به گفته این منتقد و مترجم ادبیات کودک و نوجوان، اساس فرهنگی ایرانی- اسلامی براساس ترجمه شکل گرفته؛ چراکه کتاب دینی بسیاری از ما ایرانیان، قرآن است و قران به زبان عربی است؛ پس ما چه بخواهیم، چه نخواهیم در ترجمه شناوریم و ترجمه باعث آشنایی ما با تفاوتهای فرهنگی میشود و در آینه این تفاوتها، ما فرهنگ خود را بهتر می شناسیم پس ترجمه نقش مهمی دارد.
اقبالزاده، ترجمه را مبدا و منشا ادبیات کودک نوین دانست و افزود: ما ادبیات کودک به معنی مدرن آن نداشتهایم و ترجمه، ریشه ادبیات کودک در ایران است. البته میتوان از منظری دیگر به این مقوله نگاه کرد و گفت، ادبیات کودک به مفهوم خاص کلمه، در هیچ جا وجود نداشته و ما پیش از مدرنیته، نه تصویرگر نه شاعر و نه حتی کتاب کودک داشتهایم چراکه سواد، قبل از گسترش صنعت چاپ در اختیار طبقات خاص بوده و اکثزیت، سواد خواندن و نوشتن نداشتهاند.
او در ادامه افزود: تا پیش از شکلگیری صنعت چاپ، سواد و کتاب در اختیار طبقات خاصی از جامعه بود. بعضی کتابها چون «سیاستنامه» از زبان یک پدر به فرزندش نوشته شده و حکم آموزش و پند و اندرز دارد اما با پدیدآمدن مدارس نوین، کودک، هویت اجتماعی پیدا میکند و ادبیات کودک شکل می گیرد.
اقبالزاده با اشاره به اینکه ادبیات کودک، از اروپا به ایران میآید گفت: این ادبیات در اروپا شکل میگیرد. سپس ایرانیانی که در ایران بودند و زبان اروپایی میدانستند، متوجه متنهایی میشوند که برای کودکان نوشته شده و این متنها را به فارسی برمیگردانند. از سوی دیگر، برخی آگاهان نیز از ادبیات کهن ما متنهایی را برای کودک و نوجوان، انتخاب و بازنویسی میکنند.
این منتقد ادبیات کودک، ریشه ادبیات کودک در ایران را به دوره مشروطه برگردان و گفت: در زمان مشروطه، سیستم مکتبخانه ها متحول میشود و مدارس در شهرهای بزرگ پدید آمد و نطفه ترجمه و ادبیات کودک در ایران شکل میگیرد. گرچه آموزش و پرورش نوین هم، نوعی آموزش و پرورش کتاب محور است نه مخاطب محور.
اقبالزاده، دهه 40 را نقطه عطف ادبیات کودک و دانست و افزود: به طور خاص، از دهه 40 ادبیات کودک با وجود ترجمهها و راهاندازی شورای کتاب کودک و کانون پرورش کودک و نوجوان شکل می گیرد. شکلگیری دانشگاهها و تربیت نسلی از آموزگان فرهیخته چون توران میرهادی و جبار باغچه بان و حسن رشدیه نیز در رشد ادبیات کودک موثر بوده است تا آنجا که اولین نمایشگاه کتاب کودک را خانم میرهادی برگزار میکند.
او ترجمه را الگویی برای تالیف برشمرد و گفت: یک زمان، وقتی عباس یمینی شریف و پروین دولت آبادی برای بچه ها شعر می گفتند مسخرهشان میکردند. در کل میتوان گفت، ادبیات ترجمه ماست که تالیف را گسترش میدهد. اگر ترجمه نبود تالیف هم نبود ما از طریق غرب، ادبیات کودک را میشناسیم و الگو میگیریم.
به
گفته اقبالزاده، ما همان طور که شاعر و نویسنده خاص کودکان نداشتیم، مترجم
خاص کودک هم نداشتیم. متاسفانه هنوز هم، در جامعه ما ادبیات کودک بسیار
نازل دانسته میشود اما قابل مقایسه با سالهای اولیه نیست. پس از انقلاب،
این ادبیات رشد میکند و میبالد. کسی چون حسین ابراهیمی(اِلوند) خانه
ترجمه را راهاندازی میکند و به جرات میتوان گفت: پیشتاز ترجمه برای
کودکان، زنان هستند.
/ انتهای پیام