با
وجود این، همچنان تا پیش از دوران «وب ۲» و شکلگیری شبکههای اجتماعی
مجازی، همچنان روند این تغییرات، کند و تاحدی قابل پیشبینی بود. امروز ولی
شاید بتوان گفت، حریم خصوصی کاربران اینترنت، دورانی بحرانی را طی میکند.
متاسفانه هنوز نمیتوان ردی از برنامهریزی برای جلوگیری از خسارتهای
احتمالی این بحران در آینده کشور را مشاهده کرد.
بسیاری
از کاربران اینترنت در کشور ما از زمانی وارد این فضا شدهاند که بسیاری
از رخدادهای اینترنتی حالتی عادی به خود گرفته و کمتر کسی به آن فکر
میکند. به عنوان مثال، با توجه به فراگیری بلامنازع استفاده از سرویسهای
ایمیل خارجی، کمتر کسی به این فکر میکند که میزان تسلط مالکان این
سرویسها بر اطلاعات شخصی افراد چقدر است. یا در مثالی دیگر، گوگل دیگر مثل
گذشته صرفا یک موتور جستوجو نیست و عملا همه زندگی کاربران اینترنتی را
تحت تأثیر خود قرار داده است. حتی کاربران حرفهای و مطلع در اینترنت نیز
از این مشکل به دور نیستند.
بسیاری
از تهدیدهای موجود، به خاطر انجام فعالیتهایی است که خارج از کنترل کاربر
میباشد یا دستکم سلطه بلامنازع برخی امکانات اینترنتی، عملا به کاربر
اجازه نمیدهد که خود را از این تهدیدها مصون سازد. امروز نمیشود به سادگی
کسی را قانع کرد که برای حفظ حریم خصوصی خود، از موتور جستوجوی گوگل
استفاده نکند یا برای مدیریت نامههای خود از سرویسی غیر از جیمیل و
یاهومیل استفاده نماید.
نگاهی
به صفحه «سیاستهای کلی گوگل در برخورد با حریم خصوصی کاربران» نشان
میدهد که عملا حریم خصوصی چندانی برای کاربران، خصوصا در ایران وجود
نخواهد داشت؛ چون روابط قضایی و قانونی قابل اتکایی میان ایران و آمریکا
وجود ندارد و پیگیری قانونی حقوق شهروندان ایرانی در صورت تخلف شرکتهای
بزرگی نظیر گوگل، بیشتر به طنزی تلخ شبیه است.
اطلاعاتی
که گوگل به صورت رسمی و اعلامشده، از کاربران خود جمعآوری میکند در دو
دسته کلی تقسیمبندی شده است. دسته اول، اطلاعاتی است که خود کاربر موقع
ثبت نام به گوگل میدهد؛ مانند نام و نام خانوادگی، شماره تلفن همراه،
تاریخ تولد و... کاربر عملا برای استفاده از سرویسهای گوگل مجبور به دادن
این اطلاعات است. امروز بر کسی پوشیده نیست که داشتن شماره تلفن همراه یک
کاربر، به معنای دسترسی به چه حجمی از اطلاعات اوست.
دسته دیگری از اطلاعات که گوگل جمعآوری میکند، اطلاعاتی است که در خلال استفاده کاربران از خدمات و محصولات گوگل به دست میآید:
اینها
همه اطلاعات خام هستند. تلفیق اطلاعات مختلف نظیر تحلیل محتوایی مطالبی که
کاربر در اینترنت منتشر کرده است با کلمات کلیدیای که جستوجو کرده، در
کنار متن نامهها و موقعیت جغرافیایی او و همچنین مجموعه دوستانش میتواند
اطلاعاتی به مراتب عمیقتر و دقیقتر درباره هر کاربر ایجاد کند. این امر،
به تدریج میتواند چیزی به نام «حریم خصوصی» را برای کاربران بیمعنی کند؛
تا جایی که اریک اشمیت، مدیر اجرایی شرکت گوگل، چند سال پیش در مصاحبهای
با «وال استریت ژورنال» هشدار داده بود که: «جوانهای امروز احتمالا در
آینده مجبور خواهند شد نام خود را تغییر دهند تا از گذشته ثبتشده خود در
اینترنت فرار کنند.»
وی
در توضیح اینکه شرکتی مثل گوگل چقدر درباره کاربران خود اطلاعات دارد،
مثالی میزند که خواندنی است: «فرض کنید که شما در خیابانی راه میروید. با
توجه به اطلاعاتی که گوگل از شما در اختیار دارد، ما میدانیم که شما چه
کسی هستید، به چه چیزهایی اهمیت میدهید و دوستان شما چه کسانیاند.
ما
همچنین میدانیم که شما هماکنون دقیقا کجا هستید. بنابراین اگر شما نیاز
به شیر داشته باشید، و نزدیک جایی که قدم میزنید، یک سوپرمارکت هست که شیر
دارد، گوگل بر روی موبایل شما پیغام خواهد داد که یادتان نرود شیر بخرید!
یا مثلا قتل معروفی که در قرن نوزدهم رخ داده بود و شما دیروز درباره آن
مطالعه میکردید، کمی جلوتر از جایی که قدم میزنید، رخ داده بوده است.» با
توجه به شناختی که امروز از سرویسهای پراستفادهای نظیر «جیمیل» ،
«خواننده گوگل»، «نقشه گوگل»، «موتور جستوجوی گوگل»، «گوگل پلاس» و...
داریم، ادعای مدیر اجرایی گوگل، چندان دور از ذهن نیست.
