مرسی نیز که با اختلاف کم آرا به پیروزی رسیده بود برای حفظ قدرت، با سلفیهای تندرو، هم پیمان شد و ابتکار عمل در امور کشور را به دست آمریکا و رژيم صهيونستي داد، به خواستههای انقلابیون از جمله لغو کمپ دیوید و قطع ارتباط با رژيم غاصب اسرائيل کم توجهی کرد و در مقابل فرقه گرایی و اقدامات تکفیریها علیه شیعیان که منجر به جنایات فجیعی شده بود، بی توجهی نشان داد و به تدریج طرفداران خویش را به مخالفین تبدیل کرد و صفوف مخالفین متحدتر شد.
مرسی در سیاست خارجی با سوریه قطع رابطه نمود و از تروریستهای این کشور حمایت کرد. ارتباط خود با رژيم صهيونيستي را حفظ و حتی در متن استوارنامه به طور غیرمتعارفی به عرض ارادت به شیمون پرز پرداخت. همچنین از برقراری رابطه با ایران امتناع ورزید در حالی که چندین نظرسنجی از جمله نظرسنجی اخیر نیویورک تایمز نشان می داد که 65 تا 85 درصد مردم مصر معتقدند رابطه با ایران به نفع آنان است.
مرسی تصور میکرد تنها با نشستن بر کرسی "حسنی مبارک" و بدون تغییر ساختار حکومت میتواند از طریق رفرم خواستههای انقلاب را به نتیجه برساند. همین تصور در اخوان المسلمین موجب شد انقلاب را نیمه کاره رها کرده و به رفرم روی آورد.
شوراي نظامي به رهبري محمدحسين طنطاوي، وزير دفاع رژيم پيشين، که به دنبال سقوط مبارک قدرت در اين کشور را بهدست گرفته بود، در طول 10 ماه گذشته به گونهاي رفتار کرد تا مردم از حرکتهاي انقلابي خود خسته و نااميد شوند و تلاش کرد با تغيير چند مهره در ساختار سياسي حکومت ، افکار عمومي را فريب دهد. اين شورا همچنين هرگونه تلاش براي اصلاحات اقتصادي را ناکام ساخت و کشور را به سمت بحران اقتصادي پيش برد.
عناصر رژیم مبارک، آمریکا، رژيم صهيونيستي، غربیهای حامی صهیونیسم و کشورهای مرتجع عربی از این فرصت استفاده کرده و به بهانه حمایت از مردم ، کودتایی را سازماندهی کرده و در راه حفظ این دستاورد دست به کشتار فجیعی زدند.
کودتا و کشتار مسلمانان توسط ارتش، اخوان المسلمین را از خواب بیدار کرد در حالی که این تشکل اسلامی باید هزینه گزافی بپردازد.
رژیم صهیونیستی و حکومتهای مرتجع عرب برای ممانعت از به قدرت رسیدن مجدد مسلمانان و حفظ کودتا، اثبات کردند که حاضر به انجام هرنوع جنایتی هستند. در این میان شوراي نظاميان هم کوشیدند با با برکناري برخي مهرهها مثل دولت عصام شرف نخستوزير دولت موقت و دادن وعدههايي مبني بر برگزاري انتخابات عادلانه، مردم را فريب داده، به خانههاي خود بازگردانند تا در شرايطي آرام بتوانند بر اوضاع مسلط شوند اما موج دوم بيداري در روزهاي اخير نشان میدهد ، مردم مبارز و مسلمان مصر هرگز به برخي تغييرات ظاهري در اين کشور قانع نیستند و تا تحقق آرمانهاي انقلابي خود که بيترديد از آرمانهاي ديني و اسلامي اين مردم سرچشمه گرفته است از پاي نخواهند نشست.
پایداری مردم بر خواستههای انقلابیموج دوم انقلاب مردمي در مصر را ميتوان شکست سناريويي مشترک آمريکا و رژيم صهيونيستي در اين کشور توصيف کرد و به همين دليل در وضعيت جديد، مقامات ايالات متحده و رژيم صهيونيستي با وحشتي روزافزون تحولات مصر را رصد ميکنند. نگراني اصلي آنان به ثمر نشستن حرکتهاي اسلامي در منطقه و بهويژه در کشور مصر است؛ چنانکه بنيامين نتانياهو، نخست وزير رژيم صهيونيستي، در نشست پارلمان (کنست) با اشاره به اين موضوع و اينکه موج اسلامگرايي مصر و ديگر کشورهاي عربي آنان را به شدت نگران ساخته است، گفت: حرکتهاي اسلامگرايانه مخالف اسرائيل است و همين باعث نگراني است و بايد سياست اسرائيل متناسب با اين واقعيت تنظيم گردد؛ چرا که به گفته وي، ادامه اين روند منافع اسرائيل در منطقه و مصر را به مخاطره خواهد انداخت.
مردم مسلمان مصر بهويژه جوانان پرشور و انقلابي اين کشور براساس ارزيابي خوشبينانه و با توجه به ماهيت ديني گروه اخوانالمسلمين، انتظار داشتند که اين گروه نظارت دقيقتري بر روند امور داشته باشد و با پيگيري و زمينهسازي براي تأسيس يک نظام سياسي عادلانه و اسلامي، دستاوردهاي انقلاب مردم مسلمان مصر را تکميل نمايند. نظام سياسي مطلوب مصر نظامي است که متکي بر اراده مردم و رضايت عمومي باشد و بهطور طبيعي ملتي با اکثريت قريب به اتفاق مسلمان نميتواند به چيزي جز حاکميت دين و قوانين اسلام بينديشد؛ چرا که هر نظام سياسي بهجز نظام ديني نخواهد توانست در راستاي اهداف انقلابي مردم مسلمان مصر قرار گرفته و رضايت عمومي را به دست آورد. اين اتفاق بيش از سه دهه قبل در کشور اسلامي ايران به وقوع پيوست و اکنون جا دارد با توجه به اشتراکات ، دو کشور مزبور تعامل بهتري در جهان اسلام داشته باشند و با تلاش مضاعف براي تحقق آرمانهاي الهي و حاکميت نظامهاي اسلامي و مردمي در منطقه بکوشند.
ايران الگوي اصلي بيداري اسلاميالگوي ايران، بهترين شاخص در راه مبارزه با استبداد و پرهيز از نااميدي تا رسيدن به پيروزي کامل تحت رهبري يک فقيه جامعالشرايط ميباشد. اين نکته مهمي است که نه فقط جوانان انقلابي و مسلمان مصري که تمام انقلابيون مناطق مختلف منطقه و جهان بايد به آن توجه داشته باشند. وضعيت ايران تجربه مفيدي براي کشورهاي مصر، ليبي، تونس، بحرين، عربستان سعودي و ساير کشورهايي است که در آنها امواج انقلاب مردمي عليه نظامهاي ديکتاتوري حاکم به راه افتاده است. بيترديد آينده از آن مردم و جوانان بيدار و مسلمان انقلابي در منطقه و جهان است؛ آيندهاي که ديکتاتورهاي دستنشانده استعمار جهاني را به همراه اربابانشان به زبالهدانهاي تاريخ خواهد سپرد و کشورهاي جهان را از لوث حکومتهاي غيرمردمي و ظالم پاک خواهد کرد. به شرط آنکه مردمان اين کشورها با همت بلند در راستاي تحقق آرمانها و ارزشهاي الهي و تأسيس نظامهاي سياسي مبتني بر قوانين عادلانه الهي و انساني گام بردارند.
انتهای پیام/