گروه گزارش
گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران ، از زمانی که ناآرامیهای آغاز شده در مارس 2011 سوریه وارد مرحله مسلحانه شد، یکی از مهمترین و قویترین گروههای مسلحی که همواره در عرصههای مختلف درگیری و نزاعها از آن نام برده شده، گروهی به نام «جبهه النصره» است.
این جماعت به همان اندازه که در عرصه گروههای مخالف مسلح سوریه مهم و قوی مینماید، به همان اندازه بحث برانگیز و وحشت برانگیز بوده است. همین موجب میشود تا نگاهی به ماهیت این جماعت و نحوه شکل گیری و دیدگاهها و اهداف داشته باشیم.
برخلاف آنچه که این جماعت تحت عنوان «جبهه النصره» به دیگران شناسانده شده و در رسانهها از آن یاد میشود، باید گفت که نام واقعی این جماعت «کانون جهاد و توحید در بلاد شام» است و نام جبهه النصره برای استفاده در بیانیهها و اطلاعیههای منتشره توسط این جماعت برای آن برگزیده شد و در داخل سازمان و در میان عناصر آن از این سازمان با عنوان «کانون جهاد و توحید در بلاد شام» یاد میشود.
ماهیت جبهه النصرهجبهه
النصره يك سازمان جهادي - تکفیری است. به این معنا كه دیدگاه سلفی،
وهابی، القاعدهای بر آن حاکم است و یکی از مهمترین اصول حاکم در این مکتب
«یا با من باش یا برعلیه من هستی» است. به بیان رساتر اعضای این جماعت تنها
دیدگاهها و باورهای خود را قبول دارند و هر دیدگاه و آیین و اعتقادی با
آنها مطابقت و همسویی نداشته باشد، بنابراین برعلیه آنهاست و آنها با تکفیر
پیروان آن آیین یا دیدگاه کشتار و قتل پیروان آیینها و مکاتب دیگر را
جایز میدانند.
از
دید جهادیهای تکفیری تنها شیعیان یا علویها یا اسماعیلیها دشمنان آنها
نیستند، بلکه بخش قابل توجهی از اهل سنت نیز که پایبند به اعتقادات آنها
نباشد، خصم آنها شمرده شمرده شده و پیروان آن مکتب واجب القتل هستند.
شکل گیری جبهه النصرهبسیاری
دوره شکل گیری جبهه النصره را به زمان آغاز مرحله مسلحانه در بحران سوریه
ارجاع میدهند، در حالیکه پیش زمینههای شکل گیری این جبهه به سالها
پیش باز میگردد.
شاید «محمد السعید»، نویسنده و مجری سوری که خود
به دلیل افشاگریهایش علیه این جبهه توسط اعضای آن ترور شد، بتواند پیش
زمینههای تشکیل این جبهه را به خوبی برای ما تشریح کند، او میگوید: از
زمانیکه حوادث سوريه در مي سال 2011 به سمت خشونت و نظاميگري و انتشار
گروههاي مسلح در روستاها و شهرهايي مختلف سوریه پیش رفت، من برای دور
ماندن از این هرج و مرج به خانهاي پناه بردم که در یکی از روستاهای ریف
دمشق به نام «حتيته التركمان» قرار داشت و هر از چندگاهی برای گذران اوقات
فراغت مدتی را در آنجا سپری میکردم.
محمد السعید مجری سوری وقتی
با اهالی این روستا صحبت میکردم، بسیاری از دیدگاههایشان برایم جالب
بود، از جمله اینکه آنها مسائلی همچون عدم كشيدن قليان را در خانههایشان
رعایت میکردند و دلیل آن را نه به خاطر حفظ سلامتي خود، بلكه اعتقادات
سلفی - وهابياشان ارجاع میدادند که کشیدن سيگار را حرام دانسته و قليان
را گناه كبيره و از اعمال شيطاني بیان کرده بود.
برخوردهایی كه با
مغازهدارها و كشاورزان حتيته التركمان از سال 2007 داشتم و البته این
وضعیت شامل مناطقی همچون شعبا، عقربا، ببيلا، الحجيره و غيره در ریف دمشق
نیز میشد و رفت و آمدهایی که مسجد این روستا و روستاهای همجوار داشتم، به
من نشان داد كه محبوبترين شخصيت نزد آنها پس از تجاوز آمريكا به عراق
«ابومصعب الزرقاوي»، رهبر القاعده در عراق است و سخنرانيهاي مذهبي او كه
توسط رسانههاي لبناني، عراقي و سعودي پخش ميشد، همواره با استقبال گرم
ساكنان این مناطق مواجه بود.
این
نویسنده سوری با تاکید بر اینکه اين جنگي رسانهاي و مذهبي بود كه عربستان
سعودی با کمک رسانههاي وابسته به خود و گروههای وهابی پراکنده در لبناني
و عراق و کشورهای عربی حوزه خليج فارس آن را سالها پیش در سوریه آغاز
کرده بودند، تاکید میکند که مهمترین هدف این جنگ تعمیق و گسترش فرقهگرايي
و اختلافات مذهبی و دامن زدن به كينهها و دشمنیها میان طوایف و قبایل
مختلف ساکن سوریه بود.
السعید میگوید: یکی از دوستانش از ساکنان
«لاذقیه» برای وی تعریف کرده بود که شمار زیادی از اهالی روستاها و مناطق
اطراف لاذقیه به دليل گوش دادن روزانه به شبكههاي رادیویی وهابی که تبلیغ
کننده این مکتب بودند، به افرادي وهابي تبديل شدهاند که از مشخصههای
اعتقادی آنها تكفيرگرا و فرقهگرا بودن آنهاست.
وی
در این ارتباط از شبكهای به نام «الزوراء» یاد میکند که طی سالهاي 2005
تا 2008 گوی سبقت را در انتشار مباحث فرقهگرايانه در سوريه از دیگر
شبکههای وهابی ربوده بود و درباره حامی مالي اين شبکه میگوید که یکی از
افراد متمول منطقه خليج حامی مالی شبکه الزوراء بود و تاکید میکند، بسیاری
از وهابیهای ثروتمند حوزه خلیج فارس از سال 2005 فعالیتهای گستردهای را
در سوریه آغاز کرده بودند. آنها برای جلب نظر مردم و برحق جلوه دادن خود
در بسیاری از مناطق و روستاها مسجد ساخته بودند.
همچنین جنبشهايي
وجود داشتند كه تفكر القاعده را به عنوان نمونهاي مناسب براي ايمان مردم
مطرح ميكردند و برای نفوذ بیش از پیش در میان مردم همواره هدایایی به آنها
تقدیم میکردند که اکثرا مالی بود و این برای روستاییانی که یکی از
مهمترین مشکلات آنها فقر و نداری بود، بسیار مهم و محرک و مشوقی قوی برای
پذیرش دیدگاهها و افکار و اعتقادات وهابیها بود.
السعید
تاکید میکند: مساجدی كه توسط افراد ناشناس ساخته میشدند، به سرعت به
مراكز سري براي تدريس تفكر وهابي تبديل شدند. آنها حتي به مدارس دولتی نيز
نفوذ كرده و افكار و عقايدشان را در آنها بسط دادند، به خصوص كه بسياري از
اهالی آن روستاها دانش آكادميك را دوست نداشتند و آن را علمي سكولار
میدانستند و یادگیری علوم شرعي را بر آنها ترجيح ميدادند که همگی رنگ و
بوي سلفی - وهابي داشت. برخي از روستاها نیز شاهد حضور و سکونت وهابيهایی
با تفكرات متعصبانه و افراطی بودند. همچنين در برخي از روستاهای الغوطة
جنوبي و شرقي افرادی وجود داشتند که به گروههای وهابي تکفیرگرای جهادي
وابسته بودند.
السعید میگوید: وابستگي فرقهاي و فقر از جمله
مهمترین عواملی بودند که در نفوذ آیین وهابیت در مناطق مختلف سوریه طی
سالهای 2005 تا 2008 نقش داشت، به گونهای که در آن زمان میتوانستید
روستاهایی را در سوریه مشاهده کنید که با رنگهاي سياه آراسته شده بودند كه
مختص سازمان القاعده است.
