به گزارش
گروه وبگردي باشگاه خبرنگاران ؛ یکی از محافظان مقام معظم رهبری در قالب خاطره ای گفت: یک روز که مقام
معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و
پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع نامناسبی داشتند.
آنها
به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی
به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند
واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری
آنها را صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها، آقا با آنها سلام و علیک
گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟؛ آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا
مواجه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیر من و این دختر دوست هستیم.
آقا
ابتدا درباره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود: بد نیست
صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به
آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، و من هم آمادگی
دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خداحافظی کردند و طبق قرار
همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند .
آقا هم
خطبه عقد آن دو را جاری کردند. با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر
زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن
پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند.
منبع/ نشریه ماه تمام، شماره ۳،ص۱۷
جانم فدای سیدعلی
جانم فدای سیدعلی
چه درایتی بخدا این مرد بهترین حاکم زمانه
فدات بشم سید
فدات شم آقاجونم
خدا به حق پهلوی شکسته حضرت زهرا س حفظتون کنه
عاشقتم به مولا
آرزوم بود خطبه عقدم به دهان مبارک شما خونده بشه که لایقش نبودم
ارزوم ببینمتون که بازم سعادتش و نداشتم
ولی من و همسرم تا اخر عمر غلامتیم آقا
لبیک یا خامنه ای
جانم به فدای سید علی
بابا ایول به این میگن برخورد فرهنگی و امر به معروف