1
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،- در ایران متاسفانه نگاه دولتی معتقد بود - و این اعتقاد خود را به شکل وسیعی توزیع میکرد- که تفاسیر آمریکاییها از توافقنامه ژنو، تنها برای آرام نگهداشتن «تندروها»ی آمریکایی و رژیم صهیونیستی بوده است و متاسفانه منتقدان این نوع نگاه نیز به همسویی با صهیونیسم متهم میشدند! آیا واقعا تفسیر آمریکاییها درباره میزان و کیفیت غنیسازی، نحوه فعالیت رآکتور اراک، توقف و تحدید سانتریفیوژهای نسلهای دوم و سوم، ازبینبردن ذخیره اورانیوم 20 درصد و... تنها یک عملیات روانی برای کنترل مخالفان این توافقنامه بود؟ به عبارتی، آیا تفسیر واقعی آمریکاییها از توافق ژنو همان تفسیر تیم ایرانی بود و آنها برای آرام کردن منتقدان تفاسیری دیگر ارائه میکردند؟ در ایران عدهای واقعا بر این اعتقاد بودند! تشدید تحریمها علیه ایران توسط دولت اوباما نیز نتوانست در این اعتقاد آنان خدشهای وارد کند. آنان خود و اوباما را میانهرو و منتقدان توافقنامه ژنو را تندرو خطاب میکردند البته آنها اخیرا دامنه تندروهای آمریکایی را به محدودهای از کاخسفید هم گسترش دادند اما به نظر میرسد هنوز مانده است تا اتاق بیضی کاخ سفید هم مشمول جماعت تندرو شود!
2- مذاکرات فنی ایران و 1+5 زمینه را برای اجرای توافقنامه ژنو فراهم میکند. به عبارتی این مذاکرات کارشناسی است که چگونگی اجرای توافقنامه ژنو را مشخص میکند. در واقع آنچه از آن به عنوان حسننیت برای توافق تعبیر میشد، باید در این مذاکرات خود را نشان بدهد. به همین دلیل شاید بتوان این مذاکرات را بسیار مهمتر از آنچه 6 آذر در ژنو رخ داد؛ بدانیم. با این حال آغار مذاکرات کارشناسی، با کارشکنی آمریکاییها همراه شد! تشدید تحریمهای هواپیمایی و نفتي ایران توسط وزارت خزانهداري آمريكا باعث شد تیم ایرانی مذاکرات کارشناسی را ترک کند. تیم ایرانی چند روز بعد به مذاکرات بازگشت اما پس از 4 روز مذاکره، اکنون وزیرخارجه ایران از روند کند مذاکرات ناله میکند و طرفین ادامه گفتوگوها را به بعد از تعطیلات کریسمس موکول میکنند. چرا؟ چرا روند مذاکرات کند شده است؟ عباس عراقچی پاسخ روشنی به این سوال داده است. معاون ظریف صراحتا گفته است «تفسیرها و برداشتهای نادرست از مفاد توافقنامه» عاملکندشدن روند مذاکرات کارشناسی است. براساس این اظهارات عراقچی، آنچه تاکنون مانع اجرای توافقنامه ژنو شده، تفاسیر مختلف از مفاد توافقنامه است. بنابراین توافقنامه ژنو تفسیرپذیر است و اظهارات متفاوت آمریکاییها درباره این توافق مربوط به همین تفسیر است و نه سیاستی برای توجیه منتقدان! طرف غربی توافقنامه ژنو را به گونهای متفاوت از ایران فهم کرده است و اکنون همین فهمهای متفاوت مذاکرات را متوقف کرده است. حال آیا دیگر میتوان گفت تفسیرهای آمریکا از مفاد توافق ژنو برای توجیه منتقدان داخلی این کشور بوده است؟
