به گزارش
حوزه ادبیات باشگاه خبرنگاران به نقل از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان؛ کلر ژوبرت نویسندهی فرانسوی که از سالها قبل ساکن ایران شده و آثارش را به زبان فارسی مینویسد، ضمن مقایسهی وضعیت کتاب کودک ایران و فرانسه، معتقد است ادبیات کودک ایران گامهایی را برداشته که نویدبخش آیندهای بهتر است.
وی گفت: پیشبینی وضعیت کتاب کودک و نوجوان ایران در آینده در مقایسه با سایر کشورها هم خیلی سخت است، هم باید سنجیده شده باشد. با این حال چند نکته و چند حرکت را در ادبیات کودک ایران میبینم که آینده را امیدوارانه میکند.
ژوبرت سه تغییر مورد نیاز در ادبیات کودک را اینطور برمیشمارد: حرکت به سوی خلاقیت و نوآوری و ارایهی آثاری متفاوت در شکل و محتوا بسیار مهم است. در تعدادی از کتابهای خارجی (کتابهایی که در فرانسه میبینم و حدود نصفشان ترجمه است)، خلاقیت بیشتری دیده میشود، انگار ذهن بعضی نویسندهها رهاتر و جستوجوگرتر باشد، و تجربههای متفاوتتری از شکلهای روایت و ترکیب متن و تصویر را ارایه میدهند. الان چنین حرکتی در ایران هم دیده میشود، اما یکی از شکلهایی که گرفته، ارایهی یک نوع فانتزی بی سر و ته است که اگر روی آن به صورت هدفمند کار شود، میتواند نتیجهی خوبی در پی داشته باشد.
نویسندهی «خداحافظ راکون پیر» که در چند جشنوارهی کتاب کودک و نوجوان مورد تقدیر قرار گرفته، میگوید: انتخاب موضوعات گستردهتر اصل مهم دیگر در تغییر ادبیات کودک است، در کتابهای خارجی، پرداختن به مشکلات گوناگون کودکان فراوان دیده میشود و برای هر کدام از این موضوعها میشود توی اینترنت لیستهای طولانی از عنوان کتاب پیدا کرد. یکی از علتهای این جریان، پی بردن به نقش بسیار مهم کتاب و داستان به عنوان تکیهگاه برای گفتوگو با کودک در مورد مسایل حساس است.
ژوبرت معتقد است: در ایران آثاری که به موضوع طلاق، اعتیاد، معلولیت جسمی و ذهنی، بیماری و مرگ یا خشونت در خانواده میپردازند هنوز بسیار کم اند. نویسندگان ایران به اهمیت این موضوع به خوبی آگاه اند و به نظرم آنچه باعث میشود کم کار باشند، پرهیز از مستقیمگویی و دشواری ارایهی این مطالب است. اما در کتابهای فرانسوی، اعم از تألیف و ترجمه، میبینم که نویسندهها اینقدر برای خودشان سخت نمیگیرند و از مستقیمگویی سنجیده نمیترسند و فقط از پند دادن پرهیز میکنند. این تفاوت شاید به خاطر«نصیحتزدگی» جامعهی ایرانی باشد.
نویسندهی کتابهای «در جستوجوی خدا» و «دعای موش کوچولو»، عدم مختصرنویسی را ضعف دیگری در کتاب کودک و نوجوان ایران میداند که در چندسال اخیر حرکتهایی رو به جلو برای برطرف کردن آن برداشته شده است و ادامه می دهد: در دو دههی اخیر در ایران، از پُرگویی در داستانهای کودک به تدریج کاسته شد. نویسندگان اعتماد بیشتری به قدرت درک و قدرت تخیل کودکان دارند و دیگر احساس نمیکنند که باید همه چیز را توضیح بدهند.
این نویسنده به شیوهی متداول کتابخوانی در تمام دنیا اشاره دارد و خواستار ترویج فرهنگ کتابهای امانی در ایران نیز هست. او اگرچه گسترش کتابخانهها یا همراهی رسانهها را مفید میداند اما کارآمدی امانت دادن کتاب را نیز منکر نمیشود و بیان می کند: در کنار راهکارهایی که همه میشناسند و لازم است به صورت بسیار گسترهتر اعمال شوند، مانند گسترش کتابخانهها یا معرفی کتاب در رسانهها، راهکار خیلی سادهای است که از دست همهی کتاب دوستان و کتابخوانان برمیآید، امانت دادن کتابهایی است که دوستشان داریم.
وی میگوید: خیلی از کسانی که کتابخوان نیستند، اگر کتاب مناسب و جذابی دستشان بدهیم، آن را میخوانند. این امر، هم مسالهی دسترسی به کتاب را حل میکند، هم مسالهی سردرگمی در انتخاب را. در واقع هر کداممان یک کتابخانهی سیار کوچک باشیم و کتابهایمان را برای خودمان نگه نداریم، بلکه به چرخش در میان اطرافیان در بیاوریم.
انتهای پیام/