به بهانه تهديدات كره شمالي صورت گرفت
افزايش بودجه هستهاي آمريكا
گروه
بينالملل: آمریکا از تهدیدهای کرهشمالی به عنوان بهانهای برای گسترش سلاحهای
کشتارجمعی خود استفاده میکند. باراک اوباما خواستار افزایش بودجه هستهای ایالات
متحده به میزان 9/7 ميليارد دلار براي مدرنسازي تسليحات هستهاي اين کشور شد. وي
در حالی مدرنسازي تسليحات هستهاي آمريکا را براي حفظ قدرت بازدارندگي هستهاي
اين کشور ضروري دانسته است که پیشتر ادعا کرده بود در شرایط بد اقتصادی و با توجه
به کسری بودجه فعلی باید از هزینههای هستهای کاسته شود. در ابتداي دوران
رياستجمهوري باراک اوباما، روسيه و آمريکا درباره کاهش تسليحات هستهاي 2 کشور تا
سال 2008 به توافق رسيده بودند. حتی باراک اوباما در سال 2008 به علت آنچه تلاش وي
در بخش توسعه پيمان منع گسترش تسليحات هستهاي ناميده شد جايزه صلح نوبل را دريافت
کرد. حال کسی که خود را مصرترین فرد در جهان در زمینه منع گسترش سلاحهای هستهای
جا زده بود در حرکتی آشکار در نقض صلاحیت یک دارنده جایزه صلح نوبل، مدرنسازي
تسليحات هستهاي آمريکا را براي حفظ قدرت بازدارندگي هستهاي اين کشور ضروري دانسته
است. گویا اوباما در دوره دوم حکومتش دیگر نیازی به استفاده ابزاری از صلح نوبل
ندارد و آن را اینگونه از پنجره دفترش در کاخ سفید به بیرون پرتاب میکند. آمریکا
در حال حاضر بیش از 9 هزار کلاهک هستهای دارد که طبق توافقنامه کاهش تسليحات
هستهاي با روسیه قرار بوده به 1500 مورد کاهش پیدا کند که اقدام اخیر اوباما حرکتی
آشکار در جهت نقض توافقنامه 2008 و آغاز یک جنگ تسلیحاتی جدید محسوب میشود. فارین
پالیسی، معتبرترین نشریه درباره سیاست خارجی ایالات متحده فاش کرد مبلغ پيشنهاد
شده براي بخش مدرنسازي تسليحات هستهاي آمريکا در بودجه سال 2014 حدود 654 میلیون
دلار است. قطعا بهانه دولت آمریکا برای افزایش بودجه نظامی هستهای تهدیدات اخیر
کرهشمالی است آن هم در حالی که کرهجنوبی همسایه این کشور که مستقیما در معرض
تهدید هستهای احتمالی پیونگیانگ قرار دارد به هیچوجه ادعاهای همسایه شمالی مبنی
بر یک حمله هستهای را جدی نگرفته است. اخیرا آژانس اطلاعاتی دفاعی آمریکا با عنوان
«دیا» که نهادی دفاعی موازی سیا و زیر نظر چاک هگل، وزیر اطلاعات جدید کاخ سفید
محسوب میشود، برای ایجاد بهانه به منظور افزایش بودجه هستهای آمریکا، عملا
موضعگیری قبلی هگل درباره توان هستهای کرهشمالی را نقض کرده است. «دیا» پنجشنبه
اعلام کرد نسبت به توانایی کرهشمالی برای دستیابی به کلاهک هستهای با اندازه
مناسب برای نصب روی موشکهای بالستیک اعتماد نسبی دارد که این معنایی جز پذیرفتن
تهدید هستهای پیونگیانگ نداشت. در این گزارش اطلاعاتی آمریکا نتیجهگیری شده است
که کرهشمالی، دانش هستهای خود را به نقطهای رسانده که میتواند یک موشک بالستیک
را مجهز به کلاهک هستهای کند. بر اساس تحلیل اطلاعاتی جدید آمریکا که روز پنجشنبه
در نشستی در کنگره فاش شد، شاخه اطلاعاتی پنتاگون تا حدی اطمینان یافته است
کرهشمالی از تسلیحات هستهای برخوردار است که میتواند با استفاده از موشکهای
بالستیک، آنها را شلیک کند ولی این تسلیحات غیرقابل اعتماد هستند. داگ لامبورن،
نماینده جمهوریخواه در کنگره آمریکا این تحلیل را که به گفته وی، بخشی غیرمحرمانه
از یک گزارش محرمانه آژانس اطلاعات دفاعی است که در اختیار برخی از اعضای کنگره
قرار گرفته است، قرائت کرد. در همین حال، جورج لیتل، سخنگوی پنتاگون در واکنش به
برآوردهای سازمانهای اطلاعاتی وزارت دفاع آمریکا مبنی بر توانایی کرهشمالی در
شلیک موشک هستهای گفته است، اظهار نظر درباره اینکه کرهشمالی از آمادگی کامل برای
پرتاب بمب اتمی برخوردار است، چندان دقیق نیست. کرهجنوبی هم در واکنش به بیانیه
اخیر آمریکا، درباره توان کرهشمالی در پرتاب موشک بالستیک هستهای ابراز تردید
کرده است. یک تحلیلگر آمریکایی در اینباره گفت: افزایش بودجه بخش تسلیحات هستهای
در آمریکا صرفا به نفع شرکتهای فعال در بخش تولیدات نظامی است. مارک میسون،
تحلیلگر مسائل سیاسی در آمریکا در مصاحبه با شبکه تلویزیونی پرستیوی درباره
درخواست باراک اوباما، رئیسجمهور این کشور مبنی بر افزایش بودجه بخش تسلیحات
هستهای گفت: شرکتهای تولید سلاحهای هستهای مانند شرکت جنرال الکتریکس از گسترش
ترور هستهای در جهان بشدت سود میبرند، بنابراین افزایش بودجه بخش تسلیحات هستهای
در آمریکا کاملا به سود آنهاست. این تحلیلگر مسائل سیاسی در آمریکا گفت: متاسفانه
از زمان جنگ جهانی دوم آمریکا به قلدر جهان تبدیل شده است و تصور میکند مالک جهان
است و کشورهای دیگر باید از نظم مورد نظر آن تبعیت کنند. این وضع مشابه دوران
امپریالیستی است. سران اسبق آمریکا مانند تدی روزولت و هنری کیسینجر کاملا به چنین
دیدگاهی معتقد بودند؛ هنری کیسینجر یک متهم جرائم جنگی بود. میسون معتقد است: اعطای
جایزه صلح نوبل به اوباما که بهنام فعالیتهای وی در بخش توسعه پیمان منع گسترش
سلاحهای کشتار جمعی در جهان به وی اعطا شد با مواضع کنونی وی که برای مدرنسازی
تسلیحات هستهای در آمریکا تلاش میکند کاملا در تناقض است. وی گفت: تاریخچه اعطای
جایزه صلح نوبل نشان میدهد این جایزه در طول تاریخ اعطای آن در اکثر موارد به
متهمان جرائم جنگی تعلق گرفته است که از آن جمله میتوان به اعطای جایزه صلح نوبل
به تدی روزولت اشاره کرد، بنابراین نباید اعتبار زیادی برای جایزه صلح نوبل قائل
شد.
تحلیلگر نظامی آمریکایی: چرا آمریکا به اسرائیل حمله نمیکند؟
تحلیلگر آمریکایی و مدير یک نشريه نظامی آمریکایی به نام وترنز تودي در
مقالهای با عنوان «چرا 1+5 تهدید اتمی اسرائیل را نادیده میگیرد؟» که در سایت
پرستیوی منتشر شد، خواستار حمله نظامی آمریکا به اسرائیل به عنوان مهمترین عامل
تهدید امنیت جهان شد. جیم دین نوشت: امیدوار بودیم نشستهاي گروه 1+5 با ايران
مثمرثمر باشد اما من اکنون بيش از هميشه به اين نتيجه رسيدهام که تمرکز روي ايران
صرفا يک طرح انحرافي و برنامهريزي شده جهت دور نگه داشتن توجهات از تهديدهاي واقعي
در منطقه است. او تاکید دارد: اگر آمریکا و غرب حقیقتا به دنبال این بودند که امنیت
خود و جهان را حفظ کنند، به اسرائیل حمله کرده و کنترل سلاحهای کشتار جمعی آن را
در دست میگرفتند و همچنین محاکماتی را برای رسیدگی به جنایات اسرائیلیها علیه
بشریت آغاز میکردند. دين که اخيرا در تلويزيون پيبياس در مستندي به نام «در
جستوجوي لينکلن» همراه با پرفسور هنري لوئيز گيتز ظاهر شده است در ادامه یادداشت
خود آورد: همه ميدانيم که دولتهاي آمريکا پيدر پي حماقت «انکار تهديد هستهاي
اسرائيل» را ادامه داده و چندين دهه است که از بزرگترين تهديد اتمي خاورميانه
حمايت کردهاند. اين موضوع بنياد و اساس سياست خارجي شکست خورده آمريکا در
خاورميانه و دليل تاراج ثروت مالياتدهندگان آمريکايي است و براي پنهان کردن تهديد
هستهاي اسرائيل، ايران به عنوان يک خطر هستهاي جلوه داده ميشود و اين در حالي
است که آژانسهاي اطلاعاتي ما اين تهديد را رد کردهاند.
سیدعلی ادیبان
برخی سیاستمداران یا اقتصادمحوران سیاسی در چند سال اخیر با خوشبینی
ایدهآلگرایانه صحبت از تغییر سیاستهای کلی آمریکا در حوزه روابط خارجی را به
میان کشیدهاند. همه اعضای این باشگاه داخلی بر سر یک موضوع با یکدیگر تفاهم دارند
با این سرفصل که اکنون «آمریکا» برای مذاکره و معامله با ایران در بهترین وضع از
نظر امتیازدهی قرار دارد. پشتبند این گمانه احتمالا صددرصدی(!) صحبتهایی را
مبنی بر آماده نبودن جمهوری اسلامی برای رسیدن به یک توافق بزرگ یا صلح مطرح
میکنند. حامیان و دلالان این طرح بزرگ سیاسی را قطع به یقین باید در آمریکا
جستوجو کرد آنجا که تیتر یک برخی روزنامههای اصلاحطلب و حتی بعضا اصولگرانما
تعیین میشود و جهتگیری آینده انتخابات ایران نیز پیشبینی میشود.
با
بررسی دقیق نقلقولهای سیاسیون غربی و در نظر گرفتن نقشهای تاریخی، گمانهای که
«حسن روحانی» را گزینه مورد علاقه غرب برای کسب موفقیت در انتخابات ریاستجمهوری
ایران میشمارد، تقویت میشود. اینجاست که پیشبینی «ری تکیه» عضو شورای روابط
خارجی آمریکا که با حمایت بنیاد برادران راکفلر به این مقام دست یافته در سال 2004
درباره آقای روحانی جالب میشود. تکیه به کاندیداهای ریاستجمهوری آمریکا پیشنهاد
کرد برای معامله با ایران روی ظرفیت رئیسجمهور شدن حسن روحانی حساب باز کنند.
دیوید فیلیپس یکی دیگر از اعضای شورای روابط خارجی آمریکا نیز در همان دوره تاکید
کرده بود پراگماتیستهایی مثل حسن روحانی قدرت این را دارند تا رهبر عالی ایران را
متقاعد کنند که از اصلاحطلبی ریشهای حمایت کند.
هر چند به دلایل مختلف که
قابل بررسی است «حسن روحانی» از جبهه داخلی اجازه کاندیداتوری در سال 84 را دریافت
نکرد اما به واسطه آنچه اعضای شورای روابط خارجی آمریکا با عنوان منفی «رقابت هاشمی
با حواریون خود» نامیدند فرصت اصلاحات از دست رفت و به همین جهت رسما پروژهای به
نام «عبور از هاشمی» در غرب کلید خورد.
واقعیت این است که به علت کلاهی که
در انتخابات سال 84 بر سر غربیها رفت، آمریکاییها دیگر حاضر نیستند همه
تخممرغهای امید خود را در یک سبد گذاشته و به یک جناح یا یک فرد تکیه کنند. به
همین جهت است که همگانی شدن ناگهانی احساس تکلیف در میان جمعی از سیاسیون ایرانی
بشدت مشکوک مینماید بویژه اینکه بهرغم اختلافنظرهای ساختگی خاستگاه اصلی برخی
نیز مشترک است. در واقع به نظر میرسد جبهه خواهان معامله با آمریکا این بار با در
نظر گرفتن میزان تنفر عمومی از چهرههای سازشکار فاقد مقبولیت مردمی به گزینه جمعی
با حمایت حداکثری هاشمیرفسنجانی روی نیاورده است. پس ضمن در نظر گرفتن این فرض که
«حسن روحانی» میتواند گزینه موردعلاقه غرب برای انتخابات ایران باشد موظفیم برای
اجتناب از گرفتار شدن در بازی چندگانه غرب بر اندیشه سیاسی دیگر نامزدهای انتخاباتی
بویژه در حوزه روابط بینالملل تمرکز کنیم. تاکید مشایی یا گزینه احتمالی مورد
تایید وی در انتخابات بر پایان اسلامگرایی در دورهای که بناست «ملیت و نژاد»
بیتاثیر شود در واقع تثبیت طرح جدید آمریکا در حوزه روابط بینالملل به عنوان
دکترین نسبتا جدید سیاست خارجی آمریکاست که به نام «دیپلماسی عمومی» و مدل عملی آن
«دیپلماسی شهروندی» برای تشکیل حکومت جهانی است. در واقع بازیگران داخلی این عرصه -
فارغ از انگیزشهای قلبی- نه در حال هموار کردن مسیر ظهور هستند و نه صرفا در حال
تلاش برای بهبود وضع اقتصادی مردم و ارزان شدن دلار و رفع تحریمها! بازیای که
برخی اندک از سیاسیون داخلی بازیگرش هستند تلاش برای تکمیل نقشه حکومت جهانی
آمریکای خسته از اداره تکنفره امورات دولتهایی است که دیگر حاضر به تن دادن به
هژمونی درهم شکسته آمریکایی نیستند و از پس اداره ملتهای «رشد یافته» خود نیز
برنمیآیند. تا اینجای کار آمریکا برای کسب «اجماع جهانی» در موضوعاتی مانند ایران،
سوریه، بهار عربی، کرهشمالی، عراق و افغانستان موفق به جلب نظر روسیه و چین و حتی
اروپاییها نیز نشده است، بگذریم از چالش بزرگ پیش رو که خلاصه میشود در محاسبه
میزان قدرت هر یک از طرفین صاحب نفوذ در مناطق مختلف این ایالت بزرگ جهانی! درباره
کشورمان نیز آنچه مهم است این است که ایران رقیب آمریکا دستکم در خاورمیانه و حتی
آمریکای جنوبی محسوب میشود پس پذیرش «ایران قدرتمند» در منطقه توأم با صلح و سازش
تنها در تخیل برخی متفکران جبهه سازش متصور است.
واقعیت سیاسی پشت پرده این
است که امکان و لوازم پایان «دشمنی» آمریکا با ایران در صحنه بینالمللی وجود ندارد
به همین جهت هم رهبر انقلاب شرط گفتوگو با آمریکا را «پایان دشمنی با ایران»
دانستند. ایران قدرتمند از دوستان منطقهای و جهانی در میان دولتها برخوردار است و
الگویی قابل توجه برای دیگرانی است که علاقهمند به سهم داشتن در عرصه مدیریت جهانی
هستند. میدان دادن به چنین قدرتی یعنی به رسمیت شناختن یک قدرت منطقهای- جهانی در
دنیایی که بناست به وسیله یک حکومت جهانی به رهبری غرب اداره شود. حکومت جهانی شکل
نخواهد گرفت مگر با تشکیل یک اجماع جهانی؛ دستیابی به این هدف نیز نیازمند از بین
رفتن همه اتحادهای استراتژیک منطقهای و ارجح دانستن منافع جهانی بر منافع ملی است.
پس حضور ایران با منافع جهانی قابل توجه، متفاوت با خواست آمریکا ضمانت تشکیل حکومت
جهانی به رهبری گروه 8 را در حد «کشک» کاهش میدهد. به این ترتیب کوتاه آمدن بر سر
برنامه هستهای ایران یا دیگر پروندههای مشابه نیز منجر به «صلح با آمریکا»
نخواهند شد همانطور که تاکنون نیز سازشکاران وطنی در کسب کوچکترین منافع به
واسطه وادادگیهای متعدد تاریخی عاجز ماندهاند. این جنگ تمامعیار تنها زمانی
پایان خواهد یافت که طرف مقابل ناچار به پذیرش قدرتمندی حریف قدر خود شود. اینجاست
که تواناییهای آن که بر کرسی ریاست چنین جبههای تکیه خواهد زد اهمیت صدچندان
مییابد؛ همراه نبودن رئیسجمهور با خواست ملت و رهبری میتواند منجر به طولانی شدن
پروسه دستیابی به پیروزی نهایی شود.
اتحاد استراتژيك يا
افتراق تاكتيكي؟!مهدی محمدی درباره صحبتهای حسن روحانی در جلسه
اعلام کاندیداتوریاش اظهار داشت: صحبتهای آقای حسن روحانی نشاندهنده این است که
سردمداران و کارگزاران سازش در کشور تصور میکنند که مردم سوابق و عملکرد آنها را
از یاد بردهاند و به همین دلیل است که با ادبیاتی صحبت میکنند که برای افرادی که
از کارنامه آنها مطلعاند، مضحک و تاسفآور است.
سیدعلی ادیبان
برخی سیاستمداران یا اقتصادمحوران سیاسی در چند سال اخیر با خوشبینی
ایدهآلگرایانه صحبت از تغییر سیاستهای کلی آمریکا در حوزه روابط خارجی را به
میان کشیدهاند. همه اعضای این باشگاه داخلی بر سر یک موضوع با یکدیگر تفاهم دارند
با این سرفصل که اکنون «آمریکا» برای مذاکره و معامله با ایران در بهترین وضع از
نظر امتیازدهی قرار دارد. پشتبند این گمانه احتمالا صددرصدی(!) صحبتهایی را
مبنی بر آماده نبودن جمهوری اسلامی برای رسیدن به یک توافق بزرگ یا صلح مطرح
میکنند. حامیان و دلالان این طرح بزرگ سیاسی را قطع به یقین باید در آمریکا
جستوجو کرد آنجا که تیتر یک برخی روزنامههای اصلاحطلب و حتی بعضا اصولگرانما
تعیین میشود و جهتگیری آینده انتخابات ایران نیز پیشبینی میشود.
با
بررسی دقیق نقلقولهای سیاسیون غربی و در نظر گرفتن نقشهای تاریخی، گمانهای که
«حسن روحانی» را گزینه مورد علاقه غرب برای کسب موفقیت در انتخابات ریاستجمهوری
ایران میشمارد، تقویت میشود. اینجاست که پیشبینی «ری تکیه» عضو شورای روابط
خارجی آمریکا که با حمایت بنیاد برادران راکفلر به این مقام دست یافته در سال 2004
درباره آقای روحانی جالب میشود. تکیه به کاندیداهای ریاستجمهوری آمریکا پیشنهاد
کرد برای معامله با ایران روی ظرفیت رئیسجمهور شدن حسن روحانی حساب باز کنند.
دیوید فیلیپس یکی دیگر از اعضای شورای روابط خارجی آمریکا نیز در همان دوره تاکید
کرده بود پراگماتیستهایی مثل حسن روحانی قدرت این را دارند تا رهبر عالی ایران را
متقاعد کنند که از اصلاحطلبی ریشهای حمایت کند.
هر چند به دلایل مختلف که
قابل بررسی است «حسن روحانی» از جبهه داخلی اجازه کاندیداتوری در سال 84 را دریافت
نکرد اما به واسطه آنچه اعضای شورای روابط خارجی آمریکا با عنوان منفی «رقابت هاشمی
با حواریون خود» نامیدند فرصت اصلاحات از دست رفت و به همین جهت رسما پروژهای به
نام «عبور از هاشمی» در غرب کلید خورد.
واقعیت این است که به علت کلاهی که
در انتخابات سال 84 بر سر غربیها رفت، آمریکاییها دیگر حاضر نیستند همه
تخممرغهای امید خود را در یک سبد گذاشته و به یک جناح یا یک فرد تکیه کنند. به
همین جهت است که همگانی شدن ناگهانی احساس تکلیف در میان جمعی از سیاسیون ایرانی
بشدت مشکوک مینماید بویژه اینکه بهرغم اختلافنظرهای ساختگی خاستگاه اصلی برخی
نیز مشترک است. در واقع به نظر میرسد جبهه خواهان معامله با آمریکا این بار با در
نظر گرفتن میزان تنفر عمومی از چهرههای سازشکار فاقد مقبولیت مردمی به گزینه جمعی
با حمایت حداکثری هاشمیرفسنجانی روی نیاورده است. پس ضمن در نظر گرفتن این فرض که
«حسن روحانی» میتواند گزینه موردعلاقه غرب برای انتخابات ایران باشد موظفیم برای
اجتناب از گرفتار شدن در بازی چندگانه غرب بر اندیشه سیاسی دیگر نامزدهای انتخاباتی
بویژه در حوزه روابط بینالملل تمرکز کنیم. تاکید مشایی یا گزینه احتمالی مورد
تایید وی در انتخابات بر پایان اسلامگرایی در دورهای که بناست «ملیت و نژاد»
بیتاثیر شود در واقع تثبیت طرح جدید آمریکا در حوزه روابط بینالملل به عنوان
دکترین نسبتا جدید سیاست خارجی آمریکاست که به نام «دیپلماسی عمومی» و مدل عملی آن
«دیپلماسی شهروندی» برای تشکیل حکومت جهانی است. در واقع بازیگران داخلی این عرصه -
فارغ از انگیزشهای قلبی- نه در حال هموار کردن مسیر ظهور هستند و نه صرفا در حال
تلاش برای بهبود وضع اقتصادی مردم و ارزان شدن دلار و رفع تحریمها! بازیای که
برخی اندک از سیاسیون داخلی بازیگرش هستند تلاش برای تکمیل نقشه حکومت جهانی
آمریکای خسته از اداره تکنفره امورات دولتهایی است که دیگر حاضر به تن دادن به
هژمونی درهم شکسته آمریکایی نیستند و از پس اداره ملتهای «رشد یافته» خود نیز
برنمیآیند. تا اینجای کار آمریکا برای کسب «اجماع جهانی» در موضوعاتی مانند ایران،
سوریه، بهار عربی، کرهشمالی، عراق و افغانستان موفق به جلب نظر روسیه و چین و حتی
اروپاییها نیز نشده است، بگذریم از چالش بزرگ پیش رو که خلاصه میشود در محاسبه
میزان قدرت هر یک از طرفین صاحب نفوذ در مناطق مختلف این ایالت بزرگ جهانی! درباره
کشورمان نیز آنچه مهم است این است که ایران رقیب آمریکا دستکم در خاورمیانه و حتی
آمریکای جنوبی محسوب میشود پس پذیرش «ایران قدرتمند» در منطقه توأم با صلح و سازش
تنها در تخیل برخی متفکران جبهه سازش متصور است.
واقعیت سیاسی پشت پرده این
است که امکان و لوازم پایان «دشمنی» آمریکا با ایران در صحنه بینالمللی وجود ندارد
به همین جهت هم رهبر انقلاب شرط گفتوگو با آمریکا را «پایان دشمنی با ایران»
دانستند. ایران قدرتمند از دوستان منطقهای و جهانی در میان دولتها برخوردار است و
الگویی قابل توجه برای دیگرانی است که علاقهمند به سهم داشتن در عرصه مدیریت جهانی
هستند. میدان دادن به چنین قدرتی یعنی به رسمیت شناختن یک قدرت منطقهای- جهانی در
دنیایی که بناست به وسیله یک حکومت جهانی به رهبری غرب اداره شود. حکومت جهانی شکل
نخواهد گرفت مگر با تشکیل یک اجماع جهانی؛ دستیابی به این هدف نیز نیازمند از بین
رفتن همه اتحادهای استراتژیک منطقهای و ارجح دانستن منافع جهانی بر منافع ملی است.
پس حضور ایران با منافع جهانی قابل توجه، متفاوت با خواست آمریکا ضمانت تشکیل حکومت
جهانی به رهبری گروه 8 را در حد «کشک» کاهش میدهد. به این ترتیب کوتاه آمدن بر سر
برنامه هستهای ایران یا دیگر پروندههای مشابه نیز منجر به «صلح با آمریکا»
نخواهند شد همانطور که تاکنون نیز سازشکاران وطنی در کسب کوچکترین منافع به
واسطه وادادگیهای متعدد تاریخی عاجز ماندهاند. این جنگ تمامعیار تنها زمانی
پایان خواهد یافت که طرف مقابل ناچار به پذیرش قدرتمندی حریف قدر خود شود. اینجاست
که تواناییهای آن که بر کرسی ریاست چنین جبههای تکیه خواهد زد اهمیت صدچندان
مییابد؛ همراه نبودن رئیسجمهور با خواست ملت و رهبری میتواند منجر به طولانی شدن
پروسه دستیابی به پیروزی نهایی شود.
به بهانه تهديدات كره
شمالي صورت گرفت
افزايش بودجه
هستهاي آمريكا
گروه
بينالملل: آمریکا از تهدیدهای کرهشمالی به عنوان بهانهای برای گسترش سلاحهای
کشتارجمعی خود استفاده میکند. باراک اوباما خواستار افزایش بودجه هستهای ایالات
متحده به میزان 9/7 ميليارد دلار براي مدرنسازي تسليحات هستهاي اين کشور شد. وي
در حالی مدرنسازي تسليحات هستهاي آمريکا را براي حفظ قدرت بازدارندگي هستهاي
اين کشور ضروري دانسته است که پیشتر ادعا کرده بود در شرایط بد اقتصادی و با توجه
به کسری بودجه فعلی باید از هزینههای هستهای کاسته شود. در ابتداي دوران
رياستجمهوري باراک اوباما، روسيه و آمريکا درباره کاهش تسليحات هستهاي 2 کشور تا
سال 2008 به توافق رسيده بودند. حتی باراک اوباما در سال 2008 به علت آنچه تلاش وي
در بخش توسعه پيمان منع گسترش تسليحات هستهاي ناميده شد جايزه صلح نوبل را دريافت
کرد. حال کسی که خود را مصرترین فرد در جهان در زمینه منع گسترش سلاحهای هستهای
جا زده بود در حرکتی آشکار در نقض صلاحیت یک دارنده جایزه صلح نوبل، مدرنسازي
تسليحات هستهاي آمريکا را براي حفظ قدرت بازدارندگي هستهاي اين کشور ضروري دانسته
است. گویا اوباما در دوره دوم حکومتش دیگر نیازی به استفاده ابزاری از صلح نوبل
ندارد و آن را اینگونه از پنجره دفترش در کاخ سفید به بیرون پرتاب میکند. آمریکا
در حال حاضر بیش از 9 هزار کلاهک هستهای دارد که طبق توافقنامه کاهش تسليحات
هستهاي با روسیه قرار بوده به 1500 مورد کاهش پیدا کند که اقدام اخیر اوباما حرکتی
آشکار در جهت نقض توافقنامه 2008 و آغاز یک جنگ تسلیحاتی جدید محسوب میشود. فارین
پالیسی، معتبرترین نشریه درباره سیاست خارجی ایالات متحده فاش کرد مبلغ پيشنهاد
شده براي بخش مدرنسازي تسليحات هستهاي آمريکا در بودجه سال 2014 حدود 654 میلیون
دلار است. قطعا بهانه دولت آمریکا برای افزایش بودجه نظامی هستهای تهدیدات اخیر
کرهشمالی است آن هم در حالی که کرهجنوبی همسایه این کشور که مستقیما در معرض
تهدید هستهای احتمالی پیونگیانگ قرار دارد به هیچوجه ادعاهای همسایه شمالی مبنی
بر یک حمله هستهای را جدی نگرفته است. اخیرا آژانس اطلاعاتی دفاعی آمریکا با عنوان
«دیا» که نهادی دفاعی موازی سیا و زیر نظر چاک هگل، وزیر اطلاعات جدید کاخ سفید
محسوب میشود، برای ایجاد بهانه به منظور افزایش بودجه هستهای آمریکا، عملا
موضعگیری قبلی هگل درباره توان هستهای کرهشمالی را نقض کرده است. «دیا» پنجشنبه
اعلام کرد نسبت به توانایی کرهشمالی برای دستیابی به کلاهک هستهای با اندازه
مناسب برای نصب روی موشکهای بالستیک اعتماد نسبی دارد که این معنایی جز پذیرفتن
تهدید هستهای پیونگیانگ نداشت. در این گزارش اطلاعاتی آمریکا نتیجهگیری شده است
که کرهشمالی، دانش هستهای خود را به نقطهای رسانده که میتواند یک موشک بالستیک
را مجهز به کلاهک هستهای کند. بر اساس تحلیل اطلاعاتی جدید آمریکا که روز پنجشنبه
در نشستی در کنگره فاش شد، شاخه اطلاعاتی پنتاگون تا حدی اطمینان یافته است
کرهشمالی از تسلیحات هستهای برخوردار است که میتواند با استفاده از موشکهای
بالستیک، آنها را شلیک کند ولی این تسلیحات غیرقابل اعتماد هستند. داگ لامبورن،
نماینده جمهوریخواه در کنگره آمریکا این تحلیل را که به گفته وی، بخشی غیرمحرمانه
از یک گزارش محرمانه آژانس اطلاعات دفاعی است که در اختیار برخی از اعضای کنگره
قرار گرفته است، قرائت کرد. در همین حال، جورج لیتل، سخنگوی پنتاگون در واکنش به
برآوردهای سازمانهای اطلاعاتی وزارت دفاع آمریکا مبنی بر توانایی کرهشمالی در
شلیک موشک هستهای گفته است، اظهار نظر درباره اینکه کرهشمالی از آمادگی کامل برای
پرتاب بمب اتمی برخوردار است، چندان دقیق نیست. کرهجنوبی هم در واکنش به بیانیه
اخیر آمریکا، درباره توان کرهشمالی در پرتاب موشک بالستیک هستهای ابراز تردید
کرده است. یک تحلیلگر آمریکایی در اینباره گفت: افزایش بودجه بخش تسلیحات هستهای
در آمریکا صرفا به نفع شرکتهای فعال در بخش تولیدات نظامی است. مارک میسون،
تحلیلگر مسائل سیاسی در آمریکا در مصاحبه با شبکه تلویزیونی پرستیوی درباره
درخواست باراک اوباما، رئیسجمهور این کشور مبنی بر افزایش بودجه بخش تسلیحات
هستهای گفت: شرکتهای تولید سلاحهای هستهای مانند شرکت جنرال الکتریکس از گسترش
ترور هستهای در جهان بشدت سود میبرند، بنابراین افزایش بودجه بخش تسلیحات هستهای
در آمریکا کاملا به سود آنهاست. این تحلیلگر مسائل سیاسی در آمریکا گفت: متاسفانه
از زمان جنگ جهانی دوم آمریکا به قلدر جهان تبدیل شده است و تصور میکند مالک جهان
است و کشورهای دیگر باید از نظم مورد نظر آن تبعیت کنند. این وضع مشابه دوران
امپریالیستی است. سران اسبق آمریکا مانند تدی روزولت و هنری کیسینجر کاملا به چنین
دیدگاهی معتقد بودند؛ هنری کیسینجر یک متهم جرائم جنگی بود. میسون معتقد است: اعطای
جایزه صلح نوبل به اوباما که بهنام فعالیتهای وی در بخش توسعه پیمان منع گسترش
سلاحهای کشتار جمعی در جهان به وی اعطا شد با مواضع کنونی وی که برای مدرنسازی
تسلیحات هستهای در آمریکا تلاش میکند کاملا در تناقض است. وی گفت: تاریخچه اعطای
جایزه صلح نوبل نشان میدهد این جایزه در طول تاریخ اعطای آن در اکثر موارد به
متهمان جرائم جنگی تعلق گرفته است که از آن جمله میتوان به اعطای جایزه صلح نوبل
به تدی روزولت اشاره کرد، بنابراین نباید اعتبار زیادی برای جایزه صلح نوبل قائل
شد.
تحلیلگر نظامی آمریکایی: چرا آمریکا به اسرائیل حمله نمیکند؟
تحلیلگر آمریکایی و مدير یک نشريه نظامی آمریکایی به نام وترنز تودي در
مقالهای با عنوان «چرا 1+5 تهدید اتمی اسرائیل را نادیده میگیرد؟» که در سایت
پرستیوی منتشر شد، خواستار حمله نظامی آمریکا به اسرائیل به عنوان مهمترین عامل
تهدید امنیت جهان شد. جیم دین نوشت: امیدوار بودیم نشستهاي گروه 1+5 با ايران
مثمرثمر باشد اما من اکنون بيش از هميشه به اين نتيجه رسيدهام که تمرکز روي ايران
صرفا يک طرح انحرافي و برنامهريزي شده جهت دور نگه داشتن توجهات از تهديدهاي واقعي
در منطقه است. او تاکید دارد: اگر آمریکا و غرب حقیقتا به دنبال این بودند که امنیت
خود و جهان را حفظ کنند، به اسرائیل حمله کرده و کنترل سلاحهای کشتار جمعی آن را
در دست میگرفتند و همچنین محاکماتی را برای رسیدگی به جنایات اسرائیلیها علیه
بشریت آغاز میکردند. دين که اخيرا در تلويزيون پيبياس در مستندي به نام «در
جستوجوي لينکلن» همراه با پرفسور هنري لوئيز گيتز ظاهر شده است در ادامه یادداشت
خود آورد: همه ميدانيم که دولتهاي آمريکا پيدر پي حماقت «انکار تهديد هستهاي
اسرائيل» را ادامه داده و چندين دهه است که از بزرگترين تهديد اتمي خاورميانه
حمايت کردهاند. اين موضوع بنياد و اساس سياست خارجي شکست خورده آمريکا در
خاورميانه و دليل تاراج ثروت مالياتدهندگان آمريکايي است و براي پنهان کردن تهديد
هستهاي اسرائيل، ايران به عنوان يک خطر هستهاي جلوه داده ميشود و اين در حالي
است که آژانسهاي اطلاعاتي ما اين تهديد را رد کردهاند.
اتحاد استراتژيك يا
افتراق تاكتيكي؟!
محمدی ادامه داد: آقای
روحانی و دوستان ایشان در تاریخ بیش از 2 سال و نیم مدیریت پرونده هستهای ایران
تنها کاری که کردند این بود که حقوق ملت ایران را در مقابل هیچ و صفر تعلیق کردند و
همه امیدشان این بود که بتوانند اعتماد طرف غربی را به دست آورند، از این رو برای
جلب اعتماد غرب حاضر بودند از برنامه هستهای به صورت کامل صرفنظر کنند.
این
کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه آقای روحانی گفت که مردم ایران علاوه بر اینکه
حق هستهای حق مسلمشان است، برخورداری از یک زندگی خوب و بدون تحریم نیز حق مسلم
آنهاست، افزود: بهترین پاسخی که میتوان به چنین اظهارنظری داد این است که
امیدواریم آقای روحانی بلایی که بر سر حق هستهای آورد، بر سر بقیه امور ملت ایران
نیاورد.
وی خاطرنشان کرد: آقای حسن روحانی پرونده هستهای کشور را عملا با
مابهازای صفر معامله کرد و پرونده هستهای را تعلیق کرد. از این رو بنده تصور
میکنم، کارنامه آقای روحانی در موضوع هستهای اگر ملاک باشد، ملت ایران دیگر به
هیچوجه نمیتوانند به کسی مثل ایشان برای حفاظت از بقیه حقوق خود اعتماد کنند چرا
که هیچ اعتباری وجود ندارد که وی دیگر حقوق ملت را پیش پای معامله جدید با غرب فدا
نکند.
محمدی با بیان اینکه آقای روحانی و دوستان وی بیش از 2 سال و نیم و طی چند مرحله همه اجزای هستهای ایران را از معادن اورانیوم در یزد گرفته تا تبدیل اورانیوم در اردکان و اصفهان و غنیسازی اورانیوم در نطنز به تعلیق درآورده بودند، اظهار داشت: این در حالی بود که این تاسیسات ناقص بود و هنوز بخشهای مهمی از آن حتی مراحل تحقیق و توسعه را از لحاظ آزمایشگاهی طی نکرده بود.
این کارشناس مسائل سیاسی با بیان اینکه پس از تعلیق و ارائه اطلاعات مفصل طبقهبندیشده نظام به طرف غربی در سال 84، کشورهای غربی به آقای روحانی و دوستانشان اعلام کردند که نتیجه اعتمادسازی سخاوتمندانه آنان این است که باز هم باید برنامه هستهای ایران برای مدت طولانیتری تعلیق و متوقف شود، به فارس گفت: جالب است که در همان مقطع آقای روحانی و دوستانشان باز هم از ادامه مذاکرات و توافقات با کشورهای اروپایی استقبال کردند چرا که معتقد بودند باید به همان مسیر ادامه دهند. آقایان تحویل قطعه هواپیما در مقابل تعلیق هستهای را افتخار خود میدانند.
وی با بیان اینکه بسته ماه آگوست 2005
کشورهای اروپایی به ایران کارنامه حسن روحانی است، تاکید کرد: این بسته، بستهای
بود که در واقع همه حقوق ملت ایران را انکار میکرد و مابهازایی که به ملت ایران
پیشنهاد میکرد، کاملا مضحک بود؛ مواردی همچون قطعات هواپیما یا عضویت در سازمان
تجارت جهانی توهین به ملت ایران است اما آقایان هنوز آن را جزو کارنامه خود
قلمداد میکنند.
محمدی ادامه داد: آقای روحانی و دوستانشان ادعا
میکنند که عدم ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت جزو بخشهای درخشان کارنامه
آنهاست درحالی که این هیچ هنری نیست که همه حقوق ملت را تعلیق کنند تا از ارجاع
پرونده به شورای امنیت جلوگیری کنند و از این طریق میتوان کل بحرانهای امنیت ملی
را یکشبه حل کرد و در آن صورت کسی کاری با ما نخواهد داشت.
وی تاکید کرد: هنر این
است که شما به فعالیتهای هستهای خود ادامه دهید و حقوق خود را اعمال کنید اما با
استفاده از دیپلماسی فشارها را کم کنید، انتقال فشارها از بخش سیاسی به بخش فنی هیچ
هنری نیست و به سادگی امکانپذیر است، لذا اگر ما بخواهیم روش آقای روحانی را در پیش
بگیریم، تا یک هفته دیگر کل مساله هستهای را میتوان حل و فصل و واگذار کرد.
محمدی با بیان اینکه اسم این کار را نمیتوان مدیریت گذاشت بلکه پاک کردن صورت
مساله محسوب میشود، خاطرنشان کرد: من از آقای روحانی سوال میکنم که همکاران اصلی
ایشان و استراتژیستهای اصلی پرونده هستهای ایران در دوران وی، در حال حاضر کجا و
مشغول خدمترسانی به چه کسانی هستند؛ چرا روزنامه والاستریت ژورنال نوشت با حضور
موسویان در آمریکا، پنجره بزرگی از اطلاعات برای آمریکاییها گشوده شده است! آقای
سیروس ناصری الان کجاست؟ روحانی باید بگوید چه پاسخی دارد این افرادی که سالهای
طولانی محرم اسرار وی به عنوان نفر اول امنیت ملی کشور بودند و الان هیچ اطمینانی
وجود ندارد اطلاعاتی که در اختیار آنهاست، در راه اهداف و منافع دشمنان ملت ایران
مصرف نشود.
این کارشناس مسائل سیاسی ادامه داد: حرفهای ناگفته و تحلیلهای فوقالعاده عمیق و دقیقی از عملکرد وی و دوستانش در پرونده هستهای ایران وجود داشته که امیدواریم حضور آقای روحانی در صحنه ریاستجمهوری فرصتی باشد برای اینکه او از این فرار تاریخی خود دست بردارد و یک بار هم که شده به ملت ایران بابت این ابهامات و اشکالات وسیعی که در کارنامهاش وجود دارد، پاسخ دهد و اگر چنین فرصتی ایجاد شود حرفهای زیادی برای گفتن وجود خواهد داشت که ظرف روزهای آینده اعلام خواهد شد.
زنده باد پُز عالي با جيب خالي!
محسن
جندقي
احمدینژاد را نمیتوان دوست نداشت! او از بسیاری از
علوم مطلع است و بهره میبرد؛ ترافیک، فلسفه، علوم دینی، منطق، فقه، اقتصاد،
جغرافیا، تنظیم جمعیت، سیاست خارجی، جغرافیای سیاسی، جغرافیای شهری و روستایی،
مدیریت کلان، مدیریت خرد و ریاضی. اینکه ميگويم احمدینژاد را دوست دارم سخنی به
گزاف نگفتهام و حتی میتوانم به شما قول بدهم که سال آینده در چنین روزی دلمان
برای وی تنگ خواهد شد، چراکه دیگر کسی وجود ندارد که در اوج وضعیت بد اقتصادی به ما
امید و نوید دهد و موجبات خنده و شادی ما را فراهم آورد. رئیسجمهوری که چند ماه
بعد دیگر رئیسجمهور نیست اخیرا سخنان تکراری را جور دیگری بیان کرده و دارد
باورمان میشود که وي برای پر شدن جیب مردم تلاش شبانهروزی میکند و هدف اول و
آخر وی و دوستان، سعادتمندشدن مردم با پول و درآمد زیاد است. احمدینژاد در آغاز
چندمین دور سفرهای استانی در سمنان گفته: «باید یک مدل اقتصادی بومی را در کشور
اجرا کنیم که نتوانند در آن مدل اخلال ایجاد کنند، البته دولت در این باره نیز 7
طرح اقتصادی ارائه داد و طرح هدفمندی یارانهها را اجرا کردیم و تلاش شد بیعدالتی
در کشور برداشته شود، در این میان برخیها گفتند اجرای این طرح به ضرر کشور است و
از همان روز اول فشارها و کارشکنیها آغاز شد. هدفمندی یارانهها میتوانست
بسیاری از مشکلات کشور را حل کند و این طرح را ملت اجرا کرد و اگر هدفمندی
یارانهها به طور کامل محقق میشد، یارانه هر ایرانی در هر ماه 250هزار تومان
بود. برخی چنین میگفتند اگر به مردم پول بدهیم آنها تنبل خواهند شد اما بعد طرحی
تصویب میشود که به بیکارها پول بدهیم که البته ما نیز با آن موافق هستیم. چگونه
است که این بد است و آن خوب؟ یارانهای را که میخواهیم از خود مردم بگیریم و به
آنها بدهیم. در هر جا که مردم به میان آمدند کار با موفقیت جلو رفته است، طرح
هدفمندی یارانهها نیز از سوی خود مردم اجرا شد اما زمانی که مرحله دوم آن در حال
اجرا بود گفتند که این طرح تبلیغاتی است، اگر این طرح بد و شکست خورده است چرا
اجرای آن تبلیغاتی محسوب میشود؟» سخنان احمدینژاد همواره هزاران نکته دارد که
پرداختن به هرکدام از آنها مکان و زمان بسیاری را میطلبد اما قصد داریم درباره
این 209 کلمهای که وی اخیرا بر زبان آورده چند کلمه حرف حساب بنویسیم.
1ـ
طرح هدفمندی یارانهها را نه فقط احمدینژاد بلکه همه کسانی که دلسوز ایران هستند
برای نجات اقتصاد الزامی میدانستند و میدانند. توسعه اقتصاد دولتی پایهریز
بیماری اقتصاد ایران بوده و هنوز هم هست و تقریبا هر جا که یارانه و سوبسید بوده
فساد هم بوده است.
هیچکس نمیتواند الزام ساماندهی و هدفمندشدن یارانهها
را منکر شود و به همین علت بود که اکثریت مردم با آن موافق بودند و آن را همراهی
کردند اما آیا این قانون به درستی اجرا شد؟ آیا اجرای نادرست این قانون به همراه
مدیریت ضعیف اقتصادی و بحران ارزی موجب نشد ارزش پول ملی به پایینترین حد ممکن
برسد؛ همان پولی که احمدینژاد بارها و بارها آن را وعده داده و وعده میدهد.
45500 تومان سال 1389 بسیار باارزشتر 45500 تومان حالاست. نمیخواهم به این
بپردازم که با همین پول 3 سال پیش چه کارها که نمیشد کرد و حالا اصلا کاری
نمیتوان کرد! اصلا مگر قرار نبود با اجرای این قانون خزانه پر شود و وابستگی به
نفت کاهش یابد چطور شد که اجرای این طرح موجب شد خزانه مملکت با کسری مواجه شود و
چند بار دولت مجبور شد استقراض کند و دست به خلق پول بزند؟ 2ـ 250هزار تومان یارانه
نقدی برای هر نفر میدانید یعنی چه؟ اگر آمارهای خشک، سرد و بیروح اقتصادی را
بخواهیم به سادهترین شکل ممکن عنوان کنیم باید بگوییم که 250 هزار تومان یارانه
نقدی یعنی چندین برابر شدن نقدینگی 15 هزار میلیارد تومان بودجه ماهانه. تورم فعلی
علل گوناگونی دارد که یکی از آنها پرداخت یارانه نقدی است و دولت باید برای جلوگیری
از افزایش نقدینگی و در نتیجه افزایش تورم قبل از اجرای هدفمندی یارانهها
برنامهای برای پولهای سرگردان ارائه میکرد تا این 45500 تومانها این بلاها را
سر ملت نیاورد. حالا رئیسجمهور فعلی سخن از 250 هزار تومان به میان میآورد.
اصلا برای اینکه بفهمیم نتیجه پرداخت 250 هزار تومان یارانه نقدی چه خواهد شد به
علم اقتصاد نیازی ندارید بلکه چند محاسبه ریاضی احتیاج است که گویا احمدینژاد عزیز
حوصله حساب و کتاب در این باره نداشته است. فرض کنید بودجه امسال مملکت 750 هزار
میلیارد تومان است که طبق قانون بودجه دولت موظف است با این بودجه حقوق کارگران و
کارمندان لشکری و کشوری و پیمانکاران عمرانی و سلامت و کشاورزی را پرداخت کند. پس
45500 تومان از کجا میآید؟ طبق قانون دولت باید از محل درآمد آزادسازی قیمتها
یارانه نقدی به مردم بدهد و بقیه آن را به خزانه بازگرداند اما با گران شدن بنزین و
افزایش قیمت نان، برق، آب و گاز هم درآمد یارانه نقدی 45500 تومان محقق نشد.خب به
نظر شما با 5 برابر شدن یارانه نقدی، بنزین چند تومان میشود؟ آب و گاز و برق و
نان چقدر گران خواهد شد؟ آیا حاضرید 250 هزار تومان بگیرید و بنزین سهمیهای لیتری
2000 و بنزین آزاد لیتری 3500 تومان شود؟ اصلا با بقیه قیمتها کاری نداریم اگر نرخ
همین بنزین 5 برابر شود، نرخ حمل و نقل 5 برابر میشود، کرایه تاکسی گرفته تا
کرایه اتوبوس بین شهری 5 برابر میشود، افزایش نرخ حمل و نقل موجب افزایش قیمت
کالاها خواهد شد و قیمتها نه روزانه بلکه لحظهای افزایش مییابد. در اقتصاد این
یعنی اگر شما فروشنده باشید نباید کالایتان را بفروشید چون ارزش پول در حال کاهش
است و نرخ کالا فردا گرانتر از الان است. جیب شما پر از پول خواهد شد اما چه پولی؟
پولی که اگر همین روند ادامه پیدا کند ارزشش کمتر از کاغذ اسکناس خواهد شد. در زمان
ایجاد بحران سیاسی و اقتصادی زیمبابوه گفتوگویی با سفیر این کشور در تهران داشتم و
او درباره وضعیت بد پولی کشور خود گفت: آنقدر تورم بالا رفته و نقدینگی زیاد شده که
مدارس برای ثبتنام از والدین دانشآموزان به جای پول، میوه و گوسفند دریافت
میکنند و دزدها چرخدستیای که پول را جابهجا میکند به جای اسکناسها
میدزدند و کاری به پولها ندارند. در کشور ما پول دیگر معنا ندارد و براحتی
میتوان از اسکناس برای گرم کردن خانه استفاده کرد و آن را در شومینه سوزاند! آقای
سفیر اینها را میگفت و لبخند تلخی میزد و حالا آقای رئیسجمهور سخن از 5 برابر
شدن یارانه نقدی میزند. چرا احمدینژاد نمیگوید که اگر یارانه نقدی را میخواهد
5 برابر کند گرانیها و نرخ انواع حاملهای انرژی چند برابر خواهد شد؟ چرا نمیگوید
که پول یارانه نقدی را از کجا میآورد؟ تورم چند درصد خواهد شد؟ آیا ایشان
میداند که اگر حتی هزار تومان به یارانه هر ایرانی بیفزاید، ماهانه حداقل 75
میلیارد تومان پول احتیاج است؟
3ـ احمدینژاد در همان 209 کلمهای که
آوردیم سفسطه کرده و میگوید که اگر 250 هزار تومان کردن یارانه بد و شکست خورده
است چرا اجرای آن تبلیغاتی محسوب میشود؟ یعنی واقعا آقای رئیسجمهور پاسخ این
سوال را نمیداند؟ وقتی بالاترین مسوول اجرایی مملکت میگوید که مردم میخواهم به
شما پول بدهم و نمیگذارند، وقتی میگوید میخواهم شما را پولدار کنم اما آنها
نمیخواهند و در کنارش نمیگوید که با این پولدار کردن چه بلایی سر این مملکت
میآید و مردم برای به دست آوردن ابتدایی ترین ملزومات زندگی با مشکل مواجه
میشوند، این سخنان نه تنها تبلیغاتی که توخالی و بیارزش میشود. اصلا مگر طبق
قانون قوه قانونگذار با این طرح مخالفت نکرده است؟ پس چرا رئیس قوه اجرایی مدام
میگوید میخواستم میخواستم اما نگذاشتند و نمیگذارند. خب! این سخنان به غیر
از بوی تبلیغات، چه بوی گند دیگری میدهد؟ اين موضوع مصداق بارز «پز عالي، جيب
خالي» است كه دولتيها مدتي است مناسك آن را خوب بهجا ميآورند! آقای احمدینژاد!
من و خیلیهای دیگر به شما علاقه داریم اما گویا شما به دیگران و سخنان آنها
علاقهمند هستید و حرف حساب و حسابی را نمیشنوید. امیدواریم معنی «الاعمال
بالنيات» را بدانید و در این چند روز مانده به پایان ریاستجمهوری با نیت خیر برای
مردم و خشنودی خدا کار و تلاش کنید نه با نیت خیرخواهی برای دوستان و خشنودی خلق
خدا. هنوز امیدواریم.
مراتب حسد
حجتالاسلام و
المسلمين سيد سعيد لواساني
گفتیم حسد آرزوی زوال نعمتی از دیگران
است، چه این نعمت و کمال دنیوی باشد و چه اخروی و چه کمال واقعی باشد یا وهمی. حسد
مراتب فراوانی دارد که قابل شمارش نیست و تنها در مقام عمل است که مراتب آن تبيین
میشود اما علمای اخلاق برای حسد 4 مرتبه را ذکر کردهاند که مراتب روشن آن است:
مرتبه اول آن است که حسود آرزوی زوال نعمت از محسود را دارد، اگرچه این نعمت به خود
حاسد منتقل نشود: «إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَهُ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ
سَيِّئَهُ يَفْرَحُوا» [آلعمران: 120] « اگر به شما خوشى رسد آنان را بدحال مىكند
و اگر به شما گزندى رسد بدان شاد مىشوند». این روشنترین، ناپسندترین و
خطرناکترین مرتبه حسد است که دلالت بر خباثت باطنی حسود دارد که نمیتواند نعمت و
کمالی را در دیگران ببیند. در مرتبه دوم حسود زوال نعمتی از محسود را آرزو دارد که
این نعمت از محسود کنده شود و به حسود منتقل شود، زیرا میخواهد تنها خودش دارای
چنین کمالی باشد.
مثل اینکه محسود دارای خانهای بزرگ و زنی زیباست و حسود
آنها را برای خودش میخواهد: «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللهُ بِهِ بَعْضَكُمْ
عَلى بَعْضٍ» [نساء: 32] «آنچه را خداوند به وسيله آن بعضى از شما را بر بعضى ديگر
برترى داده آرزو ميكنيد.» مرتبه سوم در جایی است که حسود، آرزوی زوال کمال و نعمت
از محسود را ندارد اما دوست دارد همان کمال را خودش هم داشته باشد، نه کمتر از آن
را. اما چون این نعمت انحصاری است یا بهگونهای است که فقط در افراد خاصی دیده
میشود، تلاش میکند که نعمت و کمال از محسود گرفته شود و به او برسد، تا محسود بر
او فضیلتی نداشته باشد. مثلاً منصب ریاستجمهوری که هر 4 سال در یک نفر متعین است،
یا مناصب وزارت و وکالت مجلس که در افراد محدودی متعین است. چون حسود این فضایل را
برای خودش میخواهد، آرزوی زوال از دیگران دارد تا به او برسد و از این آرزو او را
چارهای نیست: «إِذْ قالُوا لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبِينا مِنَّا وَ
نَحْنُ عُصْبَهُ إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ. اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ
اطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ» [یوسف: 8 ـ 9] مرتبه چهارم
همانند مرتبه سوم است، اما در مقام عمل؛ عقل و دین جلوی او را میگیرند. یعنی قلبش
از اینکه محسود دارای چنین نعمت و کمالی است، ناراضی است، اما در مقام عمل؛ حاضر به
عملی علیه او نیست. [المحجه؛ 5/331؛ جامع السعادات؛ 2/204]
نگاهی اجمالی به حضور روباتها روی پرده سینما
روبات هوشمندم آرزوست
عليرضا
پورصباغ
در 20 سال اخیر نقش روباتها در سینما پررنگتر شده و البته این
برجستگی دراماتیک در آثار سینمایی جنبههای روایی– فلسفی به خود گرفته است، البته
روباتهای محبوبی در قالب آثار سینمایی ظاهر شده و روایتهای جذابی را خلق
کردهاند. ماریای شیطانی نخستین پرسوناژ روباتیک تاریخ سینما به شمار میرود و
نخستین روبات با درک انسانی كه در فیلم مشهور فریتز لانگ «متروپلیس» (محصول سال
1927) ظاهر میشود. ماریا توسط یك دانشمند دیوانه ساخته شده تا به تحریك او شورشی
در متروپلیس ترتیب داده شود. او میتواند بسیار ماهرانه در نقش یك زن كامل ظاهر
شود. او توانایی به گناه انداختن آدمها را دارد و خودش هم موجودی اهل گناه است.
رابی، ستاره فیلم «سیاره ممنوعه» (محصول سال 1956) است. این تنها روبات تاریخ
سینماست كه بر مبنای شخصیتی از یكی از نمایشنامههای ویلیام شكسپیر یعنی آریل نمایش
«توفان» طراحی و ساخته شده. آریل این قابلیت را دارد که به همه طرف میچرخد و
قسمتهای مختلف بدنش از هم جدا میشود و كلی چراغ دارد بویژه وقتی صحبت میكند
دهانش روشن میشود. او یك كمدین است و جملات جالبی به زبان میآورد. مثلا به یاد
بیاورید كه درباره اكسیژن چه نظری داشت: «خودم به ندرت از آن استفاده میكنم چون
باعث زنگزدن میشود!» آر2- دی2 روبات فیلم «جنگ ستارگان» محصول سال 1977، یك آدم
ماشینی مبتكر و كاردان است؛ هر كاری كه فكرش را بكنید انجام میدهد، شمشیر نوری
دارد، سیستم اطفای حریق دارد، حتی میتواند پرواز كند. گرچه نمیتواند حرف بزند و
فقط با بوق و سوت ارتباط برقرار میكند، شجاعت، جسارت و بشردوستی او یک گام برای
پیشرفت جهان روباتیک تاریخ سینماست. C-3POسمبلیكترین روباتی است كه پیوند بین
انسانها و ماشینها را برقرار میکند. در «جنگ ستارگان» (محصول 1977) برای
اولینبار دیده میشود و بعد از آن در دنبالههای جنگ ستارگان با بازی آنتونی دنیلز
هم جایگاهش را حفظ میكند. او میتواند به راحتی از 6 میلیون راه ارتباط برقرار
كند. بسیار حساس و باریكبین است و اگر مدارهایش را كنار بگذاریم، هیچ فرقی با یك
انسان واقعی ندارد. «اش» روبات شوم فیلم «بیگانگان» (محصول 1979) از فضا به زمین
فرستاده میشود تا اطمینان حاصل کند راهی برای فرستادن بقیه نیروهای شوم به زمین
پیدا كرده است. به جای خون یك ماده شیرهمانند عجیب و غریب در بدنش جاری است و حتی
بعد از اینكه سرش را از تنش جدا كردند به حرف زدن ادامه میدهد. اولینباری كه
«بیگانگان» را ببینید تاثیری كه از فیلم خواهید گرفت، به خاطر حضور اش است. او
توانایی متقاعد كردن دیگران را دارد تا خودش مركز همه چیز باشد. روی بتی، روبات
فیلم مشهور رایدلی اسكات، «بلید رانر» (محصول سال 1982) با بازی راجر هاوئر،
بازیگر هلندی كه بسیار هوشمند است و سردسته نسل جدید روباتها محسوب میشود. این
روبات قدرت ابرقهرمانی دارد اما چرخه زندگیاش كوتاه است. ویژگی انسانی؛ روی روح یك
شاعر را دارد و مانند اشكی در باران، در زمان گم میشود. سرنوشتش این است كه
چیزهایی را كه میبیند از دست بدهد. ترمیناتور این روبات فوقپیشرفته که از دوران
پساآخرالزمانی به كرهزمین بازمیگردد تا سارا كانر را به قتل برساند در سال 1984
روی پرده نقرهای رفت. کانر مادر كسی است كه میتواند كرهزمین را از نابودی نجات
دهد. آرنولد شوارتزنگر كاری كرده كه این روبات به اندازه كافی واقعی بهنظر برسد
اما مهمترین ویژگیاش تغییر صدا و ظاهرش است. در قسمت اول كه هیچ ویژگی انسانی
ندارد اما در قسمت دوم تغییراتی در برنامهریزیاش دیده میشود كه گاهی شبیه یك
عروسك خرسی بیآزار میشود. T1000 نسل بعدی ترمیناتور در فیلم «ترمیناتور: روز
قضاوت» (محصول سال 1991) كه یكی از آن روباتهای تغییرشكلدهنده است كه به زمین
برمیگردد تا كار ناتمام شوارتزنگر را به پایان برساند. T1000از فلز مایع ساخته شده
در نتیجه میتواند ذوب شده و بلافاصله به شكل دیگری درآید. دستهایش تبدیل به اسلحه
میشوند و میتواند به هر طرف كه میخواهد شلیك كند. رابرت پاتریك كه نقش این روبات
را بازی میكند به آن هیاتی نیمهانسانی و جاودان بخشید. «روبوكاپ» یك روبات
نیمهانسان است كه بعد از مردن افسر پلیس، مورفی (با بازی پیتر ولر)، در قالب یك
آدم آهنی زنده میشود تا نظم و آرامش مورد نیاز اهالی شهر را تامین كند. او هنوز هم
عادت اسلحه چرخاندن مورفی به شیوه كابویها را دارد و مورفی هنوز هم جایی در وجود
روبوكاپ جاخوش كرده است.
دیوید روبات کوچکسال فیلم «هوش مصنوعی» (استیون
اسپیلبرگ) در سال 2001 متولد شد. استنلی کوبریک آرزوی ساخت این فیلم را داشت اما
عمرش مجال نداد. دیوید هیچ ویژگی غیرانسانی و رفتاری که نشان دهد یک روبات است،
نداشت اما یک روبات بود ولی با قلبی انسانی. آرزویش به مثابه پینوکیو، انسان شدن
بود. ترنسفورمرز در اصل نام یك اسباببازی پرطرفدار بود كه 2 گروه روبات عروسكهای
آن بودند: گروه قهرمانان و گروه شیاطین. بعدها از روی آن بازیهای ویدئویی و
انیمیشن هم ساخته شد كه خیلی مورد توجه قرار گرفت، به همین دلیل صنعت سینما تصمیم
گرفت از آن بهره ببرد و اولین قسمت ترنسفورمرز در سال 2007 با بازی شیا لبوف ساخته
شد. ترنسفورمز با ترجمه تبدیلشوندگان موجودات جدیدی هستند که با استفاده از هوش
مصنوعی قادر به تغییر شکل و طغیانند. این موجودات به 2 دسته طرفداران انسانها و
دشمنان تقسیم میشوند و به جنگ با یکدیگر میپردازند. ترنسفومرز تقریبا آخرین نسل
روباتهای هوشمند با ویژگی انسانی روی پرده سینما به شمار میروند.
انتخابات آزاد تازهترین بهانه اعمال تحریم علیه ملت ایران!
سنای
آمریکا اعلام کرده است تصمیم دارد تحریمهای جدید علیه ایران وضع کند که یکی از
بهانههای آن موضوع «انتخابات آزاد» در ایران است. برای نخستین بار و در اقدامی
جالب، به فاصله چند هفته مانده به انتخابات ریاستجمهوری در ایران، سنای آمریکا
اعلام کرده است تصمیم دارد تحریمهای جدید علیه ایران وضع کند که یکی از بهانههای
آن موضوع «انتخابات آزاد» در ایران است. اگرچه حدس زده میشد که دولت آمریکا و بقیه
دولتهای غربی حامی، بزودی به مساله انتخابات ریاست جمهوری در ایران ورود خواهند
کرد اما ورودی از این نوع، یعنی اشاره صریح به موضوع انتخابات آزاد و پیوند دادن آن
با تحریمهای یکجانبه کنگره آمریکا علیه ایران، اقدامی است که در نوع خود بسیار
جالب توجه محسوب میشود. تلویزیون بلومبرگ روز 20 فروردین 1392 (10 آوریل 2013) در
گزارشی نوشت که سنای آمریکا قصد دارد بزودی قانونی علیه ایران تصویب کند که به
ایران اجازه میدهد درآمد نفت خود را تنها در ازای واردات غذا و دارو هزینه کند.
این پیشنهاد که بلومبرگ گفته است ظرف یکماه آینده نهایی خواهد شد، شرکتهایی را که
وارد تجارت با ایران شده یا اقدام به بیمه محمولههای ایران کنند، مورد تحریم قرار
میدهد. بلومبرگ نوشته است: «در این پیشنویس از جمهوری اسلامی ایران خواسته شده
است همه زندانیان سیاسی را آزاد کند، به حقوق زنان و اقلیتها احترام بگذارد و به
سمت تشکیل یک دولت آزاد که بر اساس انتخابات کاملا دموکراتیک انتخاب شده باشد، حرکت
کند تا شرکتهای دولتی از فهرست سیاه آمریکا خارج شوند». نکته بسیار قابل توجه در
این گزارش این است که لغو تحریمها مشروط به برگزاری انتخابات آزاد در ایران شده
است. انتخابات آزاد شعاری است که نخست از سوی سرویسهای اطلاعاتی غربی به اپوزیسیون
ایرانی خارج از کشور در نشست محرمانه پراگ ابلاغ شد و سپس به سرعت از طریق
کانالهایی شناخته شده وارد کشور شد و افراد شاخص 2 جریان فتنه و انحراف بارها از
این کلیدواژه استفاده کردند. اکنون اقدام کنگره آمریکا نشان میدهد که کل این پروژه
در واقع زمینهسازی برای آغاز اعمال دور جدیدی از فشارها به ملت ایران بوده است و
جریان فتنه – این بار با همراهی جریان انحراف-همچون گذشته هیچ کاری جز زمینهسازی
برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ملت ایران نکرده است. اکنون و با این اقدام سنای
آمریکا منادیان انتخابات آزاد باید پاسخ بدهند که آیا کاری جز مشارکت در پروژه
آمریکا و صهیونیستهای کنگره برای وارد کردن فشار جدید تحریمی به ملت ایران انجام
دادهاند؟
شلوغکاری الهلالیها برای محروم کردن استقلال از میزبانی
بازی کثیف برای صعود
آنچه در 2هفته
گذشته بین 2 باشگاه استقلال و الهلال رخ داده است هرروز با تحریک روزنامههای
عربستانی وارد مرزهای جدیدی میشود. امیر عبدالرحمن ابن مساعد، رئیس باشگاه الهلال
از باشگاههای سعودی، قطری و اماراتی شرکتکننده در لیگ قهرمانان آسیا خواست برنامه
و موضع مشخصی در برابر مساله تحریکات که باشگاههای کشورهای حاشیه خلیج فارس در
ایران با آن مواجه میشوند، اتخاذکنند. رئیس باشگاه الهلال از طریق سایت اجتماعی
توئیتر بر ضرورت توجه فدراسیون آسیا بر خواسته تیمهای کشورهای حاشیه خلیج فارس
مبنی بر انجام بازیهای این تیمها در برابر حریفان ایرانی خود در زمین بیطرف یا
انتقال ایران به گروه تیمهای شرق آسیا تاکید کرد. عبدالرحمن ابن مساعد در این باره
گفته است: تیم در خلال بازی در برابر استقلال ایران در معرض تنگناها و تحریکات
زیادی قرار گرفته است که از بدو ورود تیم به فرودگاه شروع شد و در هتل هم این
مشکلات ادامه داشت. حتی در راه بازگشت از ورزشگاه به هتل در معرض پرتاب سنگ قرار
گرفتیم، در ورزشگاه هم بازیکنان در معرض پرتاب ترقه و مواد آتشزا بودند. البته
بازیکنان الهلال برای چنین شرایطی کاملا آماده بودند چرا که این مسائل به خاطر
نتیجه بازی بود که با یک گل بسیار زیبا دگرگون شد. رئیس باشگاه الهلال در ادامه از
ارائه درخواستی به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال آسیا خبر داد که در آن خواهان
اضافه کردن بند امنیت به مسابقات لیگ قهرمانان آسیا شده است. این اتفاقات در شرایطی
است که 2 باشگاه الهلال و الاهلی هم در 2 هفته گذشته به ایران آمده و رفتهاند و با
هیچ مشکلی مواجه نشدهاند اما مورد باشگاه الهلال، با توجه به قدمت و اعتبار این
باشگاه در عربستان، کمی سیاسی به نظر میرسد. شاید هم الهلال با توجه به شدت رقابت
در این گروه و احتمال حذف، به دنبال جذب رقبای عرب و تنگ کردن حلقه علیه استقلال
است که در حال حاضر در صدر گروه قرار دارد.
شکایت الهلالیها
الهلال در دور برگشت مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا موفق شد در ورزشگاه
آزادی استقلال را با یک گل شکست دهد تا شکست در بازی رفت را جبران کند. این بازی
جنجالهای زیادی داشت و داور مسابقه به خاطر پرتاپ مواد محترقه دقایقی آن را متوقف
کرد البته قبل از بازی هم سران این باشگاه عربستانی از رفتار مسؤولان فرودگاه ابراز
ناراحتی کردند و آن را برآمده از تهدیدات امیر قلعهنویی، سرمربی استقلال دانستند.
باشگاه الهلال عربستان اعلام کرد که از باشگاه استقلال به خاطر اتفاقات بازی
سهشنبه به کنفدراسیون فوتبال آسیا شکایت کرده است و فیلم کارشکنی تماشاگران
استقلال در این بازی را با تمام جزئیات در اختیار فدراسیون فوتبال عربستان قرار
داده است تا آن را به AFC ارائه دهند. روزنامه الریاض عربستان نوشت: باشگاه الهلال
در نامه خود از سردادن شعارهای دینی، برافراشتن بسیاری از دستنوشتهها و اذیت شدن
کاروان در زمان حضور در تهران سخن به میان آورده است. کاروان الهلال ناظر بازی را
از تمام آنچه در ورزشگاه اتفاق افتاد از پرتاپ مواد محترقه گرفته تا به کار بردن
عبارتهای دینی باخبر کرد. الهلال در این نامه برخوردی را که با کاروان این تیم شد
غیراخلاقی خواند و از AFC خواست تدابیر شدیدی در برابر این رفتار تماشاگران ایرانی
که همواره در برابر تیمهای عربستانی انجام میدهند اتخاذ کند.
بیتوجهی
استقلال به جنجال بیجهت سعودیها
سرپرست استقلال میگوید AFC تنها به
استدلالهای الهلال توجه نخواهد کرد. میرشاد ماجدی درباره شکایت باشگاه الهلال از
این تیم به AFC اظهار کرد: ما در همان روز بازی به ناظر دیدار نامه نوشتیم و در آن
به این مساله اشاره کردیم که مباحث فرودگاه به ما ارتباطی ندارد. هر اتفاقی که در
فرودگاه افتاده است از مسائل پلیسی و امنیتی است و از عهده باشگاه استقلال خارج
بوده است. اما اگر انتقادی از وضعیت خورد و خوراک و رفت و آمد وجود داشته باشد
قابل تامل است. وی در ادامه افزود: حالا آنها شکایتی کردند و به دنبال این هستند تا
ما را محروم کنند. البته ما هم نظرمان بر این است که پرتاب مواد محترقه یا مسائلی
شبیه این توسط عدهای از تماشاگرنماها انجام شده است و باز هم ارتباطی به تیم
استقلال ندارد. فراموش نکنید که پرتاب مواد محترقه در بازیهای داخلی استقلال رخ
نمیدهد و قطعا یک اتفاق بوده که از عهده باشگاه خارج بوده است. سرپرست استقلال در
ادامه با اشاره به ناظر بازی استقلال و الهلال، اظهار کرد: اگر مسائل مطرح شده در
شکایت باشگاه الهلال در زمان بازی بوده باشد، نظر ناظر دیدار حکم است. به هر حال
ایشان دیده و حتما در گزارشش به آنها اشاره کرده است. من نمیخواهم بگویم که پرتاب
مواد محترقه کار زیبایی بوده اما اعتقاد دارم ناظر بازی در رابطه با این مسائل
پاسخگو خواهد بود. ماجدی در پاسخ به این سوال که واکنش احتمالی باشگاه استقلال
درباره شکایت الهلال چه خواهد بود؟ گفت: به هر حال مدیریت باشگاه به این مساله
خواهد پرداخت. فتحاللهزاده مدیر باسابقهای است و میداند چه کار کند، من هم فکر
نمیکنم AFC تنها به ادعای الهلال توجه کند و قطعا مسائلی نیز مطرح خواهد شد، ما در
عربستان از این تیم تشکر کردیم و البته ادلهای هم در صورت ادامه این ماجراها به
AFC ارائه خواهیم کرد.
شلوغكاري به سبك الهلال
الهلال که میداند
با توجه به شرایط گروه شانس چندان بالایی برای صعود ندارد از لحظه پایان بازی با
استقلال با شلوغکاری رسانهای سعی در بیامنیت نشان دادن ورزشگاههای ایران دارد.
آنها که در طول یک هفته گذشته مانور فراوانی را روی بازی با استقلال دادهاند، حالا
بازی رسانهای را به زمین کنفدراسیون فوتبال آسیا کشاندهاند و به هر نحوی
میخواهند از نفوذشان برای محروم کردن نمایندگان ایران استفاده کنند. همسویی العین
امارات و الریان قطر با سعودیها که آنها هم در صورت محرومیت استقلال از میزبانی
ذینفع میشوند، نباید چندان دور از ذهن باشد. بنابراین لازم است مدیران فوتبال ما
در برخورد با این بازی رسانهای هوشیارانهتر از گذشته کار را به پیش ببرند. هدف
سعودیها کاملا روشن است و با توجه به نفوذ بالایشان در «ایافسی» باید با دست پر
به استقبال این نزاع رسانهای رفت.
گزارشي از آخرين وضع تخلفات گرانفروشان
بازار، گرانفروشی را رها نمیکند
گروه اقتصادی:
هرچند رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران از موفقیت نسبی تنظیم بازار در
سال ۹۱ خبر میدهد و اینکه از افسارگسیختگی قیمتها جلوگیری شده است اما گزارشهای
رئیس سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان و معاون بازرسی او از بازار بیانگر
حجم انبوه تخلفات در بازار است. البته یدالله صادقی، رئیس سازمان صنعت تهران معتقد
است در سال گذشته به دلیل تحریم، نامناسب بودن وضعیت ارز از نظر ارزآوری، نقل و
انتقال ارز برای خرید و کاهش ارزش پول ایران نسبت به ارزهای خارجی و در مجموع
مشکلات اقتصادی که وجود داشت، فضا برای تنظیم بازار سخت بود ولی برای تامین
کالاهای مورد نیاز مردم و نهادهها سعی شد در حد مناسبی این کار انجام شود. صادقی
ادامه داد: سعی میکنیم با ارائه تخفیفات بیشتر به تولیدکنندگان آنها را در بخش
تولید ترغیب کرده تا شاهد رونق تولید و اشتغال باشیم. در همین حال رئیس سازمان
حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان با اشاره به ارسال پرونده 67 هزار متخلف در
نوروز به تعزیرات حکومتی، گفت: گرانفروشی در صدر تخلفات نوروزی قرار داشته است. به
گفته سیدجواد تقوی در اجرای طرح نظارت و بازرسی ویژه نوروز 1392، در بازرسیهای
انجام شده توسط بازرسان سازمانهای صنعت، معدن و تجارت استانها 67 هزار و 407
متخلف در سراسر کشور شناسایی و جریمه شدند. وی افزود: در راستای اجرای این طرح از
15 اسفندماه سال گذشته تا 15 فروردین 1392، بیش از 800 هزار مورد بازرسی موردی و
نوبهای از واحدهای تولیدی، توزیعی و خدماتی در سراسر کشور صورت گرفته است. وی
تصریح کرد: حاصل بازرسیهای انجام گرفته در این مدت تشکیل 67 هزار فقره پرونده به
ارزش بیش از 769 میلیارد و 152 میلیون و 459 هزار و 457 ریال است که از این مجموع
پوشاک، کیف و کفش با 13 هزار و 96 مورد بیشترین و حمل و نقل بینشهری با 600 مورد
کمترین میزان پروندههای متشکله را به خود اختصاص دادهاند. به گفته تقوی، در صدر
تخلفات صنفی صورت گرفته، گرانفروشی با 52 درصد بیشترین و عدم درج قیمت با 28 درصد،
احتکار با 4 درصد، اختفا و امتناع از عرضه کالا با 4 درصد و دیگر تخلفات صنفی با
8/18 درصد به ترتیب در رتبههای بعدی تخلفات صنفی در سراسر کشور قرار دارد. وی
اظهار داشت: در هماهنگیهای صورت گرفته میان بازرسان این سازمان با سایر عوامل
اجرایی احکام در این مدت، بیش از 700 واحد صنفی متخلف بهطور موقت پلمب و بر سر در
واحدهای مذکور پارچه تخلف نصب شده است. در ادامه این گزارش مجتبی فراهانی، معاون
بازرسی و رسیدگی به تخلفات سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان هم درباره
افزایش قیمت میوه و صیفیجات بویژه گوجهفرنگی در فروردینماه سال جاری اظهار
داست: قیمتگذاری میوه براساس مصوبات میادین میوه و ترهبار تعیین میشود. وی ادامه
داد: البته در بحث نظارت بر قیمت و جلوگیری از گرانفروشی میوه سازمان حمایت وارد
عمل شده و سود عمدهفروشی و خردهفروشی آن را تعیین و به بازرسان خود اعلام کرده
است. فراهانی درباره نحوه عملکرد بازرسان خاطرنشان کرد: بازرسان مستقر در میادین
اصلی تکتک بارفروشان و فاکتورهای فروش و خرید آنها و همچنین سود دریافتی را کنترل
کرده و در صورت تخلف با آنها برخورد میکنند. وی خبر داد: به طور مثال در حالی که
1200 غرفه در میدان مرکزی میوه و ترهبار میدان مادر تهران وجود دارد از ابتدای سال
جاری 300 پرونده تخلفاتی در این میدان تشکیل شده است. به گفته فراهانی، بازرسان
حداقل یک بار به صورت کامل در اول صبح محصولات کشاورزی که توسط بارفروشان به میدان
وارد شده است را مورد بازرسی قرار میدهند تا بر سود عمده فروشی آنها نظارت کنند.
وی تصریح کرد: از پانزدهم اسفند تا آخر همینماه 42 هزار مورد بازرسی از
سردخانهها، انبارهای سنتی، بارفروشان و خردهفروشها انجام شده که بیش از 2400
پرونده طی این بازرسیها تشکیل شده است. بر همین اساس از اول تا 18 فروردینماه بیش
از 54 بازرسی از بازار میوه و صیفیجات انجام و 3900 پرونده تشکیل شده است.
ایرانکد جعلشدنی نیست
مدیرعامل مرکز ملی شمارهگذاری کالا و
خدمات ایران از راهاندازی سایت جدید ایرانکد، جستوجوی کالا به روش سادهتر و
ایجاد یک روش سیستماتیک برای حمایت از تولید داخل در سال جاری خبر داد. احمد
غلامزاده در گفت و گو با ایسنا اظهار داشت: ایجاد روش سیستماتیک برای حمایت از
تولید داخل در نیمه اول سال عملیاتی خواهد شد.
دنبال اصلحی هستیم که رأی اکثریت را دارد
رئیس ستاد
انتخاباتی ائتلاف پیشرفت گفت: ما به دنبال اصلحی هستیم که بتواند رای اکثریت را جمع
کند و شیفته خدمت باشد، نه تشنه قدرت. حسین مظفر عصر روز جمعه طی سخنانی در جمع
دانشجویان دانشگاه شاهد درباره انتخاب اصلح عنوان کرد: ما به دنبال اصلحی هستیم که
بتواند رای اکثریت را جمع کند و شیفته خدمت باشد و نه تشنه قدرت. وی درباره ائتلاف
پیشرفت نیز گفت: هدف از ائتلاف این است که اعضا با هم رقابت نکنند و به همدیگر کمک
کنند و اگر هر فردی از این ائتلاف رئیسجمهور شد تکروی نکند و به تنهایی کابینه را
نبندد. اعضای این ائتلاف قدرت دارند از خود عبور کنند، همچنین ممکن است فرد دیگری
در بیرون از ائتلاف اصلح باشد که مسلما این ائتلاف به نفع او کنار میکشد. وی
افزود: اصل گفتمان ائتلاف بیشتر گفتمان انقلاب اسلامی است، البته افرادی که
میخواهند وارد ائتلاف شوند باید حداقل کف رای را داشته باشند. هر فردی نمیتواند
وارد ائتلاف شود. به گزارش فارس، مظفر افزود: ما اصلحی را معرفی میکنیم که زمینه
جذب آرای عمومی را بشود برایش فراهم کرد. ما هیچگاه به دنبال اصلاحطلبان و
فتنهگران نمیرویم. ما به دنبال افرادی هستیم که پایبند ارزشهای انقلاب اسلامی
باشند. رئیس ستاد انتخاباتی ائتلاف پیشرفت همچنین گفت: بحث تکنوکرات بودن را از
آقای قالیباف پرسیدم و متوجه شدم این حرف برای ماهها قبل است. وی منظورش همان تخصص
در راستای تعهد است. وی مبانی فکریاش انقلابی است. تکنوکرات که مختص سکولارهاست
منظور قالیباف نیست.
روايت علي باقري از تفاوت رفتار تيمهاي مذاكرهكننده هستهاي ايران
غربيها متن را پرت ميكردند!
گروه سیاسی:
معاون دبیر شورایعالی امنیت ملی روند گفتوگوهای هستهای ایران در سالهای گذشته را
تشریح کرد، روندی که نشانگر منطق ایرانی و منطق مذاکراتی 1+5 در گفتوگوهای هستهای
است.
علی باقری در برنامه گفتوگوی ویژه خبری همچنین خواسته ایران از
مذاکرات هستهای را به صورت واضح و صریح بیان کرد و گفت: اگر این خواسته تحقق یابد
مذاکرات به نتیجه خواهد رسید.
معاون سعید جلیلی همچنین به روند مذاکرات تیم
هستهای کشور در زمان دولت خاتمی نیز اشاره داشت. به گفته باقری، برنامه هستهای
ایران در 3 بخش سیاسی، فنی و حقوقی در گذشته به ضرر مردم ایران بوده است ولی با روی
کار آمدن تیم هستهای فعلي، روند نیز تغییر کرد هر چند که 1+5 گمان میکرد رویکرد
تیم فعلی با رویکرد تیمهای قبلی مشابه است. وی همچنین گفته است مذاکرات آلماتی ـ2،
یک نقطه عطف به حساب میآید چرا که در این مذاکرات ایران طرف مقابل را وادار کرد
وارد عرصه گفتوگو و مذاکره شود.
باقری در ابتدای اظهارات خود در این
برنامه درباره تفاوت مذاکرات آلماتی ـ 2 با دورهای قبلی مذاکرات گفت: با نگاهی به
روند گذشته گفتوگوها میتوانیم تفاوت این دور از گفتوگوها را با روشنی بیشتری
متوجه شویم. وی افزود: ما در عرصه هستهای دارای 3 بخش هستیم که به طور مشخص
عبارتند از: بخش سیاسی، فنی و حقوقی. باقری با اشاره به اینکه در «گذشته» با پذیرش
محدودیتهایی که اروپاییها فراهم کردهاند بخش فنی را از دست داده بودیم، بیان
کرد: اروپاییها در انتهای آن مقطع گفتند باید همه تاسیسات و تجهیزات را تخریب کنید
سپس با پررویی تمام در بسته پیشنهادی خود مطرح کردند برای دانشمندان هستهای در
داخل ایران کار پیدا میکنیم. وی افزود: در عرصه حقوقی با پذیرش برخی محدودیتها
بهانههایی را به دست غربیها دادیم. آنها پرونده را به شورای امنیت بردند چون
میگفتند ایران تعلیق غنیسازی را شکسته است و این در حالی بود که تعلیق یک امر
خودخواسته بود. باقری خاطرنشان کرد: در گذشته عرصه سیاسی نیز چنین وضعی را داشتیم و
خود را خلع سلاح کردند و با صلابت کامل وارد گفتوگوها نمیشدیم. بر اساس مدارک
موجود در یکی از گفتوگوها طرف غربی متنی را که درباره آن صحبت میکردند با بیادبی
پرت میکند و میگوید ما در این موضوعات گفتوگو نمیکنیم. باقری با اشاره به
شرایطی که تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان به وجود آورده است، تصریح کرد: اکنون
ما در عرصه دیگری گفتوگو میکنیم. ما در این مقطع در عرصه فنی، حقوقی و سیاسی
دستاوردهای زیادی داشتهایم. چرخه هستهای کامل شده و دستاوردهای دیگر را مردم به
خوبی احساس میکنند. وی افزود: در عرصه حقوقی هم به طور جد تاکید داشتیم حقوقی که
در چارچوب انپیتی و آژانس در اختیار داریم را استفاده میکنیم. معاون دبیر
شورایعالی امنیت ملی با بیان اینکه غربیها با ذهنیت قبلی وارد مذاکره با ما
شدهاند، گفت: توقع آنها این بود که متن را روی میز بگذارند و اگر ایران نپذیرفت
ایده دیگری را اجرا کنند و بگویند عامل شکست ایران بود. این در حقیقت مذاکره نبود
بلکه یک دیکته بود.
جزئیات منتشر نشده از 5 مذاکره قبلی
باقری در
ادامه به تشریح برخی جزئیات مذاکرات قبلی میان ایران و کشورهای 1+5 پرداخت. وی گفت:
در پایان نشست استانبول- 1 خانم اشتون مصاحبهای کردند و گفتند آن چیزی که مدنظر ما
بود محقق نشد. در همان زمان وقتی از من سوال میشد که مذاکرات استانبول بینتیجه
بوده است میگفتم این مذاکرات از این نظر که به توافق منجر نشد بینتیجه بود اما
بینتیجه بودن از این منظر که ما به حقوقمان دست یابیم غلط است. وی خاطرنشان کرد:
بعد از حدود 5 ماه از مذاکرات استانبول- 1 خانم اشتون نامهای به آقای جلیلی نوشت
و این در شرایطی بود که ما پیشنهاد آنها را نپذیرفتیم و اشتون در نامه خود اعلام
کرد ما حقوق هستهای ایران را در چارچوب انپیتی میپذیریم و این موضوع در 2 نامه
دیگر قبل از مذاکرات استانبول ـ 2 مورد تاکید قرار گرفت. باقری با بیان اینکه نشست
استانبول- 1 در این باره که ما درباره حقوق خود حاضر به مذاکره نیستیم یک نقطه عطف
بود، اظهار داشت: در این مسیر در بغداد طرف مقابل پیشنهادی را مطرح میکند که در
چارچوب استانبول- 1 است اما با تغییر شرایط میدانی از طرف ایران که ما غنیسازی 20
درصد را تولید کرده و صفحه سوخت را به رادیوایزوتوپ رسانده بودیم آنها مقداری در
پیشنهاد بغداد تغییر دادند و گفتند که اقداماتی را انجام میدهند. اقدامات آنها در
چارچوب هستهای شکل میگرفت مانند اینکه گفتند رادیوایزوتوپ میفروشیم در حالی که
این ارزش افزودهای در مذاکرات ایجاد نمیکرد. وی تاکید کرد: ارزش افزوده در
مذاکرات آن چیزی است که اعتماد ایجاد کند و آقای جلیلی در این دوره از مذاکرات بر
همین اساس تاکید کردند که اعتمادسازی یک جاده دوطرفه است. باقری گفت: بین مذاکرات
بغداد و مسکو، طرف مقابل تلاش کرد پیشنهاد خود را بقبولاند که ما در مسکو پیشنهاد 5
مادهای را مطرح کردیم و به دلیل وجود 2 بسته پیشنهادی روی میز یک جلسه کارشناسی
برگزار شد و ما ابهامات را برای طرف مقابل برطرف کردیم. وی تصریح کرد: دلیل اینکه
بعد از مسکو مذاکرات تا 9 ماه متوقف شد و سپس آنها یک پیشنهاد تجدیدنظر شده در
آلماتی مطرح کردند این بود که آلماتی یک نقطه عطف در طول مذاکرات بود. آنها تا آن
مقطع حاضر نمیشدند روی متن تغییری ایجاد کنند. باقری افزود: نکته دیگر این بود که
تعدیلات زمانی انجام شد که ما 9ماه فشار جدی غربیها علیه ملت را پشت سر گذاشتیم.
بعد از مذاکرات مسکو هنوز تحریمهای نفتی آغاز نشده بود و این در حالی است که تعدیل
باید از طرفی که فشار به آن وارد میشود، صورت بگیرد. وی خاطرنشان کرد: آنها فشار
علیه ایران را وارد میکردند که به 2 هدف دست یابند. اول اینکه محاسبات ایران را در
نگاه هستهای دچار تغییر کنند و دوم مردم ایران را فلج کنند که خودشان اذعان داشتند
در این 2 مورد شکست خوردند و همین باعث تجدیدنظر آنها شد اما پیشنهادشان نمیتوانست
طرفین را به نقطهنظر مشترک برساند. باقری گفت: آنها مطالباتی از ما داشتند و
میخواستند مابهازای آن چیزی پرداخت کنند. ما در آلماتی گفتیم که این پیشنهاد شما
قابل بررسی است، این موجب شد طرف مقابل در نشستها خود را درگیر کند به همین دلیل
در جمعبندی آلماتی- 1 قرار شد نشست کارشناسی برگزار شود که در نشست کارشناسی 10
ساعت بحث کردند و در آنجا طرف ایرانی اشکالها و ابهامهای طرف مقابل و همچنین
دیدگاههای خود را به طور جدی تبیین کرد. وی تصریح کرد: در نشست کارشناسی ما مطرح
کردیم که اگر میخواهید به توافق برسید باید پیشنهادات را قوی کنید همچنین اینکه ما
برای توافق آمادهایم اما سطحش بستگی به توافق شما دارد و اگر میخواهید توافق کلی
کنید باید همه تحریمها را در آلماتی- 2 روی میز بگذارید. وی افزود: نشست آلماتی- 2
نیز از یک جهت نقطه عطف جدی بود و طرف مقابل دید چارهای جز اینکه وارد مذاکره با
ایران شود ندارد اما طرف ایرانی با یک منطق روشن، واضح، قابل فهم و متکی بر مبانی
حقوقی و منطقی این را مطرح کرد که ما برخی محورهای پیشنهادی شما را میپذیریم مشروط
به اینکه ما بهازای آن را پرداخت کنید.
تشریح منطق مذاکراتی ایران
باقری در ادامه اظهارات خود به منطق طرف مقابل در مذاکرات هستهای اشاره
كرد، منطقی که از ایران میخواهد خواستههای غرب را بدون چون و چرا بپذیرد و از
امتیازات خود چشم بپوشد. معاون دبیر شورایعالی امنیت ملی در این باره گفت: طرف
مقابل (در مذاکرات آلماتی- 2) خواست همه پیشنهادات آنها را بپذیریم اما به آنها
گفته شد برخی از پیشنهادات ممکن است اشکال فنی داشته باشد و برخی دیگر نیز ناقض
حقوق ما باشد که اصلا در این موارد وارد مذاکره نمیشویم و اگر میخواهید به طور
کلی مساله حل شود ما آمادگی داریم اما شرطش این است که درباره غنیسازی ما گام جدی
برداریم. در حقیقت ما این حق را از 1+5 نگرفتهایم این حق در چارچوب عضویت در آژانس
و انپیتی در اختیار ماست. باقری تصریح کرد: بهانههایی که در 10 سال گذشته همه از
آن مطلع هستند برای تثبیت حق ما مانعتراشی میکنند و سپس میگویند مذاکره میکنیم،
ما میگوییم از مذاکره فرار نمیکنیم اما در مذاکرات این حق باید تثبیت شود و باید
در تقابل با هم دشمنی را برداریم، آقای جلیلی نیز در آلماتی تاکید کرد اگر حق
غنیسازی را به رسمیت بشناسید و تحریمها را رفع کنید، مساله قابل حل است. وی اظهار
داشت: آنها نمیخواستند وارد چنین مسیری شوند و منطق جمهوری اسلامی ایران در دور
دوم آلماتی باز بیشتر تبیین شد و ما مطرح کردیم اگر یک مسیر صد کیلومتری در پیش
داریم آمادهایم هرقدر طرف مقابل گام بردارد، گام برداریم. آقای جلیلی به روشنی
تبیین کرد که ما 2 گزینه پیش رو داریم. اول اینکه در چند محور اتفاقنظر کنیم و شما
مابهازای آن را بدهید که این یک حرکت است هر چند کوچک باشد، گزینه دوم اینکه حرکتی
صورت نگیرد. وی گفت: نظر ما این است که حرکت صورت گیرد بر همین اساس نیز گفتیم طرف
مقابل باید انتخاب کند. برخلاف آنچه آقای جان کری، وزیر خارجه آمریکا اعلام کرده
اکنون توپ در زمین ایران نیست بلکه در زمین 1+5 است. ما چارچوب را ارائه کردیم آنها
باید در محورهای پیشنهادی خود مابهازا بدهند كه باید لغو تحریمهای موثر باشد. وی
تاکید کرد: نشست آلماتی- 2 نشستی بود که جمهوری اسلامی ایران طرف مقابل را وادار
کرد وارد عرصه گفتوگو و مذاکره شود و از این نظر این دور از گفتوگوها یک نقطه عطف
بود، البته نقطه عطف آلماتی-1 نیز این بود که آنها مجبور شدند آنچه را که میگفتند
تعدیل کنند. باقری خاطرنشان کرد: آنها خود اذعان دارند که عدم نتیجه در آلماتی به
این دلیل بود که طرف غربي حاضر نشد با ایران وارد مذاکره شود در غیر این صورت حصول
نتیجه امکان داشت.
نمایندگان 1+5 اختیارات کافی ندارند
وی در پاسخ
به این سوال که چرا زمان و مکان مذاکرات بعدی مشخص نشد، بیان کرد: دلیل اصلی عدم
اختیارات لازم طرفهای مذاکرهکننده 1+5 در آلماتی بود. آمده بودند پیشنهاد تعدیل
شده را به نتیجه برسانند و زمانی که با استدلالهای ایران مواجه شدند با یک معضل
روبهرو شدند. باقری گفت: آنها از طرفی نمیتوانستند بگویند حرف ایران منطقی نیست و
از طرف دیگر اگر میخواستند وارد بحث شوند باید اختیار داشته باشند، آنها پیشنهاد
کردند برای اینکه به یک جمعبندی برسیم نیازمند مشورت با پایتختهای خود هستیم.
باقری درباره پروتکل معاونان سیاسی وزرای خارجه 1+5 و اینکه آنها حق تصمیمگیری
ندارند بیان کرد: این مساله در ژنو یک و 2 نیز به آنها گفته شد که این سطح
نمیتواند تصمیمگیر باشد در صورتی که طرف ایرانی تصمیمگیر است و حتی در جلسه مسکو
نیز آقای جلیلی این مساله را به خانم اشتون گفت و ایشان نیز پذیرفت. وی خاطرنشان
کرد: حالا که وارد عرصه مذاکرات جدی میشویم این مساله میتواند آنها را به سمتی
هدایت کند که افراد حاضر در 1+5 باید تصمیمگیر باشند نه منتقلکننده پیام تا
بتوانیم به نتیجه برسیم. وی در این باره که بین اعضای 1+ 5 اختلافنظر وجود دارد،
اظهار داشت: اختلاف در 1+5 یک واقعیت است. طرفهای مختلف با انگیزهها و تمایلهای
گوناگون هستند. آنها البته در مذاکره سریع میگویند ما متحد هستیم و من این بار به
یکی از آنها گفتم که اتحاد و عدم اتحاد شما برای ما مهم نیست. باقری افزود: قبل از
آلماتی- 2 ، جلسهای در یکی از نهادهای آمریکایی با حضور سولانا برگزار شد و سولانا
در آنجا به این نکته تاکید میکند که اینکه 1+5 تا به امروز اینطور مانده در حد
یک معجزه است.
اظهارات وزيرخارجه انگليس پس از نشست G8 ثابت كرد
سناريوي انتخاباتي 1+5
گروه سیاسی:
روز پنجشنبه وزرای خارجه 8 قدرت اقتصادی جهان نشست سالانه خود را به میزبانی ویلیام
هیگ در ساختمان وزارت خارجه انگلیس برگزار کردند. در آستانه برگزاری این نشست
رسانههای غربی بویژه بیبیسی و رویترز حضور کاترین اشتون، مسؤول سیاست خارجی
اتحادیه اروپا در این نشست را به صورت ویژه مورد توجه قرار دادند و دستور کار
گفتوگو پیرامون چگونگی تداوم مذاکرات درباره موضوع هستهای ایران را به عنوان محور
این مذاکرات معرفی کردند. با این حال پس از برگزاری این نشست، مشخص شد موضوعات
سوریه و تهدید اتمی کرهشمالی به عنوان اصلیترین موضوعات مورد بحث و توافق وزرای
خارجه 8 کشور صنعتی جهان بوده است. به گونهای که پس از این نشست، عمده اظهارنظرها
پیرامون این 2 موضوع بوده است. پس از این نشست موضوع ایران به شکل محسوسی از تمرکز
اظهارنظرها و مانور رسانهها دور بوده است. با اين حال اظهارات وزير خارجه انگليس
نشان داد راهبرد اصلي غرب درباره برنامه هسته اي ايران با توجه ويژه به انتخابات
رياست جمهوري همراه است.
روسیا الیوم در این باره به نقل از سرگئی لاوروف
نوشت: وزیران خارجه گروه 8 توانستند در نشستشان در لندن با وجود همه
اختلافنظرهایی که در آغاز وجود داشت، درباره مهمترین مسائل بینالمللی از جمله
ایران، سوریه و شبه جزيره کره به توافق برسند.
لاوروف ادامه داد: طبیعتا در
ابتدا مواضع به شکل جدی متفاوت بود اما به لطف عقل سلیم و اراده خوب، مواضع مشترکی
حاصل شد که در چارچوب ضرورت یافتن یک راهحل سیاسی و دیپلماتیک بود بدون اینکه هیچ
یک از طرفها در انزوا قرار گیرد.
وی افزود: برخی از وزیران مسائل دیگری از
جمله منع اشاعه سلاح هستهای، مبارزه با تروریسم و تولید مواد مخدر را مطرح کردند
که به واسطه ایده ما و حمایت فرانسه، مساله توجه به مبارزه با قاچاق مواد مخدر به
مبارزه با تولید آن بدل شد. لاوروف یادآور شد: طرف انگلیسی هم مساله خشونتهای جنسی
را در مناطق درگیر و مسلح مطرح و اعلام کرد که این مساله وجود دارد اما باید قبل از
هر چیز، راهحلی برای آن بر اساس تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل و مجمع عمومی آن
درباره زنان، کودکان و درگیریهای مسلح در پیش گرفته شود. این درحالی است که اختلاف
اعضای «گروه 8» درباره موضوعات مختلف از جمله سوریه و کرهشمالی، در رسانههای
انگلیسی بازتاب گستردهای داشت.
«ویلیام هیگ» وزیر خارجه انگلیس نیز در
نشست خبری پس از پایان نشست وزیران خارجه گروه 8 به طور تلویحی گفت: اختلاف بر سر
بحران سوریه، عمیقتر از گذشته است.
بیبیسی نیز در واکنش به این نشست،
گفته است: «متقاعد کردن چین، بزرگترین شریک بازرگانی و همسایه کرهشمالی در فشار
آوردن بیشتر بر این کشور و نیز راضی کردن روسیه برای فشار بیشتر بر دولت سوریه،
ماموریت سادهای نبود و به این علت، دستیابی به همه اهداف نشست لندن، میسر نشد.»
خبرگزاری رویترز هم پیش از این خبر داده بود بعید است درباره حمایت بیشتر
از مخالفان دولت سوریه، در نشست وزیران خارجه گروه 8، تغییر جدی مشاهده شود زیرا
سیاست روسیه در این باره، تغییر نکرده است.
در نشست گروه وزیران خارجه گروه
8 قرار بود درباره وضع کشورهای میانمار، سومالی، مساله امنیت سایبری، گفتوگوها
درباره برنامههای هستهای جمهوری اسلامی ایران، همکاری اقتصادی با کشورهای عرب،
خشونت جنسی در منازعات و نیز تنشهای اخیر در شبه جزیره کره گفتوگو شود اما تاکید
عمده این گروه، به ریشهکنی بردگی جنسی در جنگ، نشان داد دستیابی به توافق درباره
دیگر موضوعات، مشکل بوده است.
اما ویلیام هیگ که پس از نشست وزرای خارجه
نتوانسته بود خارج از موضوعات مهم در دستور کار و توافق شده سخن بگوید، ساعتی بعد
از نشست خبری و پس از محسوس شدن عدم توافق گروه 8 پیرامون موضوع هستهای ایران،
تلاش کرد اظهاراتی در این باره بر زبان بیاورد.
وزیر خارجه انگلیس گفت که
نیمه دوم سال جاری میلادی با توجه به حل و فصل مساله هستهای ایران از اهمیت بسیار
زیادی برخوردار است.
به گزارش ایسنا، ویلیام هیگ ادامه داد: ما گفتیم و
آمادهایم که یک بار دیگر هم تکرار کنیم که دریچه مذاکرات تا ابد باز نخواهد بود.
طبیعتا تعیین یک چارچوب زمانی دقیق در این باره دشوار است اما معتقدم نیمه دوم
امسال برای حل این مساله (مساله هستهای ایران) بسیار مهم خواهد بود. هیگ افزود: ما
امیدواریم انتخابات ریاست جمهوری در ایران، اجازه احیای رایزنیها درباره برنامه
هستهای ایران را بدهد و قبل از پایان سال جاری تهران باید تصمیم بگیرد که آیا
آماده مذاکرات جدی با 1+5 است یا خیر. وزیر خارجه انگلیس بیان کرد: در همین زمان ما
هم میتوانیم به تدوین و فرموله کردن نظرمان درباره جدی بودن نیات ایران بپردازیم.
اظهارات هیگ کاملا راهبرد جدید ایالات متحده و دوستانش درباره برنامه هستهای یعنی
سرمایهگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری ایران را نشان میدهد. با این حال این مانع
بینتیجه ماندن رایزنیهای وزرای خارجه گروه 8 درباره ایران، بویژه پس از حضور
کاترین اشتون در این نشست نشد.
اشتون برای چه رفته بود؟
کاترین
اشتون، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با وزرای خارجه 8 کشور بزرگ صنعتی، گروه 8،
دیدار کرد و با آنها درباره نتایج مذاکرات آلماتی که میان ایران با 1+5 بر سر
پرونده هستهای ایران انجام شد، گفتوگو کرد. با این حال پس از پایان نشست گروه 8
توافق مهمی درباره این موضوع اعلام نشد.
روزنامه الحیات، چاپ بیروت قبل از
نشست پنجشنبه درباره این سفر اشتون نوشت: اشتون نزد وزرای خارجه 8 کشور صنعتی جهان
آمده است تا با آنها درباره تقویم مسیر مذاکرات و چگونگی بازگشت به پشت میز مذاکره
با سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران مذاکره کند. البته 1+5 از این نکته
غافل نیست که انتخابات ریاست جمهوری ایران که قرار است 14 ژوئن برگزار شود، نزدیک
است و این مساله رویکرد تهران را در قبال چگونگی پیشبرد پرونده هستهای اش غامض
میکند.
این روزنامه به نقل از یک دیپلمات غربی مینویسد: بعید است مذاکرات
متوقف شود و الان فروپاشیای را در این باره شاهد باشیم. وی یادآور میشود: «مسائل
بسیاری در مذاکرات مطرح شد و به ایرانیها این پیام داده شد که باید امتیازهای
ملموسی بدهند و واقعا از برخی موارد کوتاه بیایند.»
گاف وستروله در نشست
گروه 8
روزپنجشنبه همچنین آنجلینا جولی هنرپیشه آمریکایی و نماینده ویژه
سازمان ملل متحد برای آوارگان و «زاناب بانگور»، نماینده ویژه سازمان ملل متحد در
مساله خشونت جنسی در مناطق مناقشه، با مقامات گروه 8 ملاقات کردند. آنها بعداً
جامعه بینالمللی را ترغیب کردند برای متوقف ساختن خشونت جنسی در نواحی جنگی کار
بیشتر انجام دهد. اتفاق جالب در این نشست این بود که گیدو وستروله که سال 2004 رسما
همجنسباز بودن خودش را اعلام کرده بود، بدون اطلاع از اینکه میکروفن او باز است،
چند جملهای با آنجلینا جولی صحبت کرده است. او از جولی درخواست «شماره تلفن» کرد و
از او پرسید آیا میتواند او را به یک قهوه دعوت کند که این درخواست وستروله با
موافقت آنجلینا جولی مواجه شد! این چندمین بار است که باز بودن میکروفنها باعث
ایجاد حواشی برای سیاستمداران میشود.
زنده باد پُز عالي با جيب خالي!
محسن
جندقي
احمدینژاد را نمیتوان دوست نداشت! او از بسیاری از
علوم مطلع است و بهره میبرد؛ ترافیک، فلسفه، علوم دینی، منطق، فقه، اقتصاد،
جغرافیا، تنظیم جمعیت، سیاست خارجی، جغرافیای سیاسی، جغرافیای شهری و روستایی،
مدیریت کلان، مدیریت خرد و ریاضی. اینکه ميگويم احمدینژاد را دوست دارم سخنی به
گزاف نگفتهام و حتی میتوانم به شما قول بدهم که سال آینده در چنین روزی دلمان
برای وی تنگ خواهد شد، چراکه دیگر کسی وجود ندارد که در اوج وضعیت بد اقتصادی به ما
امید و نوید دهد و موجبات خنده و شادی ما را فراهم آورد. رئیسجمهوری که چند ماه
بعد دیگر رئیسجمهور نیست اخیرا سخنان تکراری را جور دیگری بیان کرده و دارد
باورمان میشود که وي برای پر شدن جیب مردم تلاش شبانهروزی میکند و هدف اول و
آخر وی و دوستان، سعادتمندشدن مردم با پول و درآمد زیاد است. احمدینژاد در آغاز
چندمین دور سفرهای استانی در سمنان گفته: «باید یک مدل اقتصادی بومی را در کشور
اجرا کنیم که نتوانند در آن مدل اخلال ایجاد کنند، البته دولت در این باره نیز 7
طرح اقتصادی ارائه داد و طرح هدفمندی یارانهها را اجرا کردیم و تلاش شد بیعدالتی
در کشور برداشته شود، در این میان برخیها گفتند اجرای این طرح به ضرر کشور است و
از همان روز اول فشارها و کارشکنیها آغاز شد. هدفمندی یارانهها میتوانست
بسیاری از مشکلات کشور را حل کند و این طرح را ملت اجرا کرد و اگر هدفمندی
یارانهها به طور کامل محقق میشد، یارانه هر ایرانی در هر ماه 250هزار تومان
بود. برخی چنین میگفتند اگر به مردم پول بدهیم آنها تنبل خواهند شد اما بعد طرحی
تصویب میشود که به بیکارها پول بدهیم که البته ما نیز با آن موافق هستیم. چگونه
است که این بد است و آن خوب؟ یارانهای را که میخواهیم از خود مردم بگیریم و به
آنها بدهیم. در هر جا که مردم به میان آمدند کار با موفقیت جلو رفته است، طرح
هدفمندی یارانهها نیز از سوی خود مردم اجرا شد اما زمانی که مرحله دوم آن در حال
اجرا بود گفتند که این طرح تبلیغاتی است، اگر این طرح بد و شکست خورده است چرا
اجرای آن تبلیغاتی محسوب میشود؟» سخنان احمدینژاد همواره هزاران نکته دارد که
پرداختن به هرکدام از آنها مکان و زمان بسیاری را میطلبد اما قصد داریم درباره
این 209 کلمهای که وی اخیرا بر زبان آورده چند کلمه حرف حساب بنویسیم.
1ـ
طرح هدفمندی یارانهها را نه فقط احمدینژاد بلکه همه کسانی که دلسوز ایران هستند
برای نجات اقتصاد الزامی میدانستند و میدانند. توسعه اقتصاد دولتی پایهریز
بیماری اقتصاد ایران بوده و هنوز هم هست و تقریبا هر جا که یارانه و سوبسید بوده
فساد هم بوده است.
هیچکس نمیتواند الزام ساماندهی و هدفمندشدن یارانهها
را منکر شود و به همین علت بود که اکثریت مردم با آن موافق بودند و آن را همراهی
کردند اما آیا این قانون به درستی اجرا شد؟ آیا اجرای نادرست این قانون به همراه
مدیریت ضعیف اقتصادی و بحران ارزی موجب نشد ارزش پول ملی به پایینترین حد ممکن
برسد؛ همان پولی که احمدینژاد بارها و بارها آن را وعده داده و وعده میدهد.
45500 تومان سال 1389 بسیار باارزشتر 45500 تومان حالاست. نمیخواهم به این
بپردازم که با همین پول 3 سال پیش چه کارها که نمیشد کرد و حالا اصلا کاری
نمیتوان کرد! اصلا مگر قرار نبود با اجرای این قانون خزانه پر شود و وابستگی به
نفت کاهش یابد چطور شد که اجرای این طرح موجب شد خزانه مملکت با کسری مواجه شود و
چند بار دولت مجبور شد استقراض کند و دست به خلق پول بزند؟ 2ـ 250هزار تومان یارانه
نقدی برای هر نفر میدانید یعنی چه؟ اگر آمارهای خشک، سرد و بیروح اقتصادی را
بخواهیم به سادهترین شکل ممکن عنوان کنیم باید بگوییم که 250 هزار تومان یارانه
نقدی یعنی چندین برابر شدن نقدینگی 15 هزار میلیارد تومان بودجه ماهانه. تورم فعلی
علل گوناگونی دارد که یکی از آنها پرداخت یارانه نقدی است و دولت باید برای جلوگیری
از افزایش نقدینگی و در نتیجه افزایش تورم قبل از اجرای هدفمندی یارانهها
برنامهای برای پولهای سرگردان ارائه میکرد تا این 45500 تومانها این بلاها را
سر ملت نیاورد. حالا رئیسجمهور فعلی سخن از 250 هزار تومان به میان میآورد.
اصلا برای اینکه بفهمیم نتیجه پرداخت 250 هزار تومان یارانه نقدی چه خواهد شد به
علم اقتصاد نیازی ندارید بلکه چند محاسبه ریاضی احتیاج است که گویا احمدینژاد عزیز
حوصله حساب و کتاب در این باره نداشته است. فرض کنید بودجه امسال مملکت 750 هزار
میلیارد تومان است که طبق قانون بودجه دولت موظف است با این بودجه حقوق کارگران و
کارمندان لشکری و کشوری و پیمانکاران عمرانی و سلامت و کشاورزی را پرداخت کند. پس
45500 تومان از کجا میآید؟ طبق قانون دولت باید از محل درآمد آزادسازی قیمتها
یارانه نقدی به مردم بدهد و بقیه آن را به خزانه بازگرداند اما با گران شدن بنزین و
افزایش قیمت نان، برق، آب و گاز هم درآمد یارانه نقدی 45500 تومان محقق نشد.خب به
نظر شما با 5 برابر شدن یارانه نقدی، بنزین چند تومان میشود؟ آب و گاز و برق و
نان چقدر گران خواهد شد؟ آیا حاضرید 250 هزار تومان بگیرید و بنزین سهمیهای لیتری
2000 و بنزین آزاد لیتری 3500 تومان شود؟ اصلا با بقیه قیمتها کاری نداریم اگر نرخ
همین بنزین 5 برابر شود، نرخ حمل و نقل 5 برابر میشود، کرایه تاکسی گرفته تا
کرایه اتوبوس بین شهری 5 برابر میشود، افزایش نرخ حمل و نقل موجب افزایش قیمت
کالاها خواهد شد و قیمتها نه روزانه بلکه لحظهای افزایش مییابد. در اقتصاد این
یعنی اگر شما فروشنده باشید نباید کالایتان را بفروشید چون ارزش پول در حال کاهش
است و نرخ کالا فردا گرانتر از الان است. جیب شما پر از پول خواهد شد اما چه پولی؟
پولی که اگر همین روند ادامه پیدا کند ارزشش کمتر از کاغذ اسکناس خواهد شد. در زمان
ایجاد بحران سیاسی و اقتصادی زیمبابوه گفتوگویی با سفیر این کشور در تهران داشتم و
او درباره وضعیت بد پولی کشور خود گفت: آنقدر تورم بالا رفته و نقدینگی زیاد شده که
مدارس برای ثبتنام از والدین دانشآموزان به جای پول، میوه و گوسفند دریافت
میکنند و دزدها چرخدستیای که پول را جابهجا میکند به جای اسکناسها
میدزدند و کاری به پولها ندارند. در کشور ما پول دیگر معنا ندارد و براحتی
میتوان از اسکناس برای گرم کردن خانه استفاده کرد و آن را در شومینه سوزاند! آقای
سفیر اینها را میگفت و لبخند تلخی میزد و حالا آقای رئیسجمهور سخن از 5 برابر
شدن یارانه نقدی میزند. چرا احمدینژاد نمیگوید که اگر یارانه نقدی را میخواهد
5 برابر کند گرانیها و نرخ انواع حاملهای انرژی چند برابر خواهد شد؟ چرا نمیگوید
که پول یارانه نقدی را از کجا میآورد؟ تورم چند درصد خواهد شد؟ آیا ایشان
میداند که اگر حتی هزار تومان به یارانه هر ایرانی بیفزاید، ماهانه حداقل 75
میلیارد تومان پول احتیاج است؟
3ـ احمدینژاد در همان 209 کلمهای که
آوردیم سفسطه کرده و میگوید که اگر 250 هزار تومان کردن یارانه بد و شکست خورده
است چرا اجرای آن تبلیغاتی محسوب میشود؟ یعنی واقعا آقای رئیسجمهور پاسخ این
سوال را نمیداند؟ وقتی بالاترین مسوول اجرایی مملکت میگوید که مردم میخواهم به
شما پول بدهم و نمیگذارند، وقتی میگوید میخواهم شما را پولدار کنم اما آنها
نمیخواهند و در کنارش نمیگوید که با این پولدار کردن چه بلایی سر این مملکت
میآید و مردم برای به دست آوردن ابتدایی ترین ملزومات زندگی با مشکل مواجه
میشوند، این سخنان نه تنها تبلیغاتی که توخالی و بیارزش میشود. اصلا مگر طبق
قانون قوه قانونگذار با این طرح مخالفت نکرده است؟ پس چرا رئیس قوه اجرایی مدام
میگوید میخواستم میخواستم اما نگذاشتند و نمیگذارند. خب! این سخنان به غیر
از بوی تبلیغات، چه بوی گند دیگری میدهد؟ اين موضوع مصداق بارز «پز عالي، جيب
خالي» است كه دولتيها مدتي است مناسك آن را خوب بهجا ميآورند! آقای احمدینژاد!
من و خیلیهای دیگر به شما علاقه داریم اما گویا شما به دیگران و سخنان آنها
علاقهمند هستید و حرف حساب و حسابی را نمیشنوید. امیدواریم معنی «الاعمال
بالنيات» را بدانید و در این چند روز مانده به پایان ریاستجمهوری با نیت خیر برای
مردم و خشنودی خدا کار و تلاش کنید نه با نیت خیرخواهی برای دوستان و خشنودی خلق
خدا. هنوز امیدواریم.
مراتب حسد
حجتالاسلام و
المسلمين سيد سعيد لواساني
گفتیم حسد آرزوی زوال نعمتی از دیگران
است، چه این نعمت و کمال دنیوی باشد و چه اخروی و چه کمال واقعی باشد یا وهمی. حسد
مراتب فراوانی دارد که قابل شمارش نیست و تنها در مقام عمل است که مراتب آن تبيین
میشود اما علمای اخلاق برای حسد 4 مرتبه را ذکر کردهاند که مراتب روشن آن است:
مرتبه اول آن است که حسود آرزوی زوال نعمت از محسود را دارد، اگرچه این نعمت به خود
حاسد منتقل نشود: «إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَهُ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ
سَيِّئَهُ يَفْرَحُوا» [آلعمران: 120] « اگر به شما خوشى رسد آنان را بدحال مىكند
و اگر به شما گزندى رسد بدان شاد مىشوند». این روشنترین، ناپسندترین و
خطرناکترین مرتبه حسد است که دلالت بر خباثت باطنی حسود دارد که نمیتواند نعمت و
کمالی را در دیگران ببیند. در مرتبه دوم حسود زوال نعمتی از محسود را آرزو دارد که
این نعمت از محسود کنده شود و به حسود منتقل شود، زیرا میخواهد تنها خودش دارای
چنین کمالی باشد.
مثل اینکه محسود دارای خانهای بزرگ و زنی زیباست و حسود
آنها را برای خودش میخواهد: «وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللهُ بِهِ بَعْضَكُمْ
عَلى بَعْضٍ» [نساء: 32] «آنچه را خداوند به وسيله آن بعضى از شما را بر بعضى ديگر
برترى داده آرزو ميكنيد.» مرتبه سوم در جایی است که حسود، آرزوی زوال کمال و نعمت
از محسود را ندارد اما دوست دارد همان کمال را خودش هم داشته باشد، نه کمتر از آن
را. اما چون این نعمت انحصاری است یا بهگونهای است که فقط در افراد خاصی دیده
میشود، تلاش میکند که نعمت و کمال از محسود گرفته شود و به او برسد، تا محسود بر
او فضیلتی نداشته باشد. مثلاً منصب ریاستجمهوری که هر 4 سال در یک نفر متعین است،
یا مناصب وزارت و وکالت مجلس که در افراد محدودی متعین است. چون حسود این فضایل را
برای خودش میخواهد، آرزوی زوال از دیگران دارد تا به او برسد و از این آرزو او را
چارهای نیست: «إِذْ قالُوا لَيُوسُفُ وَ أَخُوهُ أَحَبُّ إِلى أَبِينا مِنَّا وَ
نَحْنُ عُصْبَهُ إِنَّ أَبانا لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ. اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ
اطْرَحُوهُ أَرْضاً يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ» [یوسف: 8 ـ 9] مرتبه چهارم
همانند مرتبه سوم است، اما در مقام عمل؛ عقل و دین جلوی او را میگیرند. یعنی قلبش
از اینکه محسود دارای چنین نعمت و کمالی است، ناراضی است، اما در مقام عمل؛ حاضر به
عملی علیه او نیست. [المحجه؛ 5/331؛ جامع السعادات؛ 2/204]
نگاهی اجمالی به حضور روباتها روی پرده سینما
روبات هوشمندم آرزوست
عليرضا
پورصباغ
در 20 سال اخیر نقش روباتها در سینما پررنگتر شده و البته این
برجستگی دراماتیک در آثار سینمایی جنبههای روایی– فلسفی به خود گرفته است، البته
روباتهای محبوبی در قالب آثار سینمایی ظاهر شده و روایتهای جذابی را خلق
کردهاند. ماریای شیطانی نخستین پرسوناژ روباتیک تاریخ سینما به شمار میرود و
نخستین روبات با درک انسانی كه در فیلم مشهور فریتز لانگ «متروپلیس» (محصول سال
1927) ظاهر میشود. ماریا توسط یك دانشمند دیوانه ساخته شده تا به تحریك او شورشی
در متروپلیس ترتیب داده شود. او میتواند بسیار ماهرانه در نقش یك زن كامل ظاهر
شود. او توانایی به گناه انداختن آدمها را دارد و خودش هم موجودی اهل گناه است.
رابی، ستاره فیلم «سیاره ممنوعه» (محصول سال 1956) است. این تنها روبات تاریخ
سینماست كه بر مبنای شخصیتی از یكی از نمایشنامههای ویلیام شكسپیر یعنی آریل نمایش
«توفان» طراحی و ساخته شده. آریل این قابلیت را دارد که به همه طرف میچرخد و
قسمتهای مختلف بدنش از هم جدا میشود و كلی چراغ دارد بویژه وقتی صحبت میكند
دهانش روشن میشود. او یك كمدین است و جملات جالبی به زبان میآورد. مثلا به یاد
بیاورید كه درباره اكسیژن چه نظری داشت: «خودم به ندرت از آن استفاده میكنم چون
باعث زنگزدن میشود!» آر2- دی2 روبات فیلم «جنگ ستارگان» محصول سال 1977، یك آدم
ماشینی مبتكر و كاردان است؛ هر كاری كه فكرش را بكنید انجام میدهد، شمشیر نوری
دارد، سیستم اطفای حریق دارد، حتی میتواند پرواز كند. گرچه نمیتواند حرف بزند و
فقط با بوق و سوت ارتباط برقرار میكند، شجاعت، جسارت و بشردوستی او یک گام برای
پیشرفت جهان روباتیک تاریخ سینماست. C-3POسمبلیكترین روباتی است كه پیوند بین
انسانها و ماشینها را برقرار میکند. در «جنگ ستارگان» (محصول 1977) برای
اولینبار دیده میشود و بعد از آن در دنبالههای جنگ ستارگان با بازی آنتونی دنیلز
هم جایگاهش را حفظ میكند. او میتواند به راحتی از 6 میلیون راه ارتباط برقرار
كند. بسیار حساس و باریكبین است و اگر مدارهایش را كنار بگذاریم، هیچ فرقی با یك
انسان واقعی ندارد. «اش» روبات شوم فیلم «بیگانگان» (محصول 1979) از فضا به زمین
فرستاده میشود تا اطمینان حاصل کند راهی برای فرستادن بقیه نیروهای شوم به زمین
پیدا كرده است. به جای خون یك ماده شیرهمانند عجیب و غریب در بدنش جاری است و حتی
بعد از اینكه سرش را از تنش جدا كردند به حرف زدن ادامه میدهد. اولینباری كه
«بیگانگان» را ببینید تاثیری كه از فیلم خواهید گرفت، به خاطر حضور اش است. او
توانایی متقاعد كردن دیگران را دارد تا خودش مركز همه چیز باشد. روی بتی، روبات
فیلم مشهور رایدلی اسكات، «بلید رانر» (محصول سال 1982) با بازی راجر هاوئر،
بازیگر هلندی كه بسیار هوشمند است و سردسته نسل جدید روباتها محسوب میشود. این
روبات قدرت ابرقهرمانی دارد اما چرخه زندگیاش كوتاه است. ویژگی انسانی؛ روی روح یك
شاعر را دارد و مانند اشكی در باران، در زمان گم میشود. سرنوشتش این است كه
چیزهایی را كه میبیند از دست بدهد. ترمیناتور این روبات فوقپیشرفته که از دوران
پساآخرالزمانی به كرهزمین بازمیگردد تا سارا كانر را به قتل برساند در سال 1984
روی پرده نقرهای رفت. کانر مادر كسی است كه میتواند كرهزمین را از نابودی نجات
دهد. آرنولد شوارتزنگر كاری كرده كه این روبات به اندازه كافی واقعی بهنظر برسد
اما مهمترین ویژگیاش تغییر صدا و ظاهرش است. در قسمت اول كه هیچ ویژگی انسانی
ندارد اما در قسمت دوم تغییراتی در برنامهریزیاش دیده میشود كه گاهی شبیه یك
عروسك خرسی بیآزار میشود. T1000 نسل بعدی ترمیناتور در فیلم «ترمیناتور: روز
قضاوت» (محصول سال 1991) كه یكی از آن روباتهای تغییرشكلدهنده است كه به زمین
برمیگردد تا كار ناتمام شوارتزنگر را به پایان برساند. T1000از فلز مایع ساخته شده
در نتیجه میتواند ذوب شده و بلافاصله به شكل دیگری درآید. دستهایش تبدیل به اسلحه
میشوند و میتواند به هر طرف كه میخواهد شلیك كند. رابرت پاتریك كه نقش این روبات
را بازی میكند به آن هیاتی نیمهانسانی و جاودان بخشید. «روبوكاپ» یك روبات
نیمهانسان است كه بعد از مردن افسر پلیس، مورفی (با بازی پیتر ولر)، در قالب یك
آدم آهنی زنده میشود تا نظم و آرامش مورد نیاز اهالی شهر را تامین كند. او هنوز هم
عادت اسلحه چرخاندن مورفی به شیوه كابویها را دارد و مورفی هنوز هم جایی در وجود
روبوكاپ جاخوش كرده است.
دیوید روبات کوچکسال فیلم «هوش مصنوعی» (استیون
اسپیلبرگ) در سال 2001 متولد شد. استنلی کوبریک آرزوی ساخت این فیلم را داشت اما
عمرش مجال نداد. دیوید هیچ ویژگی غیرانسانی و رفتاری که نشان دهد یک روبات است،
نداشت اما یک روبات بود ولی با قلبی انسانی. آرزویش به مثابه پینوکیو، انسان شدن
بود. ترنسفورمرز در اصل نام یك اسباببازی پرطرفدار بود كه 2 گروه روبات عروسكهای
آن بودند: گروه قهرمانان و گروه شیاطین. بعدها از روی آن بازیهای ویدئویی و
انیمیشن هم ساخته شد كه خیلی مورد توجه قرار گرفت، به همین دلیل صنعت سینما تصمیم
گرفت از آن بهره ببرد و اولین قسمت ترنسفورمرز در سال 2007 با بازی شیا لبوف ساخته
شد. ترنسفورمز با ترجمه تبدیلشوندگان موجودات جدیدی هستند که با استفاده از هوش
مصنوعی قادر به تغییر شکل و طغیانند. این موجودات به 2 دسته طرفداران انسانها و
دشمنان تقسیم میشوند و به جنگ با یکدیگر میپردازند. ترنسفومرز تقریبا آخرین نسل
روباتهای هوشمند با ویژگی انسانی روی پرده سینما به شمار میروند.
انتخابات آزاد تازهترین بهانه اعمال تحریم علیه ملت ایران!
سنای
آمریکا اعلام کرده است تصمیم دارد تحریمهای جدید علیه ایران وضع کند که یکی از
بهانههای آن موضوع «انتخابات آزاد» در ایران است. برای نخستین بار و در اقدامی
جالب، به فاصله چند هفته مانده به انتخابات ریاستجمهوری در ایران، سنای آمریکا
اعلام کرده است تصمیم دارد تحریمهای جدید علیه ایران وضع کند که یکی از بهانههای
آن موضوع «انتخابات آزاد» در ایران است. اگرچه حدس زده میشد که دولت آمریکا و بقیه
دولتهای غربی حامی، بزودی به مساله انتخابات ریاست جمهوری در ایران ورود خواهند
کرد اما ورودی از این نوع، یعنی اشاره صریح به موضوع انتخابات آزاد و پیوند دادن آن
با تحریمهای یکجانبه کنگره آمریکا علیه ایران، اقدامی است که در نوع خود بسیار
جالب توجه محسوب میشود. تلویزیون بلومبرگ روز 20 فروردین 1392 (10 آوریل 2013) در
گزارشی نوشت که سنای آمریکا قصد دارد بزودی قانونی علیه ایران تصویب کند که به
ایران اجازه میدهد درآمد نفت خود را تنها در ازای واردات غذا و دارو هزینه کند.
این پیشنهاد که بلومبرگ گفته است ظرف یکماه آینده نهایی خواهد شد، شرکتهایی را که
وارد تجارت با ایران شده یا اقدام به بیمه محمولههای ایران کنند، مورد تحریم قرار
میدهد. بلومبرگ نوشته است: «در این پیشنویس از جمهوری اسلامی ایران خواسته شده
است همه زندانیان سیاسی را آزاد کند، به حقوق زنان و اقلیتها احترام بگذارد و به
سمت تشکیل یک دولت آزاد که بر اساس انتخابات کاملا دموکراتیک انتخاب شده باشد، حرکت
کند تا شرکتهای دولتی از فهرست سیاه آمریکا خارج شوند». نکته بسیار قابل توجه در
این گزارش این است که لغو تحریمها مشروط به برگزاری انتخابات آزاد در ایران شده
است. انتخابات آزاد شعاری است که نخست از سوی سرویسهای اطلاعاتی غربی به اپوزیسیون
ایرانی خارج از کشور در نشست محرمانه پراگ ابلاغ شد و سپس به سرعت از طریق
کانالهایی شناخته شده وارد کشور شد و افراد شاخص 2 جریان فتنه و انحراف بارها از
این کلیدواژه استفاده کردند. اکنون اقدام کنگره آمریکا نشان میدهد که کل این پروژه
در واقع زمینهسازی برای آغاز اعمال دور جدیدی از فشارها به ملت ایران بوده است و
جریان فتنه – این بار با همراهی جریان انحراف-همچون گذشته هیچ کاری جز زمینهسازی
برای اعمال تحریمهای بیشتر علیه ملت ایران نکرده است. اکنون و با این اقدام سنای
آمریکا منادیان انتخابات آزاد باید پاسخ بدهند که آیا کاری جز مشارکت در پروژه
آمریکا و صهیونیستهای کنگره برای وارد کردن فشار جدید تحریمی به ملت ایران انجام
دادهاند؟
شلوغکاری الهلالیها برای محروم کردن استقلال از میزبانی
بازی کثیف برای صعود
آنچه در 2هفته
گذشته بین 2 باشگاه استقلال و الهلال رخ داده است هرروز با تحریک روزنامههای
عربستانی وارد مرزهای جدیدی میشود. امیر عبدالرحمن ابن مساعد، رئیس باشگاه الهلال
از باشگاههای سعودی، قطری و اماراتی شرکتکننده در لیگ قهرمانان آسیا خواست برنامه
و موضع مشخصی در برابر مساله تحریکات که باشگاههای کشورهای حاشیه خلیج فارس در
ایران با آن مواجه میشوند، اتخاذکنند. رئیس باشگاه الهلال از طریق سایت اجتماعی
توئیتر بر ضرورت توجه فدراسیون آسیا بر خواسته تیمهای کشورهای حاشیه خلیج فارس
مبنی بر انجام بازیهای این تیمها در برابر حریفان ایرانی خود در زمین بیطرف یا
انتقال ایران به گروه تیمهای شرق آسیا تاکید کرد. عبدالرحمن ابن مساعد در این باره
گفته است: تیم در خلال بازی در برابر استقلال ایران در معرض تنگناها و تحریکات
زیادی قرار گرفته است که از بدو ورود تیم به فرودگاه شروع شد و در هتل هم این
مشکلات ادامه داشت. حتی در راه بازگشت از ورزشگاه به هتل در معرض پرتاب سنگ قرار
گرفتیم، در ورزشگاه هم بازیکنان در معرض پرتاب ترقه و مواد آتشزا بودند. البته
بازیکنان الهلال برای چنین شرایطی کاملا آماده بودند چرا که این مسائل به خاطر
نتیجه بازی بود که با یک گل بسیار زیبا دگرگون شد. رئیس باشگاه الهلال در ادامه از
ارائه درخواستی به کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال آسیا خبر داد که در آن خواهان
اضافه کردن بند امنیت به مسابقات لیگ قهرمانان آسیا شده است. این اتفاقات در شرایطی
است که 2 باشگاه الهلال و الاهلی هم در 2 هفته گذشته به ایران آمده و رفتهاند و با
هیچ مشکلی مواجه نشدهاند اما مورد باشگاه الهلال، با توجه به قدمت و اعتبار این
باشگاه در عربستان، کمی سیاسی به نظر میرسد. شاید هم الهلال با توجه به شدت رقابت
در این گروه و احتمال حذف، به دنبال جذب رقبای عرب و تنگ کردن حلقه علیه استقلال
است که در حال حاضر در صدر گروه قرار دارد.
شکایت الهلالیها
الهلال در دور برگشت مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا موفق شد در ورزشگاه
آزادی استقلال را با یک گل شکست دهد تا شکست در بازی رفت را جبران کند. این بازی
جنجالهای زیادی داشت و داور مسابقه به خاطر پرتاپ مواد محترقه دقایقی آن را متوقف
کرد البته قبل از بازی هم سران این باشگاه عربستانی از رفتار مسؤولان فرودگاه ابراز
ناراحتی کردند و آن را برآمده از تهدیدات امیر قلعهنویی، سرمربی استقلال دانستند.
باشگاه الهلال عربستان اعلام کرد که از باشگاه استقلال به خاطر اتفاقات بازی
سهشنبه به کنفدراسیون فوتبال آسیا شکایت کرده است و فیلم کارشکنی تماشاگران
استقلال در این بازی را با تمام جزئیات در اختیار فدراسیون فوتبال عربستان قرار
داده است تا آن را به AFC ارائه دهند. روزنامه الریاض عربستان نوشت: باشگاه الهلال
در نامه خود از سردادن شعارهای دینی، برافراشتن بسیاری از دستنوشتهها و اذیت شدن
کاروان در زمان حضور در تهران سخن به میان آورده است. کاروان الهلال ناظر بازی را
از تمام آنچه در ورزشگاه اتفاق افتاد از پرتاپ مواد محترقه گرفته تا به کار بردن
عبارتهای دینی باخبر کرد. الهلال در این نامه برخوردی را که با کاروان این تیم شد
غیراخلاقی خواند و از AFC خواست تدابیر شدیدی در برابر این رفتار تماشاگران ایرانی
که همواره در برابر تیمهای عربستانی انجام میدهند اتخاذ کند.
بیتوجهی
استقلال به جنجال بیجهت سعودیها
سرپرست استقلال میگوید AFC تنها به
استدلالهای الهلال توجه نخواهد کرد. میرشاد ماجدی درباره شکایت باشگاه الهلال از
این تیم به AFC اظهار کرد: ما در همان روز بازی به ناظر دیدار نامه نوشتیم و در آن
به این مساله اشاره کردیم که مباحث فرودگاه به ما ارتباطی ندارد. هر اتفاقی که در
فرودگاه افتاده است از مسائل پلیسی و امنیتی است و از عهده باشگاه استقلال خارج
بوده است. اما اگر انتقادی از وضعیت خورد و خوراک و رفت و آمد وجود داشته باشد
قابل تامل است. وی در ادامه افزود: حالا آنها شکایتی کردند و به دنبال این هستند تا
ما را محروم کنند. البته ما هم نظرمان بر این است که پرتاب مواد محترقه یا مسائلی
شبیه این توسط عدهای از تماشاگرنماها انجام شده است و باز هم ارتباطی به تیم
استقلال ندارد. فراموش نکنید که پرتاب مواد محترقه در بازیهای داخلی استقلال رخ
نمیدهد و قطعا یک اتفاق بوده که از عهده باشگاه خارج بوده است. سرپرست استقلال در
ادامه با اشاره به ناظر بازی استقلال و الهلال، اظهار کرد: اگر مسائل مطرح شده در
شکایت باشگاه الهلال در زمان بازی بوده باشد، نظر ناظر دیدار حکم است. به هر حال
ایشان دیده و حتما در گزارشش به آنها اشاره کرده است. من نمیخواهم بگویم که پرتاب
مواد محترقه کار زیبایی بوده اما اعتقاد دارم ناظر بازی در رابطه با این مسائل
پاسخگو خواهد بود. ماجدی در پاسخ به این سوال که واکنش احتمالی باشگاه استقلال
درباره شکایت الهلال چه خواهد بود؟ گفت: به هر حال مدیریت باشگاه به این مساله
خواهد پرداخت. فتحاللهزاده مدیر باسابقهای است و میداند چه کار کند، من هم فکر
نمیکنم AFC تنها به ادعای الهلال توجه کند و قطعا مسائلی نیز مطرح خواهد شد، ما در
عربستان از این تیم تشکر کردیم و البته ادلهای هم در صورت ادامه این ماجراها به
AFC ارائه خواهیم کرد.
شلوغكاري به سبك الهلال
الهلال که میداند
با توجه به شرایط گروه شانس چندان بالایی برای صعود ندارد از لحظه پایان بازی با
استقلال با شلوغکاری رسانهای سعی در بیامنیت نشان دادن ورزشگاههای ایران دارد.
آنها که در طول یک هفته گذشته مانور فراوانی را روی بازی با استقلال دادهاند، حالا
بازی رسانهای را به زمین کنفدراسیون فوتبال آسیا کشاندهاند و به هر نحوی
میخواهند از نفوذشان برای محروم کردن نمایندگان ایران استفاده کنند. همسویی العین
امارات و الریان قطر با سعودیها که آنها هم در صورت محرومیت استقلال از میزبانی
ذینفع میشوند، نباید چندان دور از ذهن باشد. بنابراین لازم است مدیران فوتبال ما
در برخورد با این بازی رسانهای هوشیارانهتر از گذشته کار را به پیش ببرند. هدف
سعودیها کاملا روشن است و با توجه به نفوذ بالایشان در «ایافسی» باید با دست پر
به استقبال این نزاع رسانهای رفت.
گزارشي از آخرين وضع تخلفات گرانفروشان
بازار، گرانفروشی را رها نمیکند
گروه اقتصادی:
هرچند رئیس سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران از موفقیت نسبی تنظیم بازار در
سال ۹۱ خبر میدهد و اینکه از افسارگسیختگی قیمتها جلوگیری شده است اما گزارشهای
رئیس سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان و معاون بازرسی او از بازار بیانگر
حجم انبوه تخلفات در بازار است. البته یدالله صادقی، رئیس سازمان صنعت تهران معتقد
است در سال گذشته به دلیل تحریم، نامناسب بودن وضعیت ارز از نظر ارزآوری، نقل و
انتقال ارز برای خرید و کاهش ارزش پول ایران نسبت به ارزهای خارجی و در مجموع
مشکلات اقتصادی که وجود داشت، فضا برای تنظیم بازار سخت بود ولی برای تامین
کالاهای مورد نیاز مردم و نهادهها سعی شد در حد مناسبی این کار انجام شود. صادقی
ادامه داد: سعی میکنیم با ارائه تخفیفات بیشتر به تولیدکنندگان آنها را در بخش
تولید ترغیب کرده تا شاهد رونق تولید و اشتغال باشیم. در همین حال رئیس سازمان
حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان با اشاره به ارسال پرونده 67 هزار متخلف در
نوروز به تعزیرات حکومتی، گفت: گرانفروشی در صدر تخلفات نوروزی قرار داشته است. به
گفته سیدجواد تقوی در اجرای طرح نظارت و بازرسی ویژه نوروز 1392، در بازرسیهای
انجام شده توسط بازرسان سازمانهای صنعت، معدن و تجارت استانها 67 هزار و 407
متخلف در سراسر کشور شناسایی و جریمه شدند. وی افزود: در راستای اجرای این طرح از
15 اسفندماه سال گذشته تا 15 فروردین 1392، بیش از 800 هزار مورد بازرسی موردی و
نوبهای از واحدهای تولیدی، توزیعی و خدماتی در سراسر کشور صورت گرفته است. وی
تصریح کرد: حاصل بازرسیهای انجام گرفته در این مدت تشکیل 67 هزار فقره پرونده به
ارزش بیش از 769 میلیارد و 152 میلیون و 459 هزار و 457 ریال است که از این مجموع
پوشاک، کیف و کفش با 13 هزار و 96 مورد بیشترین و حمل و نقل بینشهری با 600 مورد
کمترین میزان پروندههای متشکله را به خود اختصاص دادهاند. به گفته تقوی، در صدر
تخلفات صنفی صورت گرفته، گرانفروشی با 52 درصد بیشترین و عدم درج قیمت با 28 درصد،
احتکار با 4 درصد، اختفا و امتناع از عرضه کالا با 4 درصد و دیگر تخلفات صنفی با
8/18 درصد به ترتیب در رتبههای بعدی تخلفات صنفی در سراسر کشور قرار دارد. وی
اظهار داشت: در هماهنگیهای صورت گرفته میان بازرسان این سازمان با سایر عوامل
اجرایی احکام در این مدت، بیش از 700 واحد صنفی متخلف بهطور موقت پلمب و بر سر در
واحدهای مذکور پارچه تخلف نصب شده است. در ادامه این گزارش مجتبی فراهانی، معاون
بازرسی و رسیدگی به تخلفات سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان هم درباره
افزایش قیمت میوه و صیفیجات بویژه گوجهفرنگی در فروردینماه سال جاری اظهار
داست: قیمتگذاری میوه براساس مصوبات میادین میوه و ترهبار تعیین میشود. وی ادامه
داد: البته در بحث نظارت بر قیمت و جلوگیری از گرانفروشی میوه سازمان حمایت وارد
عمل شده و سود عمدهفروشی و خردهفروشی آن را تعیین و به بازرسان خود اعلام کرده
است. فراهانی درباره نحوه عملکرد بازرسان خاطرنشان کرد: بازرسان مستقر در میادین
اصلی تکتک بارفروشان و فاکتورهای فروش و خرید آنها و همچنین سود دریافتی را کنترل
کرده و در صورت تخلف با آنها برخورد میکنند. وی خبر داد: به طور مثال در حالی که
1200 غرفه در میدان مرکزی میوه و ترهبار میدان مادر تهران وجود دارد از ابتدای سال
جاری 300 پرونده تخلفاتی در این میدان تشکیل شده است. به گفته فراهانی، بازرسان
حداقل یک بار به صورت کامل در اول صبح محصولات کشاورزی که توسط بارفروشان به میدان
وارد شده است را مورد بازرسی قرار میدهند تا بر سود عمده فروشی آنها نظارت کنند.
وی تصریح کرد: از پانزدهم اسفند تا آخر همینماه 42 هزار مورد بازرسی از
سردخانهها، انبارهای سنتی، بارفروشان و خردهفروشها انجام شده که بیش از 2400
پرونده طی این بازرسیها تشکیل شده است. بر همین اساس از اول تا 18 فروردینماه بیش
از 54 بازرسی از بازار میوه و صیفیجات انجام و 3900 پرونده تشکیل شده است.
ایرانکد جعلشدنی نیست
مدیرعامل مرکز ملی شمارهگذاری کالا و
خدمات ایران از راهاندازی سایت جدید ایرانکد، جستوجوی کالا به روش سادهتر و
ایجاد یک روش سیستماتیک برای حمایت از تولید داخل در سال جاری خبر داد. احمد
غلامزاده در گفت و گو با ایسنا اظهار داشت: ایجاد روش سیستماتیک برای حمایت از
تولید داخل در نیمه اول سال عملیاتی خواهد شد.
دنبال اصلحی هستیم که رأی اکثریت را دارد
رئیس ستاد
انتخاباتی ائتلاف پیشرفت گفت: ما به دنبال اصلحی هستیم که بتواند رای اکثریت را جمع
کند و شیفته خدمت باشد، نه تشنه قدرت. حسین مظفر عصر روز جمعه طی سخنانی در جمع
دانشجویان دانشگاه شاهد درباره انتخاب اصلح عنوان کرد: ما به دنبال اصلحی هستیم که
بتواند رای اکثریت را جمع کند و شیفته خدمت باشد و نه تشنه قدرت. وی درباره ائتلاف
پیشرفت نیز گفت: هدف از ائتلاف این است که اعضا با هم رقابت نکنند و به همدیگر کمک
کنند و اگر هر فردی از این ائتلاف رئیسجمهور شد تکروی نکند و به تنهایی کابینه را
نبندد. اعضای این ائتلاف قدرت دارند از خود عبور کنند، همچنین ممکن است فرد دیگری
در بیرون از ائتلاف اصلح باشد که مسلما این ائتلاف به نفع او کنار میکشد. وی
افزود: اصل گفتمان ائتلاف بیشتر گفتمان انقلاب اسلامی است، البته افرادی که
میخواهند وارد ائتلاف شوند باید حداقل کف رای را داشته باشند. هر فردی نمیتواند
وارد ائتلاف شود. به گزارش فارس، مظفر افزود: ما اصلحی را معرفی میکنیم که زمینه
جذب آرای عمومی را بشود برایش فراهم کرد. ما هیچگاه به دنبال اصلاحطلبان و
فتنهگران نمیرویم. ما به دنبال افرادی هستیم که پایبند ارزشهای انقلاب اسلامی
باشند. رئیس ستاد انتخاباتی ائتلاف پیشرفت همچنین گفت: بحث تکنوکرات بودن را از
آقای قالیباف پرسیدم و متوجه شدم این حرف برای ماهها قبل است. وی منظورش همان تخصص
در راستای تعهد است. وی مبانی فکریاش انقلابی است. تکنوکرات که مختص سکولارهاست
منظور قالیباف نیست.
روايت علي باقري از تفاوت رفتار تيمهاي مذاكرهكننده هستهاي ايران
غربيها متن را پرت ميكردند!
گروه سیاسی:
معاون دبیر شورایعالی امنیت ملی روند گفتوگوهای هستهای ایران در سالهای گذشته را
تشریح کرد، روندی که نشانگر منطق ایرانی و منطق مذاکراتی 1+5 در گفتوگوهای هستهای
است.
علی باقری در برنامه گفتوگوی ویژه خبری همچنین خواسته ایران از
مذاکرات هستهای را به صورت واضح و صریح بیان کرد و گفت: اگر این خواسته تحقق یابد
مذاکرات به نتیجه خواهد رسید.
معاون سعید جلیلی همچنین به روند مذاکرات تیم
هستهای کشور در زمان دولت خاتمی نیز اشاره داشت. به گفته باقری، برنامه هستهای
ایران در 3 بخش سیاسی، فنی و حقوقی در گذشته به ضرر مردم ایران بوده است ولی با روی
کار آمدن تیم هستهای فعلي، روند نیز تغییر کرد هر چند که 1+5 گمان میکرد رویکرد
تیم فعلی با رویکرد تیمهای قبلی مشابه است. وی همچنین گفته است مذاکرات آلماتی ـ2،
یک نقطه عطف به حساب میآید چرا که در این مذاکرات ایران طرف مقابل را وادار کرد
وارد عرصه گفتوگو و مذاکره شود.
باقری در ابتدای اظهارات خود در این
برنامه درباره تفاوت مذاکرات آلماتی ـ 2 با دورهای قبلی مذاکرات گفت: با نگاهی به
روند گذشته گفتوگوها میتوانیم تفاوت این دور از گفتوگوها را با روشنی بیشتری
متوجه شویم. وی افزود: ما در عرصه هستهای دارای 3 بخش هستیم که به طور مشخص
عبارتند از: بخش سیاسی، فنی و حقوقی. باقری با اشاره به اینکه در «گذشته» با پذیرش
محدودیتهایی که اروپاییها فراهم کردهاند بخش فنی را از دست داده بودیم، بیان
کرد: اروپاییها در انتهای آن مقطع گفتند باید همه تاسیسات و تجهیزات را تخریب کنید
سپس با پررویی تمام در بسته پیشنهادی خود مطرح کردند برای دانشمندان هستهای در
داخل ایران کار پیدا میکنیم. وی افزود: در عرصه حقوقی با پذیرش برخی محدودیتها
بهانههایی را به دست غربیها دادیم. آنها پرونده را به شورای امنیت بردند چون
میگفتند ایران تعلیق غنیسازی را شکسته است و این در حالی بود که تعلیق یک امر
خودخواسته بود. باقری خاطرنشان کرد: در گذشته عرصه سیاسی نیز چنین وضعی را داشتیم و
خود را خلع سلاح کردند و با صلابت کامل وارد گفتوگوها نمیشدیم. بر اساس مدارک
موجود در یکی از گفتوگوها طرف غربی متنی را که درباره آن صحبت میکردند با بیادبی
پرت میکند و میگوید ما در این موضوعات گفتوگو نمیکنیم. باقری با اشاره به
شرایطی که تیم مذاکرهکننده هستهای کشورمان به وجود آورده است، تصریح کرد: اکنون
ما در عرصه دیگری گفتوگو میکنیم. ما در این مقطع در عرصه فنی، حقوقی و سیاسی
دستاوردهای زیادی داشتهایم. چرخه هستهای کامل شده و دستاوردهای دیگر را مردم به
خوبی احساس میکنند. وی افزود: در عرصه حقوقی هم به طور جد تاکید داشتیم حقوقی که
در چارچوب انپیتی و آژانس در اختیار داریم را استفاده میکنیم. معاون دبیر
شورایعالی امنیت ملی با بیان اینکه غربیها با ذهنیت قبلی وارد مذاکره با ما
شدهاند، گفت: توقع آنها این بود که متن را روی میز بگذارند و اگر ایران نپذیرفت
ایده دیگری را اجرا کنند و بگویند عامل شکست ایران بود. این در حقیقت مذاکره نبود
بلکه یک دیکته بود.
جزئیات منتشر نشده از 5 مذاکره قبلی
باقری در
ادامه به تشریح برخی جزئیات مذاکرات قبلی میان ایران و کشورهای 1+5 پرداخت. وی گفت:
در پایان نشست استانبول- 1 خانم اشتون مصاحبهای کردند و گفتند آن چیزی که مدنظر ما
بود محقق نشد. در همان زمان وقتی از من سوال میشد که مذاکرات استانبول بینتیجه
بوده است میگفتم این مذاکرات از این نظر که به توافق منجر نشد بینتیجه بود اما
بینتیجه بودن از این منظر که ما به حقوقمان دست یابیم غلط است. وی خاطرنشان کرد:
بعد از حدود 5 ماه از مذاکرات استانبول- 1 خانم اشتون نامهای به آقای جلیلی نوشت
و این در شرایطی بود که ما پیشنهاد آنها را نپذیرفتیم و اشتون در نامه خود اعلام
کرد ما حقوق هستهای ایران را در چارچوب انپیتی میپذیریم و این موضوع در 2 نامه
دیگر قبل از مذاکرات استانبول ـ 2 مورد تاکید قرار گرفت. باقری با بیان اینکه نشست
استانبول- 1 در این باره که ما درباره حقوق خود حاضر به مذاکره نیستیم یک نقطه عطف
بود، اظهار داشت: در این مسیر در بغداد طرف مقابل پیشنهادی را مطرح میکند که در
چارچوب استانبول- 1 است اما با تغییر شرایط میدانی از طرف ایران که ما غنیسازی 20
درصد را تولید کرده و صفحه سوخت را به رادیوایزوتوپ رسانده بودیم آنها مقداری در
پیشنهاد بغداد تغییر دادند و گفتند که اقداماتی را انجام میدهند. اقدامات آنها در
چارچوب هستهای شکل میگرفت مانند اینکه گفتند رادیوایزوتوپ میفروشیم در حالی که
این ارزش افزودهای در مذاکرات ایجاد نمیکرد. وی تاکید کرد: ارزش افزوده در
مذاکرات آن چیزی است که اعتماد ایجاد کند و آقای جلیلی در این دوره از مذاکرات بر
همین اساس تاکید کردند که اعتمادسازی یک جاده دوطرفه است. باقری گفت: بین مذاکرات
بغداد و مسکو، طرف مقابل تلاش کرد پیشنهاد خود را بقبولاند که ما در مسکو پیشنهاد 5
مادهای را مطرح کردیم و به دلیل وجود 2 بسته پیشنهادی روی میز یک جلسه کارشناسی
برگزار شد و ما ابهامات را برای طرف مقابل برطرف کردیم. وی تصریح کرد: دلیل اینکه
بعد از مسکو مذاکرات تا 9 ماه متوقف شد و سپس آنها یک پیشنهاد تجدیدنظر شده در
آلماتی مطرح کردند این بود که آلماتی یک نقطه عطف در طول مذاکرات بود. آنها تا آن
مقطع حاضر نمیشدند روی متن تغییری ایجاد کنند. باقری افزود: نکته دیگر این بود که
تعدیلات زمانی انجام شد که ما 9ماه فشار جدی غربیها علیه ملت را پشت سر گذاشتیم.
بعد از مذاکرات مسکو هنوز تحریمهای نفتی آغاز نشده بود و این در حالی است که تعدیل
باید از طرفی که فشار به آن وارد میشود، صورت بگیرد. وی خاطرنشان کرد: آنها فشار
علیه ایران را وارد میکردند که به 2 هدف دست یابند. اول اینکه محاسبات ایران را در
نگاه هستهای دچار تغییر کنند و دوم مردم ایران را فلج کنند که خودشان اذعان داشتند
در این 2 مورد شکست خوردند و همین باعث تجدیدنظر آنها شد اما پیشنهادشان نمیتوانست
طرفین را به نقطهنظر مشترک برساند. باقری گفت: آنها مطالباتی از ما داشتند و
میخواستند مابهازای آن چیزی پرداخت کنند. ما در آلماتی گفتیم که این پیشنهاد شما
قابل بررسی است، این موجب شد طرف مقابل در نشستها خود را درگیر کند به همین دلیل
در جمعبندی آلماتی- 1 قرار شد نشست کارشناسی برگزار شود که در نشست کارشناسی 10
ساعت بحث کردند و در آنجا طرف ایرانی اشکالها و ابهامهای طرف مقابل و همچنین
دیدگاههای خود را به طور جدی تبیین کرد. وی تصریح کرد: در نشست کارشناسی ما مطرح
کردیم که اگر میخواهید به توافق برسید باید پیشنهادات را قوی کنید همچنین اینکه ما
برای توافق آمادهایم اما سطحش بستگی به توافق شما دارد و اگر میخواهید توافق کلی
کنید باید همه تحریمها را در آلماتی- 2 روی میز بگذارید. وی افزود: نشست آلماتی- 2
نیز از یک جهت نقطه عطف جدی بود و طرف مقابل دید چارهای جز اینکه وارد مذاکره با
ایران شود ندارد اما طرف ایرانی با یک منطق روشن، واضح، قابل فهم و متکی بر مبانی
حقوقی و منطقی این را مطرح کرد که ما برخی محورهای پیشنهادی شما را میپذیریم مشروط
به اینکه ما بهازای آن را پرداخت کنید.
تشریح منطق مذاکراتی ایران
باقری در ادامه اظهارات خود به منطق طرف مقابل در مذاکرات هستهای اشاره
كرد، منطقی که از ایران میخواهد خواستههای غرب را بدون چون و چرا بپذیرد و از
امتیازات خود چشم بپوشد. معاون دبیر شورایعالی امنیت ملی در این باره گفت: طرف
مقابل (در مذاکرات آلماتی- 2) خواست همه پیشنهادات آنها را بپذیریم اما به آنها
گفته شد برخی از پیشنهادات ممکن است اشکال فنی داشته باشد و برخی دیگر نیز ناقض
حقوق ما باشد که اصلا در این موارد وارد مذاکره نمیشویم و اگر میخواهید به طور
کلی مساله حل شود ما آمادگی داریم اما شرطش این است که درباره غنیسازی ما گام جدی
برداریم. در حقیقت ما این حق را از 1+5 نگرفتهایم این حق در چارچوب عضویت در آژانس
و انپیتی در اختیار ماست. باقری تصریح کرد: بهانههایی که در 10 سال گذشته همه از
آن مطلع هستند برای تثبیت حق ما مانعتراشی میکنند و سپس میگویند مذاکره میکنیم،
ما میگوییم از مذاکره فرار نمیکنیم اما در مذاکرات این حق باید تثبیت شود و باید
در تقابل با هم دشمنی را برداریم، آقای جلیلی نیز در آلماتی تاکید کرد اگر حق
غنیسازی را به رسمیت بشناسید و تحریمها را رفع کنید، مساله قابل حل است. وی اظهار
داشت: آنها نمیخواستند وارد چنین مسیری شوند و منطق جمهوری اسلامی ایران در دور
دوم آلماتی باز بیشتر تبیین شد و ما مطرح کردیم اگر یک مسیر صد کیلومتری در پیش
داریم آمادهایم هرقدر طرف مقابل گام بردارد، گام برداریم. آقای جلیلی به روشنی
تبیین کرد که ما 2 گزینه پیش رو داریم. اول اینکه در چند محور اتفاقنظر کنیم و شما
مابهازای آن را بدهید که این یک حرکت است هر چند کوچک باشد، گزینه دوم اینکه حرکتی
صورت نگیرد. وی گفت: نظر ما این است که حرکت صورت گیرد بر همین اساس نیز گفتیم طرف
مقابل باید انتخاب کند. برخلاف آنچه آقای جان کری، وزیر خارجه آمریکا اعلام کرده
اکنون توپ در زمین ایران نیست بلکه در زمین 1+5 است. ما چارچوب را ارائه کردیم آنها
باید در محورهای پیشنهادی خود مابهازا بدهند كه باید لغو تحریمهای موثر باشد. وی
تاکید کرد: نشست آلماتی- 2 نشستی بود که جمهوری اسلامی ایران طرف مقابل را وادار
کرد وارد عرصه گفتوگو و مذاکره شود و از این نظر این دور از گفتوگوها یک نقطه عطف
بود، البته نقطه عطف آلماتی-1 نیز این بود که آنها مجبور شدند آنچه را که میگفتند
تعدیل کنند. باقری خاطرنشان کرد: آنها خود اذعان دارند که عدم نتیجه در آلماتی به
این دلیل بود که طرف غربي حاضر نشد با ایران وارد مذاکره شود در غیر این صورت حصول
نتیجه امکان داشت.
نمایندگان 1+5 اختیارات کافی ندارند
وی در پاسخ
به این سوال که چرا زمان و مکان مذاکرات بعدی مشخص نشد، بیان کرد: دلیل اصلی عدم
اختیارات لازم طرفهای مذاکرهکننده 1+5 در آلماتی بود. آمده بودند پیشنهاد تعدیل
شده را به نتیجه برسانند و زمانی که با استدلالهای ایران مواجه شدند با یک معضل
روبهرو شدند. باقری گفت: آنها از طرفی نمیتوانستند بگویند حرف ایران منطقی نیست و
از طرف دیگر اگر میخواستند وارد بحث شوند باید اختیار داشته باشند، آنها پیشنهاد
کردند برای اینکه به یک جمعبندی برسیم نیازمند مشورت با پایتختهای خود هستیم.
باقری درباره پروتکل معاونان سیاسی وزرای خارجه 1+5 و اینکه آنها حق تصمیمگیری
ندارند بیان کرد: این مساله در ژنو یک و 2 نیز به آنها گفته شد که این سطح
نمیتواند تصمیمگیر باشد در صورتی که طرف ایرانی تصمیمگیر است و حتی در جلسه مسکو
نیز آقای جلیلی این مساله را به خانم اشتون گفت و ایشان نیز پذیرفت. وی خاطرنشان
کرد: حالا که وارد عرصه مذاکرات جدی میشویم این مساله میتواند آنها را به سمتی
هدایت کند که افراد حاضر در 1+5 باید تصمیمگیر باشند نه منتقلکننده پیام تا
بتوانیم به نتیجه برسیم. وی در این باره که بین اعضای 1+ 5 اختلافنظر وجود دارد،
اظهار داشت: اختلاف در 1+5 یک واقعیت است. طرفهای مختلف با انگیزهها و تمایلهای
گوناگون هستند. آنها البته در مذاکره سریع میگویند ما متحد هستیم و من این بار به
یکی از آنها گفتم که اتحاد و عدم اتحاد شما برای ما مهم نیست. باقری افزود: قبل از
آلماتی- 2 ، جلسهای در یکی از نهادهای آمریکایی با حضور سولانا برگزار شد و سولانا
در آنجا به این نکته تاکید میکند که اینکه 1+5 تا به امروز اینطور مانده در حد
یک معجزه است.
اظهارات وزيرخارجه انگليس پس از نشست G8 ثابت كرد
سناريوي انتخاباتي 1+5
گروه سیاسی:
روز پنجشنبه وزرای خارجه 8 قدرت اقتصادی جهان نشست سالانه خود را به میزبانی ویلیام
هیگ در ساختمان وزارت خارجه انگلیس برگزار کردند. در آستانه برگزاری این نشست
رسانههای غربی بویژه بیبیسی و رویترز حضور کاترین اشتون، مسؤول سیاست خارجی
اتحادیه اروپا در این نشست را به صورت ویژه مورد توجه قرار دادند و دستور کار
گفتوگو پیرامون چگونگی تداوم مذاکرات درباره موضوع هستهای ایران را به عنوان محور
این مذاکرات معرفی کردند. با این حال پس از برگزاری این نشست، مشخص شد موضوعات
سوریه و تهدید اتمی کرهشمالی به عنوان اصلیترین موضوعات مورد بحث و توافق وزرای
خارجه 8 کشور صنعتی جهان بوده است. به گونهای که پس از این نشست، عمده اظهارنظرها
پیرامون این 2 موضوع بوده است. پس از این نشست موضوع ایران به شکل محسوسی از تمرکز
اظهارنظرها و مانور رسانهها دور بوده است. با اين حال اظهارات وزير خارجه انگليس
نشان داد راهبرد اصلي غرب درباره برنامه هسته اي ايران با توجه ويژه به انتخابات
رياست جمهوري همراه است.
روسیا الیوم در این باره به نقل از سرگئی لاوروف
نوشت: وزیران خارجه گروه 8 توانستند در نشستشان در لندن با وجود همه
اختلافنظرهایی که در آغاز وجود داشت، درباره مهمترین مسائل بینالمللی از جمله
ایران، سوریه و شبه جزيره کره به توافق برسند.
لاوروف ادامه داد: طبیعتا در
ابتدا مواضع به شکل جدی متفاوت بود اما به لطف عقل سلیم و اراده خوب، مواضع مشترکی
حاصل شد که در چارچوب ضرورت یافتن یک راهحل سیاسی و دیپلماتیک بود بدون اینکه هیچ
یک از طرفها در انزوا قرار گیرد.
وی افزود: برخی از وزیران مسائل دیگری از
جمله منع اشاعه سلاح هستهای، مبارزه با تروریسم و تولید مواد مخدر را مطرح کردند
که به واسطه ایده ما و حمایت فرانسه، مساله توجه به مبارزه با قاچاق مواد مخدر به
مبارزه با تولید آن بدل شد. لاوروف یادآور شد: طرف انگلیسی هم مساله خشونتهای جنسی
را در مناطق درگیر و مسلح مطرح و اعلام کرد که این مساله وجود دارد اما باید قبل از
هر چیز، راهحلی برای آن بر اساس تصمیمات شورای امنیت سازمان ملل و مجمع عمومی آن
درباره زنان، کودکان و درگیریهای مسلح در پیش گرفته شود. این درحالی است که اختلاف
اعضای «گروه 8» درباره موضوعات مختلف از جمله سوریه و کرهشمالی، در رسانههای
انگلیسی بازتاب گستردهای داشت.
«ویلیام هیگ» وزیر خارجه انگلیس نیز در
نشست خبری پس از پایان نشست وزیران خارجه گروه 8 به طور تلویحی گفت: اختلاف بر سر
بحران سوریه، عمیقتر از گذشته است.
بیبیسی نیز در واکنش به این نشست،
گفته است: «متقاعد کردن چین، بزرگترین شریک بازرگانی و همسایه کرهشمالی در فشار
آوردن بیشتر بر این کشور و نیز راضی کردن روسیه برای فشار بیشتر بر دولت سوریه،
ماموریت سادهای نبود و به این علت، دستیابی به همه اهداف نشست لندن، میسر نشد.»
خبرگزاری رویترز هم پیش از این خبر داده بود بعید است درباره حمایت بیشتر
از مخالفان دولت سوریه، در نشست وزیران خارجه گروه 8، تغییر جدی مشاهده شود زیرا
سیاست روسیه در این باره، تغییر نکرده است.
در نشست گروه وزیران خارجه گروه
8 قرار بود درباره وضع کشورهای میانمار، سومالی، مساله امنیت سایبری، گفتوگوها
درباره برنامههای هستهای جمهوری اسلامی ایران، همکاری اقتصادی با کشورهای عرب،
خشونت جنسی در منازعات و نیز تنشهای اخیر در شبه جزیره کره گفتوگو شود اما تاکید
عمده این گروه، به ریشهکنی بردگی جنسی در جنگ، نشان داد دستیابی به توافق درباره
دیگر موضوعات، مشکل بوده است.
اما ویلیام هیگ که پس از نشست وزرای خارجه
نتوانسته بود خارج از موضوعات مهم در دستور کار و توافق شده سخن بگوید، ساعتی بعد
از نشست خبری و پس از محسوس شدن عدم توافق گروه 8 پیرامون موضوع هستهای ایران،
تلاش کرد اظهاراتی در این باره بر زبان بیاورد.
وزیر خارجه انگلیس گفت که
نیمه دوم سال جاری میلادی با توجه به حل و فصل مساله هستهای ایران از اهمیت بسیار
زیادی برخوردار است.
به گزارش ایسنا، ویلیام هیگ ادامه داد: ما گفتیم و
آمادهایم که یک بار دیگر هم تکرار کنیم که دریچه مذاکرات تا ابد باز نخواهد بود.
طبیعتا تعیین یک چارچوب زمانی دقیق در این باره دشوار است اما معتقدم نیمه دوم
امسال برای حل این مساله (مساله هستهای ایران) بسیار مهم خواهد بود. هیگ افزود: ما
امیدواریم انتخابات ریاست جمهوری در ایران، اجازه احیای رایزنیها درباره برنامه
هستهای ایران را بدهد و قبل از پایان سال جاری تهران باید تصمیم بگیرد که آیا
آماده مذاکرات جدی با 1+5 است یا خیر. وزیر خارجه انگلیس بیان کرد: در همین زمان ما
هم میتوانیم به تدوین و فرموله کردن نظرمان درباره جدی بودن نیات ایران بپردازیم.
اظهارات هیگ کاملا راهبرد جدید ایالات متحده و دوستانش درباره برنامه هستهای یعنی
سرمایهگذاری بر انتخابات ریاست جمهوری ایران را نشان میدهد. با این حال این مانع
بینتیجه ماندن رایزنیهای وزرای خارجه گروه 8 درباره ایران، بویژه پس از حضور
کاترین اشتون در این نشست نشد.
اشتون برای چه رفته بود؟
کاترین
اشتون، مسؤول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با وزرای خارجه 8 کشور بزرگ صنعتی، گروه 8،
دیدار کرد و با آنها درباره نتایج مذاکرات آلماتی که میان ایران با 1+5 بر سر
پرونده هستهای ایران انجام شد، گفتوگو کرد. با این حال پس از پایان نشست گروه 8
توافق مهمی درباره این موضوع اعلام نشد.
روزنامه الحیات، چاپ بیروت قبل از
نشست پنجشنبه درباره این سفر اشتون نوشت: اشتون نزد وزرای خارجه 8 کشور صنعتی جهان
آمده است تا با آنها درباره تقویم مسیر مذاکرات و چگونگی بازگشت به پشت میز مذاکره
با سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران مذاکره کند. البته 1+5 از این نکته
غافل نیست که انتخابات ریاست جمهوری ایران که قرار است 14 ژوئن برگزار شود، نزدیک
است و این مساله رویکرد تهران را در قبال چگونگی پیشبرد پرونده هستهای اش غامض
میکند.
این روزنامه به نقل از یک دیپلمات غربی مینویسد: بعید است مذاکرات
متوقف شود و الان فروپاشیای را در این باره شاهد باشیم. وی یادآور میشود: «مسائل
بسیاری در مذاکرات مطرح شد و به ایرانیها این پیام داده شد که باید امتیازهای
ملموسی بدهند و واقعا از برخی موارد کوتاه بیایند.»
گاف وستروله در نشست
گروه 8
روزپنجشنبه همچنین آنجلینا جولی هنرپیشه آمریکایی و نماینده ویژه
سازمان ملل متحد برای آوارگان و «زاناب بانگور»، نماینده ویژه سازمان ملل متحد در
مساله خشونت جنسی در مناطق مناقشه، با مقامات گروه 8 ملاقات کردند. آنها بعداً
جامعه بینالمللی را ترغیب کردند برای متوقف ساختن خشونت جنسی در نواحی جنگی کار
بیشتر انجام دهد. اتفاق جالب در این نشست این بود که گیدو وستروله که سال 2004 رسما
همجنسباز بودن خودش را اعلام کرده بود، بدون اطلاع از اینکه میکروفن او باز است،
چند جملهای با آنجلینا جولی صحبت کرده است. او از جولی درخواست «شماره تلفن» کرد و
از او پرسید آیا میتواند او را به یک قهوه دعوت کند که این درخواست وستروله با
موافقت آنجلینا جولی مواجه شد! این چندمین بار است که باز بودن میکروفنها باعث
ایجاد حواشی برای سیاستمداران میشود.