در آن سجده آخر چه ديدي که اينگونه لبخند مي‌زني؟ نوشيدن جام شوکران و لبخند؟ اين تضاد چيست در لحظه آخر... اي مولاي من اي زينت تمام بندگان خدا کدامين مژده را در سجده آخر شنيدي که اينگونه مشتاقانه با لبخند جام زهر را مي‌نوشي... آري ملکوت خدا چه نزديک است تنها به فاصله يک سجده است که ملکوت ديده مي‌شود.

به گزارش گروه ويژه‌نامه محّرم باشگاه خبرنگاران، مدينه ديگر اشک‌هاي امام سجاد(ع) را نمي‌بيند و ديگر خاک‌هاي مدينه از سجده‌هاي سجاد(ع) بر خود نميبالد و پرندگان مدينه با نجواي دعاي او هم داستان نمي‌شوند، امروز سجده‌گاه آسمان تربت پاکي است که در آن روح جاودانه  عبادت در ميان خاک جاي  گرفته است.

آه... اي آسمان آماده باش و پرواز از سجاده را به خاطر بسپار در آن هنگام که عاشقانه‌ترين سرود دنيا در ميان لحظه‌اي که آسمان در آن سکوت مي‌کند و معراجي که در ميانه‌ی انديشه‌ها در  لحظه‌اي که در آن وجود مي‌انديشد و در لحظه‌اي که زنجيرها شاهد اوج او خواهد بود.

در ميانه‌ی سجده‌هايش چه عاشقانه‌ها ميخواند و تنها خاک، نظاره‌گر اشک‌هایش در صلوة بود و فرو رفتن قامتش را بر خود احساس می‌کرد.

زمين بلرز... بر ميان حقيقت او و بسوز بر جاي زنجيرهاي او، اشک‌های آسمان بریز بر غم‌هاي سجاد(ع) بر آن ميانه که بر اشتري عريان به سوي شام می‌رفت، تمام شد اشک‌هايت اي زينت عبادت‌کنندگان... ديگر تمام شد تمام آن‌ همه محنت‌ها و غم‌هايي که در خود فرو مي‌خوردي...

ديگر تمام شد مظلوميتت و تمام لحظات و خاطرات کربلا، ديگر تمام شد اشک‌هايي که براي آب ديدنت مي‌ريختي، آه... سجده آخرين‌ات چه باشکوه بود گويا مي‌بينم که ملكوت آسمان‌ها در اين سجده آخرين بود که متبلور شد. آري ملکوت خدا چه نزديک است تنها به فاصله يک سجده است که ملکوت ديده مي‌شود... يک سجده... يک سجده...

در آن سجده آخر چه ديدي که اينگونه لبخند مي‌زني؟ نوشيدن جام شوکران و لبخند؟ اين تضاد چيست در لحظه آخر... اي مولاي من اي زينت تمام بندگان خدا کدامين مژده را در سجده آخر شنيدي که اينگونه مشتاقانه با لبخند جام زهر را مي‌نوشي...

خداحافظ اي امام عارفان(ع) تمام شد تمام غم‌هاي آسمان که بر دوشت سنگيني مي‌کرد تمام شد، آري تمام شد خاطرات زنجيرهايي که بر دستانت بستند...

اما هنوز رازهايي در سينه داري اي سجاد(ع) که جز سجاده و دعا هيچ محرمي را نيافتي، آيا از خاطرت خواهد رفت لحظه‌اي را که سري به نيزه بلند شد؟ آيا لحظه اسارت خاندان وحي را فراموش کردي؟

تمام شد تمام مصيبت‌ها بر تو اما آغاز شد اين مصيبت‌ها بر زمينيان زيرا تو بودي که بر ما آشکار کردي که غم‌هاي خاندان رسول خدا(ص) را... چوب‌هاي منبر مسجد شام هنوز بر خود مي‌لرزند و از کلامت آتش مي‌گيرند...

خداحافظ اي فرزند مکه و منا، خداحافظ اي فرزند زمزم و صفا... خداحافظ اي پيامبر دشت کربلا خداحافظ...

شهادت مي‌دهم که نماز را به پاداشتي اما نه نماز با تو برپا شد...

از غــــم دوست، در اين ميكده فــــرياد كشم

داد رس نيست كـه در هجر رخش داد كشم

داد و بيــــداد كه در محفل مــــا رندى نيست

كــــه بــــرش شكوه بــرم، داد ز بيداد كشم

شاديــــم داد، غمم داد و جفـــــــــا داد و وفا

بــا صفـــا مـــنّت آن را كـه به من داد، كشم

عـــــاشقم، عــــاشق روى تو، نه چيز دگرى

بــــار هجــــــران و وصالت به دل شاد، كشم


يادداشت از عماد اصلاني

انتهاي پيام/
برچسب ها: مقتل ، امام سجاد ، زهر ، شام ، عاشورا
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار