بر آنیم تا در این مجال، قطعاتی کوتاه و بلند از کتاب وحی را با نگاهی به انعکاس آن در ادبیات پارسی، پیشکش طالبان حق و جوینگان حقیقت کنیم تا چه قبول افتد و چه در نظر آید.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
آیه ۷ سوره نمل
إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ
به یاد (آر) هنگامی را که موسی با اهل بیتش گفت مرا آتشی در نظرمی آید. می روم تا به زودی از آن آتش خبری بیاورم تا شاید برای گرم کردن شما پاره ای از آن آتش برگیرم

شگفت داستانی است قصه موسی و آتش طور که در گوشه و کنار قرآن چند بار به نمایش آمده و چون صاحب جمالی هر بار با جامه ای و اطواری تازه ظاهر می شود.

کار هر پیامبر و شاعر آسمانی این است که در طور این عالم آن آتش فروزان و گرمی بخش را که دیگران نمی بینند با چشم دل مشاهده کند و با آن انس گیرد. اهل معرفت دانند که کلمه «انست» چه اندازه از لطف معنی و تناسب روحی برخوردار است.



در ادب پارسی و ادب جهان اشارات بسیار به این قصه ژرف و حکمت آموز موسا و فرعون آمده و تعبیرات بدیع آموزنده ای از جزء جزء قصه عرضه شده که آن را از یک داستان به یک حقیقت مستمر تبدیل می کند:

چون موسیِ آتش جو، کآرَد به درختی  رو          آید که بَرَد آتش، صد صبح و سحر بیند
دیوان شمس

شب تار است و ره وادی ایمن درپیش         آتش طور کجا، موعد دیدار کجاست
حافظ

موسیی نیست که دعویِّ انَا الحَقّ شنَوَد
 ورنه این زمزمه در هر شجری نیست که نیست

حاجی سبزواری

روا باشد انا الحق از درختی        چرا نبود روا از نیک بختی
گلشن راز  

برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار