مردی چهار پسر داشت. آن‌ها را در 4 فصل مختلف، به سراغ یک درخت گلابی فرستاد.

به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، وبلاگ قراجه در یک نوشته جدید آورده است:

مردی چهار پسر داشت. آن‌ها را در 4 فصل مختلف، به سراغ یک درخت گلابی فرستاد.

پسر اول در زمستان، دومی در بهار، سومی در تابستان و پسر چهارم در پاییز به کنار درخت رفتند. سپس پدر همه را فراخواند و از آن‌ها خواست که بر اساس آن چه دیده بودند درخت را توصیف کنند.

پسر اول گفت: «درخت زشتی بود، خمیده و در هم پیچیده.»

پسر دوم گفت: «نه... درختی پوشیده از جوانه بود و پر از امید شکفتن.»

پسر سوم گفت: «درختی بود سرشار از شکوفه های زیبا و عطرآگین، باشکوه‌ترین صحنه ای بود که تا به امروز دیده‌ام.»

پسر چهارم گفت: «نه، درخت بالغی بود پربار از میوه‌ها... پر از زندگی و زایش!»

 

مرد لبخندی زد و گفت: «همه شما درست گفتید، اما هر یک از شما فقط یک فصل از زندگی درخت را دیده‌اید! شما نمی‌توانید درباره یک درخت یا یک انسان بر اساس یک فصل قضاوت کنید؛ لذت، شوق و عشقی که از زندگی‌شان بر می‌آید فقط در انتها نمایان می‌شود، وقتی همه فصل‌ها آمده و رفته باشند!

اگر در زمستان تسلیم شوید، امید شکوفایی بهار، زیبایی تابستان و باروری پاییز را از دست داده‌اید! مبادا بگذارید درد و رنج یک فصل زیبایی و شادی تمام فصل‌های دیگر را نابود کند!»

زندگی را فقط با فصل‌های دشوارش نبینید؛ در راه های سخت پایداری کنید تا لحظه های بهتر بالاخره از راه برسند!

برچسب ها: وبلاگستان ، باشگاه ، پسر ، پدر
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱
Cyprus
شهاب
۱۴:۴۸ ۱۶ شهريور ۱۳۹۲
زندگی فصول نمي شناسد