به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران؛ فارن پالسی در تحلیلی به قلم "دانیل التمن" نوشت، پوتین قصد دارد روسیه را دوباره بزرگ و قدرتمند و جایگاه خود به عنوان یک رهبر بزرگ و قدرتمند مستحکم کند. به این علت که شرایط کنونی جهان با ثبات نیست، تنها کاری که باید بکند تغییر وضعیت جهان است.
با این حال متحمل شدن ریسک‌های بزرگ زیاد منطقی نمی رسد هر بار که وی قمار کند و ببازد، روسیه احمق و ضعیف‌تر به نظر خواهد رسید. وی بنابراین یک فرایند سه مرحله‌ای برای تضمین موفقیت را دنبال خواهد کرد. بنابراین وی یک تئوری فکری خاص را دنبال می کند که شامل موارد زیر است:
1. به دنبال فرصت باشید، پوتین علاوه بر هاکی روی یخ تنها بازی هایی را می کند که می داند برنده می شود. بنابراین مانند یک تئوریسین بازی، حرکت‌های خود و حرکت های رقبایش را بررسی می کند.
وی هر سناریو و همه راههای نتیجه بخش را امتحان می کند. اگر وی در این سناریو پیروز شد یا دستکم در نهایت شرایط به نفعش تمام شد، سپس واقعا بازی می کند. وی به ندرت وارد بازی می شود که نمی خواهد بازی کند.
2. شرایط را تغییر دهید. اگر پوتین اقدام نکند جهان مسیری را خواهد رفت که به دلخواه وی نخواهد بود بنابراین باید اقداماتی در جهت تحقق خواسته هایش صورت دهد.
وی می تواند این اقدام را به طور مستقیم یا از طریق گروه هایی صورت دهد که ممکن است بازی را آنطور که پوتین بلد است بلد نباشند. نکته مهم این است که گروه های وابسته وی توان دستیابی به تغییر را دارند حتی اگر آنها به تنهایی نتوانند تغییر ایجاد کنند.
3. مجبور کردن حریفان به پذیرش شرایط جدید. حریفان مورد علاقه پوتین آنهایی هستند که شکست را قبول می کنند. بنابراین تغییراتی که وی می خواهد تایید می کنند. به منظور تضمین اینکه رقبای وی شرکت را قبول کنند، پوتین هر واکنش که نامطلوب طرف مقابل باشد مد نظر قرار می دهد.
اقدامات پوتین در اوکراین نیز یکی از این موارد است. هدف اصلی وی تقویت قدرت روسیه و عقب راندن غرب با گسترش دامنه نفوذ و کنترل خود است.
وی علاقه زیادی دارد که درباره اوکراین به طور صلح آمیز این اقدام را صورت دهد با این حال تمایل به خشونت و گرفتن هر آنچه در دسترس قرار دارد نیز دارد.
وی احتمالا همه رویدادهای اخیر را پیش بینی کرده بود. نخست بسته کمک‌های مالی را به اوکراین ارائه می کند و می داند که "ویکتور یانوکوویچ "طرفدار روسیه آن را می پذیرد.
اگر شرایط به خوبی پیش رفت، ماموریت انجام شده است و اوکراین باردیگر تبدیل به دولت وابسته به روسیه خواهد شد و گر شرایط خوب پیش نرفت این کشور شاهد ناآرامی‌های سیاسی خواهد شد و ثبات این کشور از بین خواهد رفت. همچنین کشور بی ثبات اوکراین آماده تجزیه و پیوستن بخش های طرفدار روسیه به این کشور خواهد شد.
فارن پالسی همچنین مدعی شد: اگر اوکراین بی ثبات شد حرکت بعدی پوتین حمله به کریمه و مشروعیت دادن به بازگشت آن به روسیه خواهد بود. این نخستین اقدام در احیای تدریجی قدرت روسیه بر اوکراین خواهد بود. دستیابی به این تغییر به خودی خود دشوار نخواهد بود. با این حال وی مجبور است که مخالفان خود را وادار به پذیرش این مسئله کند.
همچنین با تقویت همین بی ثباتی در شرق اوکراین پوتین شرایط را دشوار خواهد کرد. وی فضایی ایجاد خواهد کرد که دولت محلی و غرب نگران نفوذ عمیقتر به خاک اوکراین یا حتی جنگ آشکار هستند و این دقیقا شرایطی است که الان در آن قرار داریم.