3- اوباما بر سر مذاکرات هستهای با ایران قمار نکرده است. گویی از روند مذاکرات هستهای اطمینان دارد. گویی آنان هیچ نگرانی از مذاکرات ندارند و هدف را در دسترس میدانند اما چرا؟ بگذارید به برخی گزارههای ملموس اشاره کنیم. باراک اوباما ارزیابی خود از روند مذاکرات هستهای با ایران را همواره با یک جمله شروع میکند: «تحریمها ایران را پای میز مذاکره آورد». او با این جمله بهدنبال اثبات کارآمدی دولتش در بحث مقابله با ایران است. رئیسجمهور دموکرات با این اظهارات میخواهد همگان را در ادامه مسیری که او میخواهد، همراه و رقبای جمهوریخواه را که با تحریمهای جدید درصدد خرابکردن بازی او هستند؛ خلع سلاح کند. او از سناتورهای جمهوریخواه خواست 6 ماه به او وقت دهند تا او بتواند به اهدافش در قبال ایران برسد؛ در غیر این صورت آنها میتوانند تحریمهای جدید را تصویب کنند. نیازی به توضیح نیست که اوباما به ادامه مذاکرات بسیار خوشبین و مطمئن است. شاید برای همین است که بدون توجه به اصل حسننیت در تفاهمنامه ژنو، نام 19فرد و شرکت دیگر را به لیست تحریمهای ایران افزود؛ بدون آنکه از واکنش ایران نگرانی داشته باشد. به عبارتی آنها پیشتر واکنش ایران را در قبال این اقدام خود «برآورد» کرده بودند.
4- میتوان گفت آقای روحانی روی مذاکرات هستهای ریسک کرده است. او در رقابتهای انتخاباتی معیشت را به سانتریفیوژها گره زد و قول داد سفره مردم را که براساس اظهارات ایشان، 6 درصد کوچک شده بود؛ به شرایط قبل بازگرداند. دولت او به جز موضوع مذاکرات هستهای، تاکنون هیچ نسخهای برای بهبود معیشت ارائه نکرده است. به عبارتی نسخه بومی برای بهبود وضعیت معیشتی مردم ارائه نشده است.
شاید بیراه نباشد اگر گفته شود این بزرگترین اشتباه رئیسجمهور بود که بهبود معیشت را به مذاکرات هستهای مرتبط و از همه مهمتر آن را «اعلان» کرد. علنیکردن موضوع بهبود معیشت با مذاکرات هستهای، رسما «نیاز» دولت به مذاکرات را مخابره کرد! و این همان چیزی است که باراک اوباما استراتژی هستهای خود در مذاکرات را بر آن بنا کرده است. متاسفانه اشتباهات راهبردی مانند «خزانه خالی» و ویرانهنمایی اقتصاد کشور نیز این انگاره کاخ سفید را تقویت کرد، به گونهای که این توهم نزد رئیسجمهور آمریکا ایجاد شد که ریاستجمهوری آقای روحانی در ایران، محصول سیاست او در افزایش تحریمها بوده است.
***
در شرایط فعلی هیچ اولویتی مهمتر از تغییر الگوی محاسبه طرف آمریکایی نسبت به ماهیت مذاکرات هستهای وجود ندارد. دولت باید چارهای برای تغییر ذهنیت مقامات آمریکایی درباره نسبت ایران با مذاکرات هستهای بیندیشد. تدبیر برای ایجاد یک برنامه بزرگ اصلاحی در اقتصاد و نشان دادن عزم خود برای پیگیری این برنامه میتواند در تغییر این ذهنیت اثرگذار باشد. آمریکاییها باید به این فهم برسند که ایران برای بعد از شکست احتمالی مذاکرات نیز برنامهریزی کرده است. همچنین دولت باید نسبت به بدسلیقگی رسانههای حامی خود تدبیر کند. تداوم سفیدنمایی اوباما از سوی رسانههای حامی دولت، به سود تیم مذاکرهکننده هستهای و مجموعه دولت نیست. آقای روحانی این موضوع را بهتر از هرکسی میداند.
وطن امروز