بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی به انعکاس آن در ادبیات پارسی، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
آیه ۲۱ سوره نمل
لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِیدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ
قطعا او را به عذابی سخت عذاب می‌کنم یا سرش را می‌برم مگر آنکه دلیلی روشن برای من بیاورد.

یکی از داستانهای شورانگیز قرآن ماجرای عاشقانهٔ سلیمان و ملکهٔ شبا است. روایت این داستان در قرآن پرده ای از راز و رمز بر روی این عشق کشیده شده است تا همگان از آن واقف نگردند.

چون نامه به دست بلقیس می رسد از آن خواستگاری می کند اما سران و بزرگان کشور را جمع می کند و می گوید: «در این کار مرا نظر دهید زیرا من هیچ کاری را بدون مشورت شما انجام نمی دهم.» سران کشور می گویند: «ما کشوری بسیار قوی و نیرومندیم و در جنگ و مخاصمه چابک و بی باک، اما باز منتظر تصمیم آن علیا حضرت خواهیم بود.»

بلقیس که خود مشتاق سلیمان است و نمی خواهد سنگی در راه بیندازد، می گوید: «پادشاهان عالم اگر شهری را فتح کنند ای بسا که در آن فساد و تباهی به بار آورند و عزیزان شهر را خوار کنند و ای بسا که این پادشاه نیز به همان گونه رفتار کند.

پس بهتر آن است که ما در آغاز هدیه ای برای او بفرستیم تا ببینیمکه از جانب او چه پاسخی دریافت خواهیم داشت.» وقتی هدیه که عبارت از هفت بار شتر طلا و جواهر و درّ و مروارید بود به بارگاه سلیمان رسید سلیمان لبخندی زد و گفت:



«ایشان نمی دانند که خداوند مرا از ملک دو عالم بی نیاز کرده است و دل خوش کرده اند که هدیۀ مختصر برای من بفرستند در حالی که خداوند همه هدیه های جهان را از این پیش به من ارزانی داشته و تمام سرزمین مرا از درّ و مرجان آکنده است.»

پس سلیمان به هدهد می گوید: «به سوی آنها بازگرد و بگو من با لشکری عظیم بر انها خواهم تاخت و ایشان را از آ« شهر و دیار بیرون خواهم کرد.» و سپس برای آنکه  قدرت خود را نشان دهد به بزرگان درگاه گفت: «چه کسی می تواند قبل از اینکه آنها با تسلیم به سوی من بیایند تخت بلقیس را در اینجا حاضر کند؟»

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار