به گزارش
خبرنگار رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران؛ بعید به نظر میرسد که ساخت این مجموعه ادامه پیدا کند چون مایهای که هربار داستان را به سری نوروزی بعد پاس میداد بحث ازدواج ارسطو بود، یعنی طلسمی که امسال به دست چینیها شکست (شاید همانطور که چندسالیست قیمتهای بازار جهانی به دست چینیها شکسته)
سخت نیست که هر مخاطبی بتواند کنایهی این قضیه را درک کند چون روزگاری دارچین ما هم ایرانی بود اما حالا حتی تخمه ژاپنیمان هم چینی شده!
ازدواج ارسطو با دختری چینی، یکی از فاکتورهای اجتماعی این فیلم بود که با لحنی لطیفه گونه داشت به توقعات بالای بعضی خانمهای ایرانی طعنه میزد و البته در کنار این طعنه داستانی، همسر نقی و همینطور همسر بهبود را هم به عنوان الگوهایی صبور و عاشق از زنان ایرانی دیدیم که همین دو نمونه قوی کاملا توانست سریال پایتخت را از اتهام بیانصافی نجات دهد.
اما از نظر اجتماعی جدیترین بحث پایتخت 3 ماجرای مشکلات نقی بود.
نقی در این سری از سهگانه سیروس مقدم، نماد بسیاری از مردهای ایرانی بود که طی چند سالهی اخیر مشکلات اقتصادی آنها را حسابی زمینگیر و عصبی کرده.
سکانسی را به یاد بیاورید که اعضای خانواده نقی، عمو پنجعلی را به سر خاک لیلا میبرند تا او باور کند که همسرش فوت کرده.
وقتی مراسم فاتحه تمام شد و همه از سرخاک بلند شدند و رفتند، نقی ماند و بغضش را سر مزار مادر گشود (مادر کشتی رو باختم، نون خور زنم شدم...)
شکستن غرور و گریه کردن در دامن مادر، حال و هواییست که هر مردی آن را خوب میشناسد و همه حال نقی را در آن صحنه خوب میفهمیدند.
اما پایانبندی کار نه مثل بسیاری از فیلمهای سیاه سینما در این سالها که مردم را به جای امیدوار کردن بیشتر یاد بیچارگیها میاندازد، بلکه به شکلی شورانگیز و اراده آفرین و غرور بخش به انجام رسید.
نقی رفت تا با مسببان اصلی تمام مشکلاتش کشتی بگیرد و اینبار توانست پشت همه را به خاک بمالد.
او وقتی در ششوبش کشتی گرفتنهایش بود یک دیالوگ ماندگار گفت که فکر میکنم حسابی توانست 75 میلیون ایرانی را غیرتی کند (همه برای ما شاخ شدن؛ چین، روسیه، آمریکا)
حالا وقت یا علی گفتن است و نقی در اتاق خوابش خطاب به عکس کشتیگیرهای رقیب میگوید: (برای همه شما احترام قائلم اما مجبورم همتونو شکست بدم)
کشتی فینال با یک رقیب آمریکایی انجام شد که مثل رئیس جمهور ایالات متحده سیاه پوستی دورگه بود و بعد از پیروزی نقی، هیچ چیز دیگر در قاب سیروس مقدم به چشم نمیآمد به جز پرچم پرعطر ایران.
مشکلات نقی که در ابتدا شبیه مشکلات شخصی بسیاری از مردم ایران بود در انتهای کار با یک راهکار غیورانه جمعی حل شد.
در پیروزی نقی خیلیها سهم داشتند؛ هم همسرش، هم اعضای دیگر خانواده، هم بهبود، هم عمو پنجعلی، هم تمام تماشاچیان داخل سالن و داخل منازل و هم حتی مادرش لیلا.
(نقی) قهرمانی ملی شد اما همچنان نمادی از یک شهروند (معمولی) اجتماع باقی ماند و این یعنی همه ما قهرمانیم اگر باهم باشیم و امید داشته باشیم.
قسمت پایانی پایتخت3 در ذهن و یاد همه ما خواهد ماند که خیلی شیرین داشت میگفت؛ تمام مشکلاتمان حل خواهد شد و هیچ سنگی سر راه رودخانه زلال و پرخروش ملت ایران باقی نمیماند.
و میگفت؛
عزیزم، محبوبم، وطنم؛ تو همیشه برفراز و سرفراز باقی خواهی ماند چون به تعداد فرزندانت فدایی داری.
میلاد جلیل زاده/ انتهای پیام/
نویسنده فهم بالایی دارد.
پایتخت امسال مخصوصا 4 قسمت آخر عالی بود دست کارگردان عزیز کشورمون آقای سیروس مقدم درد نکنه.
ممنون از اینکه این مطلبو نوشتین
فدایی داری باشگاه خبرنگاران
خداییش اگه پایتخت و کلاه قرمزی نبودن تلویزیون امسال دیدن نداشت!!
دم آقاي سيروس مقدم و همه گروهشون گرم كه بذر عشق و اميد رو تو دل همه ميكارند انشالله پايتخت 50 !