فارن پالسی همچنین در بخشی از این تحلیل مدعی شد: اقدامات باقیمانده پوتین تقریبا مستقیم هستند.وی که تنش کافی در شرق اوکراین ایجاد کرده است که نگران رقبای خود باشد، در نهایت چنین وانمود خواهد کرد که به منطقه گوش می دهد.
وی در صورت اتخاذ این رویکرد، نیروهای طرفدار روسیه خود را از دست خواهد داد اما همزمان در محافل خصوصی تلاش خواهد کرد که به آنها درباره ادامه حمایت خود اطمینان دهد و توضیح دهد که اکنون زمان مناسب برای اقدام بیشتر نیست.
غرب این اقدام روسیه را گامی در جهت درست قلمداد خواهد کرد و لحنی مثبت درباره اوکراین خواهد گرفت و اجازه خواهد داد که تحریم ها روسیه لغو شود. مخالفان پوتین از جمله دولت کیف علاقمند به بازگشت به مناسبات عادی با روسیه خواهند بود و آنها نیز اعلام پیروزی خواهند کرد.
پس از همه این‌ها، روسیه اکنون عقب نشینی کرده است و از جنگ جلوگیری شد. بازگشت کریمه به روسیه تبدیل به ورقی از تاریخ خواهد شد و اعتراضات کوچکی که در اطراف کاخ سفید و سازمان ملل در سال در اواخر فوریه برگزار می شود هیچگاه در تاریخ ثبت نخواهد شد.
به طور کلی در ادامه شرایط به نفع روسیه خواهد شد. روسیه در نهایت قدرت خود را افزایش داده و مخالفان پوتین باردیگر تنها قادر خواهند بود سرهایشان را تکان دهند. خوب سئوالی که در این جا ایجاد می شود این است که چه درس‌هایی از این ماجرا گرفته شده است. به طور کلی سه نکته مهم در این باره وجود دارد.
1. ارزیابی نقاط ضعف. هم نقاط ضعف آتی و هم نقاط ضعف کنونی. بازی‌های که پوتین خواهد کرد همواره بازی‌هایی قابل پیش بینی و روشن نیستند.
اوکراین به طور آشکار بی ثبات نبود، اما پوتین پیش بینی کرد چطور می توان آن را بی ثبات کند.
نکته اینجاست که باید احتمالاتی که وجود دارد بررسی کرده و جلوی تحقق آنها را بگیریم.
2. از اهداف مخالفان خود آگاه شوید. غرب از قدرت کافی برای متوقف کردن پوتین برخوردار نیست زیرا پوتین در حال حاضر بیش از همه تنها به کریمه فکر می کند. در واقع وی احتمالا قادر خواهد بود هزینه هایی بسیار بیشتر از آنچه غرب به خاطر کریمه به این کشور تحمیل کرد نیز تحمل کند.
پوتین همزمان نشان داد مسایل مختلف ارزش های مختلفی می توانند از دیدگاه غرب و شرق داشته باشند و وی به طور کامل نشان داد که خاک، پول و شهرت در بازار ژئوپلیتیک بهایی کاملا متفاوت دارند.
3. از القای معکوس استفاده کنید. ابزار اساسی در تئوری بازی القای معکوس است، در حالی که تحلیلگران می گویند حریفان در مراحل پایانی بازی براساس اقدامات اولیه به پیش بینی بازی می‌پردازند. مثلا اگر بازیگر در برابر حملات شما دایما عقب نشینی کرده است شما انتظار دارید که در مراحل پایانی بازی نیز این شیوه را تکرار کند.
ابزار اساسی در این تئوری این است که براساس اقداماتی که یک بازیگر در مراحل اولیه بازی صورت می دهد اقدامات وی در مراحل پایانی بازی پیش بینی می شود.
اخیرا" آنگلا مرکل" صدراعظم آلمان، گفته است پوتین در جهان خود زندگی می کند و از واقعیت ها فاصله گرفته است اما واقعیت درست عکس آن است.
پوتین یک بازیگر منطقی است که به طور پایدار منافع خود را دنبال می کند و این را تقریبا همه جهان می دانند.
اخلاق، قوانین بین المللی و دیگر معیارهای رفتاری جز منطق گرایی بعید است که درباره وی موفقیت آمیز باشد. به همین ترتیب رویکرد مستقیم وی ، موجب شده است وی رقیبی ساده از نظر استراتژیست های در نظر گرفته شوند. اما واقعیت این است که وی ممکن است تعجب کند که غرب واقعا رویکرد بد ضد وی آغاز شده است.
