شب که میشود حوصلهها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.
روزي
شخصي به عيادت دوستش رفت و احوالش را پرسيد. دوستش گفت: «تبم قطع شده است،
اما گردنم هنوز درد مي کند.» آن شخص گفت: «ناراحت نباش، اميدوارم آن هم به
زودي قطع شود!»