آقا زادگی پدیده ای است شایع در کشور های جهان سوم یا در حال توسعه که به نوبه خود چالش بزرگی برای توسعه هم محسوب می شوند.
اما آقازادهها، این مظنونان اصلی و مجرمین همیشگی برخی جریانات چه کسانی هستند؟
فرد
با جمع دو پدیده ثروتمندی و نسبمندی می تواند آقازاده شود ، طبقهای
که با توجه به نفوذ در بدنه قدرت، توانستهاند شریک ثروت طبقه اشراف نیز
شوند. نیازی نیست که فرد برای آقازادگی حتماً به عنوان اقوام درجه یک
مدیران و مقامات ارشد محسوب شود، بلکه داشتن یک رابطه نزدیک با مدیران و
مقامات که منجر به متمایز شدن فرد در امور از سایر اجتماع شود نیز میتواند
افراد را در دایره آقازادگی قرار دهد.
آقازادهها پیش از این با استفاده از رانتی که داشته اند بیشتر در عرصه اقتصادی فعال بودند و میل چندانی به حضور در عرصه های دیگر نداشتند اما در گذشته ی نه چندان دور شاهد پیشرفت این پدیده و ورود به عرصه های سیاسی ، فرهنگی و... هم بود ایم.
درکل آقازاده ها در هر کجا و در هر منصب و مسندی که باشند نوع رفتار با آن ها قوانین خاص خودشان را دارند ، حتی اگر یک آقازاده پای میز محاکمه قاضی هم باشد باز نمی توان با وی همچون دیگران رفتار کرد بلکه باید مخفف نام و نام خانوادگی وی را گفت، حتی مهم هم نیست که همه بدانند یا فهمیده باشند که او کیست و یا چه کرده است.
اما پدیده آقازادگی از کجا برخواسته است؟
اگر
تک تک ما کمی به رفتار و اعمالمان در جامعه نگاهی بیندازیم متوجه میشویم
که چگونه در هر موقعیتی در تلاش هستیم تا به نوعی از امتیازاتمان نسبت به
دیگران نهایت استفاده را ببریم.
وقتی کارمان در فلان اداره گیر میکند
کافی است تماسی با رفیق قدیمیمان بگیریم تا او با نفوذ خود کارمان را راه
بیندازد. در صف نانوایی از همان ته صف، شاطر را که همسایه چندین سالهمان
هست صدا میزنیم و در میان بهت دیگران وقتی داغی نان با دستانمان بازی
میکند با خود فکر میکنیم "بالاخره همسایه به درد همین روزها میخورد...".
پسرمان چند ماه دیگر سرباز میشود و ما در فکر این که پاره تنمان باید در
همین شهر خودمان مشغول خدمت شود زنگی به شوهر خواهرمان میزنیم تا مگر
سرتیپ بازنشسته سفارشی بکند؛ و میکند. آزمایش پیش از ازدواج دختر و
دامادمان چند ماهی به طول میانجامد و ما مثل همه کسانی که در نوبت هستند
عجله داریم، و این بار راهحل را در زیر میز مسئول آزمایشگاه مییابیم و از
قضا راهگشا میشود! از این مثالهای کوچک و بزرگ زیاد در ذهن داریم و
اصلاً بعضی از آنها آنچنان تکرار شده است که اشکالی نیز در آنها نمیبینیم و
آنها را جزء اعمال یومیه به حساب میآوریم.
واقعیت این است که همه ما به نوعی آقازادههای بالقوه هستیم فقط چون در شرایط و موقعیت یک آقازاده واقعی قرار نداریم عنوان وزین «آقازاده» را به ما اطلاق نمیکنند.
کسانی که در هر موقعیت و مکان و زمانی سعی میکنند به نوعی از رانت خویشاوندی، جایگاه اجتماعی، پول و اعتبار خویش [سوء] استفاده کنند و به راحتی حقوق دیگران را نادیده میگیرند هیچ تفاوتی با آقازادهای که هر روز به شرفش درود میفرستند ندارند.(۱)
پس چه خوب است همچنانکه به حق از پدیده آقازادگی در جامعه گلایه میکنیم، کمی نیز به رفتارهای خودمان نگاهی بیندازیم ، شاید آقازاده های فردا فرزندان خود ما باشند!
در نهایت درود می فرستیم بر پدران و شخصیت هایی که مقابل اشتباه فرزند خود ایستادند و حتی حکم اعدام فرزندشان موجب قصور آن ها در مقابل حق الناس نشد.