زمانیکه تیم ملی کارش را در لیگ جهانی آغاز کرد مصدومیتها گریبان بازیکنان را گرفت و سیامک افروزی هر روز با گزینهای جدید برای درمان مواجه میشد، خوشبختانه بازیکنان کلیدی و مصدوم تیم با توجه به مراقبتهای پزشکی بهتر و برای بازی با آمریکا آماده شدند ولی این آمادگی با شرایط ایدهآل زمین تا آسمان فرق دارد و بازیکنان با غیرت و تعصب خود دردها را نادیده گرفته و در مصاف با قدرتهای مطرح قد علم کردند.
گرفتن یک ست از آمریکا و لهستان در شرایطی که بازیکنان این تیمها در خانه خود و از شرایط مطلوبی برخوردار بودند با وضع موجود در تیم ایران کار راحتی نبود ولی اتفاق افتاد. انتقادهای بیشماری در مورد عملکرد تیم ملی ارائه شد اما کمتر کسی حاضر شد که با دادن راهکار و پاک نکردن صورت مساله کواچ٬ اعضای کادرفنی و فدراسیون را در آوردگاه بزرگ همراهی کند٬ بله انتقاد بدون راه حل راحتترین کار ممکن است ولی کاش منتقدان میدانستند تک٬ تک مطالب آنها چه تاثیر روانی بدی روی بازیکنانی میگذارد که کمتر از یکسال پیش کاپ قهرمانی بازیهای آسیایی را بالای سر بردند و همگان برای آنها دست میزدند و هورا میکشیدند این تبعات منفی انتقادها تا جایی زیاد است که بلافاصله برخی اعضای کادر فنی و مهرههای باتجربه تیم دست به کار شدند و با مصاحبههای تصویری که انجام دادند، به نوعی از این دسته افراد خواهش کردند که کمی صبر و تحمل را پیشه کنند تا شرایط به وضعیت ایدهآل برسد و بتوانند به هماهنگی لازم، با وجود مصدومیتهای عدیده دست پیدا کنند و به نوعی در صحبتهایشان تاثیر منفی جوسازی علیه ملیپوشان را بر روی کار بازیکنان جوان و کم تجربه گوشزد کردند.
نوع برخی انتقادها از تیم ملی جالب است و انرژی خوبی از صحبتها گرفته نمیشود انگار همین بعضیها آماده بودند تا تیم نتیجه نگیرد و حرفهایی که در دلشان سالها به خاطر درخشش والیبال مانده بود را یکباره بییرون بریزن، ای کاش افکار برخیها هم مثل حرفهایشان زیبا و فنی بود تا به دل خواننده و یا شنونده بنشیند نه آنکه بسیاری از مخاطبان مصاحبههای والیبالی بگویند گویی این منتقدان شمشیر را از رو بستهاند ...
گزارشی از انسیه ورزنده