به گزارش حوزه سینمای جهان
باشگاه خبرنگاران به نقل از مووی مگ؛ "سقوط کاخ سفید " دومین فیلم امسال پس از " اولیمپوس سقوط کرده است " می باشد که درباره حمله به کاخ سفید و منهدم کردن آن است؛ البته این یکی نامش بی شیله و پیله تر و نزدیک تر به موضوع اصلی است تا " اولیمپوس سقوط کرده است! "
اینبار کمپانی کلمبیا، وظیفه کارگردانی این پروژه ملی را به رولند امریش سپرده که تجربه های موفقی در زمینه خراب کردن سمبلهای آمریکا از نزدیک به دو دهه ی پیش تاکنون داشته است! امریش در سال 1996 در فیلم " روز استقلال " ، کاخ سفید را با حمله بیگانگان فضایی نابود کرد، بعدها در " روز پس از فردا " مجسمه آزادی را سرنگون کرد و در فیلم " 2012 " هم که بطور کامل آمریکا و دنیا را تبدیل به ویرانه ای کرد! حال امریش را بار دیگر به یک پروژه اکشن مهم بازگردانده اند و داستانی را برای ساخت به او سپرده اند که درش حمله به کاخ سفید و انهدام آن به چشم می خورد. داستان از این قرار است: جان کال ( چنینگ تاتم ) یک افسر پلیس كنگره آمریکاست که مدتهاست در حال برقرار کردن توازن میان زندگی شخصی اش ؛مخصوصا یک پدر خوب بودن برای دخترش اِمیلی ( جوئی کینگ ) و کسب و کارش است که تا این لحظه چندان موفق به ایجاد این تعادل نشده است.
با اینحال جان تصمیم میگیرد تا در یکی از روزهای کاری اش ، دخترش که علاقه زیادی به سیاست دارد را به همراه خود به کاخ سفید ببرد تا بتواند از نزدیک با این مکان مهم روبرو شود. در خلال این بازدید، جان متوجه می شد که درخواستش برای عضویت در سرویس مخفی کاخ سفید و شخص رئیس جمهور ، رد شده است و او نمی تواند عوض این گروه باشد. جان که حسابی از این اتفاق سرخورده و ناراحت است، به همراه دخترش به توری که در حال هدایت بازدیدکنندگان به کاخ سفید است می پیوندد اما بزودی شاهد اتفاقی غیرقابل باور است و آن هم حمله تروریست ها به کاخ سفید و گروگان گرفتن اعضای تور و شخص رئیس جمهور ( جیمی فاکس ) در داخل کاخ سفید است! در این وضعیت آشفته که اوضاع کشور متشنج شده، جان باید به داخل کاخ سفید نفوذ کرده و زندگی دخترش و رئیس جمهور را نجات دهد و...
" سقوط کاخ سفید " بدون شک یکی از ضعیف ترین و سفارشی ترین فیلمهای ساخته شده در سال 2013 لقب خواهد گرفت که از جنبه مستقل هنری ، هیچ امتیازی دریافت نمی 3کند. " سقوط کاخ سفید " همانند اکثر ساخته های اکشن سفارشی ، با زندگی مردی آغاز می شود که مطابق معمول زندگی خانوادگی خوبی ندارد و تنها دخترش است که با او زندگی میکند. سپس ما متوجه می شویم که این پدر یک وطن پرست واقعی است و مدتها در افغانستان در جنگ بوده و الان هم در خدمت کنگره است. این بیوگرافی کوتاه از شخصیت اصلی داستان در همینجا به پایان می رسد و هرچه که در ادامه می بینید به ترمیم رابطه پدر و دختر خلاصه می شود!
هنگامی که فیلم به مرحله اصلی خودش یعنی نابودی کاخ سفید و به خطر افتادن امنیت ملی می رسد، مشکلات ریز و درشت فیلمنامه خود را نمایان می سازد و کار به جایی می رسد که نمی توان به " سقوط کاخ سفید " نام یک اثر ضعیف در فیلمنامه را نسبت داد و بجایش متاسفانه باید از واژه "احمقانه" استفاده کرد! فیلمنامه جیمز وندربیلت ، چنان المان های غلیظ پاتریوتی و حماسی در خود دارد و رولند امریش چنان در بکارگیری این المان ها ، وسواس به خرج داده که علناً "سقوط کاخ سفید" تبدیل به اثری ناخوشایند حتی به نگاه یک فیلم اکشن است.
