سوگ برای خیلی‌ها فقط چند قطره اشک است که بی‌تاب روی گونه‌ها می‌لغزد، برای خیلی‌ها، اما بریدن از دنیاست. تلخی مرگ عزیز، گاهی حتی تا پایان عمر در کام آنها می‌ماند و آن‌وقت می‌شوند آدم‌هایی که گرچه زنده اند،اما در حقیقت از همان زمان که فرد تاثیرگذار در زندگی‌شان را از دست داده‌اند، مرده‌اند.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،شبیه شهری بزرگ است با خانه‌هایی خاکی که درهایشان همه افقی است. یک سوی هر کدام از این درهای حکاکی‌شده عالم مردگان است؛‌ مرده‌هایی که هر کدام در زندگی، محبوب کسانی بوده و همراه خودشان خاطره‌هایی تلخ و شیرین را زیر خاک برده‌اند.

در سوی دیگر، عالم زندگان است پر شده از سوگ‌دیده‌های غمگینی که حالا محبوب‌های رفته‌شان را کم دارند. همه سوگ‌دیده‌ها، یکسان با مرگ عزیزانشان کنار نمی‌آیند و واکنش‌هایشان نسبت به مرگ با هم متفاوت است.
    
سوگ برای خیلی‌ها فقط چند قطره اشک است که بی‌تاب روی گونه‌ها می‌لغزد، برای خیلی‌ها، اما بریدن از دنیاست. تلخی مرگ عزیز، گاهی حتی تا پایان عمر در کام آنها می‌ماند و آن‌وقت می‌شوند آدم‌هایی که گرچه حیاتشان از نظر زیست‌شناسی با بالا و پایین رفتن قفسه سینه‌شان تائید می‌شود، اما در حقیقت از همان زمان که فرد تاثیرگذار در زندگی‌شان را از دست داده‌اند، مرده‌اند.

واکنش‌ها به سوگ اگرچه در مجموع غیرقابل پیش‌بینی است و بسته به سلامت روانی افراد، شیوه برخورد اطرافیان سوگ‌دیده و میزان تاثیرگذاری کسی که از دنیا رفته بر زندگی مصیبت‌دیده متفاوت است، اما به هر حال پژوهش‌های روان‌شناسی ثابت کرده مجموعه این واکنش‌های متفاوت را می‌شود در قالب‌هایی کلی تعریف کرد که به آنها مراحل سوگواری می‌گویند.

درک مراحل سوگواری، راهی است برای آن که هم شرایط روحی و روانی خودمان را درک کنیم و هم از دنیای روانی مصیبت‌دیده‌ها باخبر شویم و به این ترتیب بهتر تسکین‌شان دهیم.

مرحله اول: مرگ را منکر می‌شوند

همه آنها که در مجلس سوگواری پسرش بودند، حالا او را بعد از چند ده سال به یاد می‌آورند و خیلی‌ها هنوز هم وقتی یادش می‌افتند بی‌اختیار اشک می‌نشیند گوشه چشم‌هایشان. پیراهنی سبز زمردی پوشیده بود، بزک‌کرده و آراسته، مثل مادری که پسرش را داماد کرده باشد. میان سیاهپوش‌ها که گریه می‌کردند، می‌گشت، کِل می‌کشید، نقل می‌پاشید و می‌گفت: «چرا ناراحتید؟ پسرم نمرده است! داماد شده...»

انکار معمولا نخستین مرحله پس از شنیدن خبر مرگ یک عزیز است. وصفی که از این زن کردیم البته برای همه سوگوارها با این شدت رخ نمی‌دهد. برخی از آنها فقط وقتی خبر مرگ محبوبشان را می‌شنوند، تا مدتی به دیگران التماس می‌کنند، حقیقت را بگویند و اعتراف کنند او نمرده و همه این جریان شوخی تلخ و بی‌مزه بوده است.

نمونه دردناک‌تر انکار، زن سوگواری است که به سردخانه بیمارستان رفته بود و به مسئولش می‌گفت پزشک معالج مادرش اشتباه کرده و در حالی که او زنده بوده، به سردخانه تبعیدش کرده است. او حتی پس از آن که مسئول سردخانه ناچار شد جسد مادر را به او نشان بدهد، نهیب مرگ را باور نکرد و ضجه می‌زد که «گوش کنید... دارد نفس می‌کشد.... چطور نمی‌بینید؟!»

شکل ساده‌تر این مرحله، خواب‌هایی است که دقیقا پس از شنیدن چنین خبرهایی می‌بینیم. در این خواب‌ها معمولا کسی که مرده، ناگهان زنده می‌شود و توضیح می‌دهد درباره‌اش اشتباه کرده‌اند و در همه مدتی که برایش عزاداری می‌کردید، زنده بوده است.

کم اتفاق می‌افتد کسی در مرحله انکار بماند، اما برخی افراد هم ممکن است تا پایان عمر در این مرحله تثبیت شوند مثل مادری که تا پایان عمر، غروب‌ها روی چهارپایه‌ای چوبی جلوی در خانه‌اش می‌نشست و چشم انتظار پسر می‌ماند؛ هرچند به او خبر داده بودند پسرش فوت شده است.

مرحله دوم: خشمی که عقل ندارد

برخلاف انکار که برخی سوگوارها شاید اصلا آن را نگذرانند، خشم پس از شنیدن خبر سوگ مرحله‌ای است که بیشتر سوگوارها تجربه‌اش می‌کنند. سوگوارها خشمگین و ناراضی‌اند که چرا برای چشیدن جام بلا انتخاب شده‌اند؟ چرا باید قربانی شوند؟ چرا از میان صدها میلیون آدم روی کره‌زمین، عزیزشان را از دست بدهند؟

خشم سوگواری گاهی متوجه خدا و مقدسات می‌شود و سوگوارها یا کاملا بی‌ایمان می‌شوند یا به خدا و پیامبر و ائمه‌اطهار به تلخی گلایه می‌کنند که چرا پروردگار، عزیزشان را حفظ نکرده است؟ آنها در این شرایط فراموش می‌کنند میلیون‌ها انسان تاکنون به دل خاک فرو رفته‌اند که هر کدام عزیزترین‌های کسانی بوده‌اند و پروردگار از پیش با بندگانش این قصه را در میان گذاشته است که «همه از خداییم و به سوی او بازمی‌گردیم».

البته توجه داشته باشید خشم سوگواری، فقط معطوف به دیگران نیست، بلکه گاهی معطوف به خود است. در این شرایط شاید مصیب‌دیده‌ها به خودشان ناسزا بگویند یا حتی به جسم‌شان آسیب برسانند مثلا به صورت‌شان چنگ بیندازند یا بر سر و سینه می‌کوبند.

مرحله سوم: بده بستان با خدا

به این مرحله معامله گفته می‌شود. البته در برخی متون روان‌شناسی به این بخش اشاره نشده و آن را زیر گروه بخش‌های دیگر فرض کرده‌اند و در گروهی از منابع علمی نیز درباره آن نوشته شده است. در مرحله معامله، فرد خطاب به خداوند می‌گوید می‌خواهد همه چیزش را ببخشد تا محبوبش برگردد.او حتی به دیگران مثلا به پزشکان معالج هم التماس می‌کند که حاضر است پول بیشتر بدهد به شرط آن که عزیزش را زنده کنند.

مرحله چهارم: من مقصرم، تو مقصری

در مرحله گناهکاریابی، مه سیاهی که دنیای آدم‌های سوگوار را احاطه می‌کند، قدرت تحلیل منطقی رویدادها را از آنها می‌گیرد تا جایی که همه را در مرگ محبوبشان مقصر بدانند. می‌خواهید بدانید سوگوارها در این مرحله چگونه‌اند؟ باید پای درددل پرستارها و پزشکان در بیمارستان‌ها بنشینید تا بشنوید خیلی وقت‌ها پس از مرگ بیمار، حتی وقتی از نظر حرفه‌ای کوتاهی نکرده‌اند، جرات نمی‌کنند موضوع را به بستگانش خبر بدهند، چون آنها بشدت پرخاش می‌کنند و حتی به کادر بیمارستان حمله‌ور می‌شوند.

آنها حتی خودشان را در مرگ عزیزشان مقصر می‌دانند. برای نمونه پدری که پسرش در تصادف فوت کرده بود، می‌گفت: «اگر برایش ماشین نخریده بودم شاید حالا زنده بود.» در حالی که همه می‌دانیم میلیون‌ها خودرو در خیابان‌ها در حال رفت و آمد است و هر کدام از آنها شاید دچار سانحه شود، اما احتمال وقوع سانحه نمی‌تواند بهانه‌ای برای سوارنشدن بر خودرو باشد.

مرحله پنجم: آه غم... غم لعنتی

مرحله افسردگی هم از دوره‌های رایجی است که با از دست دادن کسی تجربه‌اش می‌کنیم. بارزترین علامت افسردگی، اندوه شدید و تمام‌نشدنی است که زندگی طبیعی فرد را کاملا مختل می‌کند. در این شرایط تلاش دیگران برای خارج کردن مصیبت‌دیده از گرداب غم فایده‌ای ندارد.

نکته‌ای که باید در این مرحله به آن توجه کرد این است که احساس غم شدید را در فرد مصیبت‌دیده نمی‌شود با زور کاهش داد و حتی شاید برای او لازم باشد این دوره را بگذراند.

این مرحله نسبت به مراحل دیگر روانی پس از سوگواری طولانی‌تر است، اما اگر به شش ماه برسد و فرد بهتر نشود، حتما باید با روانپزشک و روان‌شناس مشورت کند. بستگان هم در این مرحله بهتر است سوگ‌دیده را به امور جانبی مشغول کنند تا تمرکزش را بر مرگ عزیزش و مرور خاطره‌هایش از دست بدهد.

مرحله ششم: من بی‌تو می‌ترسم

هیچ‌وقت در کودکی گم شده‌اید؟ می‌دانید چه‌جور حسی است؟ شما تنها و غریب و بی‌یاور شده بودید و دنیا ترسناک و بی‌رحم. این دقیقا حسی است که سوگوارها پس از افسردگی در مرحله تنهایی تجربه‌اش می‌کنند.

آنها اعتقاد دارند از دست‌رفته‌شان پشت و پناه‌شان بوده یا تنها دلگرمی‌شان یا امیدشان برای زندگی و حالا او دیگر نیست تا دل‌خوش‌شان کند و در ناملایمات تکیه‌گاه‌شان باشد یا بهانه‌شان برای مقاومت کردن.

شاید باورکردنی نباشد، اما روان‌شناسی تعریف می‌کرد یکی از مراجعانش بانویی سالخورده بود که پس از مرگ شوهرش تا ده سال از منزل خارج نشده بود و فرزندانش که هر کدام تشکیل خانواده داده بودند، اقلام مورد نیازش را تامین می‌کردند. این زن پس از مرگ شوهرش آنقدر دنیا را ناامن می‌دید که حاضر نبود حتی برای خرید از خانه بیرون برود.

در پرونده‌ای دیگر، زن جوان و زیبایی پنج سال از زندگی‌اش را صرف نگهداری از پدرش کرد که به علت فلج زمینگیر شده بود. پدر قرار نبود سالم شود و این هشدار را پزشکان پیشتر به زن داده بودند، اما فکر می‌کنید واکنش او به مرگ پدر چه بود؟ خودکشی کرد و در نامه‌اش نوشت دیگر دنیا را نمی‌خواهد، چون پشت‌و‌پناهی ندارد.

به نظر شما استدلالش منطقی بود؟ پدر او در آن پنج سال حتی هوشیار هم نبود و بنابراین از همان زمان که بیمار شده بود، زن حمایتش را از دست داده بود، اما مرگ یادش انداخته بود که حضور فیزیکی پدر را هم دیگر ندارد؛ حضوری که به تنها دلخوشی‌اش تبدیل شده بود و به همین علت، زندگی را بعد از مرگ پدر بی‌هدف می‌دانست.

طبیعی است در مرحله ترس، فرد سوگوار نباید تنها باشد و به همین علت است که معمولا توصیه می‌شود پس از مرگ کسی، دوستان و آشنایان تا مدتی در کنار بستگان درجه‌یک باقی بمانند و به آنها اطمینان بدهند گرچه محبوبشان را از دست داده‌اند، اما هنوز کسانی هستند که تکیه‌گاهش باشند.

مرحله هفتم: ناچاری باور کنی

تقلا فایده ندارد. جاده زندگی یکطرفه است. آن که رفته، برنمی‌گردد، حتی اگر هزار بار، چشم‌ها را ببندید و تصورش کنید یا سعی کنید خاطراتش را با جزئیات به یاد بیاورید یا دنبال یادگارهایش بگردید یا دیگران و خودتان را بابت مرگش مقصر بدانید یا حتی بخواهید رفتنش را انکار کنید.

این استدلالی است که اگر از ذهن سوگ‌دیده‌ها بگذرد آنها را وارد مرحله پذیرش و تسلیم می‌کند؛ مرحله‌ای که در آن به تعادل روانی می‌رسند و سعی می‌کنند با مصیبت کنار بیایند و ادامه جاده زندگی را بدون محبوب‌شان گز کنند.

کاملا اشتباه است اگر در این مرحله از کسی که به مرحله تسلیم و پذیرش رسیده است، انتظار داشته باشید همان آدم پیش از مصیبت شود، طبیعتا او حق دارد تا حدی اندوهگین باشد و جای خالی عزیزش را حس کند، اما تحولی مهم در او این است که نهیب مرگ را به عنوان جزئی از روال زندگی پذیرفته و تصمیم گرفته است به زندگی عادی‌اش برگردد.

مرحله هشتم: سلام زندگی

هیچ‌کس تا ابد اشک نریخته، هیچ‌کس تا ابد سیاه نپوشیده است، هیچ‌کس قرار نیست با مرگ عزیزش، خودش را زنده‌زنده دفن کند و به همین علت است که سوگ‌دیده‌ها هم اگر از سلامت روانی برخوردار باشند و به شیوه‌ای صحیح از حمایت اطرافیان و خدمات روا‌ن‌شناسی برخوردار شوند سرانجام اندوه را کنار می‌گذارند؛ یعنی پیراهن‌های سیاه را عوض می‌کنند، آراسته می‌شوند و تصمیم می‌گیرند دیگر در تنهایی برای از دست‌رفته‌شان اشک نریزند.

غم که برود، شادی که بیاید، آهسته‌آهسته امید مثل گیاهی نحیف باز در دل مصیبت‌دیده‌ها ریشه می‌دواند، قد می‌کشد، جوانه می‌زند و آنها مثل گذشته عاشق زندگی می‌شوند.

چشم انتظارید که بدانید چه وقت قرار است آن دانه امید به زندگی در دل مصیبت‌دیده‌ای که می‌شناسید، جوانه بزند؟ زمان دقیقش معلوم نیست. آدم‌ها درد را یکسان درک نمی‌کنند، آدم‌ها مثل هم با غم گلاویز نمی‌شوند، آدم‌ها باهم فرق دارند و به همین علت نمی‌شود پیش‌بینی کرد دقیقا چه‌وقت از غم خلاص می‌شوند. با این حال در متون روان‌شناسی تاکید شده است هر چه بیشتر سوگ‌دیده‌ها را همراهی کنید، زودتر به این مرحله می‌رسند./جام جم
برچسب ها: سوگ ، مرگ ، باشگاه ، شبانه ، زندگی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۲۶۰
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۲۴ ۲۸ آذر ۱۴۰۳
سلام
من الان دو ماهه داماد م که ۲۶ سالش بود را از دست دادم
فقط:از خداوند می خوام که کمکم
کنه ??
United States of America
باران
۱۶:۴۵ ۱۰ تير ۱۴۰۳
من خواهرم را از دست دادم
رنگش صورتی کسی ندیدتش
انسان نیست کالاست
Iran (Islamic Republic of)
ال
۰۰:۰۵ ۱۴ دی ۱۴۰۲
من اوایل1401پدرمو ازدست دادم .هرچیزی ناراحتم کنه گریه هام یهو به اون ربط پیدا می‌کنه .خیلی سخته بی تکیه گاه باشی دلم میخواد زودتر از عزیزانم بمیرم تا درد مرگ اونا رو دیگه تحمل نکنم ولی اینطوری اونا محکومن درد بکشن.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۴۳ ۱۸ آذر ۱۴۰۱
سلام من برادرم رو دوسال از دست دادیم
Iran (Islamic Republic of)
M
۲۳:۱۱ ۱۷ شهريور ۱۴۰۱
منم الان نزدیک یکسال هست که خواهرمو از دست دادم عمل لیپوماتیک رفته بود براثر عدم رسیدگی فوت شد خدا لعنت کنه اون پرستار واون همراهشون پدر ومادرم قبلا داغ جوون دیده بودن آنقدر کریه کردن که مادر چشماش دیگه خوب نمی بینه مدرمم بسکه گریه کرد سرطان مثانه گرفته طفلی توروخدا هرکسی ابن پیام میخونه برای ما وهمه داغ دیده ۶ا دعا کنه فقط خدا صبر بده بهمون خواهرم اردیبهشت ۱۴۰۰ فوت کرد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۴:۳۹ ۱۷ شهريور ۱۴۰۱
سلام من چند سال پیش پدر بزرگم و ک از وقتی چشم باز کردم تا وقتی ک راه رفتن از دست دادم خیلی بهش وابسته بود خیلییییی دلمم براش تنگ شده مادربزرگمم ک سکته کرده بود از دست دادم از دست دادنشون بدترین ضربه عمرم بود
Iran (Islamic Republic of)
زهرا
۲۲:۱۰ ۰۴ شهريور ۱۴۰۱
من مادرم و ۳۰ روزه به خاطر کرونا از دست دادم هنوز باور نمیکنم و از خدا میخوام برگرده به خاطر دختر کوچیکم که خیلی وابسته به مامانم بود دارم تحمل میکنم فقط روزها و شبها میگذره و من فقط منتظر یه معجزه هستم همش در مورد زندگی پس از مرگ مطالعه میکنم میدونم روح مامانم در آرامشه ولی آرامش من برای همیشه رفت
Iran (Islamic Republic of)
سمیه
۲۲:۳۵ ۳۱ خرداد ۱۴۰۱
من یک ماهه همسر عزیزم از دست دادم . همسرم فقط ۴۰ سالش بود . سکته کرد. همش منتظرم در خونه رو با کلید باز کنه بیاد خونه.
Iran (Islamic Republic of)
لیلا
۲۲:۵۷ ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۱
منم ۴ سال پیش تنها پسر ۱۸ ساله خودم از دست دادم داغ فرزند خیلی سنگینه هیچ وقت فراموش نمیشه هر روز صبح با یادش از خواب بیدار میشم خیلی احساس دلتنگی می کنم و برای من زندگیم بعد از مرگ بچه ام تمام شد و منم مردم هیچ کس نمیتونه منو درک کنه که چی می کشم
Iran (Islamic Republic of)
یه دختر تنها
۲۱:۲۶ ۲۰ ارديبهشت ۱۴۰۱
من ی دختر ۱۲ سالم هستم که وقتی به دنیا آمدم مامانم یک هفته بعد از دنیا رفته و بعدش من پیش مامان مامانم و بابای مامانم زندگی میکردم ولی پارسال مامان مامانم رو از دست دادم و مجبور شدم برم پیش بابام و نامادریم و داداشام زندگی کنم .
خیی سخته هر روز دارم اذیت میشم خلی سخته خدا نصیب هیچ کس نکنه
Iran (Islamic Republic of)
am
۰۱:۰۸ ۲۸ فروردين ۱۴۰۱
منم پدرم رو ناگهانی از دست دادم. پدرم فقط ۶۳ سالش بود و خیلی دلسوز و عاطفی.... آخرین فرزند پدرم بود و شدیداً وابسته به ایشون..‌‌‌.
عاجزانه از هرکسی که پیامم رو میخونه خواهش میکنم برای شادی روح پدرم و آرامشم دعا کنید. درد جدایی خیلی سخته...‌‌‌‌‌‌دلم پر میزنه برای دیدن پدر عزیزم
نثار روح تمام درگذشتگان: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
Iran (Islamic Republic of)
مینا
۰۳:۰۶ ۱۳ فروردين ۱۴۰۱
من سال ۹۶روزای آخر بارداریم پدر عزیزم و از دست دادم و داغش به دلم زنده بود تا اینکه شهریور ۱۴۰۰همسرم عزیزم و برادرش رو تو تصادف از دست دادم نمی‌دونم چطور باید کنار بیام کارم هرروز گریه کرده..دیگه بریدم ...به خاطر دوتا بچه های۲سال و ۵سالمه که مثلاً خودمو سرپا نگه داشتم...خدا به هممون صبر بده...هرچند که همه ی ما رفتنی هستیم و این جسم امانتی بیش نیست دستمون...
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۴:۲۸ ۰۵ فروردين ۱۴۰۱
خدا به همتون صبر بده خیلی قم عزیز سخته من۲۷ روزه بابا جونم رو ازدست دادم سه بار واکسن زد بار سوم کرونا شدید گرفتم با یه زور والتماس رو ۲۰ بهمن ۱۴۰۰ بردیمش بیمارستان واز تست گرفتن وریش کامل درگیر بود یک رو توی بخش بود و روز ۲۲ بردنش داخل ای سی یو و وخواب مصنوعی بود الکی به ما میگفتن داره خوب میشه وبعد از ۱۶ روز خبر مرگش بهمون رسید داشتم میمردم بابا جونم امید داشت خوب میشه خیلی بابا جونم سرحال بود هر روز جلوی چشمام بود ولی الان باید برم پیش یه سنگ سرد وعکس سنگ قبرشو ببینم خاطره حاش دیونم کرده باباجونم چند سال پیش دوتا از پسراش یعنی دایی های منو از دست داد خیلی الکی هر دو تویه سال
Finland
النا
۲۲:۲۰ ۲۶ اسفند ۱۴۰۰
من دختر نازنینم رو که سه سال و نیمش بود خیلی الکی و خیلی ناگهانی تو تصادف لعنتی از دست دادم. الان دقیقا چهل روزه. دردش تواین مدت کمتر که نشده بیشتر شده. دارم می میرم. دردش خیلی خیلی خیلی زیاده. قلبم دیگه توانایی تحمل غمش رو نداره. من ۱۷ سال پیش بعد از چندسال بیماری و رنج و درد پدرمهربونم رو از دست داده بودم. هیچوقت فکرش رو هم نمیکردم خدا همچین غم بزرگی رو باز برای من تو زندگی رقم بزنه. فکر نمیگردم گسی که یه بار اونقدر رنج کشیده بازم مجبور بشه تا مرگ پیش برا ولی نمیره و محکوم به این زندگی پردرد باشه، آخه دخترم تمام زندگیم بود تو اوج شیرینی و شیرین زبونی و دلبری بود. تا شب آخر تو بغل خودم میخوابید. برام دعا کنید زودتر برم پیشش. خیلی دلم براش تنگ شده
Iran (Islamic Republic of)
ایزد بهشتی
۱۶:۳۹ ۲۲ اسفند ۱۴۰۰
من همسرم رو به خاطر عمل لیپو ساکشن لعنتی که که چقدر گفتم نرو و انجام نده رفت و دیگه برنگشت من موندم با دو تا دختر بچه ۶ ساله و ۱۳ ساله تنها و بی کس فقط خدا رو شکر می‌کنم که خونه زندگی دارم و محتاج کسی نیستم ولی تو سن ۳۸ سالگی زندگیمو خراب کرد موندم چیکار کنم هزاران بار زده به سرم که خودکشی کنم ولی موندم سرنوشت این بچه هام چی میشه ای خدا کمک کن از این تنهایی و بی کسی نجات پیدا کنم خدا جون
Iran (Islamic Republic of)
فرشته
۰۲:۲۸ ۲۱ اسفند ۱۴۰۰
سلام برادری داشتم فوت کرد پدرم از داغ برادرم سکته کرد فوت کرد مادرم بعد از غم زیاد سرطان گرفت و دووم نیورد فوت کرد الان نزدیک۶ماهه برادر عزیزم تازه داماد بود به هم خیلی وابسته بودیم کرونا گرفت و فوت کرد
میدونید دیگه رمقی ندارم دیگه خنده به لب هام نمیاد از غم زیاد دارم فلج میشم نمیتونم و نمیدونم چکار کنم
غم همشون سخته و تمام نشدنی
یه پسر دو و نیم ساله دارم باید براش مادری کنم دلم میسوزه و نمیدونم چکار کنم اخه دیگه چیزی منو شاد و خوشحال نمیکنه اما فکر که میکنم بازم دلم برای پسرم میسوزه میخوام تا زنده هستم رسالتم رو که مادر بودنه به پایان برسونم برام دعا کنید که به زندگی برگردم
اگه پسرمو نبود الان با غم عزیزانم نفس منم بدون شک قطع میشد اما همه ما که نفس میکشیم بدونید حتما یه هدف و رسالتی توش هست
رسالت و هدف من بزرگ کردن پسرمه
التماس دعای فراوان دارم
Turkiye
بیاد عزیزم
۰۲:۰۵ ۰۷ اسفند ۱۴۰۰
شاید خنده دار باشه من تو غربت هستم و تنها کسم گربه ام بود و امروز تو باغچه ی خونمون سگ ولگرد کشته بود من ندیدم خیلی بهش وابسته بودم و چن روزه جلوی چشامه خیلی معصوم و مهربان بود توی باغچه خودم خاکش کردم حس خیلی بدی دارم. تنها رفیق زندگیم بود.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۰۰ ۳۰ بهمن ۱۴۰۰
هفتادروزه پدرم پیشم نیست،حالش زیادبدنبوداصلافکرنمیکردم به این راحتی بره،یک دنیامحبت بود،هیچ وقت هیچ چیز واسه خودش نخواست،اندازه بچم براش آرزو داشتم دوست داشتم خیلی کارابراش بکنم نشد،دلم خیلی تنگه روز بهروز برام سخت تر میشه تاکهنه بشه،مادرم که موقع پیری تنها شده ازمابیشتراحساس بی پدری می‌کنه بابام همه کسش بود،خوش به حال همه کسانی که امسال عید همه عزیزاشون پیششون هستن،دنیا مال اوناست اگه قدرشوبدونن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۹:۰۳ ۰۶ بهمن ۱۴۰۰
سلام خدا به همه صبر عنایت کنه ،منم یکسال قبل مادرم و از دست دادم ،۱۰ ماه همش براش گریه کردم ،داغ پدر و مادر خیلی سخته ،ولی هر چی گریه کردیم اونا که برنگشتن ،دیگه باید بر مصیبت صبر کنیم ،همه روزی ازین ،دنیا رخت برمیبندیم ،روح همه ی رفتگان شاد ودرکمال آرامش ،برای عزیزانتان صلوات زیاد بفرستید که خودتون هم به آرامش خواهید رسید انشاالله،
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۳۰ ۰۳ بهمن ۱۴۰۰
مرداد ماه خیلیا مثه من داغدار شدن .پدرم ۶۵ سالش بود .عین ی بچه مظلوم شده بود و میگفت خوب شدم.نمیدونم چرا خدا باهامون این کارو کرد.ی هفته قبلش فهمیدم رگ مادرم باید باز شه دنبال کارای آنژیو مادرم بودیم بابام رفت سه تا دکتر بهش گفتن ضعیف شدی.همین.نه پی سی آری نه اسکنی.برادرای بی معرفتم نزدیکش بودن گفتم بهشون کرونا نباشه گفتن نه میگه خودش آلرژی.مادرم اومد بیمارستان .هرچی اصرار کردم تنها نمون بیا خونه من نیومد.۲ روز تنها موند بعدن من بردمش بیمارستان بعد سه روز مرد.کاش بیمارستان خصوصی میبردمش.من بودمو خودم ....برادرام هیچ کاری نکردن فقط بالا سرش میموندن زجرشو میدیدن.خدا دید که این طفلی تنهاست و بی کس و کار.چرا با هاش اینکارو کرد.
Iran (Islamic Republic of)
.......
۱۹:۳۷ ۲۸ آذر ۱۴۰۰
کرونا زندگی ام ،همسرم راازمن گرفت.جوان وآرزوبه دل، چشمش به دنیابازماند ورفت.حتی نماندتابزرگ شدن فرزندانمان راببیند وذوق کند.اززندگی بیزارم.دیوانه شده ام،ساعتها فقط گوشه ای می نشینم وبه آرزوهایی که همراه اوبه خاک سپردم، فکرمیکنم.فقط زنده مانده ام تافرزندانم رابزرگ کنم وگرنه بعدهمسرم، زندگی برایم هیج جذابیتی ندارد.تازنده ام،این داغ برایم تازه است.
United States of America
بهادر
۰۵:۴۴ ۲۴ آذر ۱۴۰۰
پنج ابان ماه ساعت چهار صبح مادرم رو به بیمارستان رسوندم ، زمانی که میخواستم از ماشین پیاده اش کنم تا به داخل بیمارستان ببرم ، در آغوشم به رحمت خدا رفت .
آن دکتر و پرستار او را به داخل بردند هرچه شوک دادند برنگشت

علت فوت ، گرفتگی رگ های قلب
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۳۷ ۱۳ آذر ۱۴۰۰
سلام منم پسردوسالموازدست دادم بعضی وقتاب خودکشی فکرمیکنم ولی ب همسرم هم فکرمیکنم
Iran (Islamic Republic of)
مریم
۱۸:۵۹ ۰۵ آذر ۱۴۰۰
روح همه رفته ها قرین ارامش ،بابای منم ۲ ماه و ده روز به خاطر کرونای لعنتی پر کشیده ،تو سه روز اتفاق افتاد ،دارم دیوونه میشم ،داغ عزیز خیلی سخته ،لحظه های اخرش بی تاب بود دستشو گرفتم و یه ساعت بعد ایست قلبی شد ،خیلی درد میکشم خیلی نمیتونم دیگه زندگی کنم هر ثانیه لحظه های اخر بابام جلو چشمم الهی من دورش بگردم فدای مهربونیاش بشم من ....
Iran (Islamic Republic of)
سپیده
۰۰:۳۸ ۰۲ آذر ۱۴۰۰
۳۷روزه پدرم رو بخاطر مرونا از دست دادم،اصلا نمیگفت فقط میگفت حالم خوبه،آمبولانس که بردش سر کوچه تموم کرد رسوندنش بیمارستان احیا کردن برگشت،۳۸ روز بستری بود ،ریه هاش ۹۰ درصد درگیر شده بود،خوب نشد که نشد،دلم با پدرم پر کشید،عاشقش بودم،عاشق ترین دختری که میتونست پدرش رو دوست داشته باشه ولی… یادم نمیره وقتی از روی ماسک تو آی سی بو برام بوس میفرستاد
Iran (Islamic Republic of)
...
۲۱:۲۵ ۲۴ آبان ۱۴۰۰
چهارده سالمه
پدرم رو دو هفته پیش از دست دادم
خیلی سخته
بغض گلوم رو گرفته ولی نمیتونم گریه کنم
دارم دیوونه میشم
Iran (Islamic Republic of)
النا
۱۵:۵۹ ۱۴ آبان ۱۴۰۰
سلام منم نزدیک سه ماه مامانم ک ۴۵ ساله ش بود از دست دادم بخاطر این کرونا لعنتی ک جون مردم گرفت خیلی احساس تنهایی میکنم دلم میخاد خودم بکشم با اینکه ازدواج کردم دوتا هم بچه دارم ولی تمام روز شب تو ذهنم خدا کنه کسی داغ مادرش نبینه خیلی سخته خیلی
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۱۰:۵۰ ۱۸ آبان ۱۴۰۰
سلام. منم پدرمو 40 روزه به خاطر کرونا از دست دادم ، حالم داغونه تازه من مجردم! نمیدونم چیکار کنم.....
Singapore
فرزند دلتنگ
۲۱:۴۶ ۰۲ آبان ۱۴۰۰
سلام نزدیک ۶۰ روزه پدرم فوت کردن .عزیز دلم تمام وجودم
خیلی دلتنگشم خیلی خیلی
تنها آرزوم رفتن پیشش هست. اصلا فکر نکنید به پوچی رسیدم نه فقط خیلی زیاد دلتنگشم کاش خدا راهی پیش پام میذاشت هیچ چیزی در دنیا نمیتونه جایگزین داشتن پدرم رو برام داشته باشه.رفتن درمانگاه یه سرم بزنن و برگردن که دیگه برنگشتن.
ایکاش هر شب به خابم بیاد برام دعا کنید که حداقل شبها به خوابم بیاد.
التماس میکنم که قدر پدرتون رو بدونید و حتی لحظه ای ازشون غافل نشید که خدایی ناکرده حسرت زیادی به دلتون می مونه .
ایشالا پدرایی که در قید حیات هستن سالم باشن و ۱۲۰ ساله بشن.
در صورت امکان برای پدرم صلوات وفاتحه بفرستین. خدا رحمت کند تمام رفتگان شمارو.
Iran (Islamic Republic of)
فرزین
۰۱:۳۱ ۲۰ مهر ۱۴۰۰
هفتاد روزه پدرمو از دست دادم عمل قلب باز دومش بود قلبش یک سومش کار می‌کرد و بزرگ شده بود بهش امیدی نبود ولی قبل عمل کاملا سالم به نظر میومد عمل موفقیت آمیزی نداشت ولی زنده ماند ۱۷ روز بعد عمل فهمیدیم تو بیمارستان کرونا گرفته و خونریزی معده داره ۹ بعدش فوت شد من بابام عمرم جونم همه چیزم بود فقط ۶۲ سالش بود واقعا حیف حیف حیف بارها دلم میخواد بعد مرگ ببینمش خیلی برام سخته داغونم
Iran (Islamic Republic of)
مریم
۱۲:۲۷ ۱۲ مهر ۱۴۰۰
فقط می تونم بگم که؛ با رفتن پدر، تو یه چشم به هم زدن همه رویاهام شکستن...
Iran (Islamic Republic of)
همسرداغ دیده
۲۲:۵۵ ۰۵ مهر ۱۴۰۰
من ۵ماه قبل،همسرنازنینم رادرسن ۴۴سالگی ودراثرکروناازدست دادم.بارهابه مرحله جنون وخودکشی رسیده ام امابخاطر دوفرزندم که هنوزدانش اموزهستند،مجبورم بمانم وبسوزم واین داغ جگرسوز راتحمل کنم.ازشدت اندوه وناراحتی،دراین ماه هنوز لباس سیاهم رادرنیاورده ام.همسرم بسیارمظلوم ومهربان وچشم ودل پاک بود.یادش بخیر.یاد آرزوهایی که همراه او به خاک سپردم،بخیر.
کرونا ،زندگی وآرزوهایم راازمن گرفت.هنوز منتظرم کسی بیاید وبرایم بگوید که همسرم زنده است.هنوز درگریه هاوضجه هایم به خداالتماس میکنم معجزه ای شود وهمسرم برگردد.خدایا چگونه این داغ جگرسوز راتاب بیاورم؟چگونه باورکنم که دیگرهمسرنازنینم رانخواهم دید؟ کروناهمه آرزوهایم رابرباد داد.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۲۶ ۱۴ شهريور ۱۴۰۰
من نزدیک ۴۰ روز خواهر پزشکم از دست دادم.از فشار کار در بیمارستلن ایست قلبی کرد.فقط ۳۰ سال داشت.دارم داغون میشم.نمیدونم چطوری کنار بیام.هر لحظه به خاطر نبودن خواهرم و بی تابی پدر و مادرم آرزوی مرگ دارم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۳۷ ۲۸ مرداد ۱۴۰۰
یک عزیزی رو امروز از دست دادیم خیلی سخته بخدا
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۲۳ ۲۴ مرداد ۱۴۰۰
پدرم رو یکسال پیش از دست دادم.. با مرگش کنار نیومدیم بعد سالگرد پدرم مادرم مریض شد.. بیمارستان بستری شد داداشم و پسرم برای تهیه دارو رفتن تهران موقع برگشت تصادف کردن و در دم دوتاشون رو از دست دادم.. مادرم بعد شش روز بعد اونا رفت.... من موندم داغ داداش 40 سالم.. پسر 27 سالم.. و داغ مادرم.... خدایا انصافه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۰۹ ۱۲ فروردين ۱۴۰۱
خدا بهتون صبر بده.
هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند
Iran (Islamic Republic of)
مریم
۰۱:۳۱ ۲۱ مرداد ۱۴۰۰
دو ماهه پدر و مادرمو از دست دادم هنوز ازدواج نکردم خیلی احساس تنهایی و غریبی میکنم همه بهم میگن خدارو داری خدا هست پس کجاست
Iran (Islamic Republic of)
منیره
۰۰:۰۱ ۳۰ تير ۱۴۰۰
پدرمو بخاطر سهل نگاری بیمارستان بعثت ۱۴روز پیش از دست دادم ای کاش اون بیمارستان نمیبردیمش خیلی بی قرارم شب و روز ندارم خیلی دلم براش تنگ شده همه کسانیکه درحق پدرم بد کردن رو به خداوند میسپارم
Iran (Islamic Republic of)
sss
۱۲:۴۴ ۲۲ تير ۱۴۰۰
۱۰ روزه ک پدر نازنینمو از دست دادم.خیییلی مهربون بود خیلی آدم ساکت و بی آزاری بود.آزارش به یه مورچه هم نرسیده بود.نمیدونم چی شد یه هو اینجوری شد.همش ۶۵ سال سن داشت.دارم دیونه میشم خداااااااا
Iran (Islamic Republic of)
م
۱۶:۲۴ ۱۴ تير ۱۴۰۰
سلام پسر ۳۰ سالم از دست دادم تصادف کرد دارم دیوانه میشم برا دعا کنید
Iran (Islamic Republic of)
سعید
۱۲:۴۵ ۲۲ تير ۱۴۰۰
خدا رحمتش کنه صبر پیشه کن
Iran (Islamic Republic of)
دل شکسته
۱۰:۳۷ ۱۰ تير ۱۴۰۰
سلام من حسم خیلی عجیبه یکی از اقوام نزدیکمون که یه پسره جوان بود ۳۴ ساله ومجرد ازدست دادم خیلی سخته چون به جز رابطه فامیلی قبلا باهم کوتاه رابطه داشتیم وقتی تو کوچه ها ردمیشم همش جلو چشامه خاطراتش اتیشم زده هرچندکمه اما اروم ندارممن الان متاهلم اما اززندگی بریدم کاش قبل مرگش میدیدمش خدایا روح همه رفتگان اسیران خاک ادمایی که یه روز بودن الان با کلی خاطره سینه قبرستونن
United Kingdom of Great Britain and Northern Ireland
به یاد امیرحسینم
۱۴:۴۸ ۲۴ خرداد ۱۴۰۰
سلام خداوند به همه خانواده های داغدار صبر جمیل عنایت کنه منم پسر ۲۰ سالمو امسال ۳۰/۸/۹۹ ک سه روز بود براش ماشین خریده بودیم بر اثر سانحه تصادف از دست دادم خیلی درد عمیقیه داغ فرزند خدا خودش ب فریاد دل مادرای داغدار برسه فقط باید براشون دعا کنیم و طلب مغفرت وخدارو شکر کنیم ک پاک و معصوم رفتند ان شاءالله ک با ابا عبدالله الحسین علیه السلام محشور باشند هیچ برگی بدون اذن خداوند بر زمین نمیبنه..
Iran (Islamic Republic of)
ali
۰۵:۲۸ ۰۴ خرداد ۱۴۰۰
نزدیک به ۵ ساله پدر و مادر ندارم و بعد از تقسیم ورسه خواهرم بعد از این که یک برج کرایه خونه ندادمش بیرونم کرد تنها شدم به بعد تا امروز فقط خواسته ام صبح که میشود چشمانم قبل از بیداری مرگ را ببینه اند
Iran (Islamic Republic of)
sss
۱۲:۴۶ ۲۲ تير ۱۴۰۰
مقاوم باش و بجنگ
United States of America
دختر تنها
۰۱:۲۱ ۰۱ خرداد ۱۴۰۰
پدرمو دوسال پیش شب عید نوروز از دست دادم و مادرمو شب عید ۱۴۰۰ به خاطر کرونا از دست دادم
احساس ترس بدی دارم
Iran (Islamic Republic of)
اشک پاییز
۰۹:۵۶ ۲۷ ارديبهشت ۱۴۰۰
سلام
خواهر عزیزم رو به خاطر کرونا از دست دادیم
مادرم زندس و هنوز نمیدونه
روز به روز سراغشو میگیره
جگرمون میسوزه
خواهرم جوون بود و تو زندگیش سختی خیلی کشیده بود
United States of America
...
۰۲:۴۱ ۲۱ فروردين ۱۴۰۰
۲۶ روز که عزیزترین کسمو ادست دادم خواهرم بخاطر دل پرش خودکشی کرد جلو چش خودم رفت دارم دیوونه میشم اونشب لعنتی اگه من زودتر میبردمش دکتر شاید الان پیشم بود همه کسم همه چیم بود ولی تنهام گذاشت واقعا فقط ارزوی مرگ دارم از یه طرفم بخاطر خواهر کوچیکترم ۱۴ سالش نمیتونم خودمو بکشم چون دیگه کلیی نابود میشن.برام دعا کنین برم پیش خواهرم واقعا سخته بدون اون همه کسم بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۵۱ ۱۴ فروردين ۱۴۰۰
من برادرم رو از دست دادم همش ۲۳ سال بیشتر نداشت من واقعا داغونم
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۲۲:۵۳ ۰۲ فروردين ۱۴۰۰
من12روره پدر و مادرم رو تو یه روز از دست دادم
داغ عزیزانم خیلی سخته،الهی خدا به کسی داغ عزیزی نده
من خیلی بی قرارم،بدجور وابسته بودم
نمیدانم با انسان چه کنم،فقط منتظرم عمرم به سر رسد،تا شاید والدینم رو باز ببینم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۲:۲۱ ۱۷ اسفند ۱۳۹۹
من پدر عزیز تر از جونم رو از دست دادم واقعا سخته احساس خفگی میکنم احساس میکنم تموم کره زمین رو سرم خراب شده چند وقت پیش اومد خوابم گفت همش دروغ بوده و اون زندست تو خواب انقدر احساس خوبی داشتم خوشحال بودم گفتم وای بابا من فکر کردم مردی کجا بودی گفت نه من زندم اما فقط یه خواب بود یه خواب خدایا خودت بهم قدرت بده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۱۶ ۱۵ اسفند ۱۳۹۹
من الان چهل و پنج روز که دوتا عزیزم ندیدم داغ عباس که امسال می خواست به مدرسه بره وداغ آیه که دوسالش به دلم مونده برام دعا کنید تا بتونم داغ عزیزم تحمل کنم از همه می خواهم برای پدرش ومادرش دعا کنن چون خیلی درد بدی خیلی سخت
Iran (Islamic Republic of)
فاطمه
۲۲:۵۹ ۰۹ اسفند ۱۳۹۹
من تا الان یازده بار داغ دیدم داغ عمو پسر عموی خاله پسر خاله که 2سالش بود دایی عمه دوتا بچه های برادر شوهرم که الان چهل روز ندیدمشون دوتا پدر بزرگم ومادر بزرگم خیلی سخت که داغ ببینی خدا بهم صبر بده که هیچ دردی بدتراز داغ عزیز نیست
Iran (Islamic Republic of)
رضا
۲۰:۱۹ ۰۲ اسفند ۱۳۹۹
*♡*عالی ترین پند وآرامش برای تحمل حقیقت مرگ_از☆استادالهی قمشه ای:{حقیقت این دنیا،ته یک چاه تنگ وپرظلمت است_امابه هنگام مرگ،مارابالامیکشندوبه یکباره وارد وپرتاب به آن باغ(ملکوت)بس وسیع وآزاد بالا میشویم_مگه قبلاکه نوزادشدیم ومتولدگشتیم،وضعمان بدترشد؟؟!_ایضاًاین تولدبزرگ دوباره_که رهایی ازهمه این اسارت هاست}.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۲:۱۲ ۱۳ بهمن ۱۳۹۹
منم مادرمو از دست دادم فقط چهل و چهار سال داشت موهاش مشکی بود جوون بود دلم براش تنگ شده همه دلخوشی زندگیم بود شبا با جزئیات زیاد زیاد تصورش می کنم می ترسم فراموش کنم ک چه شکلی بود
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۱:۲۸ ۱۰ بهمن ۱۳۹۹
دوهفته پیش خواهرم وازدست دادم غم بزرگی توی دلم نشسته هرکاری میکنم نمیتونم به حالت عادی برگردم شوهرم هم اصلا منو درک نمیکنه وباعث آزار من میشه خدایا خودت کمکم کن تا الان سه تا غزیز ازدست دادم مادرم برادرم الانم خواهرم
Iran (Islamic Republic of)
خدیجه
۰۱:۳۷ ۲۳ دی ۱۳۹۹
من ۱۶ روزه که برادر ۳۳ ساله ام رو از دست دادم خیلی سخته تحمل خیلی دارم دیوانه میشم تورو خدا دعا کنید اروم بشم
Iran (Islamic Republic of)
لینا 1399/8/16
۲۳:۰۲ ۱۹ آذر ۱۳۹۹
پدرم ازدست دادم من و پدرم باهم زندگی کردیم تنها شدم بدبخت شم پدر عزیزم جلو چشم دست وپا زد جان داد ،بیمارستان دستگاه اندوسکوپی نداشت خونریزی معده بود هموگلوبین 5بود باید میبردمش مرکز استان ،اما دیرشده بود و دست تنها بودم دارم تو خانه بدون پدرم دیوانه میشم چرا متوجه خونریزی پدرم نشدم خدامنو بکش مقصر مرگ پدر عزیزم تنها دلخوشی زندگیم من من بودم
Germany
ناشناس
۲۳:۰۰ ۱۶ آذر ۱۳۹۹
بیست روزه پدرم از دست دادم تب و لرز داشت گفتن کروناست بعد ده روز بیمارستان بردم تست کروناش منفی بود،بعلت خونریزی معده تب و لرز داشت ،ساعت 6صبح بیمارستان بردمش ساعت یک بعدازظهر دکتر داخلی اومد گفت دستگاه اندوسکوپی نداریم از مرکز استان خیلی دور بودیم بعلت خونریزی زخم معده اش جلو چشمم فوت کرد شب وروز برام یکی شده فقط پدرم داشتم الان تنهام شب تا صبح داد میزنم چرا متوجه بیماری پدر م نشدم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۱۹ ۲۲ آبان ۱۳۹۹
بابام و تو سن ۱۲ سالگی از دست دادم واقعا نمیدونستم چیکار کنم خدا به همه صبر بده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۲:۴۹ ۱۶ آبان ۱۳۹۹
سلام.خواهر عزیزم و قشنگمو ۲۱سالش بود.منم ۱۲سال.صبح بیدار شدم دیدم تموم کرده.سخت ترین و بدترین روز زندگیم بود.نمیدونم چطور زندگی کنم
Iran (Islamic Republic of)
مهدیه
۱۹:۱۶ ۱۵ آبان ۱۳۹۹
سه ماه پیش برادرعزیزمودراثرویروس کروناازدست دادم باورم نمیشه برادردلسوز ومهربونم دیگه نیست دنیا روسرم خراب شده
-
ناشناس
۲۲:۱۶ ۰۴ آبان ۱۳۹۹
چهار ماه و پنج روز مادرم از دست دادم همه کسم بود مادر بود واسم خواهر بود دخترم بود جای خالی های زندگیمو پر کرده بود اما با رفتنش دیگه هیچ چیز و هیچ کس جای خالیشوپر نمیکنه
Iran (Islamic Republic of)
13
۰۰:۲۸ ۰۳ آبان ۱۳۹۹
سلام منم حدود هفت سال هست که پدر بزرگم رو از دست دادم درسته خیلی وقت پیش هست اما همش به خودم میگم اگه اون وقتی که روی تخت بیمارستان بود میرفتم پیشش حداقل الان احساس بدی نداشتم اما همش دارم حسرت فقط یک ثانیه فقط یک ثانیه پیشش بودن رو میخورم
ای خدا چرا ما ادما وقتی قدر عزیزامون رو میدونیم که دیگه خیلی دیر شده
Iran (Islamic Republic of)
13
۰۰:۲۸ ۰۳ آبان ۱۳۹۹
سلام منم حدود هفت سال هست که پدر بزرگم رو از دست دادم درسته خیلی وقت پیش هست اما همش به خودم میگم اگه اون وقتی که روی تخت بیمارستان بود میرفتم پیشش حداقل الان احساس بدی نداشتم اما همش دارم حسرت فقط یک ثانیه فقط یک ثانیه پیشش بودن رو میخورم
ای خدا چرا ما ادما وقتی قدر عزیزامون رو میدونیم که دیگه خیلی دیر شده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۲۵ ۰۳ مهر ۱۳۹۹
3سال و 5 ماهه مامانمو از دست دادم ولی نتونستم حتی یه روز با نبودنش کنار بیام خیلی بهش احتیاج دارم کاش یه بار دیگ واسه چند دقیقه بتونم ببینمش فقط چند دقیقه
Iran (Islamic Republic of)
رها روشن
۱۵:۴۷ ۳۱ مرداد ۱۳۹۹
۱۸ روزه شوهرم فوت کرده خدای روی زمینم از پیشم رفت.هیچ امید .انگیزه ای به زنده بودن ندارم..تنها مرگ.راه نجات من است
Iran (Islamic Republic of)
Zahra
۰۲:۴۸ ۲۹ مرداد ۱۳۹۹
سلام
من هم 5ماه پیش پدرم رو از دست دادم روز پدر بود خیلی سخته . بدجور دلتنگشم دختر بابایی میشه ، حاضرم جونمو بدم فقط یک دقیقه برگرده خدا سر هیچکس نیاره واقعا خیلی سخته غمِ عزیز خدا به هممون صبر بده....روحت شاد بابایی جونم
Iran (Islamic Republic of)
فرزین
۰۳:۱۲ ۱۶ مرداد ۱۳۹۹
رضا عزیز جونه داداشه چرا رفتی چرا منو تنها گذاشتی این دو ماه هر روزش برام عذابه وقتی ویس ها تو گوش میدم آتیش میگیرم ... داداش نترس منم میام پیشت دیگه طاقت ندارم ... مامان اگه یه روزی این کامنتو دیدی منو ببخش عزیزم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۴۱ ۱۳ مرداد ۱۳۹۹
منم برادر ۲۵ساله مو ۵۵روز پیش از دست دادم معلم بود تک پسر بود خونه رو برا عروسیش بازسازی می کردیم دیوار روش افتاد فقط پاش شکسته بود ولی بخاطر سهل انگاری پزشک و...فشارش افتاد و رفت تو کما و فوت کرد وسایل عروسیش شده اینه دق ان شاالله خدا در اون دنیا بهترینا رو بهت بده برادر بهشتیه من
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۳۵ ۲۲ تير ۱۳۹۹
سلام عزیزان منم یکسال سه ماه است مدرعزیزموویکسال یکماه است مادرنازنینم ازدست دادم سوختم جیگرم اتیش گرفت بیکسی رابعدازاونهافهمیدم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۳۷ ۲۰ تير ۱۳۹۹
سلام .خدا به همه صبر بده .من شوهر عزیزمو بر اثر ایست قلبی از دست دادم ده ماه عقد کرده بودیم .الان دو ماهه دارم دیوونه میشم خیلی خوب بود با نماز و قرآن خوندن یه ذره آروم میشم .نمیدونم چه جوری دوری شو تحمل کنم. روز تولدم وسم جشن گرفت فرداش از دنیا رفت .خیلی سخته باور کردنش ما عاشق هم بودیم
Iran (Islamic Republic of)
به یاد داداشم
۱۷:۲۴ ۱۸ تير ۱۳۹۹
منم داداش عزیزتر از جونمو که ۱۸ سال داشت و مثل رفیق بود واسم تو تصادف موتور از دست دادم.لعنت به موتور که امید زندگیمو گرفت.واقعا دیگه این دنیا ارزش زندگی کردن نداره
Iran (Islamic Republic of)
hana
۰۰:۰۲ ۱۵ تير ۱۳۹۹
منم خواهرقشنگم بردم بیمارستان نگرفتن دکترداخلی گفت ازانسولین قطع کن ورمش میره اماجلوچشمانم روشکمش خوابوندم فوت کردفهمیدیم ادم ریه کرددرحالی چهاتادکترتشخیص ندادبیحال وبیمارستانهانگرفتن،درعذابم نفس اخرش من برگرداندم روشکمش هروزاینگارمیکردم،لعنت به زمونه ایی بیحال ورم کرده بیمارستانهابخاطرکرونانگرفتن،خیلی دوستش داررررم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۲:۲۷ ۰۹ تير ۱۳۹۹
سلام من دربچگی پدرو مادرم از هم جداشدن و من با مادرم بودم و بزرگ شدم بعد از بیست و سه سال بابام رو پیداکردم و دیدمش خیلی احساس خوبی داشتم هرچند مادرم راضی نبود که من پدرم رو ببینم ولی من رفتم و دیدمش این خوشبختی بامن بود تا اینکه چند روز پیش پدرم رو ازدست دادم وقتی که فکرش میکنم چرا من باید فقط چهار سال طعم پدر داشتن رو بچشم خیلی درد به دلم میاد همش به خودم میگم چرا حداقل تو این چند سال بیشتر ندیدمش عذاب وجدان دارم خیلی دلم تنگ شده برا پدرم
Iran (Islamic Republic of)
نازنین
۰۲:۲۹ ۰۷ تير ۱۳۹۹
من یک سال برادرم را از دست دادم در اثر برق گرفتگی اصلا نمیتونم فراموشش کنم یه پسر شش ماهه داشت الان پسرش یک سال و چهار ماهشه خیلی سخته از زندگی بریدم نا امیدم
Iran (Islamic Republic of)
مریم
۰۹:۴۴ ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۹
سلام..دوهفته پیش مادرم رو از دست دادم..منم خیلی حالم بده..با اینکه خوابشو میبینم که میگه مربضیم خوب شده ولی من هنوز عذاب وجدان دارم که چرا یه بیمارستان بهتر نبردمش...فقط میگم جات تو بهشت باشه مامان قشنگم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۳۶ ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۹
امیدوارم خدا ب همتون صبر بده من ک میخونم واقعا خیلی دلم آزرده میشه ......روحشون قرین رحمت........خدا دلتونو شاد بکنه
Iran (Islamic Republic of)
نغمه
۰۲:۲۶ ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹
من تقریبا ده ساله ک مادرم رو از دست دادم هر چی بیشتر میگذره بیشتر احساس کمبود میکنم تا چند سال منتظر بودم که مثل همیشه بعد مدرسه بیاد دنبالم معنی مرگ رو درک نمیکردم اصلا بچگی نکردم نمیگم زندگیم بد بود همه چی داشیم ولی همیشه خلا اینکه هر وقت از دنیا خسته شدم یکی باشه ک سرمو بزارم رو پاش و آرومم کنه برام مونده برای خواهرم مادری کردم با وجود بچگیم نه سالم بود ک پدر ازدواج کرد برا پدر خوب شد ولی ما همیشه متلک های نامادریمو وقتی پدر خونه نبود گوش میکردیم نمیخام پر حرفی کنم ولی همیشه نبود مادرم عذاب داده تو سختی ها هیشکی جز خدا نداشتم هنوز خیلی جاها به کسی به نام مادر نیاز دارم
Iran (Islamic Republic of)
نغمه
۰۲:۲۴ ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹
من تقریبا ده ساله ک مادرم رو از دست دادم هر چی بیشتر میگذره بیشتر احساس کمبود میکنم تا چند سال منتظر بودم که مثل همیشه بعد مدرسه بیاد دنبالم معنی مرگ رو درک نمیکردم اصلا بچگی نکردم نمیگم زندگیم بد بود همه چی داشیم ولی همیشه خلا اینکه هر وقت از دنیا خسته شدم یکی باشه ک سرمو بزارم رو پاش و آرومم کنه برام مونده برای خواهرم مادری کردم با وجود بچگیم نه سالم بود ک پدر ازدواج کرد برا پدر خوب شد ولی ما همیشه متلک های نامادریمو وقتی پدر خونه نبود گوش میکردیم نمیخام پر حرفی کنم ولی همیشه نبود مادرم عذاب داده تو سختی ها هیشکی جز خدا نداشتم هنوز خیلی جاها به کسی به نام مادر نیاز دارم
Iran (Islamic Republic of)
رها
۰۲:۲۰ ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹
من تقریبا ده ساله ک مادرم رو از دست دادم هر چی بیشتر میگذره بیشتر احساس کمبود میکنم اصلا بچگی نکردم نمیگم زندگیم بد بود همه چی داشیم ولی همیشه خلا اینکه هر وقت از دنیا خسته شدم یکی باشه ک سرمو بزارم رو پاش و آرومم کنه برام مونده برای خواهرم مادری کردم با وجود بچگیم نه سالم بود ک پدر ازدواج کرد برا پدر خوب شد ولی ما همیشه متلک های نامادریمو وقتی پدر خونه نبود گوش میکردیم نمیخام پر حرفی کنم ولی همیشه نبود مادرم عذاب داده تو سختی ها هیشکی جز خدا نداشتم
Iran (Islamic Republic of)
رها
۰۲:۲۰ ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۹
من تقریبا ده ساله ک مادرم رو از دست دادم هر چی بیشتر میگذره بیشتر احساس کمبود میکنم اصلا بچگی نکردم نمیگم زندگیم بد بود همه چی داشیم ولی همیشه خلا اینکه هر وقت از دنیا خسته شدم یکی باشه ک سرمو بزارم رو پاش و آرومم کنه برام مونده برای خواهرم مادری کردم با وجود بچگیم نه سالم بود ک پدر ازدواج کرد برا پدر خوب شد ولی ما همیشه متلک های نامادریمو وقتی پدر خونه نبود گوش میکردیم نمیخام پر حرفی کنم ولی همیشه نبود مادرم عذاب داده تو سختی ها هیشکی جز خدا نداشتم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۲۰ ۱۵ فروردين ۱۳۹۹
كاش قدر همو تا زنده ايم بدانيم
بعد اينكه يكي از دنيا رفت ديكه نميشه كاري كرد ، براي همه ي رفتكان و تازه گذشته ي ما طلب مغفرت دارم ، نسيم جان روحت شاد
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۳:۴۲ ۱۴ فروردين ۱۳۹۹
من برادرم که 38 سال سن داشت و دو سال از من کوچیکتر بود 30 روز پیش در سانحه تصادف در جاده اصفهان از دست دادم،خداوند بزرگ روحش شاد کنه،مرگ برادر کمرمون شکست
Iran (Islamic Republic of)
مهدی
۰۴:۰۶ ۱۰ فروردين ۱۳۹۹
من برادر عزیزم و کوچکتر م که 34سال سن داشت و صاحب دو فرزند بود رو 52روز پیش از دست دادم .برادرم در محل کارش به خاطر یه حادثه فوت کرد . خیلی مهربون وبا گذشت بود وبارضایت پدرم اعضای بدنش رو اهدا کردیم خدا روحش رو شاد کنه و به ماهم صبر اعطا کنه . واقعا خیلی سخته فوت برادر
Iran (Islamic Republic of)
کیانا
۰۷:۲۰ ۰۳ فروردين ۱۳۹۹
پسرم ۴ سالش بود یه جورایی خدای روی زمینم بودنمیتونم از وابستگی وعلاقم بهش بگم اماخداازم گرفتش دوساله روحم درعذابه من توی همین دنیابه جهنم افتادم
Iran (Islamic Republic of)
م اکبری
۱۰:۵۰ ۰۸ آذر ۱۴۰۰
سلام من هم فرزند 4 سالمو از دست دادم خیلی خیلی سخته . نمی دونم چیکار کنم هروز زندگیم سخت تر میشه . هرچه قدر هم میخواهیم به شرایط عادی برگردیم نمیشه . این که میگن دوباره میشه زندگی کرد همش بیخوده . فقط باید بسوزی و بسازی و تحمل کنی . تحملی که هر لحظش عذابه . بعضی وقتها فقط دلم مرگ میخواد ولی به خاطر اون فرزندم مجبورم تحمل کنم . اطرافیان هم میگن دیگه باید تمومش کنم . خودشون بچه هاشون سالمند . شرمنده اگر شما را ناراحت کردم ولی واقعیت اینه که ما تا قیامت باید درد و عذاب بکشیم هم از خودمون هم از اطرافیان و هیچ فایده ای هم نداره . تنها راه حل رفتنه که اون هم ...
Iran (Islamic Republic of)
شاهی
۲۳:۴۵ ۲۳ اسفند ۱۳۹۸
عشق زندگیمو از دست دادم..۳۰ روزه و یادم نمیره چقدر عاشقش بودم ...کاش خدا آرومم کنه خیلی درد میکشم..دعا کنید برام تو خواب ببینمش
Iran (Islamic Republic of)
سلام الان دو ماهه مادرم رو ازدست دادم ،مادرم ،نفسم ،زندگیم ،امیدم ،چی بگم خواهر ندارم سه تا برادر دارم و یه پدر پیر که بدون زنش دیگه توانی نداره مادرم یکسالی بود همش میگفت اگه من مردم ،حالا این جمله هممون رو دیونه کرده مادرم خیلی دل نازک بود ،عزیز من هم
۰۱:۲۷ ۲۰ اسفند ۱۳۹۸
خدایا خودت کمک کن
Iran (Islamic Republic of)
مژگان
۲۲:۴۶ ۰۸ بهمن ۱۳۹۸
سلام. منم امسال شب یلدا پدرعزیزترازجانم روازدست دادم. بالش روبرداشت گذاشت درازکشید به مامانم گفت من دارم میمیرم. و رفت. چماش باز بود. نتونستم بپذیرم مرگشو.پس فردا چهلم پدرمه و من به اندازه یه دریا اشک ریختم اما هرروز انگار تازه روز تدفینه.همون قدر داغ و همون قدر عزادار.
Netherlands (Kingdom of the)
اکرم
۰۳:۰۱ ۲۵ آذر ۱۳۹۸
چند سال فرزندم از دست دادم منو پدرش نمیتونیم هچ جوری فراموش کنیم خدا به همون صبر بده
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۱۰:۴۹ ۲۰ آذر ۱۳۹۸
سلام ،من همسر عزیزمو ۲۲ شهریور از دست دادم
من و همسرم ۵ سال با هم عاشقانه زندگی کردیم و به خاطر سهل انگاری دکترا حین عمل از دستش دادم
به همه شما هم که مثل من عزیزی رو از دست دادید تسلیت میگم امیدوارم که خدا دل هممونو آرام کنه
در ضمن تو این مدت فقط با خوندن قرآن تونستم خودمو آرام کنم و توصیه میکنم کتاب مسکن الفؤاد شهید ثانی رو حتما بخوانید خیلی آدم رو آروم میکنه
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۸:۱۵ ۰۱ فروردين ۱۳۹۹
سلام منم همسرمو که ۴ سال باهم با خوب و بدداین زندگی و سختیاش گذروندیم ووتازه داشتیم به ارامش میرسیرم که اردیبهشت ۹۸ به خاطر قصور پزشکی از دستش دادم واقعا شما رو از ته دل درک میکنم خیلی سخته وقتی ببینی یه اشتباه باعث نابودی زندگی و از دست دادن عزیز ترین کسی که داشتی شده
Iran (Islamic Republic of)
افشین
۰۸:۵۹ ۱۵ آذر ۱۳۹۸
سلام،منم ۲۳روزه برادر عزیزمو از دست دادم،خیلی سخته،اون یکدفعه ای رفت،احساس دلتنگی شدیدی داره منو میکشه،وتنها فکری که منو کمی تسکین میده،اینه که رفته پیش خدایی که از همه بیشتر دوستش داره وبه دنیایی بهتر از این دنیای لعنتی.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۱:۴۹ ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۹
سلام منم خواهرمو بخاطر سهل انگاری پزشکا از دست دادم و تنها دلخوشیم اینه که اونجا پیش خدا آرامش داره. باورش خیلی سخته خیلی. خصوصا اینکه آدم میدونه با کوتاهی پزشکا از دست رفته .خدا به هممون صبر بده
التماس دعا
United States of America
محمد
۱۸:۳۰ ۱۳ آذر ۱۳۹۸
من برادر 28 سالم رو چهل روزه که از دست دادم هر جایی که میرم رد پا و خاطره اون تو زندگیم هست احساس میکنم دارم دیوونه میشم باورتون نمیشه آرزو میکنم کاش به جای برادرم پدر و مادرم رفته بودن به نظرم این طبیعیه که هر وقت دنیا میایم و بزرگ میشیم میدونیم روزی پدر و مادرمون بالاخره میمیرن ولی کی فکر میکنه برادرش تو جوونی ناگهان !!
واقعا فکر نمی کنم بتونم مدت زیادی زنده بمونم.
Iran (Islamic Republic of)
الی
۰۰:۲۹ ۲۵ آبان ۱۳۹۸
منم ۹ ماهه مامان قشنگم و از دست دادم داغش جیگر مو سوزنده اخه اون امید زندگیمون بود جاش خیلی خالیه خدا بهمون صبربده
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۰:۲۹ ۲۰ آبان ۱۳۹۸
سلام خداوند به همه صبر بده منم پدرم رااز دست دادم ۴مهرماه التماس دعا خیلی سخته برام چه کنم خدایاعشق من بود حالا منو مامانم چطوری مامانمو تنها بذارم برم
Iran (Islamic Republic of)
گندم
۲۱:۳۶ ۱۸ آبان ۱۳۹۸
سلام منم ۸۶روزه همسر مهدبونمو ازدست دادم خیلی وحشتناکه
Iran (Islamic Republic of)
مریم
۱۱:۴۷ ۱۳ آبان ۱۳۹۸
سلام من 3 ساله که پسرنازنینم روکه 32 سالش بود وخیلی مهربون بودبعلت خونریزی گوارشی ظرف20 ساعت ازدست دادم که متاسفانه به بیمارستان بردیم وروز جمعه بود وپزشک نبود ودستی دستی بچم جلوچشمام جان داددرحالیکه هیچ دکتری نبود داغ فرزند خیلی خیلی سخته ولی فقط قرآن خوندم بامعنی فارسی وآروم شدم توصیه میکنم قرآن بخونید چون مرگ وزندگی بدست خداونده خدابه همه شماعزیزان صبرعنایت کنه
Iran (Islamic Republic of)
جعفر
۱۱:۴۸ ۰۹ آبان ۱۳۹۸
پدرم بخاطر فشارخون بالا،خونریزی مغزی کرد،دو روز اول حالش خوب بود،داشت صحبت میکرد،میگفت مرخص میشم برمیگردم خونه،تو سن ۷۰سالگی بخاطر وضعیت بد مالی رفت زیر آفتاب تیرماه کار ساختمان،بخاطر گرما فشار خون ثانویه گرفت۲۴
از روز دوم به بعد حالش بدتر شد،هر روز به خودم و...لعنت میفرستم،چرا باید تو این سن بره کارگری،از همه بدم میاد،۴۰سال کارگری کرد،بخاطر نداشتن قانون درست تو مملکت تو کار ساختمان،حقش به فنا رفت.وگرنه باید با حداکثر حقوق و سختی کار بازنشست میشد.
به هر حال پدرم ناباورانه پرواز کرد به جایگاه ابدی،خیلی دلم براش سوخت و دلتنگشم،چهره مظلوم و معصومش آتیش به جونم میزنه،خدایا چه کردی با ما.
Iran (Islamic Republic of)
مهدی
۱۸:۲۶ ۰۲ آبان ۱۳۹۸
منم یکهفته است پدرمو براثر ایست قلبی از دست دادم هیچکس رو نداشتم کمکم کنه برسونمش بیمارستان خودم غسلش دادم و کفنش کردم البته با نظارت یک روحانی روز اربعین رفت شب قبلش هم خودش تو خونه جلسه داشتیم مصیبت امام حسین رو خوند خدایا شکرت حالمم عالیه زندگی ادامه داره فقط یکی از دستهای خدا از زندگیم کوتاه شده همین
Iran (Islamic Republic of)
سبحان
۲۲:۲۵ ۳۰ مهر ۱۳۹۸
دوستدخترم امروز پدرشو بعد یک سال بیماری از دست داد تو بغلش جون داده از طرفی وابسته همیم و از طرفی پدرش لحظه مرگ گفته ازدواج نکنیم و باهم نباشیم واقعا دلم میخواد ارومش کنم و کنارش باشم اما نمیتونم و بلد نیستم چکار کنم خدا همه ی رفتگان رو بیامرزه و صبر بده به همه کسانی که عزیزی رو از دست دادن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۲۳:۱۸ ۲۶ مهر ۱۳۹۸
منم مامان دسته گلم رو ۴ ماهه از دست دادم..فقط ادای زنده بودن رو‌در میارم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۰:۲۵ ۲۰ مهر ۱۳۹۸
منم همسرم رو به خاطر ایست قلبی چهار ماهه از دست دادم و هنوز مرگش رو باور ندارم هرروز بیشتر دلتنگش میشم
برام دعا کنید بتونم با این مصیبت کنار بیام
همه خاطرات خوبش هر لحظه به یادم میاد و دوریش برام خیلی دردناک شده خودم همش به مرگ فکر میکنم که زودتر برم پیشش
ما همدیگر رو خیلی دوست داشتیم نمیدونم چرا منو تنها گذاشت
برای شادی روح تمام رفتگان فاتحه و صلوات بفرستید
Iran (Islamic Republic of)
سمیرا
۰۰:۴۸ ۱۹ مهر ۱۳۹۸
سلام خدا همه ی امواتمان را بیامرزد؛ من ۲۶روزه که نامزدمو از دست دادم خیلی برام سخته؛ روزای اول فکر میکردم دروغه همش منتظر بودم از راه برسه ولی زمان که گذشت فهمیدم فقط خاطره هاش برام مونده حالا هر روز خاطره هاشو براخودم مرور میکنم؛اوایل از خدا شاکی بودم ولی این اتفاق باعث شد ایمانم به خدا به اخرتش به حکمتش به بزرگیش بیشتر بشه؛ لطفا برای عزیزاتون نماز و قران هدیه کنید با همین کار بهشون نشون بدین که چقد دوستشون دارید.
Iran (Islamic Republic of)
مهتاب
۰۲:۳۷ ۲۵ آبان ۱۳۹۸
سلام.منم نزدیک چهل روزه شوهرمو که عاشقانه دوستش داشتم بخاطر مریضی از دست دادم.خیلی داغونم خیلی دلتنگشم.اصلا نمیدونم با این غم بزرگ چطور کنار بیام.من یه دختر ده ساله دارم که مذام بهانه باباشو میگیره.واقعا نمیدونم باید چکار کنم
United States of America
ناشناس
۰۳:۰۸ ۱۳ مهر ۱۳۹۸
خدا همه اموات را بیامرزد و نور بقبرشون ببارد ...شادی روح همه رفتگان خاک و برحمت خدا رفته و شادی روح مادر نازنین و خوب و عزیز و مظلوم من صلوات
۱۲۳
آخرین اخبار