده باز کردن قفلهای بسته را داد. روحانی خوشبیان بود و خیلی زود به واسطه چهره فوتوژنیکش، در دلها جا باز کرد. اما سوای از ویژگیهای ظاهری، روحانی فصل جدیدی از سیاستورزی را به همدورهایهای سیاسیاش تعلیم داد.
روحانی را یک پراگماتیست(مصلحتاندیش) می دانند. او در دو سال گذشته، موفق شده سنگرهایی در چپ و راست سیاست را برای خود حفظ کند.
اظهاراتی نظیر پلیس مأمور اجرای قانون است نه اسلام یا اینکه مردم را به زور نمیتوان به بهشت برد، از روحانی چهرهای رفرمیسم ساخته است. از طرفی رئیسجمهور همواره سعی داشته تا ارتباط خود را با طبقه ارزشی جامعه بالانس کند. این را میشود از دیدارهای منظم روحانی با جانبازان و خانواده شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی 8 ساله فهمید. روحانی فن میدانداری جناحین سیاسی را در انتخابات 92 نیز پیاده کرد. اگر به حامیان روحانی در آن سال نگاه کنیم، به آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی، سیدحسن خمینی، علیاکبر ناطقنوری و جماعتی از اصلاح طلبان نشاندار برخواهیم خورد. با تمام این اوصاف، صف منتقدان روحانی طولانی و لیست مخالفان وی بلندبالا است.
اصلاحطلبان/ روی لبه تیغ
روحانی به رغم تمام شعارهای رنگ و لعابدار مبنی بر گشایش تحزبگرایی در کشور، همواره از سوی طیف اصلاحات به اهمال در سیاست داخلی متهم شده؛ یکی از این اتهامات، مدارای دولت با جناح اصولگرا است. در همینباره چپهای سیاسی ایران بر این باورند که بخش قابل توجهی از مسئولین دولت عدالت و مهرورزی، کمافیالسابق در مسندهای خود باقی ماندهاند و همین مسئله مانع از عملیاتی شدن تفکر اصلاحطلبی در جامعه میشود؛ از این رو افرادی چون "عبدالرضا رحمانیفضلی" وزیر کشور دولت یازدهم، سیبل اصلاحطلبان شدند.
اصلاحاتیها که ردای وزیر کشوری را بر تن رحمانیفضلی همچنان بزرگ میبینند و درعین حال، تصاحب صندلی وزارت خیابان فاطمی تهران توسط وی را، ماحصل میانجیگری علی لاریجانی رئیس مجلس با همکارانش در پارلمان نهم میدانند، مسألهشان این است که رحمانی فضلی نتوانسته فضا را در شهرستانها برای عرض اندام مدیران اصلاحطلب مهیا کند و کماکان در اطراف و اکناف کشور، عرصه برای جولان برخی احمدینژادیها جفت و جور است.
نقد دیگری که متوجه دولت میشود و میتوان طرح آن را به تندروهای اصلاحات ضمیمه کرد، صحبت از عادی شدن فعالیت احزاب ممنوعهای چون مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب است. این جنس از اصلاحطلبان، خود نیز به خوبی واقفند که رفع پملپ از دربهای احزاب مذکور، با توجه به هنجارشکنیهای اینان در حوادث سال 88، عملیاتی غیرممکن است. به همین خاطر، سال گذشته تنی چند از مشارکتیهای کمتر رسانهای شده دور هم آمدند و برای شکلگیری حزبی با عنوان "اتحاد ملت ایران"، از وزارت کشور درخواست مجوز نمودند که تاکنون خبری مبنی بر ارائه مجوز یا عدم آن منتشر نشده است.
اما در بخشی دیگر، نگاه اصلاحطلبان به کارنامه سیاست خارجی دولت و در رأس آن مذاکرات هستهای قابل ارزیابی است.
مانیفست فکری اصلاحطلبان در زمینه سیاست خارجی بر گفتوگو و تعامل همهجانبه ایران با قدرتهای جهانی و ترازشدن با کشورهای متمدن استوار است. در دو سال گذشته از عمر دولت یازدهم، اصلاحطلبان از جمله یاران شفیق آنچه ایده تعامل با دنیا نامیده شد، بودهاند. تا جایی که در رسانههای خود، کوچکترین روزنه امید در مذاکرات را با تعابیر بعضاغلوشدهای چون "توافق بزرگ قرن" توصیف میکردند. با وجود همه این پشتگرمیها، همواره اصلاحطلبان به سویهگیری ویژه دولت به سیاست خارجی به بهای وادادن سیاست داخلی، خرده گرفتهاند. ایشان به ناهمگونی تخممرغچینی دولت در سبد سیاست منتقدند.
یکی از این منتقدان، "مرتضی الویری" است. او درباره عدم توجه دولت به بحث سیاست داخلی گفته بود: اگر آقای روحانی بخواهد با قدرت با دنیا صحبت بکند، این قدرت از آستین مردم بیرون میآید و این قدرت در فضای باز سیاسی به وجود خواهد آمد.
به هر روی، فشار گاه و بیگاه اصلاحطلبان به دولت جهت دستیابی به منویات سیاسی خاص، تا حدی قابل درک است. چرا که افرادی نظیر "سعید حجاریان"، روحانی را وامدار خود میدانند و معتقدند در صورت شکست کامل اصلاحات در میدان سیاست ایران دولت روحانی با چالش مواجه خواهد شد.
از طرفی غالب اصلاحطلبان میدانند که فشارهای افسارگسیخته به دولت، فعلا به صلاحشان نیست. چراکه انتظارات بیجا از کابینه اعتدال، جریشدن جناح اصولگرا و حمله به اردوگاه سیاسیشان را در پی خواهد داشت و شاید تا انتخابات مجلس و حتی انتخابات 96، مجبور باشند به همین منوال کجدار و مریز با نواقص و کمبودهای دولت کنار بیایند. در حقیقت اصلاحات روی لبه تیغ اعتدال قرار گرفته است.
اصولگرایان/ خیلی دور؛ خیلی نزدیک
مبتنی بر یک نگاه تیپولوژیک اصولگرایان در برخورد با سیاستهای دولت، به سه جبهه تقسیم میشوند؛ جبهه اصولگرایان میانهرو شامل متبوعین علی لاریجانی، جبهه سنتیها شامل جبهه پیروان و احزاب اقماری آن و جبهه تند اصولگرا به پرچمداری جبهه پایداری.
جبهه میانهروهای اصولگرا به زعامت علی لاریجانی رئیس پارلمان، بنای کار خود را از همان ابتدا به حفظ رابطه مسالمتآمیز با دولت گذاشت. تا جایی که از منظر برخی میتوان رأی اعتماد بالای مجلس به دولتیها را نتیجه این رابطه حسنه تحلیل کرد. چه کسی فکر میکرد که "بیژن نامدار زنگنه"، "عباس آخوندی" و "محمود حجتی" بدون هیچ کلنجار و دغدغهای از بهارستاننشینان نهم رأی اعتماد بگیرند؟
در زمینه سیاستین داخلی و خارجی، اصولگرایان میانهرو نهایت همکاری را با دولتیها داشتهاند. شخص علی لاریجانی که همگان وی را به اتخاذ سیاستهای محافظهکارانه میشناسند، در دو سال گذشته به خصوص با شروع سال جاری، حمایتهای چشمگیری از دستگاه دیپلماسی کشور به عمل آورده است. دلیل دورهمی سیاسی لاریجانی با دولت را باید در تنش نفسگیر وی با تندروهای راست جستجو کرد. چالشی که دبیر اسبق شورای عالی امنیت ملی را در وادی تنازع بقای سیاسی، به قرابت با متولی قوه مجریه کشور وادار کرده است.
اما برویم سر وقت سنتیهای طیف اصولگرا. این قشر از رنگینکمان اصولگرایی، امروز بیش از پیش به همفکران از نوع رادیکال خود یعنی جبهه پایداری نزدیک شدهاند. با این حال، قدیمیهای اصولگرا تلاش دارند تا نقش مشفقانه و پدرانه خود را در اردوگاه اصولگرایی و در قبال برنامههای دولت برای خود محفوظ نگه دارند.
در این میان، برخی جریان شناسان سیاسی معتقدند همیشه صحبت از جبهه پایداری سخت است. جبههای که "نه" و "نمیشود" تبدیل به جز لاینفک ادبیات سیاسیشان شده. ایشان ثابت کردهاند که به صراط همکیشان اصولگرای خود مستقیم نمیشوند چه برسد به دولتی که سرچشمه تفکر سیاسیاش، عمدتا از جای دیگری جز اردوگاه راست آب میخورد. اظهارات آیتالله "محمدتقی مصباح یزدی" رئیس مؤسسه امام خمینی(ره) و پدر معنوی جبهه پایداری در ترکمانچای دانستن بیانیه لوزان و دروغدانستن ادعای دولت مبنی بر شنیدن حرف مخالفین، خود حدیث مجملی بر اختلافات بنیادین رادیکالهای اصولگرا با دولت است.
الغرض؛ امروز و در آستانه اسفند 94، همه نگاهها معطوف به تدارکات سیاسی دولت برای انتخابات مجلس دهم است. دولت چند راه بیشتر پیشروی افق خود ندارد؛ یا باید تن به جریان لاریجانیسم بدهد یا میتواند دست در دست اصلاحات بگذارد یا اینکه مستقلا زره رقابت بر تن کند.
ائتلاف روحانی با لاریجانی، یقینا به ریزش نیروهای هر دو(یکی در بدنه اصلاحات و دیگری در میان بزرگان شهر قم) منجر میشود. در این میان خود لاریجانیها از ائتلاف احتمالی با دولت(با محوریت "محمدباقر نوبخت") به سر ذوق آمدهاند. "صفر نعیمیرز" سخنگوی فراکسیون رهروان ولایت(فراکسیون متبوع رئیس مجلس) در اظهاراتی گفت است: ما همواره گفتهایم که مواضع آقای لاریجانی به آقای روحانی نزدیک است و همکاری فراکسیون رهروان و دولت اعتدال صرفا به انتخابات مجلس خلاصه نمیشود. نعیمیرز ادامه میدهد: سازوکار ائتلاف لاریجانی و روحانی از سوی محمدباقر نوبخت دنبال میشود.
از طرفی دولتیها نمیخواهند به قیمت حضور مستقل در انتخابات، حامیان چپ خود را از دست بدهند. هر چند اصلاحطلبان از همین حالا خوابهای زیادی برای "محمدرضا عارف" معاون اول دولت اصلاحات دیدهاند. شاید این بار روحانی باید جا را برای عارف خالی کند! و شاید به دورهمی مورد اشاره رضایت دهد.
انتهای پیام/