شخصیت های من4فی فیلم " سقوط کاخ سفید " ، مجموعه ای از دشمنان کهنه و تازه ایالات متحده استند که با تفکیک دقیق، در لابلای فیلم گنجانده شده اند. آدمهای خطرناکی از جمله افراد خشن اهل اروپای شرقی، یک هکر بی اعصاب و مشتی از خیانتکاران وطنی که همه در جهت براندازی کاخ سفید قدم بر می دارند اما کسی نمی داند که پس از سقوط کاخ سفید آنها چکار خواهند کرد!؟ فیلم هیچ ایده ای درباره اینکه چنانچه تروریست ها موفق به انهدام کاخ سفید و بدست گرفتن کنترل آن شوند، قصد دارند تا چه هدفی را دنبال کنند، ارائه نمی دهد و به نظر می رسد که تماشاگر صرفاً در حال تماشای یک حمله تروریستی تفریحی به مهمترین و امنیتی ترین کاخ ریاست جمهوری می باشند که همه می دانند سرانجامش چیست!
در این میان شخصیت اصلی فیلم که قهرمان ملی داستان است و بطور کل ، تمام ظرفیت های قهرمان کلاسیک بودن را هم در خود می بیند، قرار است تا به این بحران پایان دهد ؛ آن هم با دستی خالی و روندی یک نفره که مختص قهرمانان دهه ی هشتاد سینمای هالیوود می باشد. جان کال ، پس از اینکه به نحوی ، وارد کاخ سفید می شود و دخترش را می یابد، روابط 5شکراب شده وی با دخترش رو به بهبود می گذارد و این دو در حالی که کاخ سفید در حال سقوط است و دنیا در آشوب است، به این نتیجه می رسند که همدیگر را دوست داشته باشند و اِمیلی هم باید جان را پدر خطاب کند! (همان مسئله کلیشه ای که در آخرین قسمت "جان سخت" هم به نحوی شاهدش بودیم).
جدای از روایت عجیب فیلم باید گفت که متاسفانه اکشن " سقوط کاخ سفید " هم تماشایی نیست و روند بد فیلمنامه به حدی بر کل فیلم سایه افکنده که مجالی برای لذت بردن از لحظات اکشن به تماشاگر نمی دهد. البته چنانچه شما بخواهید از فیلمنامه " سقوط کاخ سفید " هم بطور کامل چشم پوشی کنید و تنها توجه تان را به اکشن مبذول نمائید، باز هم نکته هیجان انگیزی به جز چند تیراندازی و یک انفجار هواپیما که بصورت احمقانه ای به تصویر کشیده شده، نخواهید یافت که ارزش تماشا را داشته باشد. با اینحال تاتم به عنوان قهرمان اصلی داستان کماکان قابل پذیرش است. تاتم را در سالهای اخیر در انواع و اقسام نقش ها از جمله " رقاص! " مشاهده کرده ایم اما حضورش در " سقوط کاخ سفید " ، برای مخاطب قابل پذیرش است. حضور او در سکانس های اکشن و فیزیک بدنی مناسبش ، یکی از امتیازات مثبت فیلم بوده اس6ت. جیمی فاکس در نقش رئیس جمهور سیاه پوست آمریکا، چیزی به جز چند شعار سیاسی که در لابلای فیلم بصورت غیر مستقیم بر زبان جاری می شود، به فیلم اضافه نکرده. تصویری که رولند امریش از رئیس جمهور ایالات متحده در این فیلم ارائه داده، حتی برای خود سیاستمداران آمریکایی هم جالب خواهد بود! دیگر بازیگران مکمل فیلم از جمله مگی جیلنهال ، نقش بسزایی در پیشبرد فیلمنامه ندارند و تنها به جهت هایلایت کردن نام بازیگران ، در " سقوط کاخ سفید " حضور پیدا کردهاند.
در نهایت باید بگویم که” سقوط کاخ سفید " چنانچه در دهه ی هشتاد ساخته می شد و بازیگرانی از جمله استیون سیگال و یا ژان کلود ون دام در آن ایفای نقش می کردند، می توانست به مراتب فیلم ماندگارتری برای تماشاگران سینما باشد. اما ساخته شدن چنین فیلمی با فیلمنامه ای که مشخص است مجموعه ای غیر سینمایی و بی اطلاع از هنر هفتم، دخالت زیادی در نوشته شدن آن داشته اند، نتیجه ای جز به فراموشی سپردن این فیلم در مدت زمان بسیار کوتاه، نخواهد داشت.
انتهای پیام/ص