لینک دانلود بولتن با کیفیت بالا
• تیرماه 68: پایانی بر جنجالهای بیمورد
بر اساس دستور حضرت امام خمینی، شورای بازنگری قانون اساسی، در اواخر حیات معظم له تشکیل شد تا اصولی از قانون را مورد بازنگری مجدد قرار دهد؛ این شورا در اواسط کار بازنگری بود که امام خمینی دار فانی وداع گفت؛ این شورا اما کار خود را همچنان ادامه داد؛ در بحث از اختیارات رهبری، یکی از بحثهای صورت گرفته در باره « حق انحلال مجلس برای مقام رهبری » اختصاص یافت.
انجام این بحث در شورای بازنگری، حساسیتهایی را در خارج از شورا برانگیخت؛ برخی از واکنشهای صورت گرفته از مجلس شورای اسلامی به گوش میرسید؛ بالاگرفتن این حساسیتها مخاطره آمیز به نظر میرسید؛ خطر از این رو که ممکن بود در همان نخستین روزهای رحلت جانگداز امام راحل، میان دوستداران امام خمینی و انقلاب شکاف ایجاد شود؛ شکافی که در آن روزها به هیچ وجه مبارک نبود.در این شرایط حساس بود که حضرت آیت الله خامنه ای با تدبیری هوشمندانه مانع ایجاد اختلاف میان نیروهای انقلاب شدند.
رهبر انقلاب با صدور پیامی خطاب به آیتالله مشکینی، رئیس شورای بازنگری قانون اساسی، از ایشان خواستند که به جهت جلوگیری از اختلاف نظر میان دوستداران انقلاب، این طرح از دستور کار شورای بازنگری خارج شود:
« بسم الله الرّحمن الرّحیم
حضرت آیتاللّه مشکینى
ریاست محترم شوراى بازنگرى قانون اساسى
با سلام و تحیت. از آنجا که طرح مسألهى «حق انحلال مجلس براى مقام رهبرى»، از سوى جمع کثیرى از نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى و غیر آنان مورد حساسیت و اعتراض قرار گرفته است، شایسته است که موضوع یادشده از دستور کار شوراى بازنگرى حذف شود، تا موجبى براى اختلافنظر میان برادران در این جو صفا و صمیمیت به وجود نیاید.
و السّلام علیکم و على جمیع الإخوة و رحمة اللّه
سیّد علىّ خامنهاى
10/ 04/ 1368»
• تیرماه 68: ابلاغ فرمان برگزاری همهپرسی اصلاحیه قانون اساسی
رهبر انقلاب پس از اتمام کار شورای بازنگری قانون اساسی در اصلاح قانون اساسی، در پیامی خطاب به دولت و وزارت کشور، فرمان برگزاری همه پرسی اصلاحیه قانون اساسی را ابلاغ کردند. ایشان در ضمن ابلاغ این دستور، در سخنرانیهای مختلف عنوان میکردند که خودشان هم در همهپرسی مزبور شرکت کرده و به قانون اساسی اصلاح شده، رأی مثبت خواهند داد. و این حرکت، دقیقا حرکت در مسیر امام راحل بود. ایشان نیز در برابر قانون اساسی نخستین کشور، چنین موضعی گرفتند.
بازخوانی ابلاغ فرمان برگزاری همه پرسی قانون اساسی به دولت و وزارت کشور که در پاسخ به نامه آیتالله مشکینی صورت گرفت، میتواند حاوی نکات جالبی باشد:
« بسم الله الرّحمن الرّحیم
حضرت آیتاللّه آقاى حاج میرزا على مشکینى
رئیس محترم شوراى بازنگرى قانون اساسى
با سلام و تحیت و تشکر از آن جناب و سایر حضرات آقایان محترم اعضاى شوراى بازنگرى قانون اساسى. بدینوسیله مجموعهى مصوبات شوراى مزبور را که محصول تلاش پیگیر و دلسوزانه و عالمانهى اعضاى محترم آن است، تأیید و امضاء مىنمایم.
خداى متعال را شکرگزارم که با همت آقایان و علىرغم وارد آمدن مصیبت عظماى فقدان رهبر عظیمالشّأن حضرت امام خمینى (أعلى اللّه مقامه)، کار اصلاح و تکمیل قانون اساسى- که مورد علاقه و اهتمام شدید آن بزرگوار فقید بود- بىوقفه ادامه یافت و به سرانجام رضایتبخش رسید. اکنون به دولت محترم و بهطور خاص به وزیر محترم کشور (دامت تأییداته) ابلاغ مىگردد که متن مصوب را براى همهپرسى در معرض آراى ملت عزیز ایران قرار دهند.
و السّلام علیکم و على جمیع عباد الله الصّالحین
سیّد علىّ خامنهاى
28/ 04/ 1368»
• مرداد ماه 68: تقدیر از یادگار امام
پنجمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در سال 68 و پس از رحلت امام خمینی برگزار شد؛ آیتالله هاشمی رفسنجانی توانست رأی اعتماد مردم را کسب و به عنوان چهارمین رئیس جمهور ایران برگزیده شود؛ مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری هاشمی، در مردادماه برگزار شد؛ در این مراسم رهبر انقلاب، رأی ملت را تنفیذ و آیتالله هاشمی رفسنجانی را برای مدت چهار سال به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب کردند.
نکته در خور تأمل در این مراسم، حضور فرزند امام راحل، سیداحمد خمینی ، و نقش ایشان در مراسم تنفیذ بود؛ سید احمد خمینی کسی بود که متن حکم تنفیذ آیت الله خامنه ای برای هاشمی رفسنجانی را قرائت کرد؛ این نمایش اقتداری از جمهوری اسلامی ایران برای دشمنان بود؛ کسانی که تا چند روز پیش از آن مدام از جنگ قدرت در ایران ، مخصوصا میان این سه نفر ، سخن میراندند و شایعه میپراکندند.
اما این بار و در این مراسم به طور کامل همه نقشهها نقش بر آب شد؛ حضور سید احمد خمینی در این مراسم ، که پیشتر هم تاکید کرده بود که راه امام در پیروی از آیت الله خامنه ای تحقق مییابد، خنثی کننده نقشههای بسیاری بود.
رهبر انقلاب نیز با نگارش نامهای خطاب به سید احمد خمینی، از ایشان به خاطر حضور در این مراسم به طور ویژه تشکر کردند:
« باسمه تعالى
جناب حجة الاسلام و المسلمین آقاى حاج سیّد احمد خمینى (دامت تأییداته)
مراسم تنفیذ ریاست جمهورى امروز در حسینیهى مطهر جماران که از شکوه معنویت و جلوهى صفا و صمیمیتى ویژه برخوردار بود، این جانب را موظف مىسازد که از جنابعالى به عنوان یادگار یگانه و عزیز امام فقید و یار و یاور صمیمى و همیشگى آن بزرگوار صمیمانه تشکر کنم.
بیت شریف و کریم آن رهبر و پیر مراد ملت ایران، اکنون نیز مانند همیشه مرکز و ملجأ دلها و عشقها و امیدهاست و همواره چنین خواهد بود إن شاء اللّه.
این جانب، جلوههاى حضور معنوى امام و مقتداى فقیدمان را امروز بوضوح احساس مىکردم. این توفیق بزرگ، مرهون تلاش خالصانه جنابعالى است که شمع آن شبستان محبتید. بار دیگر از شما و دیگر عزیزان آن بیت معظّم سپاسگزارى مىکنم.
سیّد علىّ خامنهاى
12/ 05/ 1368»
مردادماه 68: استعفا از سمت
ریاست جمهوری
در مرداد ماه سال 68، رهبر انقلاب برای اینکه آیتالله هاشمی بتواند سریعتر تمامی فعالیتهای خود در سمت ریاست جمهوری را آغاز نماید، رهبر انقلاب از مسئولیت ریاست جمهوری خود استعفا میدهند؛ البته این استعفا نامه نیازمند توضیح برای خوانندگان عزیز است.
هر چند راقم این سطور دلیل این استعفا در این زمان را به طور یقینی پیدا نکرده است اما با تحلیل میتوان دلایلی را برای این استعفا در این زمان ارائه کرد؛ به نظر میرسد از آنجا که آیت الله خامنه ای رئیس جمهور منصوب امام خمینی برای مدت چهار سال بودند، و این دوره ریاست جمهوری ایشان از 13 شهریور 1364 آغاز شده بود، در نتیجه به صورت شرعی ایشان رئیس جمهور قانونی کشور تا تاریخ 13 شهریور 1368 بودند؛ اما به خاطر رحلت حضرت امام خمینی، و انتخاب آیت الله خامنه ای – رئیس جمهور وقت – به عنوان رهبر جمهوری اسلامی، ایشان مدتی هم در جایگاه رهبری فعالیت میکردند و هم به صورت قانونی مسئولیت ریاست جمهوری را برعهده داشتند؛ در این شرایط نظام ناگزیر از برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری بود.
با برگزاری زودهنگام انتخابات ریاست جمهوری، آیتالله هاشمی به ریاست جمهوری رسید و حکم ایشان را رهبر معظم انقلاب تنفیذ کردند؛ و از آنجا که آیت الله خامنه ای تا تاریخ 13 شهریور 1368 مسئولیت ریاست جمهوری را به طور شرعی و قانونی برعهده داشتند، ایشان در 25 مرداد 68 از مسئولیت ریاست جمهوری استعفا میدهند تا هاشمی رفسنجانی بدون هیچ مشکل شرعی و قانونی مسئولیتهای ریاست جمهوری کشور را برعهده بگیرد. متن زیر استعفای آیت الله خامنه ای از مسئولیت ریاست جمهوری است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب حجة الاسلام و المسلمین آقاى هاشمى رفسنجانى (دامت تأییداته)
با سلام و تحیت و تبریک مجدّد کسب اعتماد عظیم ملت انقلابى و فداکار و انتصاب به مسئولیت افتخارآمیز ریاست جمهورى اسلامى ایران و آرزوى توفیق و تأیید الهى براى جنابعالى در راه خدمت بر اسلام و مسلمین و خدمت به این ملت عزیز.
به اطلاع جنابعالى مىرسانم که این جانب براى اینکه بتوانید مسئولیت خطیر خود را سریعاً آغاز نمایید، امروز (25/ 05/ 68) از سمت ریاست جمهورى استعفا دادهام.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته و حفظکم اللّه ناصرا لدینه و مدافعا عن عباده
سیّد علىّ خامنهاى
25/ 05/ 1368
• مهرماه 68: آغاز کار مجمع تشخیص مصلحت نظام به صورت قانونی
اگر چه از سال 1366 و با دستور امام در پایان آن سال، مجمع تشخیص مصلحت آغاز به کار کرد، اما در قانون اساسی اصلی برای این موضوع وجود نداشت و فعالیت آن در ایام حیات امام خمینی، از باب ضرورت صورت پذیرفته بود.
با توجه به دستور کار شورای بازنگری قانون اساسی در سال 68، این نهاد محملی قانونی یافت و در اصول قانون اساسی گنجانده شد؛ پس از آن نیز این اصل با رأی ملت در این سال به عنوان یکی از اصول قانون اساسی بازنگری شده، شکلی کاملاً قانونی یافت.
پس از تصویب قانون اساسی در پیشگاه ملت و تأیید آن توسط رهبر انقلاب، معظمله با دستوری به رئیس جمهور جدید کشور، از وی خواست تا شرایط فعالیت قانونی مجمع تشخیص مصلحت نظام را فراهم سازد.
حکم رهبر انقلاب، زمینه آغاز به کار مجمع تشخیص مصلحت نظام به صورت یکی از اصول قانون اساسی بود:
« بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب حجة الاسلام و المسلمین آقاى هاشمى رفسنجانى
ریاست محترم جمهورى (دامت تأییداته)
با سلام و تحیت. در اجراى اصل یکصد و دوازدهم قانون اساسى و به منظور تحقق مصالحى که در اصل مزبور بدان تصریح شده است، افراد مشروح ذیل را به عنوان اعضاى مجمع تشخیص مصلحت نظام، براى مدّت سه سال منصوب مىکنم:
حضرات فقهاى شوراى نگهبان، رؤساى محترم سه قوّه، وزیر مربوط، رئیس کمیسیون مربوط مجلس شوراى اسلامى، حضرات آیات و حجج اسلام: آقاى مهدوى کنى، آقاى حاج شیخ یوسف صانعى، آقاى حاج سیّد احمد خمینى، آقاى حاج سیّد محمّد موسوى خوئینى، آقاى حاج شیخ محمّد على موحدى کرمانى، آقاى حاج شیخ حسن صانعى، آقاى حاج شیخ محمّد رضا توسلى، آقاى حاج شیخ عبد الله نورى و جناب آقاى میر حسین موسوى.
انتظار مىرود جنابعالى با تشکیل و ادارهى مجمع مزبور، این نهاد قانونى و کارساز را به جریان انداخته، مصالح نظام جمهورى اسلامى و ملت بزرگ و رشید ایران را در حوزهى کارایى آن تأمین فرمایید.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه
سیّد علىّ خامنهاى
12/ 07/ 1368
نکته دیگر در این نامه تفاوت دیدگاههای اعضای منصوب شده برای این مجمع هستند؛ این نامه نشان از نگاه عمیق و کاملا فراجناحی رهبر انقلاب در اداره امور نظام و انقلاب است.
• آبانماه 68: انتصاب فرزند امام به عنوان نماینده ولی فقیه در شورای عالی امنیت ملی
شورای عالی امنیت ملی، مهمترین نهاد قانونی کشور در زمینه امنیت ملی کشور است که رهبری دو نماینده در آن دارد؛ رهبر انقلاب در سال 68 دو نماینده برای این نهاد قانونی منصوب کردند؛ یکی سید احمد خمینی و دیگری حسن روحانی.
البته نام حسن روحانی و نمایندگی وی از سوی رهبر انقلاب در این نهاد، امری مشهور است؛ اما بیشتر افراد از نمایندگی سیداحمد خمینی در این نهاد بیاطلاع هستند؛ رهبر انقلاب در سال 68، در حکمی، با توجه به شناخت خود از سیداحمد از سویی و با توجه به اعتماد ویژه امام خمینی به فرزندشان از سویی دیگر، حجتالاسلام سید احمد خمینی را به همراه حجتالاسلام حسن روحانی به عنوان نمایندگی خود در این شورا منصوب کردند؛ متن این حکم نشانگر اعتماد ویژه رهبر انقلاب به یادگار امام راحل است:
« بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب حجة الاسلام و المسلمین آقاى حاج سیّد احمد خمینى (دامت تأییداته)
در اجراى اصل یکصد و هفتاد و ششم قانون اساسى و با توجه به تجربه و آگاهى جنابعالى از مسائل کشور و خصوصیّات برجستهاى که اعتماد کمنظیر رهبر عظیمالشّأن فقیدمان حضرت امام خمینى (قدّس سرّه) را به شما جلب کرده بود، جنابعالى را به نمایندگى خود در شوراى عالى امنیت براى مدت سه سال منصوب مىکنم.
انتظار مىرود که با شرکت فعالانه در آن شورا و تبادل نظر با اینجانب، به پیشرفت مأموریتهاى مهم آن شورا کمک نمایید.
توفیق شما را از خداوند بزرگ مسئلت مىکنم.
سیّد علىّ خامنهاى
22/ 08/ 1368
• دیماه 68 : تاسیس دفتر بازرسی به عنوان آخرین ملجأ شکایات و دادخواهیها
بسیاری از افراد گمان میکنند که حجتالاسلام ناطق نوری پس از دوره مجلس پنجم و ناکامی در انتخابات ریاست جمهوری به سمت مسئول دفتر بازرسی رهبر انقلاب منصوب شده است؛ حال آنکه نصب وی توسط رهبر انقلاب به سالها قبل باز میگردد.
رهبر انقلاب از آنجا که اعتقاد داشته و دارند که دفتر ولی فقیه و رهبر انقلاب آخرین مرجع دادخواهی و شکوه و توصیف امور نامطلوب در کشور بوده و باید به پاسخ و نتایج تعیین کننده نایل شود، گروهی را در دفتر خود به عنوان گروه بازرسی منصوب کردند تا این وظیفه را به خوبی ایفا کنند.
ایشان برای این مسئولیت، حجتالاسلام علی اکبر ناطق نوری را منصوب کرده و مسئولیت بازرسی را به عهده وی میگذارند؛ این بخش هم به نوبه خود توانست گرههایی را باز کند که بازگشایی آن در دیگر بخشهای نظام ناممکن شده بود؛ ناطق نوری در خاطرات خود به بخش کوچکی از این گرهگشاییها اشاره کرده است. متن زیر حکم دوراندیشانه رهبر انقلاب برای تاسیس گروه بازرسی در دفتر رهبری است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب حجة الاسلام و المسلمین آقاى حاج شیخ على اکبر ناطق نورى (دامت تأییداته)
با توجه به اهمیت رسیدگى و تفحص در امور کارگزاران و مجریان و با عنایت به اینکه گزارشها به این دفتر، به عنوان آخرین مرجع شکوه و دادخواهى و توصیف امور نامطلوب، باید به پاسخ و نتیجهاى تعیینکننده نایل گردد و با معرفت به سوابق برجستهى جنابعالى و مسئولیتها و تجاربى که در طول مدت دهساله بر عهده داشته و کسب کردهاید، تشکیل و ادارهى گروه بازرسى این دفتر را به جنابعالى محول مىکنم.
لازم است هستهى مرکزى کوچک و کارآمدى فراهم آورده و حسب مورد، از آحاد مؤمن و انقلابى و هوشمند و بىغرض، بدون رعایت نسبتهاى جناحى و گروهى، براى بازرسى و تحقیق استفاده فرمایید.
خداوند به جنابعالى توفیق عنایت فرماید.
سیّد علىّ خامنهاى
17/ 10/ 1368
• دیماه 68: حکمی که قدر دانسته نشد
نگاه پدرانه و فراجناحی رهبر انقلاب در اداره امور کشور، چیزی نبوده و نیست که قابل کتمان باشد؛ یکی دیگر از این نشانهها، حکم رهبر انقلاب برای سید محمد موسوی خوئینی به سمت مشاورت رهبری است؛ موسوی خوئینیها که دشمنی خود با رهبر انقلاب را بعدها بیش از پیش روشن و آشکار ساخت، اما این دشمنی چیزی نبود که در آن روزها قابل مشاهده نباشد.
با این حال رهبر انقلاب که به دنبال استفاده از تمامی تجارب و نگاهها در اداره امور کشور و انقلاب بودند، از تجربه چندین ساله موسوی خوئینی در مسئولیتهای کلان قضایی در کشور، چشم نپوشیده و در حکمی وی را به عنوان مشاور سیاسی رهبری منصوب کردند تا وی بتواند با ارائه مشورتهای خود در سطح کلان نظام، برای اداره انقلاب نیروی مفیدی باشد.
هر چند که موسوی خوئینی قدر این جایگاه را ندانست و کمکم به سمتی رفت که دیگر عملاً و علناً در برابر نظام و رهبری دانست و برای خود قبایی فراتر از این مسئولیتها دوخته بود.
حکم رهبر انقلاب برای مشاورت سیاسی خوئینی به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب حجة الاسلام و المسلمین آقاى حاج سیّد محمّد موسوى خوئینى (دامت تأییداته)
با توجه به اصل یکصد و دهم قانون اساسى که سیاستگذارىهاى عمدهى نظام جمهورى اسلامى را بر عهدهى مقام رهبرى قرار داده است و با معرفت به خصوصیات انقلابى و تجارب عملى جنابعالى در دوران دهسالهى گذشته و بالخصوص مسئولیتهاى مهمى که از طرف رهبر کبیر و امام فقیدمان (رضوان اللّه علیه) به جنابعالى محول گردید و حاکى از اعتماد معظمٌله به شما مىباشد؛ جنابعالى را به مشاورت سیاسى خود منصوب مىکنم.
حیطهى کار آن مشاورت، عبارت است از سیاستهاى کلى کشور در امور داخلى و خارجى و قضایاى اقتصادى، اجتماعى، سیاسى، فرهنگى و غیره. لازم است در امور ارجاعى و غیره، نظراتِ بررسى شده و سنجیده، تدوین و بهعنوان نظر مشورتى ارایه گردد. مقتضى است از آحاد مؤمن و هوشمند و انقلابى و مجرب، بدون رعایت نسبتهاى جناحى و گروهى، براى بررسى و سنجش دقیق و عمیق مسائل استفاده فرمایید. شرح وظایف به صورت ریز را تهیه و ارایه فرمایید.
خداوند به جنابعالى توفیق عنایت فرماید.
سیّد علىّ خامنهاى
17/ 10/ 1368
• اردیبهشتماه 69: پدرانه یک پدر
اوایل اردیبهشت ماه 69، عطاءالله مهاجرانی، معاون پارلمانی وقت ریاست جمهوری، در مقالهای در روزنامه اطلاعات، پیشنهاد مذاکره مستقیم با امریکا را ارائه و از این امر دفاع کرده بود؛ با انتشار این مقاله بحثهای گستردهای پیرامون این موضوع در کشور به راه افتاد و بیشتر بحثها حول این محور میچرخید.
بحثها که بالا گرفت و موافقان و مخالفان نظرات خود را اظهار و منتشر میکردند، بسیاری افراد منتظر نظر رهبر انقلاب در این مسئله ماندند، چرا که بحث مذاکره مستقیم با امریکا، چیزی نبود که در سطح روزنامهها تصمیمگیری شود.
رهبر انقلاب در 12 اردیبهشت و به مناسبت روز معلم در یک سخنرانی موضع خود نسبت به این امر را آشکار و عنوان کردند که « من معتقدم، آن کسانى که فکر مىکنند ما باید با رأس استکبار یعنى امریکا مذاکره کنیم، یا دچار سادهلوحى هستند، یا مرعوبند. من بارها این نکته را عرض کردهام که استکبار، بیش از اینکه نان قدرت و توانایى خودش را بخورد، نان هیبت و تشر خودش را مىخورد. اصلًا استکبار، با تشر و ابهت و شکلک درآوردن و ترساندن این و آن، زنده است.
...من با مذاکرهى با امریکا مخالفم و دولت جمهورى اسلامى، بدون اجازهى من امکان ندارد چنین کارى را بکند و خودشان هم قاعدتاً با چنین کارى موافق نیستند.» (بیانات در 12 اردیبهشت 69)
این سخنان صریح رهبر انقلاب باعث شد که عدهای گمان کنند ایشان شخص مهاجرانی را مورد توبیخ قرار داده اند؛ حال آنکه ایشان یک طرز تفکر را تخطئه کرده بودند. این گمان باطل عدهای باعث شد رهبر انقلاب جلوی این فکر باطل را بگیرند و با ارسال نامهای برای مهاجرانی، بنویسند که مقصودشان تخطئه یک تفکر بوده و نه شخصیت مهاجرانی؛ ایشان حتی تعابیر بسیار بزرگوارانه و پدرانهای را در این نامه به کار بردند که مهاجرانی هم گفت به هیچ وجه خود را شایسته این تعابیر نمیداند.
این نامه نشان می دهد که رهبر انقلاب حاضر نبودند از سوی ایشان به هیچ احدی کوچکترین ناحقی و ظلمی صورت گیرد؛ حتی اگر این ناحقی به خاطر برداشت غلط عدهای و به ناروا هم صورت گرفته باشد:
باسمه تعالى
برادر گرامى، آقاى عطاء الله مهاجرانى
شنیدم بعضیها از حرفهاى امروز من، قصد طعن و توهینى نسبت به جنابعالى استنباط کردهاند و شاید بعضى خواستهاند یا بخواهند آن را مستمسکى براى اهانت به شما بسازند.
اعلام مىکنم که این استنباط غلط است. من یک فکر را تخطئه کردهام و نیت توهین به کسى نداشتهام و اگر بدون ارادهى من به شما توهین شده است، از شما عذر مىخواهم. من شما را ده سال است به صدق و صفا و طهارت مىشناسم و مطمئنم جز دلسوزى و خیرخواهى، نظرى نداشتهاید.
شما همچنان برادر خوب من هستید و حد اکثر آن است که به توصیهى شما در مقالهى «مذاکرهى مستقیم» عمل نخواهیم کرد.
و السّلام علیکم
سیّد علىّ خامنهاى
12/ 02/ 69
مهاجرانی بعدها درباره این اتفاقات و نامه رهبر انقلاب ، در مجلس گفت: « من از این جهت بسیار شرمنده و افسرده شدم که چرا میبایستی به هر حال این مسئله به جایی برسد که ایشان تعابیری در یادداشت خودشان به کار ببرند که منتهای بزرگواری و کرامت و رفعت شأن ایشان است و بنده خودم را شایسته نمیدیدم». ( جلسه رأی اعتماد به عنوان وزیر ارشاد)
• آبانماه 69: تقدیر از دکتر ولایتی و دستاندرکاران پیشرفت در روند صلح با عراق
بیشک نقش دستگاه دیپلماسی کشور در دستیابی به قطعنامه 598 و پایان یافتن جنگ میان ایران و عراق، نقشی حساس و مؤثر بوده است؛ فعالیت مذاکره کنندگان دستگاه سیاست خارجی درباره جنگ و عواقب آن امری نبود که بلافاصله پس از جنگ پایان یابد؛ بلکه فعالیت این نهاد پس از جنگ بار دیگر چهره جدیدتری پیدا کرده بود.
به نتیجه رساندن قطعنامه 598 و تلاش برای ایجاد صلح پایدار میان ایران و عراق از دیگر وظایف این دستگاه پس از اتمام جنگ بود؛ از این رو دستگاه سیاست خارجی جهاد خود را در عرصه پیگیری روند صلح میان ایران و عراق همچنان ادامه داد؛ رهبر انقلاب نیز به پاس تقدیر از زحمات این افراد، در آستانه سفر دکتر ولایتی، وزیر خارجه وقت کشور، به عراق، در پیامی به وی، از تلاشهای او و دیگر دستاندرکاران پیگیری مذاکرات صلح تقدیر و توصیههایی را نیز به آنان ارائه کردند.
متن زیر تقدیر رهبر انقلاب از دکتر ولایتی و دیگر برادران مجاهد وزارت خارجه در عرصه پیگیری روند صلح در منطقه است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب آقاى دکتر ولایتى
وزیر محترم امور خارجه (دامت تأییداته)
اکنون که جنابعالى پس از توفیق در تلاشهاى فشرده و مجاهدتآمیز در مورد پیشرفت روند صلح با کشور عراق و حفظ حقوق حقهى ملت ایران، عازم آن کشور مىباشید، لازم مىدانم حقشناسى و قدردانى خود را نسبت به یکایک برادران ارجمندى که در وزارت خارجه، با تلاش و ابتکار و اخلاص هوشمندانهى خود، در یکى از مقاطع حساس و خطیر تاریخ ایران، به ملت و کشور خود خدمتى ماندگار و بزرگ کردند و دین خود را به اسلام و انقلاب ادا نمودند، ابراز نمایم و از همهى آنان و از جنابعالى که با مدیریتى توانفرسا، آن تلاشها را هدایت نمودهاید، تشکر کنم. امید است این اداى وظیفه، مقبول درگاه حضرت احدیت و موجب پاداش الهى باشد.
در پایان، از نقش عالى و تعیینکنندهى جناب رئیسجمهور محترم و مدبر کشورمان که بىشک به تأییدات الهى مستظهر بودهاند، صمیمانه تشکر و تقدیر مىنمایم و امیدوارم وجود بابرکت ایشان، مشمول لطف حق و دعاى حضرت ولىّعصر (عجّل الله فرجه الشّریف) بوده باشد.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
سیّد علىّ خامنهاى
09/ 08/ 69
• دیماه 69: تأکید بر فتوای امام خمینی و حکم ارتداد سلمان رشدی
25 بهمن 67 بود که فتوایی از امام با سر آغاز « بسمالله الرحمن الرحیم؛ انا لله و انا الیه راجعون » منتشر شد و دنیای غرب را تکان داد؛ امام خمینی در این فتوا و حکم صریح خود درباره نویسنده مرتد کتاب آیات شیطانی، به صراحت نوشتند که « به اطلاع مسلمانان غیور سراسر جهان مىرسانم مؤلف کتاب «آیات شیطانى» که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم و چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتواى آن، محکوم به اعدام مىباشند. از مسلمانان غیور مىخواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعاً آنها را اعدام نمایند تا دیگر کسى جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود، شهید است ان شاء اللَّه». (صحیفه امام؛ ج21: 263)
فتوای امام آنقدر سنگین بود که غرب نتواند از شوک آن به راحتی خارج شود؛ فتوای مزبور زندگی را بر مؤلف کتاب «آیات شیطانى» تا ابد تلخ کرد؛ غرب فشار سنگین خود را بر دولت و رهبر ایران آغاز کرد تا ایشان فتوای خود را پس بگیرند؛ اما امام خمینی کوچکترین تزلزلی نشان ندادند و با قوت از فتوای ارتداد سلمان رشدی دفاع کرده و حتی بار دیگر نیز پیام دادند که « سلمان رشدى اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد، بر هر مسلمان واجب است با جان و مال تمامى همّ خود را به کار گیرد تا او را به دَرک واصل گرداند.» (صحیفه امام؛ ج21: 268)
پس از رحلت حضرت امام و با گذشت بیش از یکسال از این ماجرا، غرب که گمان کرده بود این فتوا تنها مختص امام خمینی بوده و جانشین او جرأت و یارای ایستادگی و انتشار چنین فتوایی را ندارد، بار دیگر تلاش خود را برای فشار بر نظام و رهبر ایران آغاز کرد تا شاید رهبر جدید ایران دست از این فتوای سرنوشت ساز بردارد؛ اما این خیال خام به هدف مطلوب غرب نرسید؛ آیتالله سیدعلی خامنه ای با انتشار اطلاعیهای به صراحت نوشتند که حکم امام خمینی درباره وجوب قتل سلمان رشدی، تغییر ناپذیر بوده و « حکم اسلام در مورد نویسندهى کتاب آیات شیطانى، همانگونه که حضرت امام (رضوان الله تعالى علیه) فرمودند: «اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد»، ثابت است».
