شب گذشته ماه عسل میزبان مهمانانی متفاوت و در نوع خود عجیب بود.

به گزارش خبرنگار رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران،شب گذشته ویژه برنامه" ماه عسل" در یازدهمین روز از ماه مبارک رمضان ، دفتر یازدهم خود را در مقابل چشمان تیزبین همراهان همیشگی اش ورق زد.پس از ذکر دعای فرج با صدای احسان علیخانی وآهنگ زیبای یارب ،علیخانی با سلام به روی ماه هم وطنان نازنین و گرانقدرش ،نسبت به ببیندگان ومخاطبان نازنین و متفاوت ماه عسل ابراز ارادت کرد و خواستار قبولی طاعات وعباداتشان شدوسپس اضافه کرد:  از بابت برنامه ی دیروز وتاثیرات بی کرانی که در بر داشت خیلی ذوق زده ایم ،یک بهانه ای به اسم عشق برای زندگی کردن وجود دارد، زندگی بهانه ای برای عاشق زندگی کردن است.پس از طنین صدای مرتضی پاشایی در فضای ماه عسل،علیخانی که هنوز از بابت روز گذشته وبازخوردهای آن ذوق زده ومتحیر بود ،افزود: هر اندازه از روز گذشته وحال واحوال شما مخاطبان بگویم ،کم است .تاثیر برنامه ی شب گذشته بی بدیل،فوق العاده ،موثر وهمچنین پر از واکنش بود .افرادی که به هر دلیلی همراهان خود را رها کرده بودند شرمنده بر سر خانه و زندگی اشان برگشتند البته ما این شرمندگی را طلب نمی کردیم،ولی دمشان گرم ،خدا را بابت این همه محبت، هزاران بار شکر.....       

سپس کلیپی از پشت صحنه ی روز قبل پخش شد که بیانگر حضور "علی دارابی" معاون سیما در پشت صحنه برنامه بود که او هم شب گذشته منقلب قصه ی زندگی عاشقانه های ماه عسل شده بود.علیخانی پس از پخش آیتم افزود: احسان دیروز ما معروفتر از من است ،احسان یک اسطوره شده بود.

سپس ادامه داد: برنامه امروز را پسران تماشا کنند ،البته دختران هم می توانند نگاه کنند البته با تماشای برنامه قطعا سر پسران غر خواهند زد.

دونفر مهمان بخش اول ماه عسل یازدهم بودند.اولین مهمان محمدجواد متولد 1364 در شهر شیراز بود که هنگام رسیدن به سن سربازی بدلیل اینکه دارای قد 188 با وزن 59 کیلوگرم بود از اعزام به خدمت سربازی معاف می‌شود.     

علیخانی که همیشه از میان صحبتهای مهمانانش بدنبال سوژه می گردد، پس از شنیدن دلیل معافیت سربازی محمدجواد با حالت طنز گفت: پس چیز عجیبی بودی ، شبیه چوب شور بودی.    
                    
محمد جواد در پاسخ به این سوال علیخانی که آیا علاقمند به خدمت سربازی بودی یا نه؟ گفت: چندان برایم اهمیت نداشت چون از طرفی علاقمند به دوری  از شیراز بودم  ولی از طرفی دلم برای خانواده ام تنگ می شد.

علیخانی در واکنش به جمله محمد جواد افزود: تتغاری ها لوس بودن، جز طبیعتشان است ،من هم خودم تتغاری هستم.             
قصه ی زندگی محمد جواد بدین گونه بود که او بدلیل معافیت پزشکی از رفتن به خدمت سربازی معاف می شود ،او هم اکنون دانش آموخته ی خلبانی است ولی برای اخذ مدرک خلبان هواپیمای مسافربری نیاز به مدرک سربازی بدون معافیت پزشکی دارد،هرچند او بدون گذران دوره سربازی در خارج از کشور می تواند این رشته را ادامه دهد ولی او خواهان ماندن در کشورش است.                                   

مهمان دوم محمدجواد متولد 1366 وهمچنین کارمند بخش خصوصی آموزش و پرورش بود.او در زمان سن سربازی بدلیل چندین بار شکستگی در پاهایش از خدمت سربازی معاف می‌شود. وقتی علیخانی از او پرسید چرا بااین وجود بعد از گذشت چندین سال به خدمت سربازی رفتی؟ محمد جواد اینگونه پاسخ داد:  احساس کردم خدمت سربازی حس مسولیت پذیری ،نظم وولایت پذیری انسان را بیشتر می کند ،خودمن به شخصه بعد از خدمت سربازی حس مسولیت پذیری ام نسبت به خود وخانواده ام بیشتر شد .    علیخانی که دلایل محمد جواد برایش قابل هضم نبود ،با شوخ طبعی گفت: الان کسانی که تو را نگاه می کنندبا حرص دندانها و ناخنهایشان را می خورند.        

بعد از پخش پیام های بازرگانی دو مهمان دیگر به جمع مهمانان اضافه شدند.           
میرزا محمد که اهل یزد بود با 32 سال سن دارای 230 کیلو وزن بود .علیخانی با مزاح رو به میرزامحمد گفت: چرا این اندازه تپلی،گوشت داری ؟ تو این گرانی...                             

داستان میرزامحمد نقطه ی عکس دو مهمان ابتدایی بود.

میرزا محمد گفت: من در سن هیجده سالگی 90 کیلو وزن داشتم آن زمان با وزن 136/5 کیلو  از خدمت سربازی معاف می شدیم .به همین علت من با خوردن قرص های اشتها آور 46 کیلو وزن اضافه کردم و معاف شدم .ولی کم کم این قرص ها در هورمون هایم تاثیر گذاشت و وزنم بیشتر شد.     

دانیالی  مهمان دیگر برنامه که او هم قصه ی به نسبت مشترک با میرزا محمد داشت ،عنوان کرد: سال 1360 باید به خدمت سربازی می رفتم ،هرچند پدرم درسال 56 فوت کرده بود ومن می توانستم از آن طریق معاف شوم ولی برایم کسر شآن بود که بگم بچه یتیم هستم.   

علیخانی وقتی علت عدم تمایل او را برای نرفتن به خدمت سربازی جویا شد؟

دانیالی پاسخ داد : دوست دخترم ،علیخانی که از این حرف مهمان خیلی جا خورده بود با خنده ای حاکی از ترس گفت: خدا بهمون رحم کنه !بعد دانیالی افزود:نه، عاشق دختر همسایمون شده بودم ،علیخانی که از تبعات بعدی این جمله مهمان نگران بود با تاکید گفت: عاشق دختر همسایشون بود،دختر همسایه ،دختر همسایه ......         

دانیالی دلایل دیگر خود را از نرفتن به خدمت سربازی ،کوتاه نکردن موهایش عنوان کرد.  دانیالی حتی برای نرفتن به سربازی از خوردن چند توتون سیگار  ،تزریق آمپول به نخاع وچندین ترفند دیگرهم  استفاده کرده بودالبته ظاهرا هیچ کدام موثر واقع نشده بود. دانیالی تصریح کرد: بالاخره به خدمت سربازی رفتم و آنجا به من گفتند اگر خودت را به دیوانگی بزنی  معاف می شوی من هم تیراندازی کردم که همین اقدام ، به سه  ماه اضافه خدمت منجر شد.علیخانی که از صحبتها و کارهای عجیب وغریب مهمان برای نرفتن به خدمت سربازی خشکش زده بود ،بازهم با مزاح ذکر کرد:  اینها رو بنویس ،کارتن ات را بسازن .دانیالی ادامه داد: من حتی برای نرفتن به سربازی در جبهه به پای خودم تیراندازی کردم ،علیخانی  گفت: من اگه بودم به سرعت معافت می کردم چون ممکن بود آدم بکشی.دانیالی  این جمله را متذکر شد که این کارها از بابت خولی من بود ولی من  بعدا به طور کل تغییر کردم ، دوتا از بهترین دوستانم در جبهه در بغل من شهید شدند .علیخانی گفت: این سوژه خوراک مسعود ده نمکی است.           

علیخانی رو به مخاطبان بیان کرد: یک مهمان دعوت کرده بودیم که برای نرفتن به سربازی انگشتانش را با ساتور قطع کرده بود اما یک دقیقه قبل برنامه ما را پیچوند.                 

علیخانی من باب نتیجه  گیری از برنامه اش این نکته را لازم به ذکر دانست: به طور مطلق همه چیز در خدمت سربازی خوب نیست و باید فضای مقدس سربازی ما بهتر شود تا در آن فضا چیزهایی را بیاموزند تا به درد آینده اشان بخورد برخی مردان در سربازی پخته تر و برخی هم بدتر می شوند.  این نکته را هم اضافه کنم: من بدلیل رفتن پدرم به جبهه ،از خدمت به سربازی معاف شدم، بنابراین درک زیادی از این مقوله ندارم اگر حرفی بزنم،  حرف مفت زدم. علیخانی که حس کنجکاوی و دانستن سرنوشت دختر همسایه ی دانیالی او را تحریک می کرد پرسید؟ دختر همسایتون چی شد دانیالی گفت اون عشق تمام شد ،من یک چیز بهتر در جای دیگر ی یافتم  .                   

علیخانی در خارج از دکور برنامه خاطر نشان کرد: هیچ برداشت و قضاوتی نداریم شما شنونده بودید ، خودتان هر چه می خواهید قضاوت کنید.خوش به حال کسانی که قلبشون برای سرزمینشون می تپد با قلم، فعل، اعمال و قدمشون...، خوش به حال کسانی که سرزمینی که دران نفس می کشند را دوست دارند.

ماهتون عسل.                          

ما هم قضاوت نمی کنیم اما با شنیدن قصه ی  آدم ها ی امروز ماه عسل با خود می اندیشم که برخی با سرنوشت ، جسم و آینده خود چه می کنند ؟ فقط این را می دانم که هر فردی خودش، خوشبختی و آینده را برای خود رقم می زند.     


گزارش از: سمیه مردانی/

انتهای پیام/ اس
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
جلال فراهانی
۱۳:۵۶ ۲۱ تير ۱۳۹۳
با سلام ، چرا کامنتهای مرا پخش نمیکنید آیا واقعیت اینقدر تلخه که از آن فرار میکینید.
اگه یکی از خواستهای حتی ناحق خانمها را نوشته بودم با شتاب فراوان پخش کرده بودید
البته میدونم که این را هم پخش نمیکنید ولی بدانید که ما ... نیستیم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۴۰ ۱۹ تير ۱۳۹۳
دم افطار وقت این جور برنامه‌ها نیست باید وقت مناسبتری پخش بشن لطفا تمومش کنین
Iran (Islamic Republic of)
فراهانی
۱۳:۲۶ ۱۹ تير ۱۳۹۳
جالبه که مسئولین این همه واکنش افراد نسبت به قانون سربازی را میبینند ولی هرگز به فکر این موضوع که این قانون اشتباه است و به همین دلیل خیلی از آن تمکین نمیکنند نیافتند ، خوبه که بدونید که سربازی به شکل و فرم کشور ما تقریبا در تمام دنیا منسوخ شده و درچند کشور انگشت شمار متحجر وجود داره
آخرین اخبار