صرف
نظر از اینکه وجود شرکتی نظیر گوگل و تسلط آن بر این حجم از اطلاعات، به
صورت بالقوه خطری بزرگ برای هر یک از کاربران اینترنتی محسوب میشود،
مطالعه سیاستهای رسمی گوگل در قبال حریم خصوصی کاربران، نشان میدهد که
این خطر چندان هم بالقوه نیست و اتفاقا حالتی بالفعل دارد. در بخشی از این
سیاستنامه آمده است که: «ما اطلاعات شخصی کاربران را با شرکتها،
سازمانها و اشخاص خارج از گوگل به اشتراک میگذاریم اگر اعتقاد داشته
باشیم که دسترسی، استفاده، محافظت یا انتشار اطلاعات شخصی کاربر توسط این
شرکتها، سازمانها یا افراد بیرون از گوگل، از نظر منطقی، ضروری است.» در
ادامه این بخش، مثالهایی که باعث میشود این کار، منطقا ضروری باشد را
ذکر کرده است:
چنانکه
مشاهده میشود، شرکتی که حتی علاقهمندیهای مطالعاتی و حلقه دوستان
کاربران خود را میشناسد، حاضر است این اطلاعات را برای جلوگیری از «نقض
احتمالی قانون» در اختیار شرکتهای دیگر، سازمانها و اشخاص خارج از گوگل
قرار دهد و طبیعتا برای کاربران ایرانی، هیچ راهی برای حفاظت از اطلاعات
شخصی خود وجود نخواهد داشت. مثلا بسیار طبیعی است که گوگل تمام کاربران
ایرانی که توسط موتور جستوجوی گوگل درباره اطلاعات سطح بالای مربوط به
«انرژی هستهای» جستوجو میکنند را مورد تحقیقات قرار دهد و اطلاعات شخصی و
محرمانه آنها را در اختیار سازمانهای امنیتی و اطلاعاتی آمریکا قرار
دهد. و البته این فقط چیزی است که گوگل رسما و شفاف اعلام میکند.
در تجزیه و تحلیل وضعیت موجود بر سر راه «حریم خصوصی کاربران»، میشود به سرفصلهای زیر اشاره کرد:
سرعت روزافزون گسترش فناوریهای ارتباطی در ایران
نه
فقط اینترنت که همگرایی رسانهها و تجهیزات نوین در ایران، با سرعتی غیر
قابل کنترل در حال افزایش است. هر روز شاهد نسل جدیدی از تلفنهای همراه با
قابلیتهای بسیار متفاوت انتقال دادههای صوتی و تصویری، گجتهای همیشه
متصل به اینترنت، نسلهای جدید تلفن همراه و... هستیم. ضمن اینکه سطح
دسترسی مردم نیز به این فناوریها هر روز بیشتر میشود. حتی بسیاری از
کودکان و نوجوانان نیز امروزه از گوشیهای پیشرفته تلفن همراه و تبلتها و
کامپیوترهای همراه استفاده میکنند.
روند بسیار کند تدوین قوانین و مقررات لازم
بر
خلاف سرعت فناوریها، سرعت قانونگذاری و وضع مقررات لازم برای این
امکانات، بسیار کند است. حتی تا امروز به جز قوانین سلبی و محدودکننده که
عملا نقش چندان موفقی در کنترل این وضعیت نداشته است، فعالیت چشمگیر دیگری
در این زمینه مشاهده نمیکنیم. علاوه بر اینکه وضع چنین قوانین و مقرراتی
نیازمند فضای پویای تحقیقاتی، دانشگاهی، حقوقی، فقهی و اجتماعی این
پدیدههاست که عملا در این زمینه هم دچار نقصان جدی هستیم. هنوز تمرکز
دانشگاههای کشورمان بیشتر بر بعد فنی و مهندسی این پدیدههاست و بررسی
روانشناسانه، جامعهشناسانه و حقوقی آنها به صورت جریانی زنده در فضای
علمی کشور تبدیل نشده است.
ضعف در فرهنگ عمومی کشور
بسیاری
از این فناوریها و پیشرفتها بدون آمادگی لازم در فرهنگ عمومی کشور در
اختیار مردم قرار گرفتهاند. مثالی که در ابتدای این نوشته مطرح کردم، یکی
از اصلیترین شواهد این مشکل در فرهنگ عمومی کشور است؛ یعنی صرف نظر از
اینکه اصل انتشار فیلم خصوصی یک شخص، کاری خلاف قانون بوده است ولی اینکه
جمعیت زیادی در کشور ما به گسترش این فیلم خصوصی از طریق شبکههای بلوتوثی
تلفن همراه و ایمیل و سیدی و... کمک کردند، جای تأمل فراوان و بررسی جدی
دارد.
فقدان جریان جدی تحلیل و بررسی فقهی و دینی
یکی
از ریشههای اصلی دو مشکل قبلی یعنی نقصان قانونی و همچنین ضعف فرهنگی، به
فقدان پژوهش و پشتوانههای فقهی و دینی برمیگردد. حوزه علمیه بهعنوان
تنها نهاد ذیصلاح برای بررسیهای فقهی و دینی در این زمینه، باید بسیار
قویتر و زندهتر به این موضوعات بپردازد و نه تنها در زمینه حقوق و
قانونگذاری، بلکه در زمینه مفاهیم اخلاقی و دینی مربوط به این موضوع نیز
تولید فکر و نظریه کند. به نظر میرسد رویکرد فتوامحور و پاسخ صرف به
استفتائات عموم مردم، برای رفع مشکلات کنونی کفایت نکند و مواجه شدن با
بحران احتمالی حریم خصوصی در آینده کشورمان، نیازمند اهتمام جدی به
موضوعشناسی فقهی و بازخوانی گسترده منابع تاریخی، روایی، قرآنی و کلامی
اسلامی باشد.
منبع:هفته نامه درفسنجان