متن این حکم که نقش بر آب کننده تمام خیالات واهی غرب درباره رهبر جدید ایران بود، به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
حکم تاریخى و تغییرناپذیر حضرت امام (رضوان الله تعالى علیه) در مورد نویسندهى کتاب کفرآمیز آیات شیطانى و تعهد مسلمانان در سراسر جهان به اجراى این حکم اسلامى، نخستین ثمرات خود را در صحنهى رویارویى اسلام با کفر جهانى نشان مىدهد و استکبار غرب که حمله به مقدسات یک میلیارد مسلمان جهان را مقدمهاى براى تحقیر مسلمین و از بین بردن انگیزههاى خیزش اسلامى در جهان قرار داده بود، به صورت مفتضحانه و گامبهگام مجبور به عقبنشینى شده و إن شاء اللَّه با ادامهى مقاومت مسلمانان جهان، از این پس کسى جرأت اهانت به پیامبر معظم (ص) و مقدسات اسلامى را نخواهد یافت.
حکم اسلام در مورد نویسندهى کتاب آیات شیطانى، همانگونه که حضرت امام (رضوان الله تعالى علیه) فرمودند: «اگر توبه کند و زاهد زمان هم گردد»، ثابت است و چنین تشبثاتى که با همیارى بعضى افراد به ظاهر مسلمان صورت مىگیرد، تغییرى در این حکم الهى نخواهد داد.
سیّد على خامنهاى
05/ 10/ 1369
• تیرماه 70: نامهای برای گل آقا؛ تأکید بر اهمیت طنز
تیرماه 1370 مجله گل آقا که با زبان طنز فعالیت داشت، به یک سالگی خود رسید؛ کیومرث صابری ، مدیر مسئول مجلهی گل آقا در نامه ای به محضر رهبر انقلاب درباره این مجله و ویژگیهای آن نوشت و نسخههایی از شمارههای انتشار یافته آن را برای ایشان ارسال کرد.
رهبر انقلاب در پاسخ به نامه صابری، به بررسی خود از نشریه گل آقا خبر داده و بر اهمیت زبان طنز تأکید جدی داشتند؛ آیت الله خامنه ای در این نامه، که گوشهای دیگر از شخصیت چند بعدی ایشان را نشان میدهد، بر اهمیت و نقش بیبدیل زبان طنز در انتقال و آگاه کردن مردم از خدعه دشمن، تأکید کرده و نوشتند که امیدوارند این مجله روزهای بهتری را پیش رو داشته باشد.
نگاه ویژه به طنز صادقانه، و تأکید بر نقش و اهمیت ویژه آن، در نامه رهبر انقلاب به مدیر مسئول گل آقا، به خوبی نمایان است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
خدا را شکر که این طنز شیرین و پُرمغز، به دورهى جلدشدهى یکساله رسید و آزمونى از یک اقدام موفق در یک خلأ فرهنگى و هنرى را در برابر چشم همهى کسانى که براى شروع کارهاى لازم، تردیدها را بر تصمیمها غلبه مىدهند، گذاشت. ادعا نمىکنم که کار شما کامل و بىعیب است؛ اما با ملاحظهى اجمالى شمارههاى «گلآقا»، امید هرچه بهتر شدن و کاملتر شدن آن را دارم.
طنز صادق و دلسوزانه باید همهى نقاط معیوب، بخصوص آنها را که کمتر به چشم مىآیند و آنها که بیشتر به علم و اطلاع همگان از آن نیاز هست، هنرمندانه ببیند و بنمایاند. امروز جامعه و نظام انقلابى ما با دشمنانى روبهروست که همهى ابزارهاى محسوس و نامحسوس را براى ضربه زدن و جریحهدار کردن مردم و نظام و انقلاب به کار مىبرند. براى آگاه کردن ذهن مردم از خدعهى دشمن، چه وسیلهاى از طنز هنرمندانه و شیرین و زیرکانه، بهتر و کارىتر؟
إن شاء اللّه شما و همکارانتان موفق باشید.
سیّد علىّ خامنهاى
27/ 04/ 70
• اردیبهشتماه 71: دستخطی مبنی بر عدم تحریف قرآن کریم
دستخطی از رهبر انقلاب وجود دارد که مربوط به سال 71 و درباره عدم تحریف در قرآن کریم است. رهبر انقلاب در این دستخط با اشاره به این امر که عدم تحریف در قرآن مورد اتفاق همه فرق مسلمین است، می نویسند که در عین حال برخی به خاطر « استنباط قشرى و غیر عالمانه از بعض منابع اسلامى، دچار خطاى «قول به تحریف» شدهاند»؛ ولی قول آنان هیچ اعتباری ندارد.
رهبر انقلاب در این مکتوب خود، از نگاهی محققانه این قول تحریف را رد کرده و مینویسند این عدم تحریف کتاب مقدس، امتیاز ویژه مسلمانان است، و انجاز وعده و آیه الهی « انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون » است.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
از جملهى مطالب مسلم و غیر قابل خدشه در نظر ما، آن است که قرآن مجید که امروزه در اختیار مسلمین عالم است عیناً همان است که بر نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نازل گشته و در صدر اول و همهى دوران هزار و چهار صدساله در میان مسلمانان، متداول و معروف بوده است، بدون کلمهاى کم یا کلمهاى زیاد.
این سخن همهى فرق مسلمین و مورد اتفاق آنان است، و مخالفت عدهى معدودى از اهل تسنن و شیعه و در دورههاى گذشته، که با استنباط قشرى و غیر عالمانه از بعض منابع اسلامى، دچار خطاى «قول به تحریف» شدهاند، مورد اعتناى محققین قرار نگرفته و بکلى متروک گردیده است و امروزه نسبت چنین خطائى به هریک از فرق اسلامى و شعب آنها جایز نیست.
این امتیاز بزرگ آئین مقدس اسلام است که در آن، وحى الهى با همان حروف و کلمات نازلشدهى بر قلب مقدس پیامبر عظیم الشأن صلى الله علیه و آله تا امروز و تا ابد در دسترس همهى آحادى که بخواهند از آن بیاموزند و هدایت یابند، بوده و خواهد بود، و این است انجاز وعدهى الهى که فرمود: انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون
سید علىّ خامنهاى
1/ 2/ 1371
البته مشخص نیست رهبر انقلاب این دستخط را برای کجا نگاشتهاند.
• مهرماه 1373: تشویق هاشمی رفسنجانی به مبارزه با گرانفروشی
در سال 1373 که دولت سازندگی به ریاست هاشمی رفسنجانی بر مصدر امور بود، شاهد رشد تورم در کشور بودیم؛ به گونهای که تورم در کشور که در سال 1372 حدود 22 درصد بود به یکباره و با افزایش 13 درصدی به بیش از 35 درصد رسید و این برای بخش وسیعی از مردم مشکلاتی را به وجود آورد.
بالارفتن نرخ تورم در کشور در سال 1374 شدت بیشتری هم پیدا کرد؛ افزایش بیرویه نرخ تورم سبب ایجاد گرانی افسار گسیخته در کشور و گرانفروشی بدون حساب و کتاب عدهای سودجو گردید. هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس دولت، در یکی از خطبههای نماز جمعه در 15 مهرماه 1373 به شدت بر گرانفروشی حمله کرد و وعده برخورد قاطع با گرانفروشان را به مردم داد.
این موضع قاطع و تا حدودی هم دیرهنگام، سبب شد که رهبر انقلاب به تقدیر از مواضع رئیس جمهور بپردازند و استقبال خود از این گونه مواضع و رفتارها را با ارسال مکتوبی برای هاشمی رفسنجانی از وی تشکر کردند. ارسال این نامه از سوی رهبر انقلاب نشان میدهد که ایشان به شدت به فکر معیشت طبقات محروم و متوسط جامعه بوده و از کمترین صداها و مواضع از مسئولین وقت درباره مبارزه با گرانفروشی را که به سود این طبقات بود، استقبال و تقدیر میکردند. در واقع شنیدن خبر برخورد قاطع با گران فروشان در روزهایی که مردم بسیاری با افزایش بیرویه نرخ تورم و سودای سازندگی مسئولان، زیر این چرخها له میشدند، میتوانست بسیار امید بخش باشد.
رهبر انقلاب در نامه تقدیر خود از مواضع هاشمی، با تأکیدات فراوان از دولت میخواهند مبارزه با گران فروشی که موجب خرسندی ملت هم هست، با قاطعیت دنبال شود:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب حجة الاسلام و المسلمین هاشمى رفسنجانى رئیسجمهور محترم و مکرّم
با سلام و تحیّت، بیانات امروز جنابعالى در خطبهى جمعه در بارهى مبارزه با گرانفروشى بىشک موجب خرسندى مردم عزیز و مورد پشتیبانى قاطع آنان است. گرانفروشى پدیدهى زشت و ظالمانهاى است که بار سنگین آن غالباً بر دوش مردم ضعیف قرار مىگیرد و از طرفى تلاشهاى اقتصادى مسئولان دولتى را که بحمد اللّه از موفقیتهاى چشمگیرى هم برخوردار گردیده است ناموفق جلوه مىدهد و زمینه براى تبلیغات خصمانه و دروغین دشمنان فراهم مىآورد. بنابراین مبارزه با گرانفروشى، مبارزه با یک ظلم مضاعف است. از خداوند متعال مسئلت مىکنم که دولت خدمتگزار را در این کار بزرگ موفق فرماید و از آحاد ملت عزیز و نیز از قواى محترم مقنّنه و قضائیه مىخواهم که با دولت در این کار، همکارى و معاضدت نمایند.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه
سیّد علىّ خامنهاى
جمعه 15 مهرماه 73
• مردادماه 74: تجلیل از یک قهرمان
خاص ورزشی
مرداد ماه 1374 زمان برگزاری مسابقات کشتی جهانی در آتلانتای آمریکا بود؛ برادران خادم، یعنی امیررضا و رسول، در دوران اوج کشتی خود به سر میبردند و از امیدهای ایران برای کسب مدال طلا. رسول خادم موفق شد به این انتظارات جامه عمل بپوشاند و به مقام قهرمانی مسابقات رسید.
امیررضا خادم نیز که در آمادگی به سر میبرد و در مسابقات مقدماتی پیروز از میدان خارج میشد، در بازی بعد به حریف رژیم صهیونیستی برخورد کرد؛ خادم از مقام قهرمانی و مدال طلا چشم پوشید و با تأکید بر آرمانهای انقلاب درباره فلسطین، از حضور در تشک کشتی در برابر این رقیب سر باز زد، و با تاکید بر این ارزش جمهوری اسلامی که کشور اسرائیل را به رسمیت نمیشناسد، از مقام قهرمانی باز ماند.
دست اندرکاران ورزش کشور پس از بازگشت ملیپوشان، تصمیم به تاسیس ورزشگاهی به نام دارنده مدال طلای مسابقات یعنی رسول خادم گرفت و توجهی به امیررضا خادم نشد. رهبر معظم انقلاب به محض آگاهی از این خبر در مکتوبی که برای مسئولین فرستادند، نوشتند که ارزش کار امیررضا کمتر از رسول نیست؛ ایشان تا کید کردند که حرکت امیررضا خادم به سان جوانمردهای افسانهای پهلوانان قدیم بوده و تنها این تفاوت را دارد که وی به خاطر مواضع به حق ملت ایران چنین عملی را انجام داده و باید تجلیل شایستهای از وی صورت گیرد. متن یادداشت رهبر انقلاب به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
در مسابقات اخیر، قهرمانى جوان عزیز، امیررضاى خادم کمتر از برادر دلاورش رسول خادم نیست. رفتار وى جوانمردىهاى افسانهاى پهلوانان قدیم را به یاد آورد، با این تفاوت که این یک، حرکت قهرمانانهى خود را براى حفظ مواضع بحقِ سیاسىِ ملت ایران انجام داد؛ لذا از وى باید تجلیلى شایسته بعمل آید. مثلًا مجتمع ورزشى خادم به نام هر دو برادر اعلام شود: مجتمع ورزشى برادران خادم.
رهبر انقلاب با این دستخط و دستور خود تاکید کردند که قهرمانی تنها به کسب مدال نیست و دفاع از حق و مواضع به حق ملت ایران ارزشی بسیار والا دارد.
28/ 05/ 1374
• تیرماه 75: نامهای به یک نوجوان لبنانی
در سال 1375 نامهای به دست رهبر انقلاب میرسد که توسط یک نوجوان لبنانی نگاشته و ارسال شده بود؛ این نامه حاوی احساسات پاک این نوجوان لبنانی نسبت به رهبر معظم انقلاب بود؛ حضرت آیت الله خامنه ای چند خطی را در پاسخ به نامه این نوجوان مینویسند؛ این نامه که حاوی نکات جالبی میباشد، با مطلع « پسر عزیزم!» آغاز میشود.
متن زیر مکتوب رهبر انقلاب در پاسخ به نامه این نوجوان لبنانی است که در آن ولی معظم فقیه، توصیههایی را به نوجوانان لبنانی میکنند:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
پسر عزیزم
نامهى تو را دریافت کردم و از محبت پاک و بىشائبهات متشکرم. شما کودکان و نوجوانان لبنانى در دل من جاى دارید و از خدا مىخواهم شما را حفظ کند و شاد و سالم بدارد و براى آیندهى کشور و ملتتان ذخیره نماید. عزیزان من اسلام به جوانان مؤمن و عالم و شجاع و سالم نیازمند است تا بتوانند در مقابل دشمنان از آن دفاع کنند و دین خدا را که مایهى سعادت انسانها است به انسانها هدیه کنند. سعى کنید خود را آنطور که اسلام مىپسندد، بسازید و براى آیندهى اسلام و مسلمین مفید باشید و خدا را از خود خشنود نمایید. به شما دعا مىکنم.
و السّلام علیکم
سیّد علىّ خامنهاى
04/ 04/ 1375
• دیماه 76: تقدیر از اقدام خردمندانه مجلس
یکی از مباحث مطرح شده در مجلس چهارم و پنجم که فراز و نشیبهای فراوانی هم در پی داشت، بحث قانون مطبوعات بود؛ آخرین قانون مطبوعات کشور در آن سالها، مربوط به مصوبه سال 1364 بود؛ این قانون که در شرایط بحرانی کشور هم نگاشته شده بود، دارای نکات مثبت فراوانی بود؛ هر چند که نکات منفی جدی آن نیز قابل چشم پوشی نبود.
اصلاح قانون مطبوعات مصوب سال 64 تقریبا مورد تاکید اغلب گرایشهای مختلف فکری و سیاسی کشور بود. اما چگونگی جهتگیری در اصلاح نیز بسیار با اهمیت بود.
در سال 1374 هفده نفر از نمایندگان مجلس پیش نویس طرح قانون مطبوعات را به مجلس ارائه کردند؛ این قانون به مجلس پنجم هم کشیده شد. در اوایل فعالیت مجلس پنجم بود که بحث این قانون دوباره مطرح شد. قانون تازه نگارش یافته دارای ایرادات جدی بود؛ این طرح قانون مطبوعات را به کلی دگرگون میساخت و با مخالفت شدید بسیاری از روزنامهنگاران و مخصوصاً افکار عمومی روبهرو شده بود؛ این در حالی بود که رسانههای بیگانه و دشمنان، با ذوق و شوق در انتظار تصویب این قانون بودند. نمایندگان ملت اما به تأسی از خواست ملت، قانون مزبور را از دستور کار خود خارج نمودند و به این ترتیب هم زمینه نگرانی از مردم را برطرف ساختند و هم خیالات واهی دشمنان را نقش بر آب کردند.
اقدام شایسته و وقتشناسانه نمایندگان مجلس شورای اسلامی، مورد تقدیر رهبر انقلاب نیز قرار گرفت؛ از این رو ایشان با ارسال نامهای خطاب به نمایندگان مجلس، از اقدام خردمندانه آنان تقدیر، و زمان شناسی آنان را ستودند:
باسمه تعالى
اقدام خردمندانه و مسئولانهى مجلس شوراى اسلامى در کنار گذاشتن طرح تغییر قانون مطبوعات، خدمتى بزرگ به ملت مؤمن و شجاع و قدرشناس ایران بود. این حرکت پسندیده، دلهاى مردم آگاه و نگران را شادمان کرد و بیگانگانى را که دل به آشفتهبازار مطبوعاتى در ایران بسته بودند، خشمگین و ناکام ساخت. اینجانب وظیفه دارم از نمایندگان محترم و بطور ویژه از رئیس محترم مجلس شوراى اسلامى و هیئت رئیسه، تشکر کنم و از عمل صواب آنان قدردانى نمایم. در دو روزى که از این اقدام بزرگ مىگذرد رسانههاى بیگانهاى که ابزار دست غارتگران بینالمللى و وسیلهى اغراض صهیونیستها و مراکز سلطهى استکبارىاند، نتوانستهاند خشم و نومیدى خود را از این حرکت هوشیارانه کتمان کنند و در پى آنند که با دروغپراکنى و تحریف حقائق در صفوف متحد ملت ایران رخنه و اختلاف به وجود آورند. ملت عزیز ایران بخوبى مىدانند که کارآمدترین سلاح آنان در مقابل توطئهى دشمنان، وحدت همدلى در تمسّک به اسلام و دفاع از قانون اساسى نظام جمهورى اسلامى است.
01/ 10/ 1376
• تیرماه 77: پیام تبریک به ملیپوشان به خاطر شکست رقیب همیشگی
در سال 1377 تیم فوتبال ایران موفق شد پس 20 سال به جام جهانی راه پیدا کند. این اتفاق برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی رخ میداد؛ اما آن چیزی که ماجرای صعود تیم ملی ایران به جام جهانی را رنگ و بوی خاصی بخشید، هم گروهی ایران با تیم ملی آمریکا در این مسابقات بود. این اتفاق نیز برای نخستین بار رخ میداد.
تیم فوتبال آمریکا نسبت به تیم ایران جایگاه بهتری در رده بندی جهانی داشت و از لحاظ تیمی نیز برتر از تیم ایران شناخته میشد؛ بدین خاطر اغلب پیش بینیها بر پیروزی این تیم بر تیم ملی ایران حکایت داشت؛ دولتمردان امریکایی از چندی پیش از این بازی، نگاهی سیاسی به بازی را در عرصه رسانهای به راه انداخته بودند و شکست تیم ایران در این بازی باعث به ثمر رسیدن تبلیغات رسانهای آنان میشد.
در این شرایط ملی پوشان ایرانی، با غیرت در برابر حریف قدرتمند خود ظاهر شدند و در میان شگفتی همگان، تیم فوتبال امریکا را شکست دادند. این رخداد باعث پیروزی میلیونها ایرانی در سرتاسر جهان شد؛ رهبر انقلاب نیز با ارسال پیامی به ملیپوشان، پیروزیهای مختلف در عرصههای گوناگون در برابر این حریف را یادآور شده و از آنان به خاطر شاد کردن دل ملت ایران سپاسگزاری کردند:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
عزیزان! به نام خدا در بازى جوانمردانهى امشب، که با مهارت و قدرت همراه بود، بر حریف تواناى خود پیروز شدید؛ سپاس و درود بر شما.
این، تصویرى زیبا از مجاهدت ملت ایران در همهى صحنههاى زندگى انقلابى اوست. ترکیبى از هوشمندى، قدرت، تلاش مخلصانه و هماهنگ و در بهشتى از یاد خدا و توکل. همین مجاهدت کمنظیر بود که در دوران انقلاب و در سالهاى دفاع مقدس و در همهى درگیریهاى ملت ایران با شیطان بزرگ، به ملت ما پیروزى و سرافرازى بخشید.
امشب نیز یکبار دیگر حریف قوىپنجه و مستکبر طعم تلخ شکست را از دست شما چشید. خرسند باشید که ملت ایران را خرسند کردید.
سیّد علىّ خامنهاى
1/ 4/ 77
• اسفندماه 78: دستور پیگیری ماجرای ترور سعید حجاریان
اسفندماه 1378 یک بار دیگر، یک ترور مشکوک به جامعه و نظام شوک وارد کرد دولت را با چالش جدیدتری مواجه ساخت. ماجرا از این قرار بود که سعید حجاریان که به عنوان مغز متفکر دولت و جریان اصلاحات محسوب میشد در حوالی محل کارش، یعنی شورای شهر تهران هدف گلوله دو جوان قرار گرفت و ترور شد. البته این ترور ناموفق بود و سعید حجاریان از این حادثه جان سالم به در برد.
این ترور ناموفق کافی بود تا موج رسانهای جریان اصلاحات و ضد انقلاب به سمت رقیب و جریان راست نشانه رفته و این جریان را به شدت تخریب کند؛ جریان اصلاحات و رسانههای زنجیرهای آن از هر فرصتی برای تخریب رقیب خود بهره میبرد؛ انتساب قتلهای زنجیرهای به حکومت و جریان راست، ایجاد شبهه بحران آفرینی برای دولت خاتمی و حال هم ترور مغز متفکر این جریان کافی بود تا آتش تبلیغات و تخریب بدون هیچ محدودیتی رقیب سنتی را نشانه رود.
در این فضا تندروهای جریان اصلاحات، خوش داشتند که از این شرایط ماهی خود را از این آب گل آلود صید کنند؛ از این رو تلاش این جریان این بود که این ترور را به حکومت منسوب کنند و این گونه تبلیغ کنند که جریان حاکمیت مانع از فعالیت دولت خاتمی و جریان اصلاحات است؛ و به این ترتیب موجی در میان مردم بر علیه نهادهای حکومت و جمهوری اسلامی به راه بیندازند.
در این شرایط و پیش از آنکه این فتنه گران، در آتش این فتنه علیه نظام بدمند، رهبر انقلاب در نامهای به رئیس جمهور، سیدمحمد خاتمی، دستور دادند که با سرعت و جدیت بیشتری در جستجو و تعقیب عوامل جنایت باشند.
رهبر انقلاب در نامه خود به رئیس شورای عالی امنیت ملی ، به گوشهای از برنامه ریزیهای صورت گرفته برای سوء استفاده از این رخداد علیه نظام جمهوری اسلامی و نهادهای آن اشاره کرده و به رئیس جمهور دستور دادند که این قضیه نباید مانند جریان قتلهای زنجیرهای بدون نتیجه بماند. ایشان به سید محمد خاتمی یادآور شدند که تنها درصورت به نتیجه رسیدن این موضوع، دغدغه ایشان کاهش خواهد یافت. متن دستور رهبر انقلاب که حاوی نکات بسیاری برای خوانندگان است، به شرح زیر است:
جناب آقاى خاتمى ریاست محترم جمهور و رئیس شوراىعالى امنیت ملى
با سلام و تحیت. حادثهى ترور هفته قبل و برخى قضایاى پیرامونى آن تا امروز، موجب نگرانى اینجانب از آیندهى امنیت کشور است و از آن رو شایسته است که جنابعالى به دستگاههاى مسئول همچون وزارتهاى اطلاعات و کشور و شوراى امنیت کشور دستور فرمائید با سرعت و جدیت بیشترى در جستجوى کشف و تعقیب عوامل جنایت باشند. بیم آن هست که این قضیه نیز مانند پروندهى قتلهاى زنجیرهاى دامنهدار و تبدیل به موضوعى مبهم و شایعهانگیز گردد. در موضوع قتلها بااینکه جنابعالى هیئتهائى را پى در پى مسئول پیگیرى کردید، تمام نشدن موضوع، موجب بروز شایعات و ایجاد فضاى تردید و ابهام شد، در این قضیه نیز مشاهده مىشود که متاسفانه برخى زبانها و قلمها بشدّت سرگرم التهابآفرینى و شایعهپردازىاند. برخى بىتعهدى را به آنجا رساندهاند که علاوه بر نام آوردن از افراد و اشخاص، با اتهامهاى بىدلیل، حتى سازمانهاى مسئول و مورد اعتماد و حتى سپاه و بسیج یعنى مطمئنترین حافظ امنیت ملّى را زیر سؤال بردهاند. در چنین فضاى آشفتهاى کدام دستگاه قضائى و امنیتى مىتواند با دقت و تسلّط بر اعصاب، به مسئولیت خود قیام کند؟
این جوسازى و غوغاگرى موجب آن است که عناصر جنایتکار با خیال راحت بتوانند از چشم قانون پنهان بمانند و به همین خاطر اینجانب نسبت به اظهارات کسانى که به این جو دامن مىزنند خوشبین نیستم. شایسته است مسئولان یادشده را موظف فرمائید که در مدت معینى به نتیجهى قانعکنندهاى در پروندهى آن حادثه برسند، در این صورت نگرانى و دغدغهى اینجانب کاهش خواهد یافت.
و السّلام علیکم
سید على خامنهاى
28/ 12/ 78
ماجرا وقتی جالبتر میشود که بدانیم بعد از اینکه دو عامل ترور سعید حجاریان دستگیر شدند، وی آنها را بخشید و از شکایت خود صرف نظر کرد؛ این امر بر پیچیدگی ماجرایی افزود که مشخص شده بود بیش از آنکه نیروهای جریان راست در ماجرای ترور دست داشته باشند، این خود جریان اصلاحات و تندروهای اصلاح طلب بودند که راه اندازان اصلی این ماجرا بودند و به همین خاطر هم بود که چشم پوشی حجاریان از شکایت، صحت این موضوعات را مورد تایید بیشتر قرار میداد.
نکته دیگر این پیام تاکید رهبر انقلاب بر این نکته بود که سپاه و بسیج را مطمئن ترین حافظان امنیت ملی توصیف کردند.
• اردیبهشتماه 79: دستور تایید صحت انتخابات مجلس ششم در شهر تهران
انتخابات مجلس ششم در تهران از شبهه برانگیزترین انتخابات برگزار شده در تاریخ جمهوری اسلامی محسوب میشود؛ ادله و اسناد قابل توجهی از وجود تقلب در برخی صندوق ها ارائه شد که بعضاً هم پس از بازشماری صندوقها به اثبات رسیده بود. این انتخابات نخستین انتخابات مجلس برگزار شده توسط دولت سیدمحمد خاتمی بود که نقطه تاریکی در عملکرد وزارت کشور آن دوران محسوب میشد.
از نقاط بارز در تایید تقلب تغییر جایگاه هاشمی رفسنجانی در بازشماری تنها بخش کوچکی از آرا در تهران بود؛ به گونهای که هاشمی از جایگاه سیام به جایگاه زیر بیستم راه پیدا کرد و این احتمال میرفت که با بازشماری تمامی صندوقها، آراء وی به زیر جایگاه دهم برسد. در این حال که موج تخریب روزنامههای زنجیرهای و جریان اصلاحات علیه هاشمی، اوج گرفته بود، وی ترجیح داد وارد مجلسی که اصلاحطلبان اینگونه از او استقبال میکنند، نشود؛ و در نتیجه از ادامه رقابت انصراف داد.
با وجود انصراف هاشمی، شورای نگهبان که با تقلبهای بیشماری در برخی صندوقها مواجه شده بود، در تایید صحت انتخابات تردید کرد؛ هر چند که سند غیر قابل انکار درباره دیگر صندوقها وجود نداشت و تنها از احتمال تخلف سخن گفته میشد. با این حال زمان به آغاز به کار رسمی مجلس نیز نزدیک میشد؛ و بازشماری تمام صندوقهای تهران، زمان بسیار زیادی میگرفت. در این شرایط اعضای شورای نگهبان در نامهای به محضر رهبر انقلاب، ماجرا را با ایشان در میان گذاشتند و از ایشان درخواست راهنمایی کردند.
رهبر انقلاب در پاسخ به اعضای شورای نگهبان نوشتند که چون امکان بازشماری تمام صندوقها وقت زیادی میبرد و وجود تقلب نیز در آنها محرز نشده است؛ به مصلحت کشور نیست که چنین اقدامی صورت گیرد و باید صحت انتخابات تهران تایید شود. و این گونه ایشان با این دستور، مشکلی را که در حال تبدیل شدن به بن بستی در کشور بود، حل و به ماجراها خاتمه دادند.
بسم الله الرّحمن الرّحیم
حضرات اعضاى محترم شوراى نگهبان (دامت توفیقاتهم)
با سلام و تحیت در پاسخ به نامهى آقایان محترم در مورد انتخابات تهران، ابتدائا لازم مىدانم از تلاش مسئولانهى آن شورا در پاسدارى از آراء انتخاباتى ملت شریف ایران از دقتى که در عمل به وظیفهى بزرگ امانتدارى، به کار بردهاید صمیمانه تشکر کنم. بىشک خدمات مرارت بار و پررنجى از این قبیل، پاسخ شایستهى مسئولان به این ملت بزرگ و وظیفهشناس و لازمهى شکرگزارى نعمت نظام اسلامى در برابر خداوند متعال است. اینجانب پس از قدردانى و تشکر از تلاشهاى آقایان محترم و دیگر دستاندرکاران انتخابات، نکات زیر را اعلام مىدارم:
1. صندوقهایى که مخدوش بودن آن از نظر شوراى نگهبان به اثبات رسیده است و با معیارهاى آن شورا قابل تأیید نیست باید ابطال گردد.
2. به نظر مىرسد که بازشمارى بقیه صندوقها که طبق آنچه در نامهى خود مرقوم داشتهاید جز در مدتى طولانى ناممکن و برخلاف مصلحت است، وظیفه اى شرعى و قانونى را متوجه آن شورا نمىسازد زیرا وجود تخلف در آنها محرز نیست.
3. وضعیت منتخبان تهران با توجه به کلیه صندوقها بجز آنچه دربند 1 آمده است ملاحظه و نتایج آن به عنوان نتایج قطعى انتخابات تهران اعلام شود.
4. دستگاه قضائی و بازرسى موظفند عاملان تخلف در صندوقهاى مخدوش را شناسایى و تحت تعقیب قانونى قرار دهند
در پایان از خداوند متعال توفیق و کمک به آقایان محترم و همهى خدمتگزاران به کشور و نظام مقدس اسلامى را مسئلت مىکنم.
سید علىّ خامنهاى
29/ 2/ 79
و به این ترتیب ماجرای انتخابات پرحاشیه مجلس ششم در تهران به پایان رسید؛ بعدها هم برخی دست اندرکاران انتخابات، از جمله مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی وزیر کشور دولت خاتمی و برگزار کننده انتخابات، در دادگاه به عنوان متخلف شناخته شد و به مجازات هم رسید.
• مردادماه 80: نامهای برای جلوگیری از کارشکنیهای مجلس ششم
دوره سه تن از فقهای شورای نگهبان در تابستان 80 به پایان رسید و رئیس قوه قضائیه در نامه ای به مجلس شورای اسلامی وقت، شش تن از حقوقدانان برجسته را معرفی کرد تا 3 نفر از آنان از این مجلس، رأی لازم را اخذ نموده و به عنوان حقوقدانان شورای نگهبان به فعالیت بپردازند. اما مجلس تندروی ششم که در اختیار تندروهای مشارکت و اصلاحات بود به شدت چوب لای چرخ حقوقدانان جدید میگذاشت و حاضر به تایید حقوقدانان معرفی شده توسط رئیس قوه قضائیه نبود.
این اتفاق شرایط را برای کشور و ساز و کارهای قانونی کشور دچار مشکل میکرد؛ از سویی مدت قانونی سه حقوق دان به پایان رسیده بود، و از سوی دیگر مجلس حاضر به تایید حقوقدانان معرفی شده از سوی رئیس دستگاه قضا نبود؛ این اتفاق به شدت مورد تمایل مجلس تندروی اصلاحطلب بود. نمایندگان مجلس ششم تمایل داشتند که رئیس قوه قضائیه تندروهایی مانند خودشان را برای کسب کرسی حقوقدانان شورای نگهبان به مجلس معرفی کند تا بتوانند در شورای نگهبان نیز خلل ایجاد کنند و این خواسته رئیس دستگاه قضا نبود.
رئیس قوه قضاییه برای اینکه بهانه را از دست بهانه جویان تندروی اصلاح طلب بگیرد، در رویه ای غیر معمول، چهار نفر دیگر را باز هم به مجلس معرفی کرد تا این بار از میان آنان دو تن باقیمانده انتخاب میشدند. اما این بار هم مجلس کوتاه نیامد و به آنان رأی نداد. در این شرایط بحرانی بود که مراسم تحلیف ریاست جمهوری دوره دوم خاتمی نیز در مجلس و با حضور اعضای شورای نگهبان باید انجام میشد؛ این شرایط باعث ایجاد شبهه خلاف قانون در تحلیف بود؛ چرا که اعضای شورای نگهبان تکمیل نبود.
در این اوضاع، این کلاف سر در گم با تدبیر رهبر انقلاب حل شد؛ ابتدا ایشان نامهای خطاب به رئیس مجلس ششم نوشتند و دستور تعویق مراسم تحلیف ریاست جمهوری خاتمی را دادند تا مانع از شبهه قانونی شوند. از سوی دیگر نامهای خطاب به مجمع تشخیص نوشتند و دستور دادند تا راه حل این مشکل را به عنوان نظر مشورتی به رهبری ارائه کنند؛ این مجمع نیز با برگزاری جلسه فوقالعاده، نظر مشورتی خود به رهبر انقلاب را اعلام کرد؛ بنا بر این نظر نیاز به رای اکثریت مطلق برای انتخاب حقوقدان نبوده و اکثریت نسبی کافی بود. رهبر انقلاب با اضافه کردن قیوداتی به نظر مشورتی مجمع، آن را ابلاغ کردند.
این تدبیر رهبر انقلاب سبب شد که شرایط از پیچیدگی خارج شود. دو تن از حقوقدانان معرفی شده با توجه به رای اکثریت نسبی، به عنوان حقوقدان معرفی شده و گرو کشی تندروهای اصلاح طلب در مجلس ششم، به نتیجه دلخواه آنان نرسید. مراسم تحلیف نیز با چند روز تاخیر و بدون هیچ شبهه قانونی برگزار شد.
متن زیر، مکتوب ارسال شده رهبر انقلاب خطاب به رئیس مجلس ششم است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب حجة الاسلام آقاى کروبى ریاست محترم مجلس شوراى اسلامى، با توجه به اینکه مجلس شوراى اسلامى به رأى قانونى در انتخاب حقوقدانان شوراى نگهبان نرسیده است و با عنایت به شبهه قانون اساسى، مقتضى است مراسم تحلیف رئیسجمهورى تا هنگام فراهم شدن زمینه قانونى لازم به تأخیر اندازید تا این مراسم حائز اهمیت مورد شبهه قانونى قرار نگیرد.
سید علىّ خامنهاى
13/ 5/ 1380
• دیماه 80: نامه ای درباره مصونیت قضایی نمایندگان خطاب به محمدرضا خاتمی
در مجلس ششم نمایندگان تندروی اصلاحات از هر فرصتی برای ضربه زدن به رقیب و جریان راست و همچنین حاکمیت نظام بهره میبردند؛ راهی برای اینکه ناتوانی خود در حل مشکلات و عدم انجام وعده ها را توجیه کنند. تندرویهای نمایندگان مجلس اما حد و مرزی نداشت. آنان برای خود مصونیتی تمام و کمال قائل بودند؛ به این نحو که هر چیزی هم که در مجلس بگویند به هیچ وجه نباید مورد تعقیب و بازخواست قرار بگیرند.
تلاش این نمایندگان ایجاد انحصار و استحکامی غیرقابل نفوذ اطراف خودشان بود تا هر چه میخواهند علیه نظام و ... سخن بگویند. در این راستا شورای نگهبان نظر تفسیری خود به مجلس را اعلام کرد که این مصونیت تنها شامل حال مباحثی میشود که در راستای وظایف نمایندگی نمایندگان مجلس باشد. اما مجلسیها این نظر را نیز برنتافتند و در راستای اهداف خود، به جنجال آفرینی می پرداختند. با این وجود در همین اوضاع و شرایط، محمد رضا خاتمی، نایب رئیس مجلس ششم، نامه ای به رهبر انقلاب نوشت، و در آن از ایشان درباره مصونیت کامل نمایندگان سوال کرد؛ خاتمی در این نامه نیز به گونه ای سخن رانده بود که این امر را حق قطعی مجلس میدانست، و به شورای نگهبان نیز حمله برد و جایگاه قانونی شورا در تفسیر قانون اساسی را نادیده گرفت.
رهبر انقلاب به نامه نایب رئیس مجلس پاسخ دادند و مانند همیشه بر پیگیری تمام امور تنها و تنها از طریق قانون و نهادهای قانونی تاکید کردند:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب آقاى محمد رضا خاتمى- نائب رئیس مجلس شوراى اسلامى
با سلام و تحیت، نامهى جنابعالى و هیئت رئیسه محترم در بارهى مشکل اخیر چند نفر از نمایندگان مجلس شوراى اسلامى ملاحظه شد. همانطور که مىدانید در مورد این پیشامد و امثال آن هیچ بنبست قانونى وجود ندارد و همهى راهحلها در قانون اساسى پیشبینى شده است.
اینجانب نمایندگان محترم مجلس و نیز مسئولان محترم قوهى قضائیه را به پیمودن راههاى قانونى و تمکین در برابر قانون دعوت مىکنم و از مجادلهى بیهوده در امرى که مجراى قانونى آن مشخص است، برحذر مىدارم. اختلاف و جنجال بهویژه در محضر افکار عمومى ملت عزیز که براى رفع مشکلات خود چشم به شماها و دیگر مسئولان قواى سهگانه دوخته است، کارى برخلاف مصالح ملى و در نزد خدا و مردم ناپسندیده است. وظیفهى همهى شما این است که در هر مسئولیتى هستید به فکر رفع مشکلات مردم باشید.
نمایندگان محترم مجلس موظف به نظارت و تذکر و انتقادند و در اجراى این وظیفه کسى حق تعرض به آنان را ندارد. البته آنان حق ندارند از مرزهاى قانونى تجاوز کنند. قوهى قضائیه نیز موظف به تعقیب قانونشکنان است و باید با متخلفین قاطعانه رفتار کند. آن قوه نیز حق ندارد از حدود قانونى خود در قضاء و مقدمات آن تجاوز کند. مجلس باید حرمت قوهى قضائیه را حفظ کند و قوهى قضائیه نیز باید حرمت مجلس شوراى اسلامى را نگاه دارد. براى همهى این وظائف، قانون، موجود و گویا است و اگر ابهامى وجود داشته باشد مرجع ابهام را هم قانون معین کرده است.
توفیقات همهى شما را از خداوند متعال مسئلت مىکنم.
سید علىّ خامنهاى
8/ 10/ 80
• اسفندماه 82: تقدیر از عملکرد کروبی در مجلس ششم
مجلس ششم بی شک تندروترین مجلس در تاریخ جمهوری اسلامی تا به امروز است؛ نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم آن چنان بیپروا به همه چیز و همه کس میتاختند که سابقه نداشت؛ هیچ سدی در جلوی خود نمیدیدند؛ حتی بارها تلاش کردند که برای خود مصونیتی تمام و کمال هم ایجاد کنند ولی هر بار با سدهای قانونی برخورد کردند.
عملکرد افراطی مجلس ششم چیزی نیست که در طول چند جمله قابل بیان باشد؛ از تحصن و افشای اسرار نظام گرفته تا نامه نگاری با سنای آمریکا و استعفای دسته جمعی، تنها گوشه ای از حاکمیت چهارساله اصلاح طلبان بر مجلس شورای اسلامی بود. و کسی که ریاست او برای این مجلس اثر گذار هم بود، مهدی کروبی بود؛ کروبی توانست بارها و بارها جلوی افراط کاریهای تندروهای مجلس ششم را بگیرد و این مجلس را به سر انجام خود برساند.
کروبی برای مجلس هفتم نیز ثبت نام کرد؛ اما نتوانست در دور اول به مجلس راه یابد و به دور دوم رفت؛ کروبی اما در این شرایط استعفا داد و از ادامه رقابت برای ورود به مجلس، کنار کشید. این شرایط که کمی سرخوردگی کروبی را نیز به همراه داشت، باعث شد، رهبر انقلاب در نامه ای به مهدی کروبی، از عملکرد وی در مجلس ششم قدردانی و از انصراف وی برای انتخابات مجلس هفتم نیز ابراز تأسف کنند؛ کاش کروبی قدرِ قدر شناسی رهبر را میدانست و سالها بعد اینگونه در برابر نظام نمی ایستاد. متن نامه رهبر انقلاب به کروبی به شرح زیر است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
جناب حجة الاسلام آقاى حاج شیخ مهدى کروبى دام اجلاله
با سلام و تحیت و ابراز تأسف از انصراف جنابعالى از نامزدى دور دوم انتخابات مجلس هفتم، لازم مىدانم اوّلًا از تلاش جانکاه جنابعالى براى حفظ اعتدال مجلس شوراى اسلامى در سالهاى مدیریت مجلس ششم و ثانیاً از همراهى و همکارى مجاهدتآمیزى که براى برگزارى بهنگام و قانونى انتخابات مجلس هفتم نشان دادید، تشکر نمایم.
امید است این خدمت باارزش که در جهت استحکام نظام اسلامى و نومید کردن بیگانگان مداخلهجو انجام گرفت، مورد قبول حضرت احدیت جل و علا و موجب پاداش دنیوى و اخروى براى آن جناب باشد.
توفیقات روزافزون شما را از خداوند متعال مسئلت مىکنم.
و السّلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
سید على خامنهاى
7/ 12/ 82
• بهمن ماه 83: درخواست از مجلس هفتم برای عدم استیضاح وزیر دولت خاتمی
مجلس هفتم که به عنوان یک مجلس اصولگرا شناخته میشد، بعد از مجلس تندروی ششم اصلاح طلب، بر سر کار آمد؛ نمایندگان اصولگرا که دریافته بودند مردم از سیاسی کاریها و اعمال افراطی مجلس ششم خسته شده اند، شعارهای اقتصادی و عدالت طلبانه را سرلوحه رفتار و گفتار خود قرار دادند و توانستند رای ملت را کسب کنند؛ با روی کار آمدن اصولگرایان، مجلس هفتم نشان داد که واقعا دغدغه معیشت مردم را دارد و تلاش فراوانی کرد از سیاسی کاری بپرهیزد؛ از این رو رویکرد اتخاذ شده توسط مجلس هفتم مورد تقدیر رهبر انقلاب نیز قرار گرفت.
نکته دیگر روی کار آمدن مجلس هفتم، تقابل یک مجلس اصولگرا با دولت خاتمی بود؛ هر چند این مجلس تلاش داشت از اعمال جناحی پرهیز کند، اما نتوانست رفتار وزیر راه خاتمی – احمد خرم – را تحمل کند؛ رفتار و گفتار بد او – مخصوصا در حادثه انفجار قطار در نیشابور و ماجرای افتتاح فرودگاه امام – سبب شد که این نمایندگان، این وزیر را استیضاح و از دولت حذف کنند.
در این اوضاع رفتار مرتضی حاجی، وزیر آموزش و پرورش نیز محل مناقشه فراوان بود و مجلس تصمیم به استیضاح وی گرفت؛ در همین شرایط بود که رهبر انقلاب خطاب به رئیس مجلس هفتم نامهای نوشتند و تاکید کردند که در ماههای پایانی عمر دولت، استیضاح وزرا، دیگر سودی ندارد و نیازی به استیضاح وزیر آموزش و پرورش نیست؛ مجلس هفتم نیز درخواست رهبر انقلاب، را اجابت کرد و از استیضاح وزیر منصرف شد و تا پایان عمر دولت خاتمی اقدامی در این جهت نکرد؛ رهبر انقلاب در مکتوب خود به حدادعادل، رویکرد اتخاذ شده توسط مجلس هفتم درباره نیازهای اصلی کشور را نیز ستودند:
باسمه تعالى
جناب آقاى دکتر حداد عادل ریاست محترم مجلس شوراى اسلامى
با سلام و تحیت
مجلس شوراى اسلامى در دورهى هفتم بحمد اللّه موفق شده است جهتگیرى درست فعالیت خود را با ملاحظهى نیازهاى کشور انتخاب کند. ترجیح مطالبات عمومى و اساسى مردم بر انگیزهها و گرایشهاى دیگر، شاخصهى مهمى در این جهتگیرى است که به توفیق الهى، مجلس تاکنون به آن دست یافته و همچنان باید بر آن پاى بفشارد. لازم مىدانم به مناسبت مطرح شدن استیضاح وزیر محترم آموزش و پرورش به جنابعالى و همه نمایندگان عزیز عرض کنم که در شرایط کنونى که ماههاى آخر مأموریت خطیر دولت در حال سپرى شدن است استیضاح وزیران هیچ سودى براى کشور و دستگاههاى مسئول ندارد و متقابلًا زیانهاى محتمل آن بسیار و خطرات آن هشداردهنده است. البته مجلس موظف است که از همهى ابزارهاى نظارتى قانونى خود استفاده کند.
و السّلام علیکم جمیعاً و رحمة اللّه
سید علىّ خامنهاى
5/ 11/ 1383
• مردادماه 86: مؤاخذه شدید
چند سالی بود که برخی افراد و یا نهادها تصمیم به برگزاری جشن به مناسبت تولد رهبر انقلاب میگرفتند؛ هر چند که این مراسمات به هیچ وجه گستردگی چندانی نداشت، اما از همان ابتدا مشخص بود که رهبر انقلاب از این گونه رفتارهای جاهلانه به هیچ وجه دل خوشی ندارند. این رسم و رسوم غلط که چندباری نزدیک بود در کشور باب شود با مواخذهها شدید رهبر انقلاب مواجه شده بود.
حضرت آیت الله خامنه ای در سال 86 وقتی که سبدهای گلی از سوی افرادی برای ایشان ارسال و بدست معظم له می رسید، به یکی از نزدیکان خود نوشته بودند «اولاً، مولود این حقیر در تیرماه نیست و ثانیاً؛ من و روز تولدم ارزش این محبت ها را نداریم و اینها موجب شرمندگی من است، در عین حال لازم است از همه آنها تشکر شود.»
اما شرایط سالهای بعد تغییر کرد؛ برخی نهادها تصمیم به برگزاری خودسرانه جشن برای تولد رهبر انقلاب گرفته بودند؛ آیت الله خامنه ای همچنان که انتظار میرفت پس از دریافت خبر این مطلب که در یکی از استانها، جشنی به مناسبت تولد ایشان برپا و از برخی مسئولان هم برای حضور در این مراسم دعوت شده بود، در حاشیه برگه حاوی این خبر نوشتند:
این کار غلط است، این تولد و امثال آن هیچ جشنی ندارد، برگزارکنندگان مسئول وقت و عمر و اموالی هستند که در این کار صرف و ضایع می شود. من از کسی که برای تولد من جشن می گیرد به هیچ وجه متشکر نمی شوم و او را مسئول زیان های این کار هم می شناسم...
و این تنها نمونه ای کوچک است از برخورد شدید رهبر انقلاب با کسانی که با رفتار جاهلانه خود، متملقانه رفتار میکنند و نمی توانند وظیفه خود را درست تشخیص دهند. ایشان به شدت با مواردی که باعث ترویج این گونه رفتارها شود، برخورد میکنند.
مکتوبات فوق، تنها گوشه ای از ابعاد وجودی رهبر انقلاب بود که تلاش شده بود، از میان موارد متعدد، برگزیده و برای خوانندگان، در تبیین شخصیت آیت الله خامنه ای استفاده شود.