تمام
اینها به جهت گفته شد تا تاکید شود، آنچه که هم اکنون «جبهه النصره» در
سوریه خوانده میشود و به راحتی در این کشور فعالیت میکند، دارای پیش
زمینههایی است که به سالهای قبل باز میگردد و کشورهای عرب حوزه خلیج
فارس از سالها پیش برای نفوذ خود در سوریه برنامهریزی کرده بودند.
جبهه النصره زاییده القاعده عراقجبهه
النصره را باید زاییده سازمان القاعده در عراق و یکی از مهمترین فعالان آن
به نام «ابومحمد الجولاني» به شمار آورد که هم اکنون رهبری این جبهه را بر
عهده دارد. او دارای تابعیت سوري و از رهبران امارات اسلامي یا همان
القاعده در عراق بود.
فعاليتهاي الجولانی جهت جذب اعضا برای جبهه
النصره به اوایل سال 2011 و به خاص در ميان پيروان سوري و عراقي القاعده
بازمیگردد. آنچه موجب راهی شدن الجولانی به سوریه و خروج وی از عراق شد،
به اختلافات به وجود آمده بین او و «ابوبكر بغدادی»، رهبر امارت اسلامي در
عراق باز میگردد و سرمنشا این اختلافات مخالفت بغدادی با دادن مجوز صدور
حکم در برخی مسائل شرعی و مذهبی به الجولانی بود.
این موجب شد تا وی
پس از ورود به سوریه راهی «دیر الزور» در شرق سوریه شود. چون خبر ورود
الجولانی به دیر الزور رسید، جهاديهاي تکفیری این منطقه به او ملحق شدند و
او منطقه «قامشلي» در نزدیکی مرزهای سوریه و عراق را به دليل دوري
دستگاههاي امنيتي سوريه از آن به عنوان مقر فرماندهياش انتخاب كرد.
جبهه
النصره برای اولین بار در 23 ژانویه 2011 از طریق یک ویدئو کلیپ که از
سایتها و پایگاههای اطلاع رسانی جهادی تکفیری پخش شد، موجودیت خود در
سوریه و آغاز فعالیتهایش در این کشور را به طور رسمی اعلام کرد.
در
این ویدئو کلیپ «ابو محمد الجولاني» از شعارهای جهادی در سخنرانی خود
استفاده و آمریکا و اتحادیه عرب و تركيه و ايران و غرب را به همکاری با
نظام سوریه برای ضربه زدن به مسلمانان متهم کرد که مد نظر وی اهل سنت سوریه
بودند.
این نوار همچنین نشان داد که دهها عضو این جبهه در حالی که
مسلسلهای «آی کی47» بر دوش داشتند، در منطقهای بیابانی در حال تمرین و
آموزش نظامی بودند و پرچمهایی در دست داشتند که جمله شهادتین بر روی آن
نوشته شده بود که پرچم القاعده است.
هنوز چند روز از اعلام موجودیت
جبهه نصره در سوریه نگذشته بود که سایتها و پایگاههای وابسته به سازمان
القاعده خرسندی بیحد خود از تشکیل این جبهه جهادی در سوریه را اعلام
میکنند و افرادی مانند شیخ «ابو سعد العاملي»، از نظریه پردازان و
نویسندگان برجسته تکفیری و شيخ «ابو المنذر الشنقيطي»، رهبران بسیار با
نفوذ القاعده و شيخ «ابو محمد الطحاوي»، سلفي برجسته اردني و شيخ «ابو
الزهراء الزبيدي»، جهادي لبناني از تشکیل این جبهه استقبال کرده و با
انتشار بیانیههایی از تمام مسلمانان میخواهند از جبهه النصره چه به صورت
مالی و یا پیوستن به آن برای حضور در میدانهای نبرد حمایت کنند.
ابو محمد الجولاني از
أبو محمد الجولاني اطلاعات چندانی در دست نیست، تنها میدانیم که وی در
میان اعضای جبهه النصره ملقب به «الفاتح» است. مجله «تایم» در یکی از
گزارشهایی که درباره جبهه النصره منتشر کرده بود، مینویسد که در یکی از
نشستهایی که سرکردگان برجسته گروههای مسلح را در برمیگرفت و فرماندهان
گروههای تروریستی «أحرار الشام» (آزادگان شام) و «صقور الشام» (عقابهای
شام) و غیره حضور داشتند، ابو محمد الجولاني نیز درحالی که صورت خود را به
طور کامل پوشانده بود، حضور یافت و درخواست حاضران برای برداشتن روبند خود
را نپذیرفت.
اما گزارشهای انگلیسی اظهار میکند که الجولانی از
اولین افراد شرکت کننده در مبارزه علیه آمریکاییها هنگام اشغال عراق بود.
وی مسئول تامین امنیت راههای داخل سوریه برای جهادیهایی بود که تمایل
داشتند، در عراق بجنگند و چون حلقه فشار نظام سوریه در آن دوره بر
جهادیهای تکفیری تنگ شد، وی راهی عراق شد تا پس از آغاز بحران سوریه بار
دیگر به این کشور بازگردد.
پیوستن گروه الجولانی به القاعده عراقاختلافات
ابو محمد الجولاني و بغدادي چندان طول نکشید. بغدادی با ارسال یک میانجی
نزد الجولانی ضمن حل اختلافات موجود بیعت او را با بغدادی میگیرد تا به
این ترتیب وی از جانب بغدادی به امیری امارت شام منصوب شود. در نتيجه
گروههاي تحت نظر ابو محمد الجولاني به سازمان القاعده در عراق ملحق
میشوند، اما آزادي تحرك امنيتي و نظامي خود را حفظ كردند.
جنایات جبهه النصرهبا
توجه به آنچه درباره دیدگاهها اندیشههای جبهه النصره گفته شد و اینکه
این جبهه سازمانی جهادی تکفیری است که هرکه با آن نباشد را واجب القتل
میداند، بنابراین از ارتکاب هرگونه جنایتی مانند قتل و کشتار و ترور واهمه
ندارد. همانگونه که مسئولیت بسیاری از بمبگذاریهای تروریستی به وقوع
پیوسته در شهرها و مناطق مختلف سوریه را با انتشار بیانیههایی رسمی بر
عهده گرفته است.
- کشتار 20 سرباز سوری در منطقه نظامی «هنانو» در حلب و انتشار تصاویری از آن در پایگاههای مختلف اینترنتی.
- کشتار مسیحیان شهر مرزی «راس العین» در نزدیکی مرزهای ترکیه که در میان آنان زنان و کودکان نیز مشاهده میشدند.
- ترور «محمد السعید»، نویسنده سوری
- تجاوز جمعی به 30 زن سوری در ادلب پس از ربودن آنها
-
دادن فتوای تخریب یکی از منارههای مسجد «شیخ خلیل» در شهر درعا توسط
«ایاد الطوباسی»، مفتی وهابی این جبهه به این دلیل که شکل هندسی این مناره
شبیه صلیب بود.
- حمله به دانشگاه حلب و قتل دانشجویان آن و برعهده
گرفتن بسیاری از انفجارهای تروریستی روی داده در حلب، دمشق، ادلب، حمص و
غیره که در آن دهها شهروند بیدفاع سوری کشته و زخمی شدند، از جمله
مهمترین جنایات این جماعت جهادی تکفیری به شمار میآید.
شمار اعضای جماعت جبهه النصره و تابعیتهای آنهادرباره
شمار اعضای جماعت جبهه النصره اطلاعات دقیقی در دست نیست، اما منابع خبری
شمار اعضای این جماعت را فراتر از 15 هزار نفر میدانند که در میان آنها
افرادی با تابعیتهای مختلف از سراسر جهان مشاهده میشود، از آفریقایی
افرادی با تابعیتهای مصری، لیبیایی و تونسی در این جماعت مشاهده شده است.
از آسیا نیز افرادی با تابعیتهای مختلف کویتی، اردنی، افغانی، سعودی،
چچنی، گرجستانی و غیره مشاهده میشود. حتی در میان اعضای جماعت جبهه النصره
سلفیهای مقیم کشورهای اروپایی هم مشاهده شده است.
همچنین
منابع آگاه اعلام کردهاند که در میان اعضای این جبهه 500 شهادت طلب هم
وجود دارند که برای انجام عملیاتهای انتحاری و بمبگذاری در مناطق مختلف
سوریه آماده هستند.
جبهه النصره و وابستگی به آمریکا
بیتردید
اگر حمايت آمريكا نبود، جبهه النصره نمیتوانست حضوري قدرتمند در سوريه
داشته باشند. یک مقام امنيتي سوري در اینباره چنین ميگويد: در سال 2008
بالگردهاي آمريكايي به مرزهاي عراق و سوريه تجاوز میکنند و كماندوهاي
آمريكايي به ساختماني در منطقه «البوكمال» در منطقه شهر حمله كرده و 8 نفر
را میکشند. اما یک نفر را زنده نگهداشته به همراه خود میبرند. فرد
دستگير شده یکی از مسئولان ارشد سازمان «القاعده عراق» بود و افراد كشته
شده عضو شوراي مشورتي وابسته به این سازمان بودند. عامل اين حمله يك عراقي
به نام «ابوغاديه» بود كه براي آمريكایيها مزدوري ميكرد.
اين
مقام امنيتي سوری ادامه ميدهد: همه میدانند فردی که «ابو غادیه» خوانده
میشود و عامل این حمله آمریکایی به شمار میآید، يكي از معاونان اصلي
«ابومحمد الجولاني»، امیر جبهه النصره است.
حمایتهای مالی و
تسلیحاتی کشورهای عرب حوزه خلیج فارس از جمله قطر و عربستان سعودی از این
جبهه در کنار حمایتهای برخی از رسانههای عربی مرتجع مانند شبکه قطری
«الجزیره» و سعودی – وهابی «العربیه» که وابستگی آنها و رژیمهایشان به
آمريكا و غرب امری بدیهی است، نشان از حمایت بیدریغ آمریکا و غرب از این
جبهه دارد.
قرار گرفتن جبهه النصره در لیست گروههای تروریستیاما
آنچه تعجبآور مینمود، قرار گرفتن نام این جبهه در لیست سازمانهاي
تروریستی توسط آمریکا، حامی درجه اول آن بود. ناظران براین باورند که قرار
دادن نام جبهه النصره در لیست گروههای تروریستی آمریکایی بیانگر آشفتگی
سیاستهای اتخاذ شده توسط واشنگتن در قبال سوریه است. به عبارت دیگر آمریکا
تلاش میکند، به هر طریق ممکن موجبات سرنگونی نظام سوریه و «بشار اسد»،
رئیس جمهوری این کشور را فراهم کند و در این راه به هر وسیلهای متوسل
میشود، اما از سوی دیگر با انتقاداتی در داخل نیز به خاطر همکاری با
سازمان القاعده در سوريه نیز مواجه است که آن را به رسوايي بزرگي براي رئيس
جمهور آمريكا تبديل کرده بودند.
آمريكا
اگرچه خود از جمله حامیان جبهه النصره در سوریه بود، اما قدرت یافتن بیش
از پیش این جبهه و انتشار گسترده آن در لبنان و اردن و احتمال گسترش نفوذ
آن به عربستان سعودی نگرانیهای بسیاری را نه تنها برای آمریکا بلکه برای
حامیان منطقهای آن از جمله عربستان و قطر نیز به وجود آورد.
منتقدان
سیاست حمایت آمریکا از جبهه النصره همواره این سوال را مطرح میکردند که
چه تضميني وجود دارد، پیروزی جبهه النصره در سوریه و براندازی نظام اسد
موجب کشتار اقليتها در سوریه نشود و جایی که آنها آمریکا را بزرگترین دشمن
خود میدانند، چگونه میخواهند بعدها حامی منافع آمریکا در سوریه باشند.
اماکن حضور و فعالیت جبهه النصرهمركز
اصلي جبهه النصره در شهر «ديرالزور» مرکز استان «دیرالزور» در شرق سوریه
قرار دارد، منطقهاي كه مركز ثقل آنها تلقي ميشود، اما دومین مركز فعالیت
جبهه النصره استان «ادلب» در شمال سوریه و در نزدیکی مرزهای ترکیه است که
حمایتهای اصلی تسلیحاتی و مالی کشورهای غربی و اعراب مرتجع از آنجا وارد
سوریه میشود، افزون بر اینکه استان ادلب، کانون و مرکز فعالیت و خاستگاه
جماعت اخوان المسلمين سوریه است و به همین دلیل حضور جبهه نصره در آنجا با
مشکل و مانعی مواجه نیست.
اما
سومین کانون فعالیت جبهه النصره را باید شهر و استان «حلب» دانست که در آن
سلفيها و اهل سنت نفوذ بسیار دارند و نبض اقتصاد سوریه در آنجا میتپد و
به همین دلیل است که از آن تحت عنوان «پایتخت اقتصادی» سوریه یاد میشود و
حضور جبهه النصره برای قطع شریان اقتصادی نظام و ضربه زدن به ساختار و بنیه
اقتصادی سوریه بسیار مهم است.
و سرانجام باید از «دمشق»، پایتخت
سوریه یاد کرد، دمشقي كه طي ماههای گذشته برنامهریزی بسیاری برای حمله
به آن با چراغ سبز و حمایت مستقيم آمريكایيها انجام شد.
حامیان مالی جبهه النصرهاما
حاميان مالي جبهه النصره و تأمين كنندگان تسليحاتی آنها همانگونه که برای
همه آشکار است قطريها و سعوديها و سعودیها هستند. در حاليكه ذخاير مالي
قطر و اردوگاههاي آموزشي تركيه براي کمک به اخوان المسلمين سوریه فراهم
شده است، جبهه النصره نيز از اموال قطری و سعودی بهرهمند ميشود و تمامي
دستورات و فرمانهای نظامي آنها را از غرفههاي عملياتي صادر ميكنند كه
افسران آمريكايي فرماندهي آنها را برعهده دارند و افسران عرب، اروپايي،
صهیونیست و ترك نيز به آنها كمك ميكنند.
***********************************************
منابع و ماخذ:-
http://www.elnashra.com/news/show/558861/%D8%AC%D8%A8%D9%87%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%B5%D8%B1%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%8A%D8%A9-%D9%88%D9%84%D9%85%D8%A7%D8%B0%D8%A7-%D8%AA%D8%AA%D9%85%D8%B3%D9%83-%D8%A8%D9%87%D8%A7-%D9%82%D9%88%D9%89-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D8%B6%D8%A9
- http://www.almanar.com.lb/adetails.php?eid=378536&cid=51&fromval=1
- http://www.alarab.co.uk/index.asp?fname=%5C2012%5C12%5C12-20%5C978c3.htm&dismode=cx&ts=20-12-2012%2011:47:35
- http://www.arabi-press.com/?page=article&id=56489
- http://www.arabi-press.com/?page=article&id=56532
- http://www.jpnews-sy.com/ar/news.php?id=51878
- http://www.jpnews-sy.com/ar/news.php?id=51981
- http://www.jpnews-sy.com/ar/news.php?id=52210
- http://www.jpnews-sy.com/ar/news.php?id=52499
- http://arabi-press.com/index.php/local-news?page=article&id=56489
- http://www.znobia.com/index.php?page=show_det&id=16257
-
http://almadenahnews.com/article/192166-%D9%85%D8%A7-%D9%84%D8%A7-%D8%AA%D8%B9%D8%B1%D9%81%D9%87-%D8%B9%D9%86-%D8%AC%D8%A8%D9%87%D8%A9-%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%B5%D8%B1%D8%A9
- http://www.ye-forum.net/vb/showthread.php?t=699720
http://syria-politic.com/ar/Default.aspx